دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم The Hateful Eight
امسال بدون شک برای طرفداران کوئنتین تارانتینو، یکی از معروف و البته محبوبترین کارگردانان حال و حاضر سینمای جهان، بسیار مهم بوده است؛ سالی که این کارگردان قرار بود هشتمین اثر سینمایی خود را برای اکران جهانی در تاریخ هفتم دسامبر آماده کند و این اتفاق نیز رخ داد که در نهایت با بازخوردهای متفاوتی روبرو شد. برای نقد فیلم The Hateful Eight همراه دنیای بازی باشید.
انتظارها برای طرفداران تارانتینو بالاخره در تاریخ هفتم دسامبر به پایان رسید و هشتمین فیلم او با نام هشت نفرتانگیز به اکران درآمد. اگر بخواهیم از دیدگاه منتقدان به آن بپردازیم، این فیلم را باید ضعیفترین اثر او دانست که در پایان به نمرهی ۶۸ دست یافت. اما در مقابل، نمرهی ۷.۹ این فیلم در سایت IMDB خودنمایی میکند. اما تعریفها و تمجیدهایی که در این مدت در این فیلم شده است انتظارات را برای همگان، مخصوصاً گروه عام سینمادوستان که تاکنون پای فیلمهای او ننشستهاند را بالابرده است و این دسته از مخاطبان کنجکاوتند بدانند فیلمهای این کارگردان پنجاه و سه ساله آمریکایی که کم حاشیه هم نیست، چه ویژگیهایی را در خود جای دادهاند که طرفداران بسیار و البته خاصی دارند. فیلمهای او عموماً دارای دو ویژگی ثابت هستند، اولین ویژگی فیلمهای او به داستانهایی جذاب و غافلگیر کنندهاش بازمیگردد که مطمئناً برای طیف وسیعی از سینما دوستان جالب خواهد بود؛ اما ویژگی دیگری که باعث شده تا هر فردی به سراغ فیلمهای او نرود، رده سنی فیلمهایش هستند. او علاقه بسیار زیادی به استفاده از الفاظ رکیک، دیالوگهای زننده و از همه مهمتر خشونت و جلوههای خونین دارد. همین مسئله نیز باعث شده تا هرکسی به تماشای فیلمهای ننشیند و از آن لذت نبرد. این ویژگی در تمامی هفت فیلم او قرار داشتند و اینبار هم نباید انتظاری غیر از این را از تارانتینو داشت. هشتمین اثر او، یعنی «هشت نفرت انگیز» نیز از این قائده مستثنا نیست و خشونت به خصوص در بخشهای پایانی بهشدت خودنمایی کرده و در برخی مواقع واقعاً منزجر کننده میشود. شاید بتوان دلیل فروش ۱۵۰ میلیون دلاری این فیلم را هم در ویژگیهای نامبرده جستوجو کرد، شوخیها، کلمات رکیک و خشونت در سطح بالا در این فیلم موج میزند و مطمئناً بسیاری از افراد بزرگسال توانایی تحمل چنین چیزهایی را ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند افراد کم سن و سال را هم همراه خود به سینما بیاورند، آن هم مردمان غیر ایرانی درست برخلاف ما بهشدت به موارد این چنینی اهمیت میدهند.
این فیلم حدودا سه ساعته به شش اپیزود تقسیم میشود؛ فیلم که از همان لحظات نخست فیلمبرداری عالی و توجه به کادربندیها را بهنمایش میگذارد، با ملاقات دو جایزهبگیر با نامهای مارکوس وارن و جان روث آغاز میشود. وارن در جادهای پوشیده از برف انتظار یک کالسکه برای رهایی از برف و بوران را میکشد که با مشاهدهی کالسکهای جلوی آن را گرفته و سعی میکند با مذاکره وارد آن شود که متوجه میشود، جان روث که علاقه بسیاری به زنده نگهداشتن زندانیهایش دارد، آن را اجاره کرده و زنی قاتل با نام دیزی دامرگو را همراه خود دارد. در این بخش که مقداری داستان کند پیش میرود بالاخره کالسکه حرکت کرده و بار دیگر با فرد دیگری روبرو میشوند و اتفاقی که پیش از این شاهدش بودیم دوباره رخ میدهد و از قضا او نیز برای مارکوس و جان آشنا از آب در می آید. از آنجایی که آنها مقصدشان یک مکان است او را نیز همراه خود میکنند. در ادامه کار برای نجات از بوران مجبور میشوند مدتی را در یک مسافرخانه سر کنند، مکانی که خط اصلی داستان از آنجا آغاز میشود. در هشتمین فیلم تارانتینو برخلاف آثار گذشته او، متاسفانه پیچشهای داستانی و اتفاقات غیرمنتظره تنها در یک-چهارم پایانی فیلم قرار گرفتهاند و دیگر بخشها بهطور وصفناپذیری کسلکننده و فاقد جذابیتهای داستانی هستند.
در اپیزودهای آغازین داستان سعی میکند به معرفی شخصیتهای فیلم و روابط میان آنها بپردازد، بهطوری که تنها شاهد آشنایی کامل و با جزئیات مخاطب با تمامی هشت شخصیت اصلی داستان هستیم. این اتفاق بهخودی خود مشکلساز نیست، اما پاشنه آشیل چنین کاری آنجایی است که اینکار در حدود ۱۰۰ دقیقه بهطول میانجامد؛ هر چند نویسنده و کارگردان سعی میکنند تا با قرار دادن شوخی و طنزهایی همیشگی که از تارانتینو سراغ داریم، مقداری این وضعیت را بهبود ببخشند، اما موفق نیستند. از سوی دیگر این اتفاق کاملاً ضروری است، همانطور که از اسم فیلم پیداست، قرار است با شخصیتهایی روبرو شویم که نفرتانگیز باشند، بههمین دلیل باید گفت این شخصیتپردازی و آشنایی با ویژگیهای آنان و روابط میانشان امری ضروری است؛ زیرا مخاطب برای نفرتانگیز بودن آنها نیاز بهدلیل دارد. اما رویه آهسته داستان از چپتر چهارم دچار تغییر شده و از این چپتر به بعد ویژگی فیلمهای تارانتینو خودنمایی میکنند. مهمترین آنها داستانی جذاب، درگیرکننده و پر از اتفاقات غیرقابل پیشبینی است که هر لحظه ممکن است چیزی مخاطب را غافلگیر کرده و جذابیت را افزایش دهد. اوج این اتفاق نیز مطرح شدن معمایی است که با حفظ تعلیق، اساس اصلی درگیری های خونین فیلم را بههمراه نژاد پرستیهای شخصیتها و اتفاقاتی که بهگذشته آنها مربوط است، تشکیل میدهد و از نقاط قوت فیلم حداقل در بخشهای پایانی محسوب میشود. اما در میان یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این کارگردان، استفاده بیش از حد از خشونت و جلوههای خونین و ایجاد سکانسهای خشن است که هر چند برای طرفداران دیوانهوار خواهند بود، اما مطمئناً مخاطبانی که در این دسته جای ندارند، چنین ویژگیها و اتفاقاتی قابل درک نخواهد بود. اما اگر بخواهیم این سطح از خشونت بهکار رفته در فیلم را با آثار قبلی این کارگردان مقایسی کنیم، باید گفت با سطحی مشابه «داستان عامه پسند» روبرو هستیم. در میان ویژگیها باید انیو موریکونه ایتالیایی را نیز به آنها اضافه کرد که در اولین تجربه همکاری خود با این کارگردان، هرچند به عقیده برخی همانند آثار قبلیاش درخشش کافی را نداشته است، اما بدون شک موسیقی ارکسترایی او بدون نقص بوده است.
هشت نفرتانگیز تمامی ویژگیهای فیلمهای تارانتینو را در خود جای داده است؛ داستانی جذاب و غافلگیر کننده، خشونت بیحد و غیر قابل وصف، دیالوگ و طنزهای جذاب و در نهایت بههمراه دستهای از بازیگران فوقالعاده که با نقشآفرینی مسلطشان جذابیت را به حداکثر خود رساندهاند. اگر و تنها اگر با صرف زمان بیشتری سازندگان سعی میکردند تا مشکلات چپترهای آغازین که مهمترین آنها سرعت اهسته روایت داستان است را حل میکردند و یا راه حلی را برای از بین بردن یکنواختی آن پیدا میکردند، الان با فیلمی بدون نقص روبرو بودیم که به راحتی میتوانست در جایگاه بهترینهای سال قرار گیرد، اما تاسفبار است که چنین اتفاقی رخ نداده است. با توجه به این مسائل باید گفت در پایان فیلم یه سوال اساسی برای همه مخاطبان پیش میآید، اینکه واقعاً ۶۰ دقیقه پایانی فیلم، ارزش دیدن ۱۰۰ دقیقه آغازین فیلم را داشته؟ جواب این سوال برای طرفداران بهطور حتم آری است، اما برای مخاطبانی که در این دسته قرار نمیگیرند، پاسخ دادن به آن مقداری سخت است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
نکات مثبت : ۳ ساعت فیلم مثل برق و باد میگذره. شخصیت پردازی بی نقص. مکالمات پینگ پنگی بینظیر.بازی های استثنایی خصوصا سامویل ال جکسون و کرت راسل. بهترین موسیقی متن سال. هماهنگی بی نقص موزیک با سکانس های فیلم. دیالوگ های بیاد ماندنی. فیلمبرداری عالی و …
منفی : چنتا سوتی ریز در تدوین. هدف داستان . کلا زیاد دنبال مفهوم نباشید توی این فیلم. خلاصه داستان چند نفر ادم نفرت انگیز در یه کلبه جمع میشن صحنه های جالبی ایجاد میکنند با هم درگیر میشن و … پیام خاصی از فیلم برداشت نمیشود.
با تمام اوصاف دومین فیلم برتر سال ۲۰۱۵ the hateful 8! بدون شک
پی نوشت : تاسف برا اکادمی که فیلمای مسخره ای مثل بروکلین نامزد اسکار شدن و این نه
:۱۲: :lol:
ا چرا نیفتاد
بازم نیفتاد
خدا وکیلی ۸ حقش نبود؟
___________________
اسپم: چجوری vordt رو تو دارک سولز ۳ شکست بدم وقتی نصف جونش رفته؟
.
___________________
اسپم:نصف دیگه رو هم تموم کن!
انقدر از دیدن این فیلم لذت بردم که نگو! یه ۳۰ ثانیه رخ نشون میداد بدک نبود!
کلا در هر زمان و مکان و شرایطی با دیدن آثار تارنتینو از خود بی خود میشم! :۲۴:
فقط یه نکته هست که نه + نه -!چرا خود استاد تو فیلمش نبود!
فیلم بدی نبودش
یه لحظه فقط، من نمیگیرم، مگه ما با خشونت مخالفیم؟!
این یکی از انتقادات رایج به سینمای تارانتینو هس که از قدیمالایام منتقدا مطرح میکنن، “فیلمهاش پر از خشونت بیدلیل، راسیسم و چیزهایی خلاف نزاکت سیاسی (political correctness) و چیزهای از این قبیل هست” ولی خب فک نکنم این حرفا بین گیمرها زیاد خریدار داشته باشه!
ممنان سورنا جان بابت نقدت:۲۴: :۱۵: :۲۴: هر چند امضای تارانتینوست!
به نظر من جزو ۳ اثر برتر این چند ساله :۲۴:
بازی های خیلی عالی که به نظر من والتون گاگینز بهترینشون بود بعدش هم جنیفر جیسون لی
فضاسازی خیلی عالی
شخصیت پردازی های خیلی خوب!خیلی خوب هم نسبتا واسه همون دلیل خود سورنا جان :۲۴: کند پیش میره!ولی کسل کننده نه!
دیالوگ هاش خیلی خوب و طنز خیلی ریز :۲۴:
موسیقی متنش هم که دیگه استاد موریکونه اصلا حرفی باقی میذاره؟ :۲۳: :۱۵:
به نظر من تازه خشونت تارانتینوییش خیلی کم بود :lol: و همچنین غافلگیریش :lol:
میشه گفت مهم ترین دلیل فروش کمش خشونت و از اون بدتر دیالوگ هاش بود
در کل،فیلم خیلی خوبی هست،ولی بی نقص نیست!
خب یه نکته ای که هس اینه که به نظرم یه کمی ظلمه که خشونته نکته ی بدی باشه :دی اتفاقن یکی از بهترین نکات مثبت فیلمه حتی
“هشت نفرتانگیز تمامی ویژگیهای فیلمهای تارانتینو را در خود جای داده است؛ داستانی جذاب و غافلگیر کننده، خشونت بیحد و غیر قابل وصف،”
“نکات منفی
روایت کند داستان در بخشهای آغازین
خشونت بیحد و مرز”
اینکه خشونت بی حد و مرز که میگین هم جزو نکات مثبت هست و هم منفی رو کاری بهش ندارم ولی اینکه خودتونم گفتین که جزو اصلی فیلم های تارانتینو هست رو نمی دونم چجور آوردین در نکات منفی :۲۳:
در هر حال خیلی وقت بود سینما جای خالی یه همچین فیلمی درش احساس می شد خب درسته این جور فیلم ها درگیشه موفق نمیشه ولی در ربودن دل هوادار ها همیشه موفق بوده برای من که به شخصه بهترین فیلم سال بود با اختلاف زیاد!
در هر صورت مرسی بابت نقد و بررسی
اینکه خشونت بخشی از فیلمهای تارانتینو هستش اصلا ارتباطی با نقاط قوت یا ضعف فیلم نداره. اگر هم میبینید این نکته توی هر دو بخش قرار داره، دلیلش اینکه خشونت اونم در این سطح برای برخی ممکنه خیلی خوشایند نباشه(که توی متنم اشاره کردم که یکی از دلایل فروش نسبتا پایین فیلم هم میتونه همین سطح خشونت باشه) اما در مقابل میتونه برای برخی هم جذاب باشه.
با اینکه هنوز یه تعداد محدود از فیلمها رو ندیدم ولی باید بگم کاملا حق با شماست و این فیلم جز بهترین فیلمایی بوده که امسال دیدم و واقعا حقش خیلی بیشتر از فیلمایی بوده که اسکار گرفتن.
من این فیلمو ندیدم ولی طبق گفته شما اگه سطح خشونت فیلم در حد Pulp Fiction هست ، خب خود Pulp Fiction که خشونت خاصی نداشت در واقع بنظرم هیچ صحنه منزجر کننده ای توی فیلم وجود نداشت ، مثلا(….اسپویل….)
.(….اسپویل….)
.(….اسپویل….)
.(….اسپویل….)
جایی که به سر “ماروین” شلیک شدفقط صحنه خونی که روی شیشه پاشیده شد رو نشون داد یا جایی که رفیق “زد” اسمشو یادم رفته با شمشیر کشته شد فقط خون روی پیراهن معلوم شد… همینطور اتفاقاات مشابه دیگه .
.
.
بنظر من Pulp Fiction خشونت خیلی خیلی خیلی پایینتری نسبت به خیلی از فیلم ها داره
————
هرچند پست در رابطه با Pulp Fiction نبود