خانه » سینما و تلویزیون دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم Terminator: Genisys × توسط سورنا رضایی در ۱۳۹۴/۰۵/۳۰ , 13:00:44 11 سال ۱۹۸۴ سالی بهیادماندنی برای طرفداران جیمز کامرون، کارگردان فیلمهای بزرگ صنعت سینما، محسوب میشود، سالی که او در آن اولین قسمت از سری فیلمهای نابودگر را روانه سینماها کرد. اوج هنرمندی او در این سری قسمت دوم فیلم بانام “روز داوری” است که بسیاری آن را یکی از بهترین فیلمهای اکشن سینما میدانند که در آن زمان با جلوههای ویژه توانست به موفقیتهای فراوانی دست یابد. اما از قسمت سوم این سری، خیزش ماشینها، که دیگر طرفداران جیمز کامرون را بر صندلی کارگردانی نمیدیدند، افت کیفی این سری آغاز شد و تا “رستگاری ماشینها” ادامه یافت، فیلمی که با دور شدن از داستان اصلی حتی طرفداران را نیز نتوانست راضی نگه دارد. حال پس از گذشت شش سال نابودگر دیگری روانه سینماها شده که قصد داریم تا به بررسی آن بپردازیم. آیا این پایان اسکاینت است؟ توجه: ممکن است بخشهایی از داستان بیان شود، بنابراین نخست فیلم را مشاهده کنید و سپس به خواندن نقد بپردازید! داستان فیلم زمانی آغاز میشود که جان کانر (جیسون کلارک) به پیروزیهای بزرگی دست میابد تا جایی که نیروهای مقاومت اسکاینت را نابود میکنند اما به این مسئله پی میبرند که خود اسکاینت اجازه نابودیاش را به آنها داده زیرا میدانسته که زمان افولش فرارسیده است بنابراین اسکاینت نابودگری را به گذشته میفرستد تا سارا کانر (امیلیا کلارک) را به قتل برساند تا این چنین آینده را تغییر دهد. کانر نیز از یکی اعضا وفادارش با نام کایل ریس (جی کورتنی) را برای محافظت از مادرش به گذشته میفرستد اما همهچیز آنطور که کایل انتظار داشته پیش نمیرود و … . در بخش فیلمنامه، فیلم طوری داستان را روایت میکند که اگر شما قسمتهای نخست را هم ندیده باشید باز هم با فضای کلی آن و چگونگی شکلگیری اسکاینت و همچنین نحوه آشنایی کایل ریس و سارا کانر آشنایی پیدا خواهید کرد و این نکته مثبتی محسوب میشود که فیلم بدون در نظر گرفتن بینندگان جدید وارد خط داستانی نشده است. خوشبختانه ما در این فیلم شاهد خط داستانی مستقیم و بدون پیچشی نیستیم و همین مسئله جذابیت را برای برخی که به دنبال داستان نیز هستند، افزایش میدهد، هر چند این پیچشها بیشتر شبیه تکرار مکررات هستند که در قسمتهای قبلی بهنوعی با آنها روبرو بودیم اما برای کسانی که برای اولین بار قصد مشاهده این سری را دارند جذاب هستند. فیلمنامه رابطهی میان سارا کانر و محافظ جدیدش، پدربزرگ،(آرنولد شوارتزینگر) را بهخوبی روایت میکند اما تأثیرگذار نیست، برای مثال ما تنها در سکانسهای پایانی فیلم شاهد این مسئله نیستیم که جان او برایش اهمیت دارد و این مسئله بهخوبی در تمامی بخشهای فیلم روایت میشود اما همانطور که گفته شد بسیار عمیق و تأثیرگذار نیست. اما در کنار این نقاط قوت نقطه ضعف هایی نیز وجود دارد. یکی از نقاط ضعف مربوط به فیلمنامه تضادهایی است که وجود دارد، برای مثال برخی از شخصیتها در فیلم رها نمیشوند، مانند افسر پلیسی (جی کی سیمونز) که کایل ریس در سال ۱۹۸۹ با او ملاقات میکند اما درعینحال سران شرکت سازنده جنیسیس (اسکاینت) را بدون جمعبندی پیرامون آنها رها میکنند و بهنوعی اهمیتی برای آنها قائل نمیشوند. اما در کنار این نقطات ضعف کوچک، اساسیترین نقطه ضعف فیلمنامه بازمیگردد به مسائل مربوط به سفر در زمان و تغییراتی که در سرنوشتها رخ میدهد. فیلم در سالهای ۲۰۲۷، ۱۹۸۹ و ۲۰۱۷ رخ میدهد و جابجایی شخصیتهای داستان توسط ماشین زمان رخ میدهد، این بخش آنقدر گنگ و سردرگم کننده روایت میشود که بیننده را تا پایان فیلم گیج و منگ نگه میدارد و این مهمترین نقطهضعف بخش فیلمنامه محسوب میشود که اگر نویسندگان سعی میکردند تا بر روی این بخش تمرکز بیشتری میگذاشتند مطمئناً با چنین ضعف بزرگی در فیلمنامه روبرو نبودیم و از کیفیت کلی فیلم نمیکاشت. همچنین اگر فیلم با مرگ پدربزرگ همراه میشد شاید با داستان جذابتر و واقعگرایانهتری همراه بودیم، هرچند احتمالاً این مسئله باسلیقه برخی در تضاد باشد. ماشین زمان… اما انتخاب بازیگران را میتوان یکی دیگر از بخشهای فیلم دانست که در کنار نقاط مثبت، نقاط ضعفی نیز دارد. انتخاب جیسون کلارک در نقش جان کانر را میتوان بزرگترین اشتباه فیلمسازان دانست و به نظر میرسد انتخاب نسبتاً نامناسبی برای این نقش داشتهاند، هر چند او نقشش را بهعنوان یک شخصیت منفی بهخوبی ایفا کرده است و اگر کانر و شخصیت منفی داستان دو مقوله جدا از هم بودند، انتخاب کلارک میتوانست مناسب باشد. اما یکی دیگر از نقشهای مهم این فیلم به امیلیا کلارک سپردهشده است، سارا کانر! او بهخوبی توانسته است از پس این نقش برآید و آن شخصیتی را که لیندا همیلتون به ما معرفی کرده است، یادآوری کند هرچند در یک سطح پایینتر. آرنولد شوارتزینگر نیز پس از غیبتی دوازدهساله به فیلم بازگشته است. او بااینکه بسیار پیرتر شده اما توانسته است نقش یک نابودگر برنامهریزیشده را بهخوبی ایفا کند و در نبردها نیز عملکرد خوبی از خود برجای گذاشته است. در کنار این سه بازیگرانی همچون جی کورتنی و سیمونز و یک بازیگر آسیایی بانام بیونگ هون لی نیز قرار دارند که بهخوبی توانستهاند از پس نقشهایشان برآیند هرچند اگر هون لی مانند رابرت پاتریک از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود میتوانست موفقتر نیز ظاهر شود و در کل قابلقبول بوده است اما با بازی عالی پاتریک بسیار فاصله دارد. مهمترین بخش سری فیلمهای نابودگر بخش اکشن آن بوده است که با نوآوریهای کامرون به یکی از جذابترین بخش ها بدل میشده است. در این فیلم ما شاهد حضور دوباره T-1000هستیم، شخصیت منفی که در قسمت دوم حضور او ترس و هیجان عظیمی را به بیننده القا میکرد که این حس ترس یکی از عوامل مهم در افزایش جذابیت فیلم در آن زمان بوده است. T-1000 بکار گرفتهشده با بازی یک بازیگر کرهای همراه است که او بهخوبی توانسته عدم وجود احساس را درون خود نمایش دهد اما بههیچوجه مانند فیلم “روز داوری” نمیتواند آن حس ترس را در تکتک لحظات فیلم به بیننده القا کند که این امر میتواند به خاطر دو مسئله باشد، رده سنی انتخابشده برای فیلم یا عدم تمرکز داشتن فیلمنامه بر روی این نقش بهعنوان شخصیت منفی داستان. جان کانر نیز که بهنوعی نسخه تکاملیافته T-1000 است، او نیز بههیچوجه نمیتواند شخصیت منفی بسیار مخوفی باشد مانند نسخه گذشته T-1000. اما اکشن کلی فیلم شامل تعقیب و گریز و نبردهایی میشود که بههیچ وجه مانند “خیزش ماشینها” خسته کننده نیستند. همچنین مخصوصاً در بخش نبردهای تنبهتن مانند گذشته تمرکز بر روی مبارزه دو نابودگر است. ما در این فیلم شاهد اکشنی شلوغ نیستم که برای درگیریها یک محله یا بخشهایی از یک شهر تخریب شود، بااینحال جلوههای ویژه مانند اکثر فیلمهای امروزی بهخوبی کارشدهاند و لحظات هیجانانگیزی را برای مخاطب خلق میکنند که میتوانند بر جذابیت کلی فیلم بیفزایند. نبرد نهایی بین دو نابودگر! فیلم “نابودگر: پیدایش” هر چه باشد نسبت به دو قسمت قبلی عملکرد بهتری دارد، داستانی که خوشبختانه سرراست و بدون پیچش نیست که اگر ضعفهای مربوط به سفر زمان و مسائل مربوط به آن را کنار بگذاریم در کنار حضور دوباره شوارتزینگر و بازیگرانی قابلقبول، این فیلم را به چیزی تبدیل کرده است که میتواند طرفداران را راضی نگه دارد، مخصوصا برای کسانی که اولین بار است این سری را مشاهده میکنند. نویسنده سورنا رضایی زمین کتابی است و ما واژههای آن که با هم داستان زندگی زمینیان را مینویسیم Terminator Genisys سینما و تلویزیون 11 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. ممنون بابت بررسی متاسفانه این سری محبوب افت زیادی کرده ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نقد بسیار خوبی بود هر چند فیلم ندیدم ولی تشویقم کرد برای دیدن این فیلم —————————– از چهار نسخه قبلی نسخه اول و نسخه دوم شاید بیشتر از ۳۰ بار دیدم و لذت بردم ( نوار کوچک بتامکس و نوار بزرگ VHS ) نسخه سوم و چهارم معادل جوک هستند نسخه اول آنچنان تعقیب و گریزی دوست داشتنی و قابل باور دارد که نفس بیننده تا زمان پرس شدن نابود گر و خاموشی کاملش حبس هستش ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با سپاس از سورنا رضاییِ عزیز… متاسفانه چون فیلم رو تماشا نکردم نتونستم نقد رو کامل بخونم. یک پیشنهاد دارم، اون هم اینکه از اونجایی که در سایت این فرهنگسازی صورت گرفته که رفقامون تمامی فیلمها رو با کیفیت اصلی میبینند، بهتره که فیلمهایی مورد نقد قرار بگیره که به تازگی نسخهی اصلی منتشرشده باشه. اینجوری فیلمبازان بیشتری میتونند نقد رو کامل بخونند و بحث بهتری در مورد فیلم شکل میگیره. مثلا به نظرم الانه زمان خوبی برای نقد و بررسیِ MAD MAX: Fury Road هست… با تشکر مجدد… —–SPECTRE—– ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر بایت نقد . همین امروز صبح دانلودش کردم ولی مطمئنم به اندازه قسمت دوم فیلم جذابیت نداره . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اولا ممنون بابت مقاله خوبتون. به نظر من بدترین چیز فیلم بازى امیلى کلارک تو نقش سارا کانر بود. متاسفانه گذر کلارک از تلویزیون به سینما اصلا موفق نبود. حتى یک صحنه که حضورش پرده رو پر کنه ازش ندیدیم. مخصوصاً کلوزآپ هاش فاجعه بود. از کلارک بدتر صحنه پایانى فیلم بود که به شدت صحنه لوس و خنکى بود. بهترین قسمت فیلم هم به نظر من درگیرى گذشته و حال ترمیناتور بود که اجراى جلوه هاى ویژه اش فوق العاده بود. و البته فیلمبردارى سه بعدى فیلم هم عالى بود و کاملا ارزش پول اضافه اى که گرفتن رو داشت (نقطه مقابل اونجرز دوران اولتران). ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ایشالا ۶ ماه دیگه که کیفت خوب اومد دانلود میکنیم بعد میام نقدر رو میخونیم ! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید چون فیلم رو ندیدم هنوز فقط جمع بندی آخر رو خوندم :۲۴: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید مرسی ممنون واسه مقاله فیلم قشنگی باید باشه هنوز وقت نکردم فیلم رو نگاه کنم ولی امیدوارم وقتی فیلم رو نگاه میکنم لذت ببرم مثل نسخه دوم فیلم لذت واقعی رو ببرم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بنظر بنده فیلم قبلی یعنی ترمیناتور:رهایی از هر جهت از این فیلمی که به اسم ترمیناتور تحویل شده بهتر بود با اینکه آن هم سراسر اشکال بود ولی حد اقل چهارچوب های اولیه فیلم های ترمیناتور رو رعایت کرده بود…ولی من جنسیس رو یک اقتباس میدونم که از داستان اصلی ترمیناتور گرفته شده ولی کلیه ساختار ها رو تغییر داده.ممنون بابت مقاله مفیدتون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر بابت نقد ********اسپویل******** بنظرم بزرگترین ضعف این فیلم تبدیل جان کانر به یک شخصیت منفی اون هم به روشی کاملا مسخره و غیر قابل هضم بود که سعی کردن با چند خط دیالوگ این گندشونو جبران کنن . شخصیتی که ۳۰ ساله داره به عنوان یه قهرمان و ناجی به مخاطب معرفی میشه نمیشه به این راحتی به آدم بده تبدیلش کرد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
نقد بسیار خوبی بود هر چند فیلم ندیدم ولی تشویقم کرد برای دیدن این فیلم —————————– از چهار نسخه قبلی نسخه اول و نسخه دوم شاید بیشتر از ۳۰ بار دیدم و لذت بردم ( نوار کوچک بتامکس و نوار بزرگ VHS ) نسخه سوم و چهارم معادل جوک هستند نسخه اول آنچنان تعقیب و گریزی دوست داشتنی و قابل باور دارد که نفس بیننده تا زمان پرس شدن نابود گر و خاموشی کاملش حبس هستش ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با سپاس از سورنا رضاییِ عزیز… متاسفانه چون فیلم رو تماشا نکردم نتونستم نقد رو کامل بخونم. یک پیشنهاد دارم، اون هم اینکه از اونجایی که در سایت این فرهنگسازی صورت گرفته که رفقامون تمامی فیلمها رو با کیفیت اصلی میبینند، بهتره که فیلمهایی مورد نقد قرار بگیره که به تازگی نسخهی اصلی منتشرشده باشه. اینجوری فیلمبازان بیشتری میتونند نقد رو کامل بخونند و بحث بهتری در مورد فیلم شکل میگیره. مثلا به نظرم الانه زمان خوبی برای نقد و بررسیِ MAD MAX: Fury Road هست… با تشکر مجدد… —–SPECTRE—– ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر بایت نقد . همین امروز صبح دانلودش کردم ولی مطمئنم به اندازه قسمت دوم فیلم جذابیت نداره . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اولا ممنون بابت مقاله خوبتون. به نظر من بدترین چیز فیلم بازى امیلى کلارک تو نقش سارا کانر بود. متاسفانه گذر کلارک از تلویزیون به سینما اصلا موفق نبود. حتى یک صحنه که حضورش پرده رو پر کنه ازش ندیدیم. مخصوصاً کلوزآپ هاش فاجعه بود. از کلارک بدتر صحنه پایانى فیلم بود که به شدت صحنه لوس و خنکى بود. بهترین قسمت فیلم هم به نظر من درگیرى گذشته و حال ترمیناتور بود که اجراى جلوه هاى ویژه اش فوق العاده بود. و البته فیلمبردارى سه بعدى فیلم هم عالى بود و کاملا ارزش پول اضافه اى که گرفتن رو داشت (نقطه مقابل اونجرز دوران اولتران). ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
مرسی ممنون واسه مقاله فیلم قشنگی باید باشه هنوز وقت نکردم فیلم رو نگاه کنم ولی امیدوارم وقتی فیلم رو نگاه میکنم لذت ببرم مثل نسخه دوم فیلم لذت واقعی رو ببرم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بنظر بنده فیلم قبلی یعنی ترمیناتور:رهایی از هر جهت از این فیلمی که به اسم ترمیناتور تحویل شده بهتر بود با اینکه آن هم سراسر اشکال بود ولی حد اقل چهارچوب های اولیه فیلم های ترمیناتور رو رعایت کرده بود…ولی من جنسیس رو یک اقتباس میدونم که از داستان اصلی ترمیناتور گرفته شده ولی کلیه ساختار ها رو تغییر داده.ممنون بابت مقاله مفیدتون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر بابت نقد ********اسپویل******** بنظرم بزرگترین ضعف این فیلم تبدیل جان کانر به یک شخصیت منفی اون هم به روشی کاملا مسخره و غیر قابل هضم بود که سعی کردن با چند خط دیالوگ این گندشونو جبران کنن . شخصیتی که ۳۰ ساله داره به عنوان یه قهرمان و ناجی به مخاطب معرفی میشه نمیشه به این راحتی به آدم بده تبدیلش کرد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید