اتحاد در ملأ عام | نقد Assassins Creed Unity
باز هم فرقه اساسینی دیگر از یوبی سافت. با نقد Assassins Creed Unity همراه دنیای بازی باشید.
نقد Assassins Creed Unity
مثل همیشه، سالی جدید و یک Assassin’s Creed جدید! البته این مجموعهای نیست که هرساله بیاید و برود. بلکه سازندهها هرسال قصد دارند تا با دست و پا کردن یک بازار داغ، مجموعهی سرد خود که صرفاً به یک سری بازیدرآمدزا تبدیل شده را گرم کنند تا بتواند روزهای خوش گذشتهی دوران ایتالیا همراه با سایهپوشان ونیز تداعی شود. جدیدترین نسخه از این سری؛ یعنی Assassin’s Creed: Unity نیز از این قائده مسثنا نیست. از همان بدو معرفی، سازندگان با شعار «Next-Gen Starts Here» و یدک کشیدن نام کنسولهای نسل هشتمی، قصد داشتند تا بار دیگر این مجموعه را به درجات بالا برسانند؛ بنابراین بازهم انتشار سیل عظیم اطلاعات و هایپها با یک بلندپروازی بسیار آغاز شد تا بلکه یوبیسافت بتواند طرفداران را متقاعد کند که سالی متفاوت را برای این مجموعه تدارک دیده است. اکنون هم که بازی منتشر شده و نوبت تماشای سرانجام این بلندپروازی است بیائید با هم ببینیم آیا این بازی توانسته به وعدههایش عمل کند یا خیر.
نغمهای از وحدت
کلیت داستان بازی، بازهم به نبرد همیشگی اساسینها و تمپلارها مربوط میشود. رخدادهای این نسخه، در قرن ۱۸ میلادی به وقوع میپیوندد؛ زمانی که مردم از دست دولت آسی شده و دست به قیام علیه آن میزنند. داستان AC: Unity دربارهی یک فرد جوان استرالیایی-فرانسوی به نام Arno Victor Dorian است. وی در خانوادهای بزرگ و ثروتمند متولد میشود و پدرش یکی از عضوهای بزرگ محفل اساسینهاست. او زمانی که آرنو یک کودک خردسال است به قتل میرسد. سپس آرنو به یکی از دوستان پدرش به نام Julie de la Serre سپرده میشود. ولی در ادامه و با قتل وی، به طور اشتباهی تصور میشود مسبب این موضوع آرنو بوده است. به همین دلیل به حبس در زندان Bastille محکوم میشود. اینجاست که انقلاب رخ داده و آرنو عضو محفل اساسینها میشود و سپس دریچه جدیدی از زندگی وی آشکار میشود.
بیش از هرچیری، داستان این نسخه شما را به حال و هوای سال ۱۴۷۸ میلادی میبرد؛ زمانی که در نقش Ezio Auditore da Firenze از یک جوان خام به یک Master Assassin تبدیل میشویم! چنین موضوع و زندگینامهای نیز درباره آرنو صدق میکند. آرنو هم مثل اتزیو یک جوان سرکش، سرمست و شوخطبع است که در خانوادهای مرفه و اشرافی زندگی میکند اما او به یکباره با مشکلات فراوانی روبهرو میشود و این عاملی میشود تا آرنو به اساسینها بپیوندد هر چند که مانند اتزیو، دلیل محکمی برای این کار نداشته باشد. ولی باز هم جای شکرش باقی است که اینبار چشممان به جمال محفل اساسینها در کنار یک دیگر روشن میشود؛ عنصری که در نسخههای اخیر کاملاً به فراموشی سپرده شده بود. البته به این عامل سطحی پرداخته شده و چیز جدیدی برای ارائه ندارد؛ یعنی اصلاً خبری از جمعآوری یک «برادرهود» یا ماجراهای جالب اساسینها شبیه به ACII نیست. به نظر میرسد بازگشت محفل اساسینها به دور یکدیگر، تنها برای این بوده تا یوبیسافت ثابت کند که بازی بازگشت بزرگی به ریشهها دارد اما در حقیقت چنین چیزی اتفاق نمیافتد و تنها یک تقلید از ACI است ولی با رنگ و لعابی دیگر!
شخصیتپردازی کارکترها اصلاً در حد و اندازهی نسخههای گذشته نیست. معقول به نظر میرسد اما به هیچوجه انتظار نداشته باشید با شخصیتپردازیهایی غنی در حد لئوناردو داوینچی یا ماریو روبهرو شوید. پدر آرنو نیز بسیار سریع و بدون پیش زمینهی داستانی درست به قتل میرسد و اصلاً به اندازه پدر اتزیو پرداخت نمیشود. سازندگان در این بخش انگار تنها خواستهاند از محبوبیتهای اتزیو استفاده کنند اما این وامگرفتنهای بسیار زیاد از داستان اتزیو، بسیار گذراست و چیز خاصی به بازی اضافه نمیکند. همگی این عوامل، دست به دست هم داده تا باعث شود آرنو به یک شخصیت ایدهآل برای این سری تبدیل نشود؛ در حقیقت، آرنو تنها یک عاشقپیشه و اساسینی معمولی است که از مافوق خود حقشنوی دارد. چیز خاصی هم در وجود خود ندارد! در این بخش تنها سازندگان سعی کردهاند با خلق شخصیتی نسبتاً شبیه به اتزیو، از محبوبیت او استفاده کنند اما در این زمینه کاملاً ناموفق ماندهاند. البته باید به روابط الیز و آرنو اشاره داشت که به خوبی شما را متقاعد میکند. شاید بتوان گفت این موضوع، از اندک نکات مثبت داستان بازی است.
از جمله انتقادهایی که همیشه به این سری وارد بود، زمان حال بسیار ضعیف بازی و شخصیتهای ضعیفتر آن بود که هر زمان به گذشته قدم میگذاشتیم، آرزو میکردیم هرچه سریعتر به زمان گذشته برگردیم! زمان حال بازی در ACIV: Black Flag یک افتضاح به تمام معنا بود که حتی شخصیتی نظیر دزموند هم نداشت. انتظار میرفت یوبیسافت پس از چندین نسخه، بالاخره سر و سامانی به این بخش بدهد اما این بخش از داستان ضعیفتر از گذشته است. شما در این بخش، تنها با یک شخصیت و چندین دیالوگ ساده روبهرو میشوید و حتی در آن حرکت هم نمیکنید. در این قسمت، اگر نسخههای گذشته را بازی نکرده باشید و ندانید هدف آبسترگو دقیقاً چیست، به سختی متوجه اهداف آنها میشوید. به طور کلی، داستان AC: Unity چیز جدیدی برای ارائه ندارد و بخش عمدهای از آن مدیون وام گرفتن از نسخههای پیشین مجموعه است.
Next-Gen Starts Here
از همان آغاز بازی، گفتهی یوبیسافت در نمایشهای بازی؛ یعنی «Next-Gen Starts Here» برای شما کاملاً آشکار میشود. گرافیک بازی، رنگ و لعابی درخورِ نسل هشتم دارد و در تمام حالات شبانهروز (بازی) در چشمان بازیکن خودنمایی میکند.
به لطف قدرت کنسولهای نسل هشتمی، AC: Unity بیشترین جهشگرافیکی نسبت به نسخهی قبلی را داشته است. با این وجود که موتورگرافیکی به کار برده شده در بازی همان AnvilNext است اما تغییرات بنیادی صورت گرفته در آن شما را شگفتزده میکند، به طوری که در نگاه اول تصور میکنید این نسخه از یک موتورگرافیکی جدید بهره میبرد.
نورپردازی و Reflection (انعکاسنور) مهمترین بخشهای گرافیک بازی هستند. نورپردازی بیش از هرچیزی در بخش گرافیک دلبری (!) میکند. نور خورشید رد شده از لابهلای ساختمانها، به قدری جزئیات دارد که ممکن است تصور کنید دارید فیلم میبینید! مشکلات سایهزنی که در گذشته یکی از معضلات نسخههای پیشین شمرده میشدند، در این نسخه برطرف شدهاند و شما را با یک سایهزنی بینقص روبهرو میسازند.
طراحی محیط پاریس، مثل بازگشت به اصالتهاست. معماری به کار گرفته شده در پاریس (چه در فضاهای بیرونی و چه داخلی یا حتا زیرزمینها) بیش از هر چیزی خاطرات شیرین شهرهای گذشتهاین مجموعه که مربوط به رنسانس میشود را تداعی میکند. خوشبختانه دیگر خبری از شهرهای بندرگاهی بسیار کوچک نیست و جایگزین آنها، یک شهر بسیار بزرگ و باجزئیات شده است. رنگبندی محیطها حالتی خاکستری رنگ به خود گرفته و با جو موجود در یک پاریس انقلابی رابطهای ناگسستنی دارد. به طور کلی، روم، ونیز و فلورانس از جمله شهرهایی بودند که منبع الگوگیری سازندگان برای طراحی پاریس بودهاند؛ چرا که در جای جای بازی با ورود به ساختمانها متوجه شباهت معماری آنها به شهرهای مذکور میشوید.
در بخش فنی AC: Unity حرفهای مثبت زیادی برای گفتن دارد. میدان دید (Draw Distance) بازی پیشرفت قابل ملاحظهای نسبت به قبل دارد. دیگر در مواقع Synchronization محیطهای مه گرفته را نمیبینید و به خوبی سرتاسر پاریس را با جزئیاتی قابل قبول مشاهده میکنید. بافتها و تکسچرهای محیط نیز از پیشرفت بسیاری بهره میبرد و جزئیات بسیار بیشتری برای صورت شخصیتها به خصوص NPCها به کار گرفته شده است.
انیمیشنهای این نسخه با گذشته کاملاً متفاوت است که باعث میشود برخلاف نسخهی قبلی از حرکات تکراری خسته نشوید. حرکات پارکور به لطف انیمیشنهای جدید، سرعت بیشتری را دارا هستند و روانتر شدهاند. در کل، مشکل خاصی به این بخش وارد نیست اما نقص بازی در این زمینه، انیمیشین و فیزیک به کار گرفته شده برای مردن دشمنان یا حتی خود آرنو است. مثل همیشه، دشمنان یا حتی خود بازیکن در زمان مردن با انیمشین و فیزیکی بسیار قدیمی و مضحک روی زمین میافتند و هنوز هم که هنوز است، این مشکل حتی با ورود به نسل هشتم حل نشده است!
جدا از تعریف و ذکر نکات مثبت، بهتر است به یک از نکات منفی بازی در این زمینه اشاره کنیم. متاسفانه بازی از مشکلاتی در فریمریت رنج میبرد. البته زمانی که به طور عادی مشغول پیشروی در ساختمانهای شهر هستید افتفریمی مشاهده نمیکنید. ولی مشکل از جایی آغاز میشود که بین جمعیتی شلوغ حرکت کنید! اینجاست که مشکلات فراوان تکنیکی نمایان میشود. افتفریمهای بازی به قدری شدید است که هنگام عبور در شهر ممکن است تا ۱ دقیقه بلکه بیشتر با افتفریم در تصویر مواجه شوید. به طوری که این عامل باعث میشود در طول بازی هرگز در میان مردم یا زمین عادی حرکت نکنید! البته افتفریم تنها مرتبط به چنین لحظاتی نیست، بلکه زمانی که سرگرم حرکات پارکور یا مبارزات هستید نیز ممکن است با فریمی حتی زیر ۲۰ مواجه شوید! در کل، AC: Unity جزییاتاش در زمینه گرافیک غوغا میکند اما افتفریم از جمله مشکلات بسیار بزرگ بازی و گرافیک است.
نجوای انقلاب
همانطور که پیشبینی میشد، موسیقیهای این عنوان نتوانست در حد ساختههای شاهکار Jespey Kyd باشد یا حتا در حد موسیقیهای Lorne Balf و Bryan Tyler ظاهر شود که همگی به علت استفاده از آهنگسازانی تازهکار است. البته موسیقیهای بازی خوب هستند.! ریتم موسیقیهای بازی اصلاً حالت حماسی و انقلابی خود را ندارد. به این شکل که این قطعات اصلاً نمیتوانند مانند ACIII شما را وارد حال و هوای انقلاب بازی کنند. قطعه ماندگاری نظیر Ezio Family یا امثال آن هم در بازی وجود ندارد که در ذهن شما نقش ببندد. در کل، قطعات موسیقی AC: Unity در نوع خود میتوانند گوشنواز جلوه کنند ولی در مقایسه با گذشته حرفی برای گفتن ندارند.
افکتهای صداگذاری نیز مثل همیشه بوده و پیشرفت یا پسرفتی در آن احساس نمیکنید اما به طور کلی زیبا و متنوع هستند. صداپیشهها نیز به خوبی از عهده صداپیشگی برای شخصیتها برآمدهاند. البته مشکلات گذشتهی صداگذاری برای شمشیرها حین مبارزات همچنان پابرجاست. به طوری که وسط مبارزه به طور ناگهانی صدای برخورد شمشیرها و مبارزات قطع میشود. چنین مشکلی چندین سال است که گریبانگیر این سری شده اما سازندگان بیاعتنا از پی آن گذشتهاند.
پاریس در زیر سایهی سایهپوشان
گیمپلی AC: Unity بسیار تلاش دارد تا نسبت به نسخههای پیشین خود متفاوت جلوه کند. به همین دلیل، زمانی که کنترل آرنو را در دست میگیرید متوجه تغییرات بزرگی میشوید. سازندگان از هیچچیز گذشت نکردهاند، حتا سعی کردهاند تا کوچکترین عناصر این سری را دستخوش تغییراتی قرار دهند. بخش عمدهی این تغییرات یک فلشبک به گذشته است با چندین تغییر جزئی که مطمئناً برای طرفداران دیرینه این مجموعه جذاب است؛ به طور مثال، میتوان به مبارزات درون بازی اشاره کرد. خوشبختانه مبارزات از جمله نقاط مثبت این بخش از بازی شمرده میشود. سازندگان در این زمینه الگوریتمهای منسوخ شدهی گذشته را کنار گذاشته و با الگوگیری از نسخهی اول این مجموعه، اقدام به طراحی سیستم مبارزات کردهاند؛ بنابراین اینبار با مبارزاتی چالشبرانگیزتر و زیباتر روبهرو میشوید که باعث میشود سیستم خرید سلاحها و زره بیاستفاده باقی نماند. البته موارد دیگری مانند اضافه شدن Murder Mysteryها، Skillهای متنوع، باز کردن قفلها، تغییر و تحول مراحل فرعی، گستردهتر شدن شخصیسازی ویلاها، Riftها، و… هستند که همگی باعث شدهاند گیمپلی این نسخه نسبت به قبل متمایز شود.
شخصیسازی در این نسخه بسیار بهبود یافته است. با رفتن به گزینهی «Character Customizition» با انبوهی از سلاحها و لباسها مواجه میشوید. خوشبختانه اینبار علاوهبر بازگشت زرهها، تنوع زیادی نیز در آنها داده شده است و هر کدام میتواند بر سلامتی یا میزان قدرت مخفیکاری شما تاثیرگذار باشند. سلاحهای این نسخه؛ مانند گذشته و برخلاف ACIV: Black Flag پیشرفت داشته است؛ بدین معنا که سلاحها (چه سرد و چه گرم) به چند دستهی سنگین و سبک تقسیم شدهاند و از هر کدام تعداد بسیار زیادی موجود است.
مخفیکاری که چندین و چندسال در این سری به فراموشی سپرده شده بود، در این نسخه روحی تازه در کالبدش دمیده شده است. تقریباً بسیاری از مراحل را میتوان به طور مخفیکاری به اتمام رساند و از ایجاد حمام خون جلوگیری کرد. خوشبختانه Level Design بازی بهبود یافته و محیطها طوری طراحی شدهاند که مخفیکاری برای شما عذابآور نباشد؛ خصوصاً اینکه کاورگیری بهینهتر از قبل شده و با الگوگیری از Watch Dogs، یک مخفیکاری مطلوب را ارائه میدهد.
مراحل اصلی که مدت زیادی بود در ورطهی تکرار میغلتید، اینبار از آن وضعیت فلاکتبار بیرون آمده و تنوع قابل قبولی در آن ایجاد شده است. دیگر خبری از مراحلی که به تعقیب و گریز و کشتن دشمنان در محوطهای خاص مربوط میشد خبری نیست. البته تقریباً ۷۰% از مراحل شامل بررسی یک منطقه و سپس کشتن فردی مشخص است اما صحنههای سینمایی و اتفاقات رخداده در بین آنها، سبب شده تا مراحل تنوع قابل قبولی داشته باشند.
ماموریتهای جانبی در این نسخه نسبت به گذشته تفاوتهای زیادی دارند. بسیاری از المانهای گذشته که برای مراحل جانبی استفاده میشد دور ریخته شده و برای بسیاری از آنها یک جایگزینی در نظر گرفته شده است؛ به طور مثال میتوان به مراحلی اشاره داشت که باید مثل یک کارآگاه، به سراغ شواهد رفته تا قاتلِ مقتول را پیدا کنیم. دیگر مراحل جانبی نیز، مربوط میشود به کمک کردن مردم؛ اینگونه مراحل، در نوع خود چیز جدیدی برای ارائه ندارند ولی از کلیشههای گذشته خود فاصله گرفتهاند. دیگر مراحل فرعی، مربوط به اتفاقات تصادفی است (دستگیری یک دزد یا کشتن قاتلان مردم) که با وامگرفتن از عناوینی مثل Red Dead Redemption و Grand Theft Auto 5 خلق شدهاند اما با تنوعی بسیار کمتر. البته برخی از آیتمهای جانبی؛ مانند آیتمهای قابل جمعآوری یا حتی صندوقچهها به همان شکل با تغییراتی اندک باقی ماندهاند.
گیمپلی این نسخه، همچنان مانند گذشته از مشکلاتی رنج میبرد که یکی از آنها باگهای گوناگون است. هنگام پیادهروی در خیابان اگر به عبور و مرور NPCها دقت کنید، متوجه افرادی میشوید که در زمین یا در هوا حرکت میکنند! جدا از آن، گاه ممکن است در قسمتی از ساختمان یا آسمان گیر کنید که هنگام پیشروی در ماموریتها بسیار عذابآور میشود! اما آزاردهندهترین باگ ممکن بازی، قفل کردن عملکرد آرنو هنگام مبارزه است؛ بدین معنا که احتمال دارد در حین مبارزه، دیگر دکمههای ضربه و جاخالی از ضربات دشمن کار نکند. اما این تمام باگهای بازی نیست، بلکه تنها گوشهای از این دسته باگهاست و مطمئناً حین بازی با موارد عجیبتری هم روبهرو خواهید شد. به طور کلی، باگها بیشترین ضربه ممکن را در این بخش به بازی زدهاند که گاه میتواند تجربه تلخی را برایتان ایجاد کند.
اتحاد در ملأ عام
AC: Unity بدون در نظر گرفتن جزئیات عنوانی زیبایی است اما کمی بیشتر برروی جزئیاتاش زوم کنید، متوجه مشکلاتی فراوان میشوید که مانع لذت بیشتر شما از بازی میشود. این بازی هنوز هم مشکلات گذشته خود را دارد و یوبیسافت بدون توجه به آنها، بازی را منتشر کرده است. ولی مشکل از جایی شدت میگیرد که علاوهبر مشکلات گذشته، نقصهای جدیدی را در بازی میبینید و باعث شده تا این سری در آستانهی سقوطی غمناک قرار گیرد.
پلتفرم تست: PS4
[review]
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با اینکه نرفتم ولی این همه بدی هم که ازش شنیدم بازم بهش اعتقاد دارم و مطمئنم نه تنها از شماره های قبلی بهتره بلکه بازی تقریبا خوبی هم هست.البته همون کار های تکراری شده ی اساسین توش موجوده ولی اصل کار همون صحنه ها و مراحل تنفس بازی و داستانشه که آدمو میکشونه!
داوش من که اینارو از خودم درنیاوردم تو استیم هم هست سرچ کن میبینی
بدون در نظر گرفتن افت فریم هاش عنوان بسیار زیبایی هست :۱۵:
زااااااااامبییییی :lol: :lol:
۷؟
واقعا؟
حیف عدد مقدس و خوش یمن ۷
این رقم فقط توهینیه به بلک فلگ و بقیه عناوین این سری
یونیتی بیشتر از ۵ زیادیشه چون یک دهم بلک فلگ هم نبود
داداش من که بازی میکردم از اول تا اخره بازی نه لگی نه باگی به قران اینا چیه بس عجبا :۲۳:
نقد باحال و متفاوتی هست.تشکر
امسال نباید یونیتی میامد
در کل بازی بدی نبود دیگه زیادی بهش گیر دادن
پیدا شد همین
بازی واقعا افتضاحه
درود بر شما یونس جان
زنده باشی
(فعلا دارم نقدتون رو می خونم) نمره ۷! موافقم …
متاسفانه AC:Unity هر چن زیباست، اما مشکلات فنی زیادی داره (از جمله افت فریم و باگ و داستان…)
درود
نقدتون رو خوندم! عالی بود مثل همیشه
با نقد و نمره ۷ موافقم… (متاسفانه مشکلات فنی زیادی داره… مخصوصا باگ و افت فریم بازی که عذاب آور است)
اما گیم پلی دل چسب و خوش ساختی داره
منفی چرا؟! :۲۳:
دمتون گرم، خواهشا منفی بدین (حداقل ۱۰۰ بشه :دی )