رمان «شاهان تاریکی» فصل اول: توازن

آواتار شروین روشن توسط شروین روشن در ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ , ۱۷:۲۵

افسانه ها و جادو ها همیشه دست مایه بسیار خوبی برای نوشتن داستان ها و رمان ها بوده اند؛ نمونه های بی شماری از این گونه آثار ادبی در غرب و شرق یافت می شود. اما متاسفانه در کشور ما نویسندگان چندان زیادی یافت نمی شوند که دست به نوشتن این گونه آثار بزنند.

رمان «شاهان تاریکی» نوشته «رسول خردمندی» یکی از آثاری بسیار خوب و قابل قبولی است که اخیرا در فضای اینترنت منتشر شده. رسول خردمندی از نویسندگان جوان و خوش ذوقی است که آثار دیگری هم در کارنامه خود دارد، اما «شاهان تاریکی» بیش از دیگر آثار او مورد توجه مخاطبان قرار گرفته.

داستان پیرامون چهار انسان با قدرت های فرا بشری جریان دارد که توسط شاهان تاریکی منتخب شده اند تا توازن بین خیر و شر را ثابت نگاه دارند؛ اما این توازن به مذاق بعضی ها خوش نمی آید و…

شما می توانید نسخه گرافیکی این رمان را با پسوند PDF و با حجم  ۴ مگابایت از این لینک و نسخه معمولی و متنی را با حجم ۳۵۰ کیوبایت از این لینک دریافت کنید. همچنین نسخه جاوا، مخصوص گوشی های همراه را هم می توانید با حجم ۱۵۰ کیلوبایت از این لینک دریافت کنید.

دیدگاه
۵۸ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

:27: 
:D 
:40: 
:44: 
:-) 
:10: 
:41: 
:60: 
;) 
:59: 
:( 
:16: 
:162: 
:13: 
 
:22: 
:42: 
:11: 
:111: 
:17: 
:20: 
:wow: 
:| 
:49: 
:54: 
:56: 
:45: 
:47: 
:46: 
:43: 
:57: 
:like: 
:dislike: 
:metal: 
:51: 
:52: 
:55: 
:58: 
:48: 
:spoiler: 
:53: 
:steam: 
:xbox: 
:PS: 
:n: 
:50: 
:discord: 
 

58 Replies to “رمان «شاهان تاریکی» فصل اول: توازن”

  1. Gish2012 گفت:

    جای این جور داستان ها واقعا تو ادبیات معاصر ایران خالیه.

    ۰ ۰
  2. آواتار gow gow گفت:

    ایول داستان باحالی بود بیشتر از این داستان ها بنویس :-P :-P :-P :-P :-P :-P :-P :-P :-P :-P :

    ۰ ۰
  3. آواتار MARCUS MARCUS گفت:

    خب من تا اونجایی که می تونم ایرادات و ویژگی های داستان می گم :
    داستانت اولش مبهم هست و نمی تونی اصلا بفهمی چه خبره اما هر چی میری جلو تاه سر در میاری که اون اول داستان نباید به این حد مبهم باشه تا خواننده بتونه تصویر سازی بکنه .
    تصویر سازی های داستانت ضعیفه و بعضی جاها نمیتونی تو ذهن خودت مجسم کنی چه اتفاقی افتاده .
    سه تا سوتی داخل کتاب بود که یکی اونجا که اون ۳ تا پسر برای جولیا اومدن و بعد که داشتی توضیح میدادی که اون جادو چه با پسرها کرد گفتی ۴ پسر را به درون زمین کشید و یکی دیگه هم اونجا که برای ولادمیر رفته بودند باید می گفتی تالی پرسید که گفته بودی که لاتیم پرسیدو آخری هم که تو فهرست ۶۶ صفحه زده بود در صورتی که کتاب ۷۶ صفحه بود .
    داخل کتاب فرشته ها را خیلی خودخواه و شخصیتی خاکستری بشون داده بودی که اگه نمی کردی به نظر من بهتر بود.
    لحن داستان محاوره بود که اصلا به درد اینگونه داستان ها نمی خوره و پادشاهان ابهت یه شاه نداشتن که به این خاطر بود .
    اگر می تونستی فرقی بین نزاد شاهاتن تاریکی و لا تیم میذاشتی بهتر بود که فرقی بین این دو باشه .
    تو این داستان خدا به هیچ وجه نقشی نداشت در صورتی که می تونستی نقشی کلیدی به اون بدی .
    لاتیم یهو بدست فرشتگان می افتاد که اگر توضیح می دادی چطور این اتفاق افتاده بهتر می شد .
    جنگ آخر خیلی زود تموم شد که می تونستی حماسی کنی این جنگ و بیشتر توضیح بدی .
    قیافه لاتیم هیچوقت توصیف نکردی که خواننده بفهمه که چه شکلی هست و این کار باید وقتی پیش اون پارسا می اوردی این کار انجام می دادی .

    ویژگی ها :

    شخصیت تالی خیلی قشنگ ساخته بودی مخصوصا طنزی که در کلامش بود .
    داستان خوب بردی جلو و خواننده دوست داشت که ببینه آخرش چی میشه .
    چیزای مهم داستان به خوبی مبهم گذاشتی که خواننده این عطش داشته باشه تا فصل دوم بخونه
    در کل داستان خوبی بود و امیدوارم که موفق باشی
    ___________________________
    راستی من خودم دارم داستان می نویسم و به کمکت احتیاج دارم که نظری بدی اگه موافق هستی که آی دی بدم تا در ارتباط باشیم

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      با تشکر از نقد بلند بالاتون. بله اون سوتی ها رو قبول دارم. اشکال بر ویراستاری بود. این رمان رو در قالب تخیلی و رازآلود نوشتم. یه جور بهتر بگم این طوریه که شما انگار دارید سریال می بینید!!! به نظر من فرشته ها نیازی به شیاطین و اجنه در کارشون ندارن . اصلا به چه کارشون میاد که اجنه بیان کمکشون؟! حالا وقتی که رفتم اون دنیا دم دروازه جهنم حتما این سوال رو ازشون می پرسم!!
      بالاخره انقدر خشک نباید باشه داستان. من متن خشک و به اصطلاح رو به چند تا دادم تست کردم. از ۵ صفحه هیشکی تا آخرش نخوند!! همون ۲ صفحه اول ول کرد و بی خیال شد. همین نظری که الان به هم می دیم اگه خشک و خیلی سرد باشه شما حال داری بخونی؟! :lol: البته بعضی جا ها بالانس به هم خورده اونم به خاطر این هست که من طنز نویس بودم الان بی خیال طنز شدم و چسبیدم به رمان ۴ گانه خودم. کمی کارهام به طنز و محاوره میل میکنه. :mrgreen:
      خدمت دوست قبلی هم عرض کردم. این نکته که خدا پس چیکاره هست رو در فصل ۴ یعنی آخرین فصل بهش می رسید. ما حقانیت خدا رو زیر سوال نمی بریم و بنده خودم هفت جد خودم مومن بودند! کافر نیستیم !! آقا شروین رو پیدا کنم بهش میگم این رو اضافه کنه که رمان ۴ فصل هست.
      اصلا بذارید نیم نگاهی از ۴ فصل داشته باشم:
      فصل ۱ : حفظ توازن – مقدمه جنگ
      فصل ۲ : ارتش سایه ها – جنگ اصلی
      فصل ۳: ریشه ها ( که داستان قبل از فصل اول و نحوه خیانت ارباب آتش و سرگذشت لاتیم را بیان می کند. )
      فصل ۴ : رستاخیز ( افشا سازی تمام حقایق )
      البته شاید اسم فصل ۴ تغییر کرد ولی مضمونش ثابت خواهد بود :wink:
      —————————
      پل ارتباطی با بنده همین ۲ آدرس زیر هست. لطفا درخواست ID و Face book و Gmail و Cmail و Bmail و …. نکنید. با تشکر :mrgreen:

      http://darkprincecomes.blogfa.com/
      http://blogs.pardisgame.net/rasoul

      ۰ ۰
    2. آواتار MARCUS MARCUS گفت:

      راستی یادم رفت اینو اضافه کنم : داستان تو قرار بود پیرامون ۴ انسان که قدرت فرا بشری دراند اما تو داستان این چهار نفر کار انچنانی نمی کنن و همه کارها را ایگنیدورا انجام داده بود و اونها بیشتر حکم یه نگهدارنده قدرت هارو داشتند به ای نکته هم توجه کنی بد نیست

      ۰ ۰
    3. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      اون خلاصه داستان ۴ فصل بود نه یک فصل. آقا شروین گفتند که تو ۲ خط توضیح بگو منم جم و جور شده و mp3 گفتم. :lol:

      ۰ ۰
    4. آواتار MARCUS MARCUS گفت:

      خب اگه اینجوره لینک ۴ فصل بده بخونم . چون این جور که معلومه چیزای خاصی که مثل کلید بودن از داستان پاک کردی

      ۰ ۰
    5. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      ان شا الله ۱ الی ۲ سال دیگه. تازه دارم فصل دوم رو می نویسم. البته من جوابکامنت قبلیتون رو دادم ولی نمی دونم چرا تایید نکردند بر و بچ دنیای بازی. :roll:

      ۰ ۰
    6. آواتار MARCUS MARCUS گفت:

      خب فقط بگو آیدی بدم یا نه ؟

      ۰ ۰
  4. یه سوال داشتم . اگه کسی بخواد وارد صنعت بازی سازی بشه چه رشته ی دانشگاهی به دردش می خوره ؟
    sry for spam :roll:

    ۰ ۰
    1. آواتار lonely boy lonely boy گفت:

      تو ایران فکر کنم رشته هایی مثل نرم افزار و برنامه نویسی و اینا به کارت بیاد
      ولی خارج رشته ی بازی سازی داره

      ۰ ۰
    2. Play گفت:

      گرافیک هم خوبه

      ۰ ۰
  5. آواتار Sirius Sirius گفت:

    جای بس خوشحالیست شما این رمان رو نوشتید یعنی به عبارت دیگر جرات کردید بنویسید! متاسفانه در ایران وضعیت نوشتن این جور داستان ها اقتضاح و حتی ترجمه چند تا کتاب خارجی در این سبک هم به زود گیر میاد! به قول جناب metal milita این جور داستان ها واقعا مورد تمسخر بسیاری از ایرانی ها قرار می گیره انتظار دیگه ای هم نمیشه داشت کسایی که یه عمر بشینن پای فیلم ها و سریال های ایرانی نتیجه ش میشه این! واقعا خیلی ها تو جامعه ما تنگ ذهن هستن و اصلا این مورد به فکرشون نمیرسه که باید به فکر تمام سلیقه ها بود از طریق هر نوع داستانی و سبکی میشه آموزش داد و مخاطب رو سرگرم کرد ۱۰۰ ها عامل دیگه هم اضافه کنید در ضمن مسئله دیگه ای که metal milita عزیز گفتن راجع به سلیقه مردم که داره جهانی میشه بله در کل خیلی از مسائل داره سلیقه جهانی پیدا می کنه مگه کتاب هری پاتر در ایران کم طرفدار داره؟ پس ما هم می تونیم داستان هایی رو بنویسیم که مورد توجه بسیاری از مردمان دیگه در کشورهای دیگه قرار بگیره

    از این حرف ها که بگذریم خود من شخصا تو فکر نوشتن یه داستان فانتزی هستم و از اونجایی که طراحیم نسبتا خوبه ( که البته هنوز باید تمرین کنم) می خوام خودم تصویر سازییش کنم فقط دلم می خواد میز گفتگو بعدی با آقای متین ایزدی باشه باید کلی ازشون سوال بپرسم راجع به داستان نویسی

    در ضمن دوست عزیز کیفیت نسخه PDF اصلا خوب نیست این موضوع رو حتما به گرافیستتون بگید!

    موفق باشید و به راهتون ادامه بدید

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      وضع افتضاح نیست دوست عزیز. ما نویسنده های گمنام خوبی هم داریم ولی مشکلی که هست که زیاد نمیشه مانور داد تو سایت مجوز ندادن هست. هیچ ناشری حاضر نیست همچین رمان های تخیلی رو منتشر کنه حق هم می دهم بهشون کمی. مثلا اکثر رمان های نشر داخل ایران شده عشق و عاشقی های مزخرف که فقط و فقط لطمه زده به احساسات جوان هاست.
      هیچ وقت خودتون و خودمون رو دست کم نگیریم. ایرانی بودن انگ نیست! بالاترین هوش نسبت به انیشتین دوم رو یک جوان ایرانی داره. قدرت پزشکی ایران با این که توی جهان سوم هستیم و امکانات کم داریم با آمریکا در حال رقابت هست. نویسنده های فوق العاده داریم مثل جالال آل احمد ، آقای هدایت و …. در همه زمینه هایی ما سررشته خوبی داریم مشکل از ارزش هایی هست که تو جامعه ما وجود داره. یه ارزش همینه که میگن جادو فقط ماله یهودی ها و مسیحی هاست ولی اینو دیگه اشاره نمی کنن زرتشت منشا اولیه جادو بوده. بهتر درباره این مسائل بحث نکنیم معمولا بی جواب می مونه :wink:

      ۰ ۰
  6. اقا تورو خدا دانلود کنید و بخونید!
    تورو خدا حمایت کنید!!! :cry: ( ای خدا! )

    ۰ ۰
  7. آواتار Hombre Hombre گفت:

    به نظر داشتانش شبیه همون ماجرای معروف ۴ سوار سرنوشت باشه .باید بخونم ببینیم چقدر درش به کار رفته . بنده پیشنهاد میکنم مسولین سایت یه فرصت چند روزه ایی رو بدن برای خوند بعد یه نظر سنجی و یا بحث در این مورد راه بندازن اینجوری هم فرهنگ کاب خونی ترویج میشه و هم همه در مورد کتاب میتونن نظرشون رو بدن و نویسنده محترم هم از این موارد مطلع شده و بتونن در کارهای بعدیشون استفاده کنن.

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      البته من هنوزم میگم من از داستان انجیل الهام نگرفتم. حالا بخونید متوجه تغییرات خواهید شد. الان فصل دوم عنوانش هست ” سایه ها” . تو نگاه اول میگید تقلید از ارباب سایه ها هست که اصلا این ریختی نیست :lol:

      ۰ ۰
  8. آواتار ebadgamer ebadgamer گفت:

    ممنون ببینیم این جدیده چطوره :?:
    امید وارم خوب باشه :-D :lol:

    ______________________________________________________________

    انجمن دوستاران اسکایریم :lol: و مخالفان اینترنت ملی :evil:

    ۰ ۰
    1. اینترنت ملی مگه بجز اقای تقی پور و شرکا موافق دیگه ای هم داره ؟! :-?

      ۰ ۰
  9. آواتار ebadgamer ebadgamer گفت:

    کیفیت مطالب بسیار پایینه :-?
    ارزش مطالب رو میاره پایین :-|

    ۰ ۰
  10. آواتار digital_2012 digital_2012 گفت:

    سلام بچه ها من گرافیست این رمان بود قبول دارم اون وقت یکم عجله ی درست کردم ببخشید الان اطلاحش کردم و به اقای dark_prince277 تحویل دادم الان ایشون این اصلاح شده اش را می گذاره تا بتونید قشنگ بخونید باز هم ببخشید بچه ها.ممنون.موفق باشید :oops: :oops: :-D

    ۰ ۰
  11. Play گفت:

    داستان رو کامل خوندم
    ۱.من نتونستم ارتباط قسمت اول داستان(شروع یک بحران)با قسمت های دیگه رو بدونم؟یعنی مبهم بود
    ۲. جایه دیگه ای که مبهم بود اینه که اصلا اون وسط خدا چه کاره بود؟ کسی که قدرت مطلق داره و میتونه همه چیزو اونطور که میخواد انجام بده؟
    ۳.الان جنگ بین روشنایی با تاریکی بود یا هدف اینه که ایگنیدورا توازن برقرار کنه؟
    ۴. من اخر نفهمیدم که کی ولادمیر رو تعلیم داد؟ یکی از دستیارهای لاتیم؟ چرا؟چون می خواست اونو مال خودش کنه؟
    ۵.استفاده از بعضی کلمه ها و جمله ها به نظر من اشتباه بود مثل وقتی که ایگنیدورا و آکوادورا حرف میزدند و اسم های هم رو میشکوندن—>ایگنی,هرچه سریع تر نواده ونتودارا رو پیدا کن!!
    ۶.”آوادورا برادرش را در آغوش گرفت و پس از چند لحظه گفت: کاش سولو(!) هم بین ما بود دلم برای شوخی هایش تنگ شده است”!!!!! مگه اربابان تاریک با هم شوخی دارن!! تازه توی داستان هم گفته میشه که اربابان تاریکی احساس ندارن من نمی دونم پس چطوری هم دیگرو در اغوش می گیرن!!!
    ۷. استفاده از کلمه “کالج” به نظر اشتباه بود و به نطرم لازم نبود که حتما گفته شه که دختره داشنکده هنر میره!
    ۸.اخرای داستان خیلی گیج شدم راستش اصلا هیچی نفهمیدم مثلا اول میگن ما با نیروهای روشنایی نمی تونیم در گیر بشیم بعد همه رو تو یه چشم بهم زدن از بین میبرن به جز میکاییل و اسراییل حضور این دو فرشته هم واسم مبهم بود
    ۹.کاشکی به جای استفاده از کلمه”پدر”(وقتی که ایگنیدورا با جبرییل حرف میزد) کلمه “پروردگار” رو استفاده میکردین
    ۱۰. من هدف ایگنودورا رو از رفتن پیش خدا نفهمیدم؟ چون اون سرچشمه روشنایی به هیچ دردیش نخورد؟!
    ۱۱. ص۴۷ خط اول باید جای لاتیم تالی مینوشتین
    در کل خوب بود ممنون از اقای رسول خردمند
    ۱۲. اها گفتم رسول یاد قسمتی افتادم که نوشته بود وقتی سرچشمه ها نابود میشه یکی در وجود “رسول” و یکی هم خود میره این رسول کیه؟ خودتونین؟!

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      سعی کردم کلا رازآلود بنویسم چون خیلی به این ژانر هم تو سینما و هم تو رمان ها علاقه دارم. این رمان ۴ فصل هست. این رو گفتم به آقا شروین اضافه کنه ظاهرا یادش رفت: دی و اما جواب های من به سوالات و انتقادات شما دوست گرامی:
      ۱. خب ۱۰۰% هیشکی نمی تونه بفهمه اولشو. به قول آقای ایزدی یقه خواننده رو گرفتم انداختمش تو جو داستان. با پیشروی تو داستان می فهمید که اون شخصیت زیر شنل لاتیم بود و فردی که مرد سیمیال خدمتگزار ولادمیر بود و افرادی که از بدن سیمیال سرچشمه رو استخراج کردند فرشته ها بودند!

      ۲. در اینکه خداوند نیروی مطلق هست هیچ شکی نیست ولی اینم بذارید به حساب یکی از رازهای رمان که در فصل آخر جوابشو می گیرید. آدم نکته سنجی هستی شما. خوشمان آمد! :wink:
      ۳. فصل اول رو میشه گفت مقدمه جنگ. ایگنیدورا در این فصل فقط می خواسته گذشته اش رو جبران کنه که ظاهرا کمی در این کار موفق بود.
      ۴. ولادمیر چون چند سرچشمه در وجودش داشت ذاتا نیرو را در اختیار داشت و به علت کوته فکری خدمت گزارش و غافل شدن از او ، اجیر شده های لاتیم او را تعلیم دادند که خوش بختانه با دخالت آکوادورا قضیه به خوشی فعلا خاتمه یافت :lol:
      ۵. به دو دلیل این کار رو کردم. اولین دلیل این بود که پسوند Dora بنا به سوالات و تحقیقاتی کردم در لاتین به معنای دارنده بود. بین برادرها به نظرم نیازی به رسمی گفتن نبود! سلام ای دارنده آتش! حالا سلیقه ایی بود این تیکه به دل نگیرید. :wink:
      ۶. به نکته ظریفی اشاره کردید. والله از اول قرار بود همین گونه باشه ولی در طول داستان و تست هایی که از بر و بچ :mrgreen: کردم دیدم اصلا کسی نمی تونه همذات پنداری کنه با شخصیت شاهان تاریکی . این شد کاراکترهای شاهان رو به نحوی انسان گونه کردم ولی متاسفانه در ویرایش نهایی این مورد از دستم در رفت و یه سوتی شد :cry:
      ۷. اتفاقا دختر ها هم از رمان من خوششون اومده و فقط با شخصیت جولیا حال می کنند. دیگه معیار دخترها رو که می دونید؟! با کی همذات پنداری می کنند؟! یه خرخون ، ماه تیکه :lol:
      ۸. پایان فصل اول کلا شوک بود. انتظار نداشته باشید کامل کل داستان رو درک کنید. همین طور که گفتم این رمان ۴ فصل هست. در اولین قسمت فصل دوم متوجه پایان شماره قبل خواهید شد.
      ۹. این تیکه رو خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی نتونستم. هنوزم نمیدونم چرا ولی به نظرم از دید یک پدر آدم بیشتر احساساتی میشه تا بگم پروردگار به من یک هدیه ارزشمند داد. اینم به عنوان سلیقه حساب کنید. :wink:
      ۱۰. چون دربرابر لاتیم ضعیف تر بود. تو رمان هم به این مسئله اشاره شده که قدرت آتش از بقیه قدرت ها برتر است. قضیه چشم در برابر چشم رو که شنیدین؟! چشم برزخی در برابر چشم الهی. نتیجه : مصون شدن ایگنیدورا از چشم برزخی
      ۱۱. خیر. همون تالی درسته. لاتیم تو بهشت کاری نداره. :mrgreen:
      ۱۲. شخصیت رسول و اینکه کی هست و دقیقا چه نقشی در پیشرفت داستان داره رو می تونید در فصل دوم دنبال کنید.
      با تشکر از نظرات و انتقادات شما دوست عزیز. درست نیست من اینجا تبلیغ کنم ولی اخبار این رمان رو می تونید در تاپیک پردیس گیم دنبال کنید. تو گوگل اینو سرچ کنید اولین چیزی که میاد تاپیک اصلی رمان شاهان تاریکی هست :lol:
      == => رمان شاهان تاریکی <========
      فصل دوم این رمان چند هفته پیش به نام سایه ها کلید خورد و برگی از رمان در تاپیک پردیس گیم موجود می باشد. می تونید برای بهتر فهمیدن پایان فصل اول آن را مطالعه کنید.
      با تشکر از همگی دوستان سوالی بود در خدمتم :wink:

      ۰ ۰
    2. Play گفت:

      ممنون از اینکه پاسخ دادید
      منتظر فصل دوم هستم :wink:

      ۰ ۰
    3. دارک پرنس تو خوراک خودمی…
      ali10.raul این ID رو اد کن که داستان داریم باهم!

      ۰ ۰
    4. Play گفت:

      می خوای رسول رو بخوری! :( نه!! نخورش, حداقل بزار این رمانش رو تموم کنه دیگه بخورش راستی رسول ارباب سایه هاست یه چشمه هم داره حواست باشه غولیه واسه خودش :-D اصلا چطوری میخوای یه سایه رو بخوری!؟ :-|

      ۰ ۰
    5. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      سوالی دارید همینجا جواب میدم عزیز :wink:

      ۰ ۰
  12. آواتار victor hogo victor hogo گفت:

    بشینی کتا ب بینوایان استاد ویکتور هوگو رو هزار بار بخونی ولی سمت داستانهای رستم و سهراب ولیلی و مجنون وآرش وفلانو بهمان نری :mrgreen:
    بالاخره یه داستان جالب ایرانی.خوشحال شدیم.

    ۰ ۰
  13. آواتار IT IT گفت:

    به نظرم داستانش خیلی شبیه به darksiders هست
    متأسفانه الان زیاد وقت ندارم بخونمش وگرنه کلاً رمز گشاییش می کردم

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      این رمان کاملا زایده ذهن بیمار خودم بوده و از چیزی کپی برداری نکردم هر چند قالب بندی رمان مثل سری داستان های وارکرفت هست. :wink:

      اصلا فکرشم نمی کردم تو این سایت انقدر محبوب شه رمانم. :mrgreen:
      برای گرافیک رمان هم دارم یه کارهایی می کنم . ان شا الله اگه بدقولی نکنه گرافیست این هفته گرافیک و افکت هاشو درست می کنیم.
      با تشکر از نظرات گرمتون :wink:

      ۰ ۰
    2. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      اینو یادم رفت بگم. هر گردی گردو نیست. اون ۴ سوار انجیل با این قضیش خیلی فرق داره. اونا ۴ سوار برای قیامت بودند. این ۴ نفر ارباب های عناصر ۴ گانه هستند. :wink:

      ۰ ۰
    3. آواتار IT IT گفت:

      سو تفام نشه قصدم ایراد گرفتن از داستانتون نبود
      فقط یه لحظه داستانش رو دیدم یاد این بازی افتادم
      واقعاً قلم خوبی داری آ،رین
      یادم باشه داستانت رو برا بازیم لایسنس کنم :wink:

      ۰ ۰
  14. آواتار kritoos kritoos گفت:

    به نظر م این مدل رمان ها بیشتر به درد گیمرها میخوره تا افراد دیگه!
    به هر حال ممنون!

    ۰ ۰
  15. آواتار Natan drake Natan drake گفت:

    ممنون دانلودش کردم.یه کمشو خوندم مشتاق دشدم تا آخر بخونمش.

    ۰ ۰
  16. اقا مگه اینجا یه سایت بازی نیست؟ :lol: خب چرا اینو همه میدونن…من الان در مورد بازی Blades of Time اطلاعات میخوام…اینکه بازیش کی میاد و ایا واسه pc هم هست؟؟؟

    ۰ ۰
    1. آواتار Alcatraz Alcatraz گفت:

      اومده و بسیار بازی ضعیف و بیخودی هم هست…کاراکتر اولش هم شبیه لارائه.. :-o

      ۰ ۰
    2. بین خودمون باشه خب منم واسه همین کنجکاو شدم دیگه :lol:

      ۰ ۰
    3. آواتار Alcatraz Alcatraz گفت:

      دقیقا همون اول فهمیدم :!: سبک بازی هم h & s هست و با موتور انریل ساخته شده…(آبروی هر چی انریله برده)

      ۰ ۰
    4. تریلراش رو همین امروز دیدم در کل به محض اینکه عکس اون دختره رو دیدم رفتم دنبال تریلراش :lol: از شمشیر زدن دختره خوشم اومد اما گرافیک نه
      اخرش نگفتی pc هم داره؟ :lol:

      ۰ ۰
    5. فکر کنم جواب سوالمو باید از بازینما بگیرم اینجا اومدن اشتباه بود
      ———————————
      دمت گرم هادی جان جوابمو دادی

      ۰ ۰
    6. آواتار Alcatraz Alcatraz گفت:

      این خبر در مورد این بازیه؟ اصلا در مورد بازیه؟ گرفتی مارو؟ من گفتم تو خبر رمان ایشون نیایم اسپم بدیم…یکم فشار میاردی به خودت، میری تو گیم اسپات اسم بازی رو میزنی پلتفرم ها و تاریخ منتشر شدنش میاد
      gamespot.com/search.html?qs=blades+of+time

      ۰ ۰
    7. آواتار IT IT گفت:

      نه pc نداره

      ۰ ۰
  17. آواتار saeed mirabi saeed mirabi گفت:

    این گونه داستانها بیشتر به مذاق گیمرها خوش می آید تا افرادی که تا به حال دستشون هم به دسته یا گیم پد نخورده !!!
    داستان پیرامون چهار انسان با قدرت های فرا بشری جریان دارد که توسط شاهان تاریکی منتخب شده اند تا توازن بین خیر و شر را ثابت نگاه دارند؛ ==> حتی اگر کسی هم بخواهد سرمایه گذاری کنه برای چاپ کتاب بعید می دونم به همچین داستانی مجوز بدن آن هم در ایران این گونه داستانها محال مجوز بگیرن چون چند تا چیز هم بهش می چسبانند .
    ( انجمن Martial Art’s )

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      دقیقا به خاطر انگ زدن کسی حاضر نیست. نمیدونم مگه چشه چند نژاد با هم تو یک داستان باشه؟! :-|

      ۰ ۰
    2. آواتار saeed mirabi saeed mirabi گفت:

      این داستانی مشابه دارک سایدرز داره !!! منتها با تفاوت چهار انسان که ازطرف پادشاهان تاریکی برگزیده شده اند !!! کلا همین چند جمله کافیست که مجوز تعطیل بشه بقیه داستان هم بماند .
      ( انجمن Martial Art’s )

      ۰ ۰
  18. آواتار general amin general amin گفت:

    ممنون . حتما دانلود می کنم

    ۰ ۰
  19. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

    بابت نسخه گرافیکی من از همه کاربرها عذر میخوام. والله گرافیست زیاد تجربه نداشت و من هم دست تنها بودم. به بزرگی خودتون ببخشید.

    ۰ ۰
  20. انشالله بزودی میخونمش و همینجا نقدش میکنیم….باتشکر از شروین روشن …
    ____________
    blackcinema.blogfa

    ۰ ۰
  21. آواتار LORDEBAD LORDEBAD گفت:

    چرا انقدر کیفیت مطالب پایینه؟

    ۰ ۰
  22. Play گفت:

    نسخه گرافیکیش رو دان کردم خیلی کیفیتش بده اصلا ادم ترغیب نمی شه بخونتش لطفا با کیفیت بهتر بزارید

    ۰ ۰
    1. Play گفت:

      فونتی هم که استفاده شده خوب نیست و به نظر من اون دسته که قلم تو دستشه اگه از رو صفحه ها حذف میشد بهتر بود چون بعضی جاها با نوشته قاطی میشه و تشخیص کلمه سخت میشه

      ۰ ۰
  23. دو تا لینک آخر خرابه.

    ۰ ۰
    1. لینک ها ویرایش شد.

      ۰ ۰
  24. چرا چاپش نکرده ؟

    ۰ ۰
    1. آواتار dark_prince277 dark_prince277 گفت:

      چون هیچکس تو ایران این ریسک رو نمی کنه از نویسنده های گم نام حمایت کنه. :wink:

      ۰ ۰
    2. آواتار metal milita metal milita گفت:

      مجوز!
      سلیقه ی ایرانیا دقیقا مثه غربیا شده ولی نمیدونم چرا بعضیا نمیخوان باور کنن.وقتی تو دانشگاه درمورده یه همچین چیزایی صحبت کنی همه بهت میخندن.یا وقتی داستانای اساطیری واسشون تعریف میکنم فقط سر تکون میدن.
      ای ول به این نویسنده با این کتابش.

      ۰ ۰
    3. آواتار MARCUS MARCUS گفت:

      آفرین تو این دور و زمونه که بیشتریا این داستان ها رو قبول دارن خیلیا به هر کدوم از این داستانها یه انگی میزنن و کلا از صفحه روزگار محوش میکنن به خیال خودشون
      ___________________
      ایده داستان خوب و قشنگ اما باید دید که نویسنده چطور نوشته چون یه ایده مثل این خیلی به کار گرفته شده و موفقیت های زیادی هم به دست اورده  

      ۰ ۰