خانه » مقالات بازی آغشته به خون | نقد بازی Bloodborne × توسط طه رسولی در ۱۳۹۴/۰۱/۱۷ , 19:30:20 1 هنوز از نفرین دارک سولز۲ رها نشده بودم که بلادبورن آمد. هنوز در طوفان برفی سرزمینیخزدهی دارک سولز۲ سرگردان بودم که بلادبورن آمد و من را درگیر طلسم جدیدی کرد. طلسمی که باعث شد در طول تعطیلات نوروز با سه کاراکتر مختلف چهار بار بازیاش کنم و از خیر هر تفریح و استراحتی بگذرم. با نقد من از بازی بلادبورن همراه باشید که کمی طولانی هم هست اما تلاش کردهام به همهی زوایای بازی بپردازم و مانند منتقدهای دیگر فقط راجع به فضای بازی و سخت بودناش کلی گویی نکنم! خیابانهای طاعونزدهی یارنام بسیار زیبا هستند و جوشان آنقدر سنگین است که از تنها راه رفتن در آنها هم میترسید چه برسد به این که هر چند وقت یک بار مردمی که در حال گرگ شدن هستند به شما حمله کنند. دیمون بورن! بلادبورن نسخهی تکاملیافتهای از دارک سولز است که فقط حال و هوای بازی و نام آیتمها را تغییر داده. در عمق باز هم با یک دیمونز/دارک سولز طرف هستید که مبارزاتاش بسیار سریعتر (و البته آسانتر) شده است. علاقهمندان به این مجموعه از همان ابتدا متوجه شباهتهای زیاد بین بلادبورن و دیمونز سولز خواهند شد. از Hub بازی که Hunter’s Dream نام دارد و از دیگر لوکیشنهای بازی جداست بگیر تا بازگشتن به سیستم مصرف آیتم برای پر کردن جان همگی فریاد میزنند من یک دیمونز سولز دیگر هستم! بد نیست بدانید صداپیشهی Doll هم همان صداپیشهی Maiden در دیمونز سولز است که بیخود و بیجهت آدم را در نوستالژی میبرد. مهر تایید بازی بر این ادعا هم چیزی نیست جز آیتم «شانه»ای که ظاهرا به هیچ دردی نمیخورد و کارش فقط یادآوری خاطرات دیمونز سولز است و بس. بلادبورن آنقدر جزییات دارد که آدم برای نقد کردناش دچار مشکل میشود. به همین دلیل بهتر است اول از کلیات شروع کنم و بعد به سراغ جزییات بروم. در نگاه کلی بلادبورن بسیار جمع و جورتر و آسانتر از دارک سولزهاست، به خصوص دارک سولز۲. از لحاظ تعداد غولآخرها، محیطها، اسلحهها، شخصیتهای جانبی، دشمنها و کاوننتها بازی کوچکتر شده است. در بخش آنلاین عملا به جز Invade کردن و Co-op کردن کار دیگری ندارید و از مکانیکهای چندنفرهی نامتقارن دارک سولز (مانند کاوننتهای مدافعان آبی، موشها یا مدافعان ناقوس) به هیچوجه خبری نیست. این چیزها را گفتم که مقیاس کار دستتان بیاید و گرنه هیچ کدام از این کوچک شدنها باعث پایین آمدن کیفیت بازی نشده است. در Hunter’s Dream که همان Nexus دیمونز سولز است میتوانید کاراکتر و سلاحتان را ارتقا بدهید و دقایقی را آرام بگیرید. اما اگر این جا خطری آدم را تهدید نمیکند این لکههای خون که نشانگر کسانی است که در دنیاهای دیگر کشته شدهاند چه معنایی دارند؟! تا نخواهید قصه نمیشنوید قصهی بازی مانند دارک سولز۲ بسیار مفصل و پر از پیچ و خم است، اما فقط برای کسانی که چشمشان را باز کنند و اجزای قصه را ببینند. در بلادبورن همانند دیگر قسمتهای مجموعهی سولز قصهی اصلی چیزی است که قبلا اتفاق افتاده و شما تنها ناظر نتایج اتفاقات گذشته هستید. همهی عناصر بازی برایتان قصه میگویند: ظاهر دشمنها، اسلحهها، لباسها، معماری، غولآخرها، راه ارتباطی بین مراحل بازی و در نهایت کاراکترهایی که سر راه میبینید. در بلادبورن تقریبا همواره در معرض شنیدن قصه هستید اما احتمالا اینقدر درگیر بقا و فرار از دست دشمنها میشوید که نمیتوانید این قصهها را بشنوید. اصولا در این بازی برای فهمیدن قصه باید سوالهای درستی از خودتان بپرسید. مثلا بپرسید چرا ایسوفکا و غولهای تبر به دست کنار کلیسای جامع همگی لباس سفید یک جور تنشان است؟ یا بپرسید چرا دشمنهایی که Frenzy تان را زیاد میکنند همگی مغزهای بزرگ و چشمهای زیاد دارند؟ یا بپرسید چرا گرگینههایی که در یارنام قدیم به شما حمله میکنند ضرباتشان سمی است ولی بقیهی گرگینهها نه؟ و این که آیا این سمی بودن ربطی به غولآخر این مرحله یعنی Blood Starved Beast دارد؟ صدها سوال این چنینی در بازی وجود دارد که جوابشان در محیط، دشمنها و آیتمها نهفته است. حیف که نمیتوانم چیزی از داستان برایتان بگویم چون لذت بازی خراب میشود اما توصیه میکنم حتما به دنبال جواب این سوالها باشید. قصهی پسزمینه بسیار قوی است و مراحل و دشمنها به قدری با این قصه درهمتنیده هستند که در نگاه اول باورنکردنی به نظر میرسد. تکتک چیزهایی که در بازی میبینید دلیل موجهی برای حضورشان هست و معجزهی بلادبورن و اصولا مجموعهی سولز در همین روش منحصر به فرد داستانگویی است. تنها راهنماییام این است که هر وقت فهمیدید علاوه بر دو گروه سفید و سیاهپوش کلیسا یک گروه سوم به نام «گروه کُر» هم در قصه حاضر بوده و ربطشان به «یتیمخانه» را فهمیدید، صد در صد در مسیر درستی از درک داستان قرار گرفتهاید! بار اول هیچ دیوار مهآلودی وجود ندارد که بگوید اینجا غولآخری در کار است. هر وقت که بخواهید از چنین طاقی عبور کنید با این سوال مواجه میشوید که آیا چند قدم جلوتر سلاخی خواهم شد؟ این بازی آسان است! روند بازی در هستهاش تفاوتی با دیگر بازیهای سولز نمیکند. اگر مثل من از طرفداران پر و پا قرص دارک سولز بوده و یک سال اخیر عمرتان را در «درنگلیک» سپری کرده باشید احتمالا ماههای اخیر را به تمرین بازی به صورت Dual Wielding اختصاص دادهاید. یعنی هر دستتان یک اسلحه باشد و به جای پنهان شدن پشت سپر، مهارتهای جاخالی دادنتان را در مبارزهها به کار بگیرید. شاید به همین دلیل بود که بلادبورن آنقدر برایام ساده بود که بار اول در کمتر از ۲۴ ساعت و با کاراکتری که ترازش ۶۱ بود بازی را تمام کردم و صد البته از هیچکس کمک نگرفتم. در این میان بیشتر از چهار-پنج غولآخر بازی را در اولین ملاقات کشتم. این پدیده نشاندهندهی چندین ویژگی در روند بازی است. اول این که بازی بسیار کوتاهتر از دارک سولز ۲ است که بار اول ۴۹ ساعت درگیرش بودم. دلیل این موضوع هم قطعا گرافیک بسیار بالا و معماری خاص محیط است که اجازهی بیشتر کردن مراحل بازی را به تولیدکنندهها نمیداده است. به هر حال این را هم اضافه کنید که بلادبورن دقیقا یک سال بعد از دارک سولز۲ منتشر شده و قطعا زمان کمتری برای تولیدش وجود داشته است. البته وجود سیستم Chalice Dungeon ها که به صورت رندوم برایتان مرحله تولید میکند و میتوانید در این مراحل بچرخید و لوت جمع کنید و در صورت تمایل کد تولیدشان را به دوستانتان هم بدهید عملا تا بینهایت بار میشود بلادبورن بازی کرد و مراحل جدید دید. دومین موضوع آسان بودن بازی به نسبت دارک سولزهاست. روند بازی بسیار تند و سریع شده و دشمنها حرکاتشان پیشبینی ناپذیرتر از قبل هستند. اما شکارچی شما خیلی خیلی قوی است. یکی از دلایل قوی بودن کاراکتر شما این است که طراحان بازی راه را برای اشتباه رفتن بستهاند. در دیمونز سولز و دارک سولز کاراکتر شما ۸ پارامتر برای ارتقا داشت که در دارک سولز۲ تبدیل به ۹ پارامتر شد. اما در بلادبورن تنها ۶ پارامتر برای ارتقا وجود دارند! به همین نسبت اسلحهها هم محدودتر شدهاند و تقریبا از هر مسیری که کاراکترتان را ارتقا بدهید با یکی از اسلحهها حسابی جور میشود. محدود شدن ارتقا به ۶ پارامتر همچنین باعث میشود برای تمام کردن بازی نیازی به تراز گرفتن نداشته باشید. مثلا من بار اول با کاراکتر تراز ۶۱ و با پارامتر Skill 45 بازی را تمام کردم و میتوانستم در هنگام Reposte کردن آخرین باس بازی با عصا ۱۹۰۰ واحد دمیج به او بدهم! خصوصیت سوم محدودتر شدن بازی است که سه عامل در آن دخیل بودهاند. اولی حذف شدن «جادو» و محدود شدن آن به ۷-۸ تا طلسم ساده است. در حالی که در دارک سولز۲ چهار نوع جادو داشتیم که هر کدام شامل بیش از ۲۰ عدد طلسم میشدند. دومی حذف شدن سیستم ارتقای لباسهاست. پس از کشتن دومین غولآخر بازی که همان «پدر گاسکویین» است میتوانید به قویتری ست لباس بازی از نظر فیزیکی دسترسی پیدا کنید. پس از آن هر لباسی که بگیرید در مواقع خاصی به درد میخورد. یکی برای جلوگیری از سمی شدن خوب است و یکی برای جلوگیری از Frenzy. یکی دفاعاش در برابر آتش خوب است و دیگری دفاعاش در برابر صاعقه. کاراکترتان هم هر کدام را بپوشد از نظر چابکی فرقی نمیکند. سومی هم همین از میان رفتن محدودیت وزن و تاثیر آن بر چابکی کاراکتر است. جاخالی دادنها Stamina بسیار کمی مصرف میکنند و دیگر مهم نیست چه سلاحی به دست دارید و چه پوشیدهاید. همهی این عوامل دست به دست هم دادهاند تا بلادبورن را جمعوجورتر کنند و عملا اشتباه کردن در این بازی امکان ندارد. چیزی که در بازیهای قبلی به راحتی رخ میداد و وسط بازی ناگهان متوجه میشدید آنقدر کاراکتر را بد ارتقا دادهاید که باید بازی را از ابتدا شروع کنید. این موضوع برای جلب مخاطبان جدید بسیار موفق عمل کرده و به همین دلیل بازیکنندههای بیشتری میتوانند بلادبورن بازی کنند. البته این موضوع را هم در نظر بگیرید که نگارنده سابقهی تمام کردن دارک سولز را با تراز ۱ و بدون هیچگونه Level Up کردن را در کارنامهاش دارد و راجع به درجهی سختی بلادبورن قضاوت میکند! کاراکترهای فرعی بیشترشان از ترس پشت درهای بسته و پنجرههای فلزی پنهان شدهاند. هر جا فانوس قرمز دیدید با صاحب خانه صحبت کنید. کلی ماجرای فرعی در انتظارتان است. غولهای مخفی مثل همیشه طراحی دشمنها و غولآخرها عالی است. برای کشتن تکتک دشمنها باید استراتژی خاصی داشته باشید. توصیه میکنم حتما از همان اول Parry کردن را تمرین کنید تا در برابر غولآخرهای بازی بتوانید حرفی برای گفتن داشته باشید. این بازی مانند دارک سولز نیست که فقط با جاخالی دادن و ضربه زدن به موقع به نتیجه برسید. بسیاری از غولآخرهای بازی مانند Dark Beast Paarl با دو بار Parry کردن موفق از پا درمیآیند در حالی که اگر بخواهید با جاخالی دادن جلویشان بایستید بیچاره میشوید! تعداد غولآخرها بسیار کمتر از دارک سولز است اما در عوض طراحی بسیار بهتری دارند. یکی از ویژگیهای مهم غولآخرهای بلادبورن این است که در طول مبارزه چندین فاز دارند و هر چه جانشان کمتر بشود وحشیتر هم میشوند! تقریبا هر وقت که فکر میکنید همهی حرکات دشمن را بلدید و میتوانید دست حریف را بخوانید اتفاق غیرمنتظرهای میافتد. بلادبورن در مجموع ۱۷ غولآخر دارد که ۱۰ تای آنها انتخابی هستند. این یعنی برای زدن نصف بیشتر غولآخرها باید به دنبال مناطق مخفی و راههایی باشید که در مسیر اصلی بازی نیستند. صد البته تا همهی این غولآخرها را نزدید به سراغ دور بعدی یا همان New Game+ نروید که بازی را حرام کردهاید! متاسفانه در NG+ برخلاف دارک سولز۲ خبر جدیدی نیست و فقط همان دشمنها و غولآخرها دوباره باید بکشید که خیلی سرسختتر از قبل شدهاند. اولین غول آخر بازی جزو سختترینها هم هست اما نیازی نیست حتما شکستاش بدهید. اما اگر خواستید با او بجنگید توصیه میکنم از روغن چراغ و سپس کوکتلمولوتوف کمک بگرید. زنگهای بیجواب در بخش چندنفره هنوز برای قضاوت زود است. با این که دو هفته بیوقفه داشتم بازی را به صورت آنلاین بازی میکردم اما احساس میکنم هنوز نمیشود قضاوت کرد. احتمالا در ماههای آینده بلادبورن تغییرات زیادی میکند. در حال حاضر سرورهای بازی مشکلات زیادی دارند. پیدا کردن یار کمکی به خاطر سیستم جدید زنگ زدن بسیار منفعلتر از پیش است و خیلی وقتها باید یک ربع منتظر بمانم تا کسی به کمکام بیاید یا من به کمک کسی بروم. حتا وقتی روی شبکه رمز عبور میگذاریم هم به سختی با دوستان همدیگر را پیدا میکنیم. تقریبا در تمام انجمنهای آنلاین مانند Reddit یا Gamefaqs بازیکنندهها از این موضوع ناراحت هستند که قطعا From Software مانند کاری که در دارک سولز۲ کرد این مشکلات را برطرف خواهد کرد. رفتن به جناح مهاجمها در بلادبورن اصلا به صرفه نیست. حمله کردن به دنیای بازیکنهای دیگر منفعت بسیار کمی دارد و مبارزهها باید حتما به صورت تکنفره انجام بشوند. شانس این که در برابر دو حریف زنده بمانید تقریبا صفر است. البته با وجود سیستم پر کردن جان که خیلی سریع انجام میشود بسیاری از مبارزات PvP طولانی میشوند. امیدوارم در آیندهی نزدیک با اضافه شدن یک DLC و چند کاوننت این مشکل هم حل بشود. سلاحها کم اما بسیار جالب هستند. با زدن L1 شکلشان تغییر کرده و عملکرد کاملا متفاوتی پیدا میکنند. زیبایی تاریک! از نظر گرافیکی بلادبورن شاهکار است. معماری گاتیک و ویکتوریایی شهر یارنام دیدنی است. هر طرف را که نگاه میکنید یک تابلوی نقاشی میبینید. گرافیک بازی چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ فنی ستودنی است. تا به حال چنین اتمسفری را در هیچ بازی رایانهای تجربه نکردهاید و از این نظر بلادبورن بازیای است که هر گیمری باید حتما آن را بازی کند. با این که سلاحها و لباسها کم تعداد هستند اما آنقدر از لحاظ بصری زیبا طراحی شدهاند که هر بار جزییات تازهای در آنها میبینید. با وجود این گرافیک بالا ورود به دنیای بازیکنندههای دیگر بسیار سریع انجام میشود و عملا بارگزاریای درکار نیست. اما متاسفانه موقع Co-op بازی کردن بازی دچار افت فریم شدیدی میشود که دلیلاش همین گرافیک بسیار بالای مراحل است. در دانجنهایی که به طور اتفاقی تولید میشوند چندین غولآخر جدید وجود دارند که در خط داستانی نمیبینیدشان. خودتان را محروم نکنید بلادبورن عالی است و تقریبا هر کاری میخواسته انجام بدهد را به صورت کامل و بینقص انجام داده. اگر بازیاش نکردهاید و میخواهید شروع کنید عاجزانه از شما درخواست میکنم که بار اول بازی را به صورت تکنفره بروید و از هیچگونه راهنما و Wiki کمک نگیرید. در بلادبورن تمام کردن بازی و کشتن غولآخرها مهم نیست، «اکتشاف» و لذتی که کشف هر چیزی به آدم میدهد مهم است. این بازی را ساختهاند تا تویاش سرگردان بشوید و از میان ده مسیری که روبهرویتان است مسیر درست را پیدا کنید، بازی را ساختهاند تا بعد از ۲۰ بار مردن در برابر یک باس راه کشتناش را بیابید. هر گونه راهنمایی گرفتن از دیگران باعث میشود لذت یکی از کشفهایتان خراب بشود. بیانصافی است که اگر بخواهیم به خاطر مشکلاتی از قبیل زمان بارگذاری طولانی و افت فریم به بلادبورن امتیاز کامل ندهیم. در بازیهای آنلاین چنین مشکلاتی با چندین پچ و آپدیت حل میشوند. مهم هستهی بازی و عمق آن است که اجرای کامل و بینقصی داشته و کاری میکند که بارها و بارها به بازی برگردید و از سرک کشیدن به گوشه و کنارش خسته نشوید. در نهایت اگر بلادبورن بازی کردید و لذت بردید بلافاصله نسخهی جدید دارک سولز۲ را بگیرید و یک چالش جدی را تجربه کنید. ماه بزرگی در آسمان، انتهای مسیر و کودکی که در کالسکه در حال گریه است. چند قدم بیشتر تا تمام شدن کابوس باقی نمانده! نویسنده طه رسولی مقالات بازی 1 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. به داستان ۱۰ دادید؟! خیلی از طرفدران دو آتیشه میازاکی هم قبول دارند حداقل بلادبورن در زمینه داستان و شخصیت پردازی حرف چندانی برای گفتن ندارد. این به کنار،بهتر بود اسم این نوشته را ستایشنامه میگذاشتید چون اصلا قواعد نقد را درش رعایت نکردید و روی نقاط ضعف بازی سرپوش گذاشتید. به نظر من بلادبورن بازی درخشانی که تو خلق اتمسفر کم نظیر عمل کرده.صداگذاری و موسیقی و گرافیک بازی به شدت جذاب هستند و گیم پلی خوبی دارد اما داستان بازی پاشنه آشیل این اثر به حساب می آید. ۸۳۸ برای پاسخ، وارد شوید
به داستان ۱۰ دادید؟! خیلی از طرفدران دو آتیشه میازاکی هم قبول دارند حداقل بلادبورن در زمینه داستان و شخصیت پردازی حرف چندانی برای گفتن ندارد. این به کنار،بهتر بود اسم این نوشته را ستایشنامه میگذاشتید چون اصلا قواعد نقد را درش رعایت نکردید و روی نقاط ضعف بازی سرپوش گذاشتید. به نظر من بلادبورن بازی درخشانی که تو خلق اتمسفر کم نظیر عمل کرده.صداگذاری و موسیقی و گرافیک بازی به شدت جذاب هستند و گیم پلی خوبی دارد اما داستان بازی پاشنه آشیل این اثر به حساب می آید. ۸۳۸ برای پاسخ، وارد شوید