به مریخ خوش آمدید! | نقد بررسی بازی Doom
وقتی به پیشینهی سبک اکشن اول شخص نگاه میکنیم با نامهای بزرگی روبرو میشویم؛ نامهایی که بعضا در مقام پدر اکشن اول شخص از آنها یاد میشود! عناوینی همچون «ولفنشتاین» «کواییک» و همچنین «دووم» Doom که از جمله پایهگذاران این سبک به حساب میآیند. هر کدام از این عناوین توسط استودیو خوشنام «اید سافتویر» توسعه و ساخته شدهاند. حال بعد از گذشت یازدهسال از آخرین دووم که تحت عنوان «دووم۳» منتشر شد، استودیو «اید سافتویر» دوباره سعی دارد با ریبوت عنوان خوشنام خود هیجان را به سبک اکشن اول شخص بازگردانده و تلاش کند تا مخاطبان کهنه کار را به همراه کاربران جدید مدتی در میان غولهای بزرگ و پرتعداد تنها، در مریخ رها کند. با نقد ما در دنیای بازی همراهی کنید.
به مریخ خوش آمدید
همین ابتدای نقد باید بگوییم که اید سافتویر کار خود را به نحو احسنت انجام داده است و دووم جدید نه تنها به اصالت خود وفادار و پایبند باقیمانده است بلکه توانسته با ترکیب عناصر جدید و مدرن این سبک، هیجان بازی را چند برابر بکند. مهمترین اصل دووم نیز همین تزریق هیچان به مخاطب است؛ همچنان مثل گذشته دووم یک بازی طولانی است که در طی آن ما باید با سیل عظیمی از دشمنان ریز و درشت در هیکلها و قیافههای مختلف روبرو شده و برای بقا مبارزه کنیم. بازی با معرفی مریخ شروع میشود و از همان ابتدای کار به شما هشدار میدهد که مریخ و موجودات داخل آن هیچ گونه رحمی نخواهند داشت. و لحظهای درنگ برابر با مرگ شما خواهد بود. تنوع بسیار زیاد دشمنان ضمن حفظ اصالت این مجموعه باعث شده تا هر کدام از آنها برای کشته شدن چالش مخصوص خود را بطلبند. از طرفی خود ما هم با تنوع بسیار زیادی از اسلحه ها همراه هستیم که به مرور با پیشروی در داستان بازی در اختیار قرار خواهند گرفت. سازندهها تلاش کردهاند با تنوع بخشیدن به دشمنان و اسلحهها لحظات بسیار جذاب و منحصر به فردی برای ما رقم بزند. استفاده مناسب از اسلحههای سنگین و سبک در زمان مناسب و داشتن یک برنامهریزی منسجم در میان انبوهی از دشمنان باعث صرفه جویی در مهمات و البته از بین رفتن هر چه سریعتر دشمنها میشود. البته این برنامهریزی در اواخر بازی عملا غیرممکن میشود و تجمع بیش از حد دشمنها که در اشکال مختلف به سمت شما حمله ور میشوند فرصت سرخاراندن نیز به شما نمیدهد. بیشتر اوقات مهم نیست چه اسلحهای در دست دارید فقط همین که زنده هستید و ماشه را فشار میدهید و به سمت دشمن شلیک میکنید جای شکر دارد. خوشبختانه از اواسط بازی به دفعات زیاد با چنین مراحلی روبرو میشویم که هیجان و جذابیت بازی را دو چندان کرده و نشان میدهد سازنده به خوبی به اصالت بازی وفادار بوده است. همانطور که اشاره کردیم تنوع زیاد اسلحهها از نکات مثبت بازی به حساب میآید که این تنوع زیاد در کنار یک سیستم ارتقای چند لایه هیجان و لذت بازی را دو چندان میکند، همهی اسلحهها قابلیت ارتقا دارند این در حالی است که قسمتی از این قابلیت توسط انجام برخی مراحل فرعی است که باید توسط خود آن سلاح انجام شود. این مراحل فرعی به صورت چالشهایی در گوشه کنار مراحل بازی قرار گرفته و به صورت مرحله مخفی نیز از آنها اسم برده میشود. سیستم ارتقا فقط شامل حال سلاحها نیست و زره و قابلیتهای آن نیز به مرور با به دست آوردن آیتمهای ضروری ارتقا پیدا میکنند که رفته رفته از شخصیت بازی یک قهرمان مریخی ساخته میشود. مثل گذشته در جای جای مراحل بازی بسته های سلامتی و مهمات وجود دارند که در اکثر مواقع حس نوستالژیک رسیدن به یک منطقه مملو از مهمات را برای کاربران کهنه کار تازه و به یادماندنی میکند این در حالی است که اصالت بازی به اوج خود رسیده و قبل از روبرو شدن با هر غولآخر با مجموعهای از مهمات و بسته های سلامتی روبرو میشویم که نوید یک جنگ تمام عیار را در پیش رو به ما منتقل میکند. اضافه شدن قسمت نبردهای تن به تن یا (Mele) جذابیت بازی را دو چندان کرده است، بازی این قابلیت را به مخاطب میدهد تا یک تمام کننده جذاب و دیدنی بر روی دشمنان اجرا کند. اجرای این تمام کنندهها به شکلی است که درست زمانی که دشمنان فقط یک گلوله تا مرگ فاصله دارند، بازی این فرصت را میدهد تا با نزدیک شدن نسبت به موقعیتی که با آنها دارید یک تمام کننده جذاب بر روی آنها اجرا کنید. ممکن است فک و سر را از هم جدا کنید یا پاهای دشمن را از کمرش نصف کنید یا اصلا صورتش را با کف دیوار یکی کنید یا در شرایط مهلکتر یک نارنجک در شکم دشمن بخت برگشته فرو کنید. البته اشتباه نکنید دقیقا همین نوع رفتار با شما نیز انجام خواهد شد پس بدانید و آگاه باشید که کوچکترین کم دقتی در بازی با مجازات سختی روبرو خواهد شد. انجام این تمام کنندهها پاداش نیز دارد، از جمله بستههای سلامتی، مهمات که باعث میشود لذتی دو برابر به شما منتقل شود.
سیاره سرخ
دووم همانند گذشته زیباست؛ دووم در قسمت سوم با ارائه یک گرافیک درجه یک توانست از نظر گرافیکی مخصوصا بر روی سیستمهای قدرتمند جلوه های بصری و تکنیکی به یادماندنی را از خود به جای بگذارد. این در حالی است که در دووم جدید گرافیک همچنان عالی و در بهترین سطح ممکن ظاهر شده است. مریخ بزرگ و پرجزییات است، گرم و مملو از هوای غیر قابل تنفس، این احساس خوب به خوبی از فضای مریخ به شما منتقل میشود. تکسچرها و بافتها با کیفیت در کنار نورپردازی و افکتهای متعدد چشم نواز و زیبا کار شدهاند. بازی بر روی رزولوشن ۱۰۸۰ و ۶۰ فریم بر ثانیه بر روی کنسولها اجار میشود که این سرعت بالا حتی در صحنههای شلوغ و پرافکت با آبجکتهای متعدد نیز پابرجا مانده و بازی با هیچ افت فریمی روبرو نمیشود. این سرعت بالا رابطه مستقیمی با انتقال هیجان داشته و لحظاتی زیبا و به یادماندنی از مریخ و دووم را برای ما ایجاد میکند. داستان یکی از موارد کم اهمیت مجموعهی دووم به حساب میآید اما در زمان حاضر توجه نکردن به وجود یک داستان خوب حتی اگر بازی مورد نظر دووم باشد مطمئنا از جذابیت های بازی کاسته و ارزش تکرار آن را کمتر میکند. اما استودیوی سازنده تمام تلاش خود را کرده تا با ترکیب صحنههای سینماتیک و با معرفی شخصیتهای متعدد در ابعاد داستانی متفاوت و تعاملاتی که با شخصیت بازی در طول بازی با آنها برخورد می کند، در پر کردن این خلاء داستانی برآمده که البته باید گفت نسبتا موفق نیز عمل کرده است. از دیگر نکات مهم در مجموعهی دووم موسیقی آن است؛ دووم جدید در این مورد نیز موفق عمل کرده با قطعات مختلف از موزیکهای راک آدرنالین ترشح شده در خون را چند برابر کرده و لحظاتی به یادماندی از بازی کردن دووم به شما منتقل میکند. اما دووم با تمامی نکات مثبتی که دارد برخی کاستیهایی نیز دارد که به مرور آزار دهنده میشوند؛ از جمله این موارد طراحی مراحل تکراری و کم تنوع بازی است. شاید با توجه به مکان و اصالت بازی بتوان توجیه کرد که قرار نیست مریخ و ایستگاهای فضایی موجود در آن تنوعی چشم گیر داشته باشند اما بعد از طی کردن نصف بازی کم کم حالت تکراری بودن مراحل و یکنواخت شدن محیطهای آن به چشم میآید. از طرفی طرفداران مجموعهی دووم به دو دسته تقسیم میشوند؛ زمانی که دووم ۳ منتشر شد بازی بیشتر وارد جو و اتمسفر ترسناک با راهروهای تنگ و تاریک به همراه کمی جوهره ماجراجویی شد و توانست مخاطبان جدیدی را به سمت خود جلب کند. از همین رو اگر از قسمت سوم دووم نسبت به دو قسمت اول بیشتر لذت بردهاید باید بگویم که دووم جدید شما را دلسرد خواهد کرد. بازی به ندرت وارد فاز ترسناک شده و عملا هیچ محیط تاریک و وحشتزایی در بازی به مانند قسمت سوم در بازی دیده نمیشود. اما اگر از طرفداران دو قسمت اول هستید باید بگم که دووم به خوبی شما را راضی خواهد کرد.
کلونی مریخ
مجموعهی دووم بیشتر به بخش تک نفره آن متکی است ولی در نسخه جدید، سازندهها با اضافه کردن بخش چند نفره و قرار دادن مدهای مختلف ارزش دووم را صرفا از بخش تک نفره افزایش داده و توانستهاند با ارائه مدهای جذاب تجربه جدیدی را به طرفداران تقدیم کنند. وجود مدهایی همچون Team Deathmatch، Clan Arena، Domination، Soul Harvest و Freeze Tag تنوع زیادی به قسمت چند نفره بازی بخشیده است. اما همانطور که اشاره کردیم دووم بیشتر به بخش تک نفره مشهور است و خوشبختانه اید سافتویر حجت را تمام کرده و بعد از خوشحال کردن طرفداران مجموعهی ولفنشتاین، اینبار با ساخت دووم آن هم به بهترین شکل ممکن، نه تنها میلیونها کاربر کهنه کار را دوباره به جهنم بازگردانده بلکه طعم خوش حضور جهنم مریخ را به بهترین شکل به آنها منتقل کرده است!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
دووم ۲ اولین بازی عمرم بود بعد از هجده سال ملاقات دوباره با دووم فوق العاده بود فقط همینو میشه گفت مرسی ای دی سافتویر ک خاطرات بچگیمو با ایده های مثلا مدرن خراب نکردی دووم هنوزم دوومه بعد این همه سال و جالب اینجاست که هنوزم صدر نشینه
خیلی هیجان داره مخصوصا کشتن با اره برقی که واقعا بازی به اوجش میرسه خیلی وقت بود همچین بازی جاش خالی بود حتی یه جاهاشم موزیک دووم کلاسیک رو میشنوی که کل خاطره هات زنده میشه و هنگام بازی کردن این بازی ناخوداگاه داد میزنی بیایین جلو لامصبا اره بمیر لعنتی?
ممنون از نقدتون :۱۵:
بازی رو خیلی خیلی کم بازی کردم؛خونه دوستم!واسه خودم وقت نشده؛هزینه هم نشده هنوز :lol:
خیلی خوب بود لذت بردم جدا
به نظر من نمیشه از داستان خرده گرفت؛چون دووم به این شلوغ بازی و اکشن سرعتیش شهرت داره!
بخواد داستان عمیق روایت کنه سرعت بازی کم میشه؛اون وقت دیگه دووم نیست و کال آف دیوتیه
نقطه قوت همیشگیش هم که این گان پلی و گیم پلیش هست که من بهش ۱۰ دادم :lol:
چون واقعا تو همون یک ساعتی که بازی کردم دیوونم کرد :۲۴:
راجع به طراحی تکراری صحبتی ندارم چون کم بازی کردم
چند نفرش رو هم دیدم،خیلی خوب بود :۱۲:ولی بازم راجع به تکراری شدنش نظری ندارم!
من تعجب میکنم از نمره کاربران که اومدن به گرافیک ۷.۲ دادن!
بقیه ش رو کاری نداریم سلیقه ایه!
ممکنه یکی داستان عمیق و رمان بخواد که نمره ی ۵.۷ بهش دادن
ولی گرافیکش واقعا معرکه است!هیچ چیزی کم نداره؛همه بازیا الان افت فریم دارن؛ولی این روی ۶۰ فریم غوغا میکنه
موسیقیش هم که دیگه دووم استایل عه :lol: موقع باس فایتاش که آدم نمیتونه بشینه اصلا انقد این موزیکاش انرژی دارن :lol:
دوستان یکم تو نمره دادن دقت کنن!تا لزومی نیست هم نمره ندن که بازی افت نکنه!
در کل امسال دووم بعد از اوورواچ،دومین اف پی اس ساله :۲۴: :۱۵:
____________________
درود!
به محمدپور عزیز و بازی مجازات یا محشر(دووم/ Doom).
یک نکته در همین ابتدا بگویم. بعضی از شرکت های تولید موتورهای بازیسازی برای معرفی و عرضه محصول خودشان به تهیه و تولید بازی بر اساس موتور بازیسازی شان پرداخته و به نوعی بر تبلیغ موتور بازیسازی خودشان دست می زنند. کرایتک و اپیک از همین نوع هستند. اما مزایا و معایبی به همراه این تدبیر شرکت هاست.
خوشحال هستم که این بازی عرضه شده و به حیات خودش ادامه می دهد. بازیهایی که در ژانر خودشان از سبک خاصی بهره می برند و همانطور که گفتی پدر بازیهای این گونه هستند. آنچه که در کنار اجزا و قوانین بازی اهمیت دارد و سزاوار به نقد کشی است همان ژانریست که بازی در آن قالب تهیه و تدارک دیده است. بازیهای مجازات، لرزش، ولفنشتاین، نیمه جان و خون و… بازیهای اکشن اول شخص با جذابیت های بالا هستند. یک اکشن بلفطره!
این امر وقتی محقق می شود که ژانر اکشن را فهمیده باشید. قوانین و اجزا بازی به درستی و منطقی چیده شده باشد و مهمتر از همه آنچه که در بازیهای اکشن نمود پیدا کرده و از اهمین بالایی برخوردار است طراحی فنی و هنری مراحل است. اینکه بازی و درگیری ها در کجا و با چه تدابیر رخ می دهد تا اوج لحظه های اکشن به دست بیاید. روبرویی با یک غول آخر از طراوت و لذات هیجان انگیزی خبر میدهد هر چند از استراتژی های پیچیده مبارزه ای خبری نباشد. هنوز هم بسیاری از بازیبازها مبارزه های دوک نوکم، لرزش، مجازات و نیمه جان و … را به یاد دارند.
بنابراین پروسه ساخت و تولید این نوع از بازیها ساده نبوده و طراحی های خاصی می طلبد. چرا که لحظه ای غفلت کنند از شور و اوج اکشن بازی کاسته شده و بازی و بازیبازان از دست می روند. نتیجه می گیریم که لفظ “بکش و برو جلو” برای بازیهای اکشن مناسب و شایسته نیست.
اما برای نقد شما…
همانطور که نوشته اید “به مریخ خوش آمدید” برای من هم بگویید “به نقد دووم خوش آمدید”.
چرا که هدف، بر مطالعه و بهره گیری از آموزه های یکدیگر است.
همانطور که گفته اید افت نکردن فریم و لختی نداشتن بازی رابطه مستقیمی با انتقال هیجان بازی دارد به انضمام اینکه بازیهای سریع اکشن میبایستی از جریان آنتی اکشن به دور باشند.
قدرت این موتور بازیسازی و گرافیکی می تواند در نسل جدید کنسول ها تا حد زیادی آزاد شده و از کارایی بالای خودش حکایت کند. این قدرت پردازش بازی برای آزاد سازیش به عناصر سخت افزاری سطح بالا نیازمند است و بایستی یادآوری کنیم قدرت گرافیکی بازی خشم(ریج) از سر کنسول های نسل هفتم گشاد تر بود. اما حکایت داستانی بازی چیز دیگریست.
آنهایی که با بازیهای هم گونه مجازات یا دووم آشنایی کاملی دارند می دانند که با بازیهای داستانگو طرف نیستند. اکشن تمام عیار و غرق شدگی در هیجان بازی از اهداف این دسته از بازیهاست. بعبارت بهتر، به عنوان یک منتقد نمی توانید به دنبال ارکان داستانی با شخصیت پردازی قوی بگردید حتا در بازی نیمه جان با داستان وشخصیت پردازی قدرتمند به همراه صحنه های سینماتیک و روایی روبرو نبودیم. یعنی بازی قطع نمیشد تا یک صحنه انیمیشنی به نمایش درآید و آنچه در طول بازی تعریف میشد در جهت علت رخداد ماموریت های بازی بود.
یک بازی داستانگو(برخی قدم های بزرگتری برداشته و حالت روانشناسانه دارند)در گونه اکشن، به بازی مکس پین می گویند. به بازی آلن ویک، به بازی فضای مرده به بازی مافیا گفته می شود. حتا بازیهای اسکایریم، گرد و غبار اتمی، شرلوک هولمز، اثر جرمی، بتمن در گونه های دیگر.
یک سرباز خبره برای انجام ماموریت وارد فضا و مریخ می شود، به داخل یک حادثه جنایی پای می گذارد و … بعد بوم! همه چیز از حالت اولیه اش خارج می شود. تعقیب و گریز و انفجار… آدرنالین است که به همه جا می پاشد و ضد قهرمان بازی!
بله… برای بازیهایی که داستانگو نیستند یا ادعای داستانگویی ندارند، حتا در زمان حال که گمان می کنید حتمن بایستی داستانگو باشند، به نظر من نبایستی از این جهت مورد سرزنش واقع شده و امتیاز بی داستانی از آنها کسر شود. در دنیای بازیهای ویدیویی، بسیاری از بازیهای هستند که داستانگو نیستند اما بازیهای موفق و جذابی هستند. به علاوه اینکه از نظر شخصی من، داستان از رکن های فرعی بازی است و از ذات اصلی بازی فاصله دارد.
حالا به کاستی های آزار دهنده ای که نوشته اید بپردازیم. تکراری و بی تنوعی مراحل بازی از این دست موارد نامبرده شده است. اما در سطور بالاتر و پایین تر از ترکیب عناصر و تولید هیجان بیشتر، پایبندی به اصالت، ساخت دووم به بهترین شکل ممکن بعد از ولفنشتاین و گیم پلی نفس گیر و جذاب نام برده اید و آنها را نقاط قوت بازی بر شمرده اید. اینها با حضور حس تکراری و بی تنوعی در بازیباز یا تکراری بودن مراحل و طراحی ها ممکن نشود. همانطور که گفته اید و درست هم گفته اید بر روی زمین و مکانهای متنوع زمینی نیستیم در فضا و پایگاههای صنعتی و تحقیقاتی مریخ و سفینه فضایی هستیم. بنابراین بسیاری از طراحی ها از پیش به محدودیت در می آید. اگر چنین نیست بر بازی فضای مرده(دد اسپیس)، قربانی(پری)، لرزش(کوییک)، نیمه جان۱ (هاف لایف) هم می توانیم چنین اتهامی وارد آوریم. به علاوه اینکه با یک بازی دنیای باز طرف نیستیم.
احتمالن در گذشته از صحبت سازنده های بازی آگاه شده اید. آنها بر اکشن سریع و قوی تاکید زیادی داشتند و دلشان می خواست بازیی تولید کنند که بازیبازها به فکر خارش خودشان هم نیفتند. آقای کارمک از ضربات تمام کننده در بازی انتقاد کرد بودند و به نظر من یکی از دلایلش دوری از سبک اصلی بازی دووم بود که خودش از پایه گذارنش بود و دومی اینکه اهمیت اکشن خاص دووم برای طرفدارانش بود که ممکن است توجه زیاد سازنده ها به این ترفندها از بار اکشن بازی کاسته و بعد از مدتی اهمیت تمام کننده ها یا نابودگرها در ذهن بازیبازها کمرنگ شود. بنابراین نظر این بازیساز بزرگ و قدیمی می تواند برای سازنده های جدید بازی مورد توجه و تمرکز قرار گیرد. هر چند که به نظر من، بازیهای ویدیویی به تجربیات مختلفی دست زده تا به این نقطه رسیده که گاهی به ثمر ننشسته است اما این دلیل بر نادرستی آن تجربه نبوده است بلکه در آن مقطع به نتیجه نرسیده و به درستی تعریف و اجرا نشده است.
اما قسسمت چند نفره برای چند نفر بازیباز نوشته شده است. این قسمت ها شبیه بازی های لرزش ۳ (کوییک) و تورنمنت غیر واقعی(آنریل تورنمنت) بوده و این سبک از بازیها طرفداران زیادی در شبکه های اینترنتی دارد. با توجه به اینکه یکی از پایه گذاران این گونه از بازیها، شرکت نرم افزاری آی دی، سازنده دووم، بوده است. این گونه بازیها را بایستی پایه بود و برای درک و حس بهتر در همان فضا به بازی نشست. بنابراین تکراری قلمداد کردن آن نمی تواند منطقی باشد. شما چقدر از زمانتان را به بخش چند نفره اختصاص داده اید؟
در بخش امتیازدهی همان بخش “گیم پلی ۹ ” کفایت می کند و مشخص شده که بازی مجازات یا دووم از نظر شما چه جایگاهی دارد. به خصوص اینکه امتیازات تان گرد شده است و از تقریب های عجیب و غریب استفاده نکرده اید. بعضی از منتقدین امتیاز ۸.۷ به گرافیک و امتیاز ۷.۳ به بخش اجزا و قوانین بازی و ۹.۹ و ۵.۲ و … پرتاب می کنند معلوم نیست این متر و مقیاس شان چیست و با چه رمل و اسطرلابی به این امتیازهای دقیق دست می یابند؟
+
در انتهای از اجزا و کدهای ژانر اکشن برای همه عزیزان درج می کنم.
عناصر لازم در ژانر اکشن:
۱- حضور و تعریف درست قهرمان و ضدقهرمان، معمولن قهرمان از زندگی معمولی و شادی برخوردار است به نوعی تعادل روزانه دارد و در اثر حادثه ای از حالت تعادل خارج می شود. آرامش و سکون را می شکند.
۲- قهرمانی تنها با شانس و آرامشی ناچیز و پشتیبانی کم در برابر دسته بزرگی از تبهکاران
۳- بالا بردن آدرنالین زیاد با صحنه ها و اتفاقات پی در پی به کمک کات های بیشمار، در حالیکه اتفاقات بعدی برای بیننده نامعلوم است.
۴- هر صحنه و قطعه مختلف می تواند از دیگری بهتر و بزرگتر و اکشن تر باشد.
۵- لحضاتی که قهرمان را وادار به حرکت ها و واکنش های عجیب و غیرمنتظره می کند. مثل: زمان ناچیز برای انفجار یک بمب زماندار
۶- پر از صحنه های زد و خورد و انفجار و تعقیب و گریز
۷- مکانهای خاصی که دلالت بر سرعت و خطر می کنند
۸- تعریف و فیلمبرداری درست از یک صحنه اکشن به منزله ایجاد حس و حال بیشتر در صحنه های اکشن و تعقیب و گریز
شات ها یا صحنه های مشخص کننده برای اینکه اکشن به چه سمتی پیش خواهند رفت.
شات ها یا صحنه های پیگردی برای اکشن های ماشینی و تعقیب و گریز
۹- انتقام
۱۰- پلیس در برابر تبهکاران
۱۱- تهدید
۱۲- قربانی
۱۳- استفاده درست از وسایل برای تعریف بهتر صحنه های اکشن
۱۴- مرگ
۱۵- معمولن هفت شخصیت در این نوع ژانر وجود دارد. قهرمان(جستجوگر)، ضد قهرمان(در ضدیت با قهرمان)، اعطا کننده(آماده کننده قهرمان یا اعطا کننده به قهرمان)، اعزام کننده(مشخص کننده مسیر قهرمان)، قهرمان پوشالی(وانمود به قهرمان بودن)، کمک کننده(پشتیبان کننده قهرمان)، پرنسس(پاداش قهرمان یا نجات یابنده به کمک قهرمان)
+
از نقدت تشکر می کنم. سلامت و موفق باشی.
=====
تیرماه ۹۵
پیشنهاد می کنم:
در خبرها و مطالب “مقاله هفته: بازی های بی محتوا” و “نکات جالب درباره سرخپوست مرده” و “ده برتر: شخصیت های سیگاری” و “ده برتر: شخصیت های زن و مردی که به هم می آیند” و “لبه آینه لبه فردا” و “بازیسازی در یوبی سافت چه حسی دارد؟” و “بازیسازان ایران و مغالطه استدلال از راه سنگ” و “اکسباکس وان اس از مدل معمولی قویتر است” و “پرونده ای برای ای تری/ E3 ” و “سدی برای بازیسازان در جهت جهانی شدن نیست” دیدگاهی نوشته ام که از دوستانم دعوت به مطالعه می کنم.
پانوشت(منبع سی نت- خودم امتحان نکردم):
بازیهای پی اس۴ (پلی استیشن۴) بر روی کامپیوتر شخصی ویندوز و مک اپل به اجرا در خواهند آمد. اگر یک تلویزیون دارید و خانواده تان می خواهند سریال های ترکی تماشا کنند و شما دوست دارید تا در نقش خدای جنگ ۴ شعله ور شوید از جرقه شرکت سونی بهره ببرید.
نیازمندی ها:
سیستم عامل ویندوز ۸.۱ یا او اس ایکس و بالاتر
حافظه ۲ گیگا بایت
نمایشگری با پشتیبانی رزلوشن ۱۰۲۴ در ۷۶۸ پیکسل
پردازنده ۲.۴ گیگا هرتزی، مدل کور آی فایو یا بالاتر
سرعت دریافت و ارسال فایل(دانلود و آپلود) حداقل ۱۲ مگابیت بر ثانیه
مراحل عملیات اجرای بازی بر روی کامپیوتر(استریم):
۱- برای بروز سازی پی اس ۴ : به بخش تنظیمات دستگاه بازی بروید. در بخش آپدیت نرم افزاری سیستم، قسمت آپدیت را کلیک کنید.
۲- فعال سازی اجرای از راه دور(ریموت پلی): به بخش تنظیمات بروید. به بخش تنظیمات اتصالات ریموت پلی بروید. قسمت فعال سازی ریموت پلی را علامت بزنید(چک باکس).
۳- انتخاب پی اس ۴ به عنوان سیستم اصلی: به بخش تنظیمات بروید. به بخش مدیریت حساب شبکه ای پلی استیشن بروید. بخش فعال سازی پی اس ۴ به عنوان سیستم اصلی را کلیک کنید. فعال سازی(Activate) را کلیک کنید.
۴- تنظیم منبع تغذیه پی اس ۴ : به بخش تنظیمات بروید. به بخش تنظیم ذخیره نیرو بروید. خصیصه فعال به حالت استراحت(Rest Mode) تغییر یابد. بخش حالت اتصال به اینترنت فعال باشد. حالت روشن شدن از طریق شبکه فعال باشد.
۵- نصب ریموت پلی بر روی کامپیوتر شخصی: نرم افزار ریموت پلی سونی(Remote Play) را بر روی کامپیوتر بارگذاری یا دانلود کنید. سپس از طریق راهنما، آنرا نصب کنید.
۶- اجرای بازی: نرم افزار ریموت پلی را بر روی کامپیوتر اجرا کنید. دکمه اجرا کلیک شود. به حساب شبکه ای پلی استیشن وارد شوید(Sign in). بعد از اینکه عملیات جستجو و شناسایی پایان یافت با دسته های بازی(DualShock 4) از طریق میکرو یو اس پی(Micro-USB cord) به کامپیوتر متصل شوید و بازی را اجرا کنید.
همین اول مقاله رو خوندم. صرفن اصلاح کنم که به نحو احسنت نه، به نحو احسن :))
احسن یعنی بهترین
احسنت یعنی افرین
تقصیر از نویسنده به خاطر استفاده از لغات عربی
نقد ها رو خیلی دیر میذرید ولی ما متوجه مشکلاتتون هستیم.
امیدوارم که باز هم مثل گذشته بترکونید. :۱۵:
یکی از بهترین بازی های سال ۲۰۱۶ تا به الان! نزدیک ۳۰ ساعت فقط کمپینشو بازی کردم و همین الان هم در حال بازی کردنم
از صمیم قلب امیدوارم بهترین شوتر سال نه کالاف جدید و نه بتل جدید بلکه دووم و یا اورواچ بشه
DOOM 3 or DOOM 2016
واقعا نمیدونم اون اتمسفر نسخه سوم دوست داشتم
این نسخه ریبوت هم واقعا دوستش دارم
میکامی کنار دستشون بود میتونستند کلی کمک بگیرند برای اتمسفری مشابه اتمسفر نسخه سوم که اون ترس و خزیدن تو راهرو ها به روز تر شود
از سوی دیگر این گیم پلی مفرح و دلچسب و روون چند سالی بود تو دنیای گیم واحد اول شخص موجود نبودش آخرین بار با شادو واریور تجربه کردم سه یا چهار سال پیش
کلا همه چیز بازی روون بود
گیم پلی : ۱۰
گرافیک : ۱۰
داستان : ۸
موسیقی : ۱۰