چرا الان زمان مناسبی برای بازیهای تیراندازی با تم جنگ جهانی دوم است؟
خیلی راحت میشود گفت که «جنگ جهانی دوم» از فاجعهآمیزترین دورانی است که در طول تاریخ شاهدش بودیم اما این قضیه برای بازیهای تیراندازی مثل «مدال افتخار» یا «ندای وظیفه» (که از همین جنگ الگو گرفتهاند) صدق نمیکند. شاید بتوان گفت اوج جلال و شکوه چنین بازیهایی مربوط میشود به زمانی که در جنگ جهانی دوم غوطهور بودند؛ برایتان میتوانم مدال افتخار را مثال بزنم که با پا گذاشتن در کفش بزرگترها شکست خورد و حتی همین ندای وظیفه که دیگر نیازی نیست دربارهاش صحبت اضافهای شود.
البته قصدم این نیست که پافشاری کنم و بگویم شوترهای مدرنی مثل «جنگاوری پیشرفته» عناوین درجهدویی هستند. نه، اتفاقاً جنگاوری پیشرفته هم بهنوبهی خودش یکی از بهترین شوترهایی هست که میتوانیم تجربهاش کنیم؛ در حقیقت، وجود آن سری خیلی هم لازم بود. لازم بود تا شوترها هم مدتی از جنگهای قدیمی و شیوههای منسوخشدهی جنگ فاصله بگیرند اما آخرش این فاصله باید تا کجا ادامه پیدا کند؟ آیا چنین بازیهایی یک خط موازی بیامتداد را طی میکنند؟ با توجه به زمانهای که میبینیم جوابش مثبت است. البته اگر از حق نگذریم، بازیهایی در شان جنگ جهانی دوم مثل Brothers in Arms سر و کلهیشان پیدا شد اما بقیهشان مانند بازی Enemy Front نتوانستند کاری از پیش ببرند.
تقریباً هفت سال از انتشار آخرین ندای وظیفهای که مربوط میشد به جنگ جهانی دوم گذشته است؛ گرافیک بازیها بهشدت دگرگون شده و گیمپلی بازیها هم از همین قائده پیروی میکنند، شاهد نسل جدیدی از کنسولها و سختافزارها هستیم و ابزار جدیدی هم برای ساخت عناوین در دسترس بازیسازها قرار گرفته است اما اثری از جنگهای قدیمی نمیبینم. در چشمانم بیشتر بازیهایی مثل Titanfall جولان میدهند؛ بازیهایی که بیشتر بهجای آن که در نقش «سرباز» باشیم، رسماً نقش یک «ربات» را ایفا میکنیم که فقط اسم سرباز را با خودش یدک میکشد.
به سیر نزولی شوترهایمان (بدون احتساب «میدان نبرد») توجه کنید. مدال افتخار و ندای وظیفه شاید معروفترین مثالهای ممکن باشند که با قدم گذاشتن بیش از حد در جنگهای مدرن، آخرش به اعماق دره سقوط کردند؛ بنابراین فکر میکنم دیگر وقتش رسیده است تا توسعهدهندگان شوترهای AAA آستینهایشان را بالا زده و باری دیگر ما را وارد ماجراجوییهایی در دل جنگ جهانی دوم کنند.
شخصیسازیها
یکی از دلیلهایی که آبروی بازیهای شوتر را میتواند بخرد، همین شخصیسازیهاست. ما امروزه در شوترها شخصیسازیهای گستردهای را تماشا میکنیم؛ برای مثال، میشود به همین Call of Duty: Black Ops III اشاره کرد که حتی در آن میتوانیم جنسیت کارکترمان را انتخاب کنیم. این چیزی است که در جنگهای قدیمی نمیتوانستیم ببینیم؛ در واقع اصلاً نمیدیدیم! آن زمانها نه خبری از انتخاب کلاس بود و نه خبری از انتخاب سلاح و دیگر مواردی که میتوانستند گیمپلی را پرملاتتر کنند. حالا تصور کنید سازندهها همینها را روی جنگ جهانی دوم پیاده کنند. فکرش را کنید که قبل از شروع مرحله، بتوانید شخصیتتان را انتخاب کنید، لباسش را با پولهایی که کسب کردهاید شخصیسازی کنید، سلاحهای مدل بالاتر بخرید، نوع کلاس و کاربردش را انتخاب کنید و… . تصور چنین چیزی واقعاً وسوسهانگیز است.
عوض کردن مسیر تاریخ
در طول هفت سالی که بالاتر به آن اشاره کردم، خیلی چیزها تغییر کردهاند. سهگانهی Mass Effect، بازیهای Telltale و CoD: BO II منتشر شدند که همگی آنها تمرکزشان روی تصمیمگیریهای خطیر و سرنوشتساز بود. BO II کلونی ناموفق از این عامل بود ولی باز هم نقطهی عطفی برای یک بازی شوتر بود.
بازی شوتری که حالا میخواهیم باید علاوه بر داستانی گیرا که نقصهای جنگ را بهخوبی نشان میدهد، یک تصمیمگیری هم برای عوض کردن مسیر تاریخ داشته باشد. جنگ جهانی دوم گنجینهای است مملو از رشادتها، رفاقتها، دوری سربازها از همسران و فرزندانشان، نامههایی که به مقصد نرسیده و… که جان میدهد از آنها داستانهایی گیرا بیرون بکشیم! حداقلش نویسندهها کارشان با برگشت به جنگ جهانی برای نویسندگی راحتتر میشود. آنها نباید فراموش کنند که بازیهای جنگ جهانی برای داستان پتانسیل بسیار زیادی دارند که از آنها استفاده نشده است؛ Brothers in Arms: Hell’s Highway نمونهی خوبی برای اثبات این ادعاست. این عنوان، بیشتر بهجای این که تمرکزش روی اجزای دیگر داستانی و کشتن یک آنتاگونیست بدجنس باشد، معطوف به روابط سربازها در میدان جنگ بود. نویسندهها هم میتوانند با الگوگیری از همینها و جایگذاری تصمیمگیریهایی سرنوشتساز، بازیهای شوتر را یک گام جلوتر ببرند. بهطور خلاصه، ما نباید سربازهایی باشیم که باید دوباره همان رخدادهایی که از پیش تایین شدهاند را تکرار کنیم.
عناصر استراتژی و آزادی عمل بیشتر در طول ماموریتها
شوترهای قدیمی پر بودند از صحنههای اسکریپت شده. فقط کارمان این بود که محیطی کوچک را طی کنیم و صبر کنیم تا یکی از سربازها در را برایمان باز کند. اما خوشبختانه، مسیر چنین بازیهایی کمکم ریشهاش خشک شد. شوترها آنقدر تحول پیدا کردند که ما به Crysis رسیدیم. بازیای که در آن قابلیتهای زیادی مثل غیب شدن داشتیم که مسیر مرحله را میتوانست ۳۶۰ درجه تغییر بدهد. این تحولات سپری شدند تا به نمونهی کاملش یعنی Far Cry 3 رسیدیم؛ عنوانی که عناصر استراتژی و آزادی عمل بیشتر در طول ماموریتها بهخوبی در آن مشهود است.
اکنون تصور کنید همان کمپی که در بازی میبینید، یک پادگان ارتشی یا دهکدهای اشغال شده در فرانسه است که باید آزادش کنیم. اینجاست که بازیساز باید دست شما را آزاد بگذارد تا هر طور که میخواهید مرحله را به پایان برسانید؛ مثلاً این اختیار را به شما بدهد که بتوانید سربازهایتان را کنترل کنید، به آنها دستور بدهید، توانایی حملهی هوایی داشته باشید و یا حتی این که بخواهید با مخفیکاری بروید یا حمام خون بهراه بیاندازید همهاش بسته به تصمیم شما باشد. آن وقت است که شوتری جذاب و گیراتر خواهیم دید. آن هم در قالبی قدیمی با لگد زدنهای زیاد سلاحها.
داستانی تاریکتر، جدیتر و ملموستر
یادم میآید اولینباری که فیلم تحسینشدهی «نجات سرباز رایان» را دیدم واقعاً شوکه شدم. تا قبل از آن هیچ اثری ندیده بودم که بتواند به این خوبی چهرهی زشت جنگ را نشان بدهد. من بهخوبی در آنجا فهمیدم که جنگ جهانی چگونه است و چطور میلیونها انسان در آن پرپر میشوند. این داستانی تاریک، جدی و قابل ملموس بود و دلیلی هم نیست که یک شوتر با محوریت جنگ جهانی نتواند بهاندازهی نجات سرباز رایان تاثیرگذار باشد؛ بازی Spec Ops: The Line مثال خوبی دربارهی این عامل است؛ هر چند که این بازی ادعا ندارد که یک نجات سرباز رایان است، ولی در قسمتی یکی از برترین سکانسهای تاثیرگذار بازیهای ویدئویی را خلق کرد. زمانی که ما در آنجا به صورت اشتباهی مردم زیادی را رهسپار دیار باقی میکنیم و سپس متوجهی مادری میشویم که فرزندش را در آغوش گرفته است. البته بازیهای دیگری مثل سری «متال گیر» یا This War of Mine هم جزء همین دستهاند اما سعی شد تا مثالی مربوط به یک بازی شوتر بزنیم. فراموش نکنید که بازیهای ویدئویی نسبت به آثار سینمایی، مدت زمان طولانیتری را به خودشان اختصاص میدهند؛ بنابراین بهتر از هر رسانهی دیگری میتوانند چهرهی آدمی و زشتیِ جنگ را نشان بدهند.
بهعنوان کلام آخر، مطمئناً با برگشت به چنین دورهای بالاخره دو عدد حرف حساب (شما بخوانید نوآوری) پیدا میشود. بازیسازهای شهیر در این زمینه، قطعاً در این راه پرفراز و نشیب تجربههای گوناگی کسب کردهاند. فراموش نکنید کنسولهای نسل هشت هنوز دهنشان بوی شیر میدهد! سازندهها بهراحتی میتوانند از تمامی پتانسیلشان در راه پیشرفت شوترها استفاده کنند. همچنین مخاطبان مدت زیادی است که بهسوی جنگ جهانی دوم نرفتهاند و مزهیشان در همان زبانشان مدفون شده. اگر توسعهدهندگان کمی از فکر پول به جیب زدن بیرون آیند، در نهایت میتوانیم شوتری ناب و پیوندخورده از جنگ جهانی دوم ببینیم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
ممنون بابت مقاله :۱۵:
فک کن حمله نورماندی با گرافیک بالا ادم یاد saving private ryan میفته
تنها مشکل همون اسلحه وداستانه
بسیار زیبا بود آقای بهرامی.
نمیدونم چرا یاد بازیه Black افتادم بازی فوق العاده ای بود نه مدرن بود نه جنگ جهانی بود ولی واقعا از همه نظر دلچسب بود کاش ادامه ی ازش میساختن.
ایده ی جنگ جهانی جالبه ضمنا تو این زمان که همه گیر دادن به آینده و جنگ افزارهای عجیب غریب شما در نظر بگیر تیراندازی با AK47لذتش بیشتره یا یه اسلحه که شبیه حشرات جهنمیه؟ :۲۴:
البته نمیخوام ایراد بگیرم به شوترهای با این مضمون ولی خب هرچیزی یه حدی داره شاید جنگ جهانی هم زیاد بهش کلید کنن همین شه،فقط شده سود دهی واسه سازنده یه خورده بفکر چیزای دیگه نیستن
از یک سمت دوست دارم در مورد جنگ جهانی بازی ساخته بشه و از سمت دیگه نه
در گذشته خیلی در مورد جنگ جهانی بازی ساخته شده و تقریبا تمام نبرد های مهم در قالب بازی ساخته شدن و چون بازی تاریخی دست سازنده برای خلق نبرد های جدید بستست و در نسل هشت فقط می تونن همون نبرد ها رو با گرافیک بهتر و شکوه بیشتری به تصویر بکشن
اما یک بخش اصلی بازی های fps مولتی پلیر امروزه همه دوست دارن که بخش مولتی پلیر سریع و هیجانی باشه طوری که خسته کننده نشه اما در جنگ جهانی شما باید با سلاح های قدیمی بازی کنید که بسیار تکراری و محدود هستن و سرعت خشاب گذاری کمی دارند و چون مکانیزم ها و وسایل داخل بازی بر اساس دوران جنگ جهانی ساخته شدن گیم پلی بازی سرعت و هیجان کافی رو نداره و به سرعت خسته کننده میشه
کافی تعداد بازی کننده های COD MW و Call of Duty: World at War با هم مقایسه کنید
ممنون بابت مقاله، یا ترجمه! نمیدونم کدومه! ولی احساس خوبی نسبت بهش ندارم به چند دلیل…
به نظرم شخصی سازی چیزی نیست که بشه خیلی رو جنگ جهانی دوم پیادش کرد! چون اگر بشه که دیگه جنگ جهانی دوم نیست ! مثلا چند نوع تفنگ مگه از طرف هر کدوم از طرفین جنگ استفاده میشده؟ اصلا طراحی روی اسحله بوده؟ فکر نمیکنم!
عوض کردن مسیر تاریخ هم همینطور ! تو W:TNO شاهدش بودیم که ایده جالبی بود! و متاسفانه تنها ایده قابل ساخت ! استدیو بازی سازی المانی نداریم که بیاد مسیر جنگ جهانی رو به نفع المان رقم بزنه تو داستان بازیش ! و هیچ استدیو غربی دیگه ای هم این کارو نمیکنه برای فروش بازیش ! در هر صورت متفقین باید پیروز باشن تا بازی بتونه موفق بشه پس مجالی برای تمرکز روی این بخش نیست ! عناصر استراتژی و آزادی عمل بیشتر در طول ماموریتها هم روی هر داستانی میتونه پیاده بشه دلیلی نمیبینم برای جنگ جهانی دوم چیز ویژه ای باشه ! داستانی تاریکتر، جدیتر و ملموستر به نظرم تنها چیزی هست که میتونه پیاده سازی بشه “مخصوص” جنگ جهانی ۲ ولی به شرطی که حقایق تاریخی توش به نمایش در بیاد ! اگر نه هیچ ارزشی نداره.
ممنون.
“استودیوی بازیسازی آلمانی نداریم که بیاد مسیر جنگ جهانی رو به نفع آلمان رقم بزنه تو داستان بازیش…”
پس کرایتک چیه عزیزم؟ یه استودیوی آلمانی که از قضا بازیهای تیراندازی معرکهای هم ساخته منتها حیف که فعلاً زده تو کار یه مُشت بازی F2P درپیت و انگار به این زودیها قرار نیست یه شوتر مشتی بسازه؛ تازه خدا میدونه اگه بسازه هم احتمالاً بازم آمریکاییها توش قهرمانن. :۱۲:
جالبه بدونی کرایتک ۲ نفر موسس ترکیه ای داره دوست عزیز :)
کلا مولتی بازی هایی با تم جنگ جهانی یه چیز دیگه..همین کال اف ۲که با بچه ها اونقدر تو کلوپ بازیش کردیم :۱۸: بخصوص مراحل برفی و همه تکتیرنداز :۱۸: یادش بخیر….هیچ چیزی تو گیمپلی نبود فقط شیفت….پوفف رفیقتو هدشات کن :۲۴:
ممنون مقاله ی خیلی خوبی بود :۱۵:
“و من اشتباه کردم، یک اشتباه خوب…” امضاتون هم عالی :۱۵:
مقاله جالبی بود ممنون از شما واقعا,بله درسته شاید اگه مدال وارد عرصه نبرد مدرن نمیشد واقعا محبوب و قدرتمند باقی میموند. جایی امیدواری هست که نسخه جدیدی از اتحاد برادران منتشر خواهد شد وگرنه این ندای وظیفه اینگار فعلا قصد تجدید تاریخ را ندارد. مدال افتخار هم که گویی باید به دست فراموشی سپرد,اتفاقا همین چند روز پیش بود بازم Airborne رو تجربه کردم و باز هم بهم چسبید. امیدوارم اگر ندای وظیفه به دوران جنگ جهانی دوم نرفت حداقل زودتر شاهد نسخه جدید اتحاد برادران و یا مدال افتخار جدید باشم.
واقعا فکرشو بکنید.کالاف دیوتی جدید با موضوع جنگ جهانی با گیم پلی و گرافیکی عالی.خارق العاده ست :pc:
این گرافیک عالی رو خوب اومدی… :lol: قسمتی جدا نشدنی از این سری.
یادش… :۱۵: نخیر :lol: