خانه » سینما و تلویزیون دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم Tomorrowland × توسط سورنا رضایی در ۱۳۹۴/۰۷/۲۱ , 12:00:24 4 «برَد برد» یکی از کارگردانهای نامآشنای فیلم و انیمیشنسازی است. او را که پیشتر با انیمیشنهای «شگفت انگیزان»، «غول آهنی»، «راتاتویل» و البته فیلم «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» میشناسند، امسال فیلم جدیدی را بانام «سرزمین فردا» راهی سینماها کرده است که جای بحث بسیاری دارد. برخی با این فیلم موافقاند و برخی هم این فیلم را در برابر آثار گذشتهی این کارگردان بزرگ ناامیدکننده میدانند که هر دو طرف دلایل خاص خود رادارند. بااینحال در قسمت ششم دنیای سینما قصد داریم تا به نقد و بررسی فیلم Tomorrowland بپردازیم. شخصیت فرانک داستان این فیلم پیرامون دختری است بانام «کیسی» (برت رابرتسون) که با خرابکاری سعی دارد تا از اخراج پدرش از ناسا جلوگیری کند. اما دراینبین او سنجاقی را دریافت میکند که با لمس کردن آن به دنیایی دیگر میرود، سرزمین فردا! او متوجه میشود این سنجاق تمام ماجرا نیست و او باید برای پی بردن به راز این دنیای شگفتانگیز به همراه ربات با نام «آتنا» (رافی کسیدی) و «فرانک» (جورج کلونی) به سفری ماجراجویانه برود. داستان فیلم جذاب آغاز میشود، پسری مخترع که قصد دارد تا جدیدترین اختراعش را به نمایش بگذارد. پس از طی اتفاقاتی فیلم به آینده میرود و خط داستانی تغییر میکند و به روایت زندگی شخصیت دیگر داستان کیسی نیوتن میپردازد. همانطور که میبینید فیلم آغاز جذابی دارد، شما نمیدانید کیسی دراینبین چه نقشی دارد و همین حس کنجکاوی شمارا پای فیلم مینشاند یا اینکه او با دست یافتن به سنجاقی به مکان دیگری میرود که بسیار محرمانه به نظر میرسد یا اصلاً سنجاق چگونه به دست او رسیده است و … . سؤالات اینچنینی که کشش لازمه را برای نشاندن بیننده پای فیلم ایجاد میکند که در کنار بخشهای طنزگونه فیلم جذابیت فیلم را افزایش میدهند. برخی از این سؤالات شمارا تا پایان فیلم همراهی میکنند و هر چه به پایان نزدیکتر میشوید حس کنجکاوی شما برای پی بردن به پاسخها بیشتر میشود، اما دقیقاً همینجاست افت فیلم آغاز میشود. در این بخشها توضیحات آنقدر گنگ و نامفهوم هستند که بهشدت حس ناامیدی به شما دست میدهد، در همین لحظات حس میکنید که تمامی آن مدتی را که برای مشاهده فیلم صرف کردهاید، بیهوده بوده است. زیرا گنگ بودن توضیحات پایانی مساوی است با پی نبردن به پاسخها و پی نبردن به آنها اینطور است که اصلاً فیلمنامه جوابی برای سؤالات شما در نظر نگرفته است. همچنین در کنار این مشکلات، دیالوگهایی که از فرانک در دوران کودکیاش به پدرش میزند، طوری است که انگار با یک نوجوان مواجه هستیم. بهجز موارد جزئی در این بخش شخصیتپردازی بهخوبی صورت گرفته بود، شخصیت کیسی همیشه امیدوار به آینده، فرانک ناامید از آینده و آتنا هم شخصیتی دوستداشتنی بهعنوان یک روبات! همچنین تقابل دو شخصیت فرانک که بر ناامیدی و نابودی دنیا درزمانی مشخص پافشاری میکند و شخصیت کیسی که به آینده خوشبین است در بخشهایی از داستان بخشهای جذابی را رقمزده است. همچنین مرگ شخصیت آتنا هم در پایان فیلم توانسته است بهخوبی حس غم باری را به فیلم بیفزاید که میتواند نقطه مثبتی باشد، زیرا آتنا شخصیتی باورپذیر و البته جذابی بوده است که میتوانست مرگ آن بر روی مخاطب تأثیر بگذارد که اینچنین هم شده است. بدون شبک بهترین نقشآفرینی فیلم توسط رافی کسیدی بوده است اما بازیگران این فیلم درمجموع قابلقبول بودهاند. مشهورترین آنها جورج کلونی در نقش فرانک بوده است که در اکثر موارد قابلباور بوده است و ناامیدی را میتوانیم در چهره او نسبت به آینده مشاهده کنیم که البته در برخی موارد هم مانند صحنههای احساسی پایان فیلم آنطور که نیاز است احساسات را به مخاطب انتقال نمیدهد. اما در میان سه بازیگر اصلی فیلم، بدون شک رافی کسیدی که نقش روبات را ایفا کرده، بهترین بوده است. او بسیار باورپذیر عمل میکند و برخلاف سن نسبتاً پایینش عملکرد بسیار عالی را از خود نشان داده است که در کنار شخصیت دوستداشتنیاش میتواند یکی از نقاط جذاب فیلم برای بیننده باشد. همانطور در بالا هم گفته شد، مرگ او در پایان بار غم باری را به فیلم افزود که اگر بازی این بازیگر تا این اندازه عالی نبوده است مطمئناً مرگ این شخصیت هم نمیتوانست تأثیر بسزایی بگذارد و بهنوعی این حس غم را باید بهپای بازی فوقالعاده این بازیگر در فیلم نوشت. اما این فیلم برای جذب مخاطبان بیشتر شامل صحنههای اکشن هم میشود، البته میتوان گفت که کارگردان برای افزایش جذابیت این بخشها را افزوده است که البته نباید انتظار بالایی از آنها داشته باشید بهطوریکه آدرنالین خون شمارا در آن لحظات افزایش دهند، زیرا چنین انتظاری از این فیلم بههیچوجه نمیتواند معقولانه باشد و درمجموع صحنههای اکشن بیشتر برای تغییر حال و هوای فیلم در آن گنجاندهشدهاند. سرزمینفردا… اما بخش اعظمی از این فیلم را جلوههای ویژه مربوط به سرزمین فردا شامل میشود. سرزمینی که اختراعات، علم و البته دانشمندان حرف اول را میزنند. در این فیلم با دنیایی فوقالعاده و جذاب روبرو خواهید شد و آرزو خواهید کرد که چنین دنیایی وجود داشت تا میتوانستید در آن به اختراعات جدید پی ببرید. در کنار این طراحی فوقالعاده قالب فانتزی را هم باید افزود که جذابیت مربوط به این دنیا را دوچندان کرده است. همچنین در طراحی لباسها از رنگهای شاد و روشن استفادهشده است، بهطوریکه در فیلم بههیچعنوان نمیتوانید رنگهای تاریک را مشاهده کنید که بهنوعی یادآور فیلمهای خاص «تیم برتون» است که بخصوص از رنگهای شاد در طراحی محیط و حتی لباسها استفاده میکند. درمجموع سرزمین فردا فیلم جذابی است که در همان بخشهای آغازین شمارا با سؤالات بسیاری همراه میکند تا کشش لازم را ایجاد کند و بهخوبی هم در این بخش عمل میکند اما در بخشهای پایانی به هر دلیلی فیلم با افت شدیدی در بخش فیلمنامه روبرو میشود که شاید بتوان گفت شما با سرگیجه فیلم را به پایان خواهید رساند. البته باوجود جلوههای ویژه فوقالعاده و چند صحنه کوتاه اکشن که برای از بین بردن یکنواختی در فیلم قرارگرفته شدهاند، ارزش یکبار دیدن را دارد. نویسنده سورنا رضایی زمین کتابی است و ما واژههای آن که با هم داستان زندگی زمینیان را مینویسیم سینما و تلویزیون 4 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. قبل از هر چیز ممنون از سورنا جان بابت نقد فیلمهای مناسب و هماهنگ با دیبازی. به نظرم فیلم پرخرج Tomorrowland جزو اون فیلمهایی هست که بهش کم لطفی شد و چه از نظر میزان فروش و چه امتیازات شانس نیاورد. دلیل و نکتهی اصلیِ این اتفاق هم از نظر اینجانب برمیگرده به این قضیه که فیلم و فیلمساز تماشاگران کم سن و سال و حتی زیر ۲۰ سال رو در نظر نگرفته و این فیلم برای افراد بزرگسال جذابیت بیشتری داره و براد بیرد تمام رویاهای دوران کودکیِ خودش رو به تصویر کشیده (رویایی که برای نوجوانان این دوره هیچ جذابیتی نداره). در نیمهی اول این فیلم هم احساس میشه که انتخاب کلونی در این فیلم فقط به دلیل فروش تجاری بوده اما از نیمهی دوم ورق برمیگرده و به قشنگیِ هر چه بیشتر هم برمیگرده و از نظر من جورج کلونی بازی بسیار خوبی رو در این فیلم تفریحی نشون داده و براش زحمت کشیده، چه در سکانسهای اکشن و چه در سکانسهای احساسی، به ویژه این نکته نشون دهندهی ستاره بودن کلونی میشه که شما اصلا این احساس رو نمیکنید که یک بازیگر ۵۴ داره پابهپای دو بازیگر نوجوان اتفاقات یک فیلم رویایی و کاملا فانتزی رو به جلو میبره. بازیگر اصلی فیلم یعنی Britt Robertson هم بازیِ عالیای رو انجام داد و نشون داد که جزو سری بازیگران جوانی هست که سبک بازیشون بیپروا هست و پیشبینیِ من برای ادامهی کارهای این بازیگر آیندهدار فیلمهای سنگین و نقشهای سختتر و جایزه بگیر خواهد بود. Raffey Cassidy هم که همانطور که سورنا جان اشاره کرد عالی و در نوع خودش درجه یک بود (فقط برای رفقایی که عادت دارند اول کامنتها رو بخونند و بعد به سراغ متن نقد برند باید عرض کنم که نقدی که سورنا زحمتش رو کشیده یک SPOILER Alert هم نیاز داره). طراحی و فضا سازیِ فیلم و نکاتی که در ذهن بیرد بوده در کنار این نکتهی منفیای که تماشاگران کم سن و سال رو در نظر نگرفته، پر از نکات مثبتی هم هست که از ذهن خلاقش استفاده کرده و در دنیای فردا وسایل عجیب غریبی رو خلق کرده که شاید در آیندهی دور مثل اکثر وسایل فیلم Minority Report روزی اختراع بشند (مثل اون استخر چند طبقهای!). در کل میشه گفت اگر این فیلم ۱۰-۱۵ سال پیش ساخته میشد با وجود جلوههای ویژهی ضعیفتر نسبت به زمان خود تبدیل به فیلمی ماندگارتر میشد. Tomorrowland فیلمی جذاب با جلوههای ویژهی درجه یک و عالی هست که بعضی جاها احساس میکنید بجای دیدن فیلم در حال تماشای یک انیمیشن هستید (شاید اصلا بهتر بود براد بیرد این فیلم هم به شکل انیمشن تولید میکرد!)، فیلمی که دربعضی قسمتها مشکلاتی مثل فیلمنامه رو همراه داره اما باز هم اثری تماشایی و قابل قبول بحساب میاد… – در آخر باز هم تشکر میکنم از رفیق عزیزم سورنا و یک پیشنهاد هم داشتم که اگر مایل بود میتونه تغییرش بده و اون هم اینکه در پنج لاین در نظر گرفته شده امتیازات نقدها (بازیگری+داستان+طراحیلباس+کارگردانی+جلوههایویژه) به نظرم اگر بجای “طراحی لباس” گزینهی “موسیقی” قرار بگیره شاید گزینهی مناسبتری در بین پنج انتخاب باشه… باز هم ممنون… ___________________________ ( THE H8IGHTFUL EIGHT ) ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اول تشکر کنم از بردیا عزیز برای وقتی که گذاشتی…. اسپویل هم که اصولا توی نقدا اسپویل داستان صورت میگیره، منم برای همین مدت زیادی بعد از انتشار نسخه بلوری رو انتخاب کردم که اکثرا دیده باشن و اگرهم بخشی از داستان بیان میشه برای کسی مشکلی پیش نیاد و جذابیت فیلم براش از بین نرهه. درمورد کم لطفی هم دقیقا باهات موافقم، هم توی متاکریتیک و هم ای ام دی بی که دلیلش رو شما بیان کردید.اما بخش طراحی لباسم من گفتم کو گوش شنوا. درمورد موسیقی هم بازم باهات موافقم چون از دید من موسیقی یکی از مهمترین بخشهای هر فیلمه که میتونه خیلی روی القای احساس به بیننده کمک کنه و سعی میکنم تو هر ئقدی که میرم بهش بپردازم. چون خودم خیلی به موسیقی متن مخصوصا کارای استاد زیمر علاقه دارم. در پایان بازم ممنون از وقتی که گذاشتی… ۰۰ فیلمش رو یکبار سرسری دیدم و خوشم اومد. واسه دقیق نظر دادن باید دوباره ببینم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید مرسی سورنا جان کاملا با نظرت موافقم. یه جاهایی فیلم گنگ میشه. به نظرم فیلم های علمی و تخیلی یا حتی فانتزی نباید انقدری گنگ بشن که بعدا دائم به خودت بگی که چه اتفاقی افتاد. اینکه تو ذهن مخاطب سوالاتی مطرح بشه و با منطق و استدلال خودش سعی کنه قسمت هایی از یه فیلم رو متوجه بشه خیلی خوبه ولی این فیلم جایی برای این سوال ها و ابهامات باقی نمیزاره. با این حال فیلم خیلی خوبی بود و پیغام فیلم هم دست آخر خیلی خوب به مخاطب منتقل میشه. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
قبل از هر چیز ممنون از سورنا جان بابت نقد فیلمهای مناسب و هماهنگ با دیبازی. به نظرم فیلم پرخرج Tomorrowland جزو اون فیلمهایی هست که بهش کم لطفی شد و چه از نظر میزان فروش و چه امتیازات شانس نیاورد. دلیل و نکتهی اصلیِ این اتفاق هم از نظر اینجانب برمیگرده به این قضیه که فیلم و فیلمساز تماشاگران کم سن و سال و حتی زیر ۲۰ سال رو در نظر نگرفته و این فیلم برای افراد بزرگسال جذابیت بیشتری داره و براد بیرد تمام رویاهای دوران کودکیِ خودش رو به تصویر کشیده (رویایی که برای نوجوانان این دوره هیچ جذابیتی نداره). در نیمهی اول این فیلم هم احساس میشه که انتخاب کلونی در این فیلم فقط به دلیل فروش تجاری بوده اما از نیمهی دوم ورق برمیگرده و به قشنگیِ هر چه بیشتر هم برمیگرده و از نظر من جورج کلونی بازی بسیار خوبی رو در این فیلم تفریحی نشون داده و براش زحمت کشیده، چه در سکانسهای اکشن و چه در سکانسهای احساسی، به ویژه این نکته نشون دهندهی ستاره بودن کلونی میشه که شما اصلا این احساس رو نمیکنید که یک بازیگر ۵۴ داره پابهپای دو بازیگر نوجوان اتفاقات یک فیلم رویایی و کاملا فانتزی رو به جلو میبره. بازیگر اصلی فیلم یعنی Britt Robertson هم بازیِ عالیای رو انجام داد و نشون داد که جزو سری بازیگران جوانی هست که سبک بازیشون بیپروا هست و پیشبینیِ من برای ادامهی کارهای این بازیگر آیندهدار فیلمهای سنگین و نقشهای سختتر و جایزه بگیر خواهد بود. Raffey Cassidy هم که همانطور که سورنا جان اشاره کرد عالی و در نوع خودش درجه یک بود (فقط برای رفقایی که عادت دارند اول کامنتها رو بخونند و بعد به سراغ متن نقد برند باید عرض کنم که نقدی که سورنا زحمتش رو کشیده یک SPOILER Alert هم نیاز داره). طراحی و فضا سازیِ فیلم و نکاتی که در ذهن بیرد بوده در کنار این نکتهی منفیای که تماشاگران کم سن و سال رو در نظر نگرفته، پر از نکات مثبتی هم هست که از ذهن خلاقش استفاده کرده و در دنیای فردا وسایل عجیب غریبی رو خلق کرده که شاید در آیندهی دور مثل اکثر وسایل فیلم Minority Report روزی اختراع بشند (مثل اون استخر چند طبقهای!). در کل میشه گفت اگر این فیلم ۱۰-۱۵ سال پیش ساخته میشد با وجود جلوههای ویژهی ضعیفتر نسبت به زمان خود تبدیل به فیلمی ماندگارتر میشد. Tomorrowland فیلمی جذاب با جلوههای ویژهی درجه یک و عالی هست که بعضی جاها احساس میکنید بجای دیدن فیلم در حال تماشای یک انیمیشن هستید (شاید اصلا بهتر بود براد بیرد این فیلم هم به شکل انیمشن تولید میکرد!)، فیلمی که دربعضی قسمتها مشکلاتی مثل فیلمنامه رو همراه داره اما باز هم اثری تماشایی و قابل قبول بحساب میاد… – در آخر باز هم تشکر میکنم از رفیق عزیزم سورنا و یک پیشنهاد هم داشتم که اگر مایل بود میتونه تغییرش بده و اون هم اینکه در پنج لاین در نظر گرفته شده امتیازات نقدها (بازیگری+داستان+طراحیلباس+کارگردانی+جلوههایویژه) به نظرم اگر بجای “طراحی لباس” گزینهی “موسیقی” قرار بگیره شاید گزینهی مناسبتری در بین پنج انتخاب باشه… باز هم ممنون… ___________________________ ( THE H8IGHTFUL EIGHT ) ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اول تشکر کنم از بردیا عزیز برای وقتی که گذاشتی…. اسپویل هم که اصولا توی نقدا اسپویل داستان صورت میگیره، منم برای همین مدت زیادی بعد از انتشار نسخه بلوری رو انتخاب کردم که اکثرا دیده باشن و اگرهم بخشی از داستان بیان میشه برای کسی مشکلی پیش نیاد و جذابیت فیلم براش از بین نرهه. درمورد کم لطفی هم دقیقا باهات موافقم، هم توی متاکریتیک و هم ای ام دی بی که دلیلش رو شما بیان کردید.اما بخش طراحی لباسم من گفتم کو گوش شنوا. درمورد موسیقی هم بازم باهات موافقم چون از دید من موسیقی یکی از مهمترین بخشهای هر فیلمه که میتونه خیلی روی القای احساس به بیننده کمک کنه و سعی میکنم تو هر ئقدی که میرم بهش بپردازم. چون خودم خیلی به موسیقی متن مخصوصا کارای استاد زیمر علاقه دارم. در پایان بازم ممنون از وقتی که گذاشتی… ۰۰
مرسی سورنا جان کاملا با نظرت موافقم. یه جاهایی فیلم گنگ میشه. به نظرم فیلم های علمی و تخیلی یا حتی فانتزی نباید انقدری گنگ بشن که بعدا دائم به خودت بگی که چه اتفاقی افتاد. اینکه تو ذهن مخاطب سوالاتی مطرح بشه و با منطق و استدلال خودش سعی کنه قسمت هایی از یه فیلم رو متوجه بشه خیلی خوبه ولی این فیلم جایی برای این سوال ها و ابهامات باقی نمیزاره. با این حال فیلم خیلی خوبی بود و پیغام فیلم هم دست آخر خیلی خوب به مخاطب منتقل میشه. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید