با گوش هایت ببین | معرفی بازی Papa sangre II

در ۱۳۹۴/۰۵/۲۱ , 18:33:32
سیستم عامل iOS, گوشی موبایل - Mobile Phones (Smart Phones)

شما مرده اید.
متاسفانه این یه دروغ نیست.بازی ای به نام پاپا سنگره وجود نداره. تو مرده ای. به چیزی که توی دستت داری نگاه کن. این واقعی نیست. به اطرافت نگاه کن. هیچ کدوم از چیز هایی که اطرافت میبینی واقعیت نداره. تمام اینها خاطرات قبل از مرگ تو هستند. اگر عجله نکنی به زودی تموم اونها رو هم از دست خواهی داد.

اینها اولین جملاتی هستند که در بازی Papa sangre II خواهید شنید. این بازی با اختلاف زیاد لقب متفاوت ترین بازی عمر من را دریافت کرده است. در این بازی شما هیچ گونه بازخورد گرافیکی در یافت نخواهید کرد. بله درست شنیدید. تمام گیمپلی این بازی فقط و فقط بر اساس صدا پایه گزاری شده است. تا این جای کار احتمالا حدس هر گیمری اینگونه خواهد بود: “ایده جالبیه اما من که چشمم آب نمی خوره. این بازی هم حتما مثل بازی های واقعیت مجازی یه گیمپلی نچسب و و پر از باگ داره. من که بعید می دونم چیز خوبی از آب در اومده باشه” در ادامه با دنیای بازی همراه باشید تا صحت این حدس را بررسی کنیم.

بازی Papa sangre II
تنها چیزی که در این بازی “می بینید” همین است. فقط همین!

اول از همه با داستان بازی شروع می کنیم. وقتی صحبت از یک بازی موبایل به میان می آید سطح توقعات از داستان بازی به حد اقل کاهش می یابد. همین قضیه دقیقا برای بازی هایی با نو آوری شدید در گیمپلی (مثل Minecraft یا no man’s sky) صادق است. اما بازی papa sangre با وجود موبایلی بودن و نو آوری شدید درگیمپلی در قسمت داستان هم واقعا کم کاری نکرده است. همانطور که در جملات ابتدایی این مقاله خواندید در این بازی داستان تلاش های شما برای بازگشت به دنیای زندگان، پس از مرگ را روایت می کند. همانطور که ملاحضه می کنید داستان بازی هم مانند گیمپلی از قسمت های بکر تر دنیای بازی ها انتخاب شده است. البته این تعاریف از داستان بازی نباید باعث شود انتظار یک شاهکار از این بازی داشته باشید. داستان بازی بین بازی های موبایل واقعا از بهترین هاست اما در مقایسه با شاهکار های صنعت گیم حرفی برای گفتن ندارد.

می رسیم به بحث شیرین گرافیک. اشتباه نکنید. منظور من طراحی منو های بازی نیست. البته که آنها هم به بهترین نحو ممکن اجرا شده اند. اما چیزی قصد صحبت کردن در مورد آن را دارم طراحی هنری بازیست. حتی تصور طراحی هنری برای یک بازی بدون تصویر بشدت سخت است. انتظار شخصی من در غایت طراحی هنری در چنین بازی ای به تصویر صدا کشیدن یک قصر با جزئیات کامل بود به نحوی که عوض شدن جنس سطحی رو آن در حال حرکتیم را با تمام وجود حس کنیم. اما هنگامی که بازی را شروع کردم فهمیدم که تمام تصورات من بیش از چند مرحله در بازی دوام نمی آورند. تنوع دز طرحی هنری مراحل به طرز عجیب و غریبی بالاست. در چند ساعتی که در کنار این بازی هستید از دشت های بزرگ و دره های عمیق تا راه رو های باریک یک زیردریایی و از وسط یک شهر بازی شلوغ و پر سر و صدا تا اتاق های سوت و کور یک موزه را زیر پا می گذارید. باور کنید یا نه برای من بستن چشم ها و راه رفتن کنار یک چشمه در این بازی ده ها برابر بهتر از صحنه مشابه در فار کرای حس بودن در کنار آن چشمه را برای من شبیه سازی کرد. واقعا هر چقدر در مورد طراحی هنری این بازی صحبت کنیم کم است اما حق این بخش را جز تجربه ادا نخواهد کرد.

و اما بخش سرنوشت ساز بازی یعنی گیم پلی؛ اکثر تجربه های ما با المان های جدید (مثل اولین بازی های شوتر کنترل شده با ژیروسکوپ یا بازی های واقعیت مجازی) تجربه های تلخی بوده اند که تمام این ناکامی ها ناشی از عرضه این بازی ها قبل از رسیدن به بلوغ کافی هستند. اشتباهی که خوشبختانه سازندگان این بازی به هیچ عنوان مرتکب آن نشده اند. سازندگان در بازی خود از بسیاری از سبک های معمول استفاده کرده و آنها را به بهترین شکل برای بازی خود بهینه کرده اند. در این بازی شاهد سبک هایی مثل مخفی کاری، شوتر و حتی پلتفرمر هستیم. کنترل بازی توسط چهار دکمه ای که در چهار طرف دستگاه قرار گرفته انجام می شود. دو دکمه بالا برای کنترل دست های چپ و راست و دو دکمه پایین برای کنترل  پاهای چپ و راست است. به غیر از این چهار دکمه، تغیر جهت بازی توسط ژیروسکوپ انجام می شود که فقط در راستای افقی قابلیت جابجایی دارد و در راستای عمودی جابجا نمی شود. در واقع شرایط ایده آل برای انجام این بازی نشستن بر روی یک صندلی با قابلیت چرخش در وسط اتاق با چشمان بسته است. فکر می کنم متوجه شده باشید که انجام این بازی بدون استفاده از هدفون غیر ممکن است.

کنترل این بازی سه بعدی به صورت اول شخص انجام می شود. تقریبا تمام مراحل بازی در جمع کردن تکه های خاطره که با قطعه های کوچکی از موسیقی مشخص می شوند خلاصه می شود. برای حرکت کردن در این بازی باید به ترتیب از پاهای خود استفاده کنید که به نوبه خود تو آوری‌ای بسیار عالی محسوب می شود. البته دویدن در این بازی با لمس دیوانه وار دوطرف صفحه حاصل نخواهد شد. در صورتی که فاصله بین دو لمس از مقدار خاصی کمتر شود تعادل شما به هم خورده و به زمین خواهید خورد. برای دویدن نیاز دارید که به طور منظم و دقیق سرعت لمس خود را افزایش دهید. گرچه در تمام مراحل هدف شما جمع آوری تکه های خاطره است اما در هر مرحله این کار با روش متفاوتی انجام می شود. مثلا در مراحل اولیه باید با مخفی کاری و دور زدن محافظان موزه به تکه های خاطره دست پیدا کنید یا در بعضی از مراحل با تفنگ هایی که در دست دارید از خود در مقابل مهاجمین دفاع کنید. به طور خلاصه به اندازه تمام آن محیط های متنوعی که در بخش بالا ذکر شد، مکانیک های متنوع در گیمپلی این بازی موجود است که همه همه آنها به طور بسیار مناسبی با شرایط خاص این بازی وفق داده شده اند.

تنها نقطه نا امید کننده در مورد این بازی این است که فقط برای پلتفرم آی او اس در دسترس است. پس اگر دسترسی به یک دستگاه آی او اس دارید به هیچ عنوان این بازی را از دست ندهید.


5 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. ممنون. متاسفانه به ios دسترسی ندارم. وگرنه در اولین فرصت تهیه می شد.

    یک پیشنهاد برای بهبود کیفیت نوشته ات، سعی کن نوشته ات را پاراگراف بندی کنی، همچنین سعی کن یک عنوان برای هر پاراگراف انتخاب کنی.

    (با تشکر فراوان)

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر