خانه » چند رسانه ای بیابانهای زمان و شنهای فراموش شده | بررسی تاریخچهی مجموعه بازیهای Prince Of Persia × توسط تارخ ترهنده در ۱۳۹۵/۰۴/۲۸ , 19:35:39 10 شنها دانه به دانه فرو میریزند و کسی توجه آنچنانی نمیکند. با فرو ریختن دانههای شن، مفهومی ارزشمندتر از طلا دارد به هدر میرود. هر یک دانه شن، نمایانگر یه لحظه است و در آنی فرو میریزد، و آن دانه نیز به جمع لحظات از دست رفته میپیوندد. زمان یک مفهوم و پدیدهی فیزیکی است که هنوز هم بر روی وجود آن و اثبات وجودش بحث است؛ اما همین زمان، درمان دردها و تلخیهای زندگی است؛ راهی برای فراموشی همه چیز؛ مانند شنهایی که با وزش باد در یک آن برمیخیزند و دوباره مینشینند. زمان با تمام پیچیدگیاش، خیلی ساده همه چیز را در نسیمی به دست فراموشی میسپارد و گاهی با یک طوفان شن همه چیز را یادآوری میکند. حال اگر قدرت کنترل زمان و تغییر در رویدادهای گذشته و زنجیرهی اعمال و واکنشهای بعد از آن رویدادها را داشتید، حتی برای مدت زمانی محدود و در حد فرو ریختن تمامی دانههای شن در حباب پایینی ساعت شنی، چطور از آن استفاده میکردید؟ فرض کنید به سادگی و با فشار یک دکمه، میتوانید یک دقیقه در یک رویداد مهم زندگی خود به عقب برگردید و تفاوتی ایجاد کنید که سرنوشت خودتان و اطرافیانتان را تغییر دهد! این قدرت و مفهومِ ساده اما پیچیده، در دست یکی از قهرمانان خاطره انگیزِ دنیای بازیها بود. این قهرمان نیز تا به الان در شنهای بیابانهای زمان مدفون شده و دوستداران او همچنان منتظر بازگشت طوفانی او هستند. نام این قهرمان و شخصیتی که بیش از یک نسل در صنعت بازیهای ویدیویی جان داشت و همه را شیفتهی خود کرده بود، دَستان است؛ البته در بیشتر بازیهایش مستقیما به نامش اشاره نمیشد یا بی نام بود. با اینکه ظاهرا او و خنجرش، در بیابان زمان مدفون شدهاند؛ اما گاهی اوقات با نسیمی ملایم که از شرق میانه میوزد، یاد و خاطرش زنده میشود و یاد او هیچوقت از ذهنها و دلهای مخاطبانی متعلق به بیش از یک نسل که با او بزرگ شدند و زندگی کردند، پاک نمیشود. شاهزادهی پارسی یا Prince of Persia عنوانِ نام آشنا و خاطره انگیزِ سری بازیهایی است که در رابطهی با آنها و قهرمان یا شخصیت اصلی داستانهایش صحبت کردیم؛ و در این مقاله، به تاریخچهی عناوین این سری، ریشههای آن، تولید و آیندهی آن، و مسائل و نکات حاشیهای آن میپردازیم. با بررسی تاریخچهی سری بازیهای شاهزادهی پارسی با دنیای بازی همراه باشید. انگشتت را روی دستهی خنجر بگذار؛ همه چیز از کجا شروع شد؟ مخاطبان بسیار زیادی چه ایرانی و چه غیر ایرانی، عاشق مجموعه بازیهای شاهزادهی پارسی هستند؛ اما شاید کمتر کسی از این مخاطبان نام خالق اصلی آن را بداند. اکثر عاشقان و دوستداران این مجموعه و داستانهایش، یوبی سافت را به عنوان تنها خالق و سازندهی آن میدانند. خالق و ایده پرداز حقیقی شاهزادهی پارسی، جردن مکنر (Jordan Mechner) است. او اصالتا آمریکایی است و در نیویورک به دنیا آمده است. جردن را بیشتر برای مجموعهی شاهزادهی پارسی میشناسند؛ اما او بر روی سری محبوب کاراتکا (Karateka) نیز کاره کرده و شاهزادهی محبوب ما، دومین پروژهاش بوده. سه نسخهی اولیهی بازی را نیز شاید کمتر کسی بازی کرده باشد و از آن خبر داشته باشد. در سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۹ سه نسخه بازی به ترتیب با عنوانهای Prince of Persia، عنوانِ PoP: Shadow and Flame و Prince of Persia 3D منتشر شدند (PoP مخفف Prince of Persia است)؛ اما همانطور که گفته شد، اوج محبوبیت بازی بعد از زنده شدن دوبارهی این مجموعه توسط یوبی سافت و انتشار شاهزادهی پارسی شنهای زمان یا PoP Sands of Time بود. براساس گفتههای مکنر، ایدهی خلق شاهزادهی پارسی با تماشای فیلمهایی چون رابین هودِ سالِ ۱۹۳۸ و ایندیانا جونز: مهاجمان صندوق گمشده، به ذهنش رسیده است. در ادامه به بررسی تمامی عناوین این مجموعه، به ترتیب از قدیمی به جدید میپردازیم. Prince of Persia (1989) کاور بازی اولین بازی و عنوانی که نام و برچسب شاهزادهی پارسی را دارد این عنوان است. بیست و هفت سال پیش این بازی بر روی سیستم عامل Apple II منتشر شد و با پورتهای بیشتر بر روی دیگر پلتفرمها، به بازی سودآوری تبدیل شد و منتقدین نیز از بازی استقبال کردند. در این بازی و در دو بازی دیگر که ادامه دهندهی این نسخه هستند، خبری از شنهای زمان نیست و داستان بر پایهی عشق شاهزاده به دختر شاه است. در داستان بازی، شما قهرمانی بی نام (هنوز خبری از دَستان نیست!) را به بیرون از سیاه چالهها راهنمایی میکنید و باید با وزیر جعفر مبارزه کنید و او را شکست دهید تا دختر شاه را آزاد کنید. شاه یا سلطان، به بیرون از قصر خود مشغول به مبارزه است و در نبود او، جعفر قدرت را در دست میگیرد. این بازی کوتاه است و در یک ساعت به پایان میرسد. در این یک ساعت یا شصت دقیقه، اگر نتوانید دختر شاه را آزاد کنید، او کشته میشود؛ زیرا جعفر او را زندانی کرده و تا او رضایت ندهد که با جعفر ازدواج کند، در زندان میماند و در نهایت کشته میشود. شاهزاده در این بازی، مردی بلوند و سفید پوش است! در اصل شاهزاده در این بازی، برادر جردن مکنر بوده و مکنر از برادرش به عنوان سوژهی طراحی شاهزاده، رندر و ساخت حرکات و انیمیشنهای شخصیت اصلی در بازی استفاده کرده. جردن با استفاده از دستگاه و تکنیک Rotoscope که حرکات سوژهی زندهی مورد نظر را ضبط میکند و در بازی یا انیمیشن را رندر میکند، این بازی را ساخت تا حرکات شخصیت اصلی طبیعیتر به نظر بیایند. از این تکنیک در بازیهای بیشتری نیز استفاده شد که یکی از بهترین مثالهای آن، نسخههای اولیهی سری Mortal Kombat هستند. گیم پلی بازی نیز با توجه به محدودیتها و امکانات موجود در آن زمان، در دید دو بعدی دنبال میشد. شاهزاده در مسیر خود با موانع، تلهها و گاردهای قصر روبرو میشد و میبایست در شصت دقیقه خود را به جعفر برساند و عشقش را نجات دهد. شاهزادهی بی نام و نشانِ سفید پوش، سه مثلث قرمز رنگ به عنوان جان یا سلامتی داشت و میبایست حواس خود را حسابی جمع کند تا زیاد آسیب نبیند؛ اگر هم شاهزاده زخمی میشد، شیشههای قرمز رنگی در مسیرش وجود داشت تا قسمتی از سلامتیاش را به او بازگرداند. تصویری از گیم پلی بازی اول، شاهزاده در حال پرش و عبور از موانع به گفتهی خود مکنر، او سه سال مشغول ساخت این بازی بود. ممنون از جردن مکنر که باعث رقم خوردن یکی از بزرگترین و خلاقانهترین مجموعه بازیهای تاریخ در یک دهه بعد از انتشار این بازی در۱۹۸۹ شد. جالب است بدانید که خود جردن شبیهترین بازی به نسخهی اصلی که توسط خودش ساخته شد را، شاهزادهی پارسی کلاسیک (PoP Classic) میداند که توسط Gameloft بازسازی و در سال۲۰۰۷ منتشر شد. این بازی هم اکنون برای پلتفرمهای موبایل و اندروید نیز موجود است و میتوانید آن را از مارکتهای ایرانی هم دریافت کنید. Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame (1993) کاور بازی داستان این بازی کمی بعد از پایان قسمت اول دنبال میشود. شاه از جنگ برگشته و ماجرای اتفاق افتاده را متوجه میشود و شاهزاده به عنوان یک قهرمان شناخته میشود، و خواستار ازدواج با دختر شاه است. زمانیکه شاهزاده وارد قصر میشود، به خاطر ظاهر نامناسب او، کسی او را به جا نمیآورد و جعفر در ظاهری شبیه به شاهزاده حضور پیدا میکند و شاهزاده را یک متقلب مینامد و نیروهای شاه او را دنبال میکنند و او فرار میکند. داستان این بازی، جدیتر و عمیقتر از قسمت اول کار شده و ریشههای شاهزاده فاش میشوند. مادر شاهزاده به خوابش میآید و او میفهمد که خون اصیل در رگهایش جریان دارد. از آنجاکه او در هنگام فرار در یک کشتی هوشیاری خود را از دست داده بود، زمانی که از خواب بیدار میشود، در یک جزیرهی دور افتاده بیدار میشود که باید با اسکلتهایی بجنگد و وارد قلعهای بشود. در این قلعه او تلاش میکند تا با سایهای از خود آتش جادویی قلعه را بهدست بیاورد. با وجود این سایه، که در اتفاقات قسمت قبلی به وجود آمده، او میتواند با ارادهی خود از جسم و بدن خودش خارج شود. او آتش را بهدست آورده و برمیگردد و جعفر را به سزای اعمالش میرساند و برای همیشه او را از بین میبرد! در سکانس پایانی بازی جادوگری دارد به زوج خوشبخت شاهزاده و عشقش مینگرد. به گفتهی خود جردن داستان بازی قرار بود که ادامه داشته باشد و در نسخههای بعدی کاملتر بیان شود؛ دنبالههایی که هیچ وقت ساخته نشدند. این نسخه از بازی، روایتی شبیه به ماجراهای علاالدین دارد؛ و طراحی شاهزاده و وجود فرش پرنده در بازی، همگی المانها و نشانههایی الهام گرفته شده از علاالدین هستند. صحنهای از بازی که طراحی علاالدین وار شاهزاده را مشاهده میکنید گرافیک و گیم پلی بازی نیز فرمول نسخهی اصلی را دنبال میکردند؛ در حالیکه با پیشرفتهای بهسزایی مواجه شده بودند. بر روی مبارزه و نبردهای بازی نیز بیشتر از بازی اول تاکید شده بود. Prince of Persia 3D (1999) کاور بازی آخرین نسخه از اولین سهگانهی بازی، بر خلاف دو نسخهی پرفروش و محبوب اول، عنوان موفقی نبود و اولین نسخهی سه بعدی از بازی بود. این بازی با داستانی کلیشه شده و مشکلات فنی و باگهای فراوان منتشر شد و احتمالاً یکی از دلایل عدم موفقیت آن، عدم حضور خالق سری یعنی جردن در تیم سازندهی آن بود. در این بازی، برادر شاه از راه رسیده و از آنجا که شاه سالها پیش به برادرش قول ازدواج دخترش با برادرزادهاش را داده بود، مشکلاتی برای شاهزاده و عشقش پیش میآید. این نسخه از بازی به نوعی این مجموعه را کشت و از طرف دیگر نیز، رقیب جدیدی با نام مهاجم مقبره یا Tomb Raider حاضر شده بود که دیگر کمتر امیدی برای بازگشت شاهزادهی محبوب وجود داشت. جالب است بدانید که Broderbund ناشر اولین بازی موفق جردن یعنی کاراتکا و سپس انتشار دو نسخه از شاهزادهی پارسی بود. نهایتاً این شرکت توسط Learning Company خریداری شد و با همکاری این شرکت، و استودیوی Entertainment Red Orb نسخهی سه بعدی بازی منتشر شد. در این بین Mattel Interactive شرکت Learning و Red Orb را خرید و یک سال بعد، یعنی سال ۲۰۰۰، نسخهای از همین بازی برای کنسول دریم کستِ سگا با همکاری استودیو Avalanche، سازنده و خالق عناوینی چون Just Cause، منتشر شد که البته باز هم مشکلات فنی کمابیش وجود داشتند. فضا و معماهای سه بعدی شده، اولین شکست شاهزاده! حال بعد از سیلی از مشکلات مالی، خرید و فروشها، مشکلات فنی و باگها، چه کسی میتواند این بازی را از باتلاق مشکلات بیرون بکشد؟ اینجاست که یوبی سافت وارد عمل شده و Broderbund و Learning Company را خریداری میکند و همراه این دو، سری بازی PoP نیز به یوبی سافت واگذار میشود. حق مالکیت بازی در دستان جردن است و اینطور که به نظر میرسد، یوبی سافت با مجوز و اجازهی جردن میتوانست به توسعه و ساخت بازی بپردازد. این نوع ضوابط در صنعت، گاهی کمی پیچیده میشوند! PoP Sands of Time (2003) کاور بازی، زیبا و خاطره انگیز نوبت به شاهزاده و شنهای زمان و فرح رسیده! البته پروسهی جان دادن دوباره به شاهزاده از سال ۲۰۰۱ شروع شد. ویس گُیلموت (Yves Guillemot) رییس یوبی سافت، جردن را به صرف ناهار به پاریس دعوت کرد. دلیل این قرار درخواست گُیلموت از جردن بود و آن درخواست، زنده کردن فرانچایز یا یک سری مرده و نسل قبلی، در نسل جدید بازیهای ویدیویی بود. مکنر به تیم سازندهی یوبی سافت مونترال پیوست، و آنها با یکدیگر جرقهی شروع چند شاهکار را زدند و تاریخ را نوشتند. اولین نسخه از سه گانهی دوم و البته متاسفانه، آخرین سه گانه تاکنون، شاهزادهی پارسی: شنهای زمان نام داشت. این نسخه از بازی، آخرین نسخهای از سری بازیهای شاهزاده بود که مکنر به صورت مستقیم در ساخت و توسعهی آن نقش داشت. از بدو آغاز بازی، شاهزاده با شما صحبت میکند و مثلا زمانی که به هر دلیلی میخواهید از بازی خارج شوید، از شما میپرسد که مطمئنید که قبل از پایان داستان و ماجرای من میخواهید بروید؟ اگر خارج شوید نیز میگوید هر جور مایلید! دستان شخصیت پر جنب و جوش و شوخی دارد؛ اما در عین حال زمانی که داستان به اعتماد و تصمیمات جدی میرسد، او کاملا عاقلانه با قضایا برخورد میکند. داستان بازی از جایی شروع میشود که شاه، پدر شاهزاده، به هند لشکرکشی کرده و در ادامه شاه یا سلطانِ آزاد را ملاقات میکند، وزیر شاه که از مرگ خود هراس دارد و عطش برای جاودانگی او را به افکار خبیثانهای سوق داده، به دنبال گنج مهاراجه است که در اصل شنهای زمان این گنج هستند. شاهزاده هنگام جنگ در مسیر خودش، خنجر زمان (Dagger of Time) را پیدا میکند و وزیر آن را در غلاف شاهزاده میبیند و نقشههای شیطانیتری میکشد. دختر شاه یا سلطانِ آزاد که نام آن مکان در هند در داستان بازی بوده، فرح نام دارد که در ادامه و طی اتفاقاتی که میافتد، همراه و همسفر شاهزاده میشود. وزیر شاهزاده را تحریک میکند که از شنهای زمان استفاده کند و آنها را از محفظهیشان آزاد کند؛ شاهزادهی از همه چیز غافل نیز این کار را میکند و همه چیز به هم میریزد. همه تبدیل به هیولاهایی شنی شده و فقط خودش، وزیر و فرح در امان میمانند؛ توسط ابزار و نشانههایی که حمل میکردند: شاهزاده (خنجر)، وزیر (عصایش) و فرح (مدالش). گذشته از داستان و بیان فوق العادهی آن، گیم پلی بازی نیز نوآوریهای جدید و فوق العادهای داشت که کنترل زمان و بازگشت کوتاهی به گذشته، بزرگترین و قابل توجهترین نوآوری و المان جدید در بازی بود. با کشتن گاردها و هیولاهای شنی، تودههای زرد رنگ و شنی از آنها باقی میماند که با خنجر خود میتوانستید آنها را گرفته و برای بازگردانی زمان استفاده کنید. اگر در حل معماها و پریدن از روی موانع و تلهها اشتباه میکردید و سلامتی یا جان شاهزاده به خطر میافتاد، میتوانستید به میزان محدودی زمان را به به عقب برگردانید و حین انجام این کار، تمامی حرکاتی که کردید را در حال بازگشت میدیدید، و سعی در بهتر کردن اوضاع میکردید. سیستم مبارزهی بازی نیز بسیار روان کار شده بود. در حین مبارزه با شمشیر، میتوانستید از خنجر به عنوان سلاحی کوچکتر نیز استفاده کنید و هیولاهای شنی را گاهی خشک کنید. قابلیت دفاع با شمشیر نیز وجود داشت و میتوانستید حرکات ضد حمله انجام دهید و براحتی از یک دشمن به دشمن دیگر بپرید و ضربه بزنید. حرکات آکروباتیک شاهزاده که برای حل معماها و عبور از موانع استفاده میکردید، در مبارزهی تن به تن نیز قابل استفاده بودند. سیستم سلامتی و پر شدن جان نیز، با آشامیدن آب امکان داشت که این سیستم در تمامی نسخههای بازی در ادامهی سری وجود دارد؛ به غیر از نسخهی سال ۲۰۰۸ که از چنین سیستمی استفاده نمیکند. مبارزه با موجودات شنی در آب، شاهزادهی زخمی و شمشیر به دست، نوستالژی واقعی! جالب است بدانید که مکنر برای نوشتن داستان این بازی، ترجمهی شاهنامه و هزار و یک شب را خواند و از المانهای مورد نظر خودش برای خلق شخصیت شاهزاده و روند داستان بازی استفاده کرد. شنهای زمان، به عنوان اولین نسخه از دومین سهگانهی بازی، با فروش و سودآوری عالی و امتیازات و نمرات عالی از منتقدین، شاهزاده را از زیر شنهای بیابانهای زمان نجات داد. یوبی سافت در آن سالها با شاهزاده به اوج محبوبیت و توجه رسید که آغاز موفقیتهای این شرکت بود. در آن سالها کار بر روی بازی اسپلینترسل نیز توسط این شرکت به تازگی شروع شده بود. PoP Warrior Within (2004) کاور بازی، شاهزادهی مو بلند و خشمگین، به دنبال تغییر سرنوشت خود بعد از موفقیت چشم گیر و محبوبیت نسخهی اول، یوبی سافت دست به ساخت دنبالهای زد که مکنر تیم ساخت و توسعهی این دنباله را همراهی نکرد. داستان بازی شبیه به ایده و فکرهایی بود که تیم مونترال و یوبی سافت برای بازی اول در نظر داشتند که مکنر آمد و داستان جدیدی برای بازی نوشت؛ اما نسخهی دوم بازی، اتمسفر تاریک و خشن و جدیتری نسبت به همهی بازیهای منتشر شده در این مجموعه داشت، و به همین دلیل مکنر همراهی و همکاری در توسعهی این بازی را رد کرد چون با اتمسفر تاریک و فضای خشن برای بازی موافق نبود. این نسخه از بازی با عنوان مبارز یا جنگجوی درون، طرفداران بسیاری دارد و از نظر فروش و جلب رضایت منتقدین نیز بسیار موفق عمل کرد. داستان بازی هفت سال بعد از اتفاقات نسخهی اول دنبال میشود. به محض اینکه وارد بازی میشوید و آن را شروع میکنید، خود را در یک کشتی مییابید که به آن حمله شده و باید با سربازان زنی مرموز در پوششی سیاه مبارزه کنید. حال چرا شاهزاده سوار بر کشتی شده؟ این کشتی به کدام مقصد میرود؟ همانطور که میدانید، شاهزاده اولین نفری بود که در نسخهی قبلی بازی شنهای زمان را آزاد کرد و خرابی بزرگی به بار آورد! او بعد از هفت سال متوجه میشود که هیولایی به نام Dahaka به دنبال شکار اوست. او از مرد پیر و دانایی راهنمایی میخواهد و مرد پیر میگوید که تو اولین نفری بودی که این شنها را بعد از ساخته شدنشان آزاد کردی؛ و سرنوشت تو مرگ است، که تو از آن فرار کردهای. شنهای زمان اولین بار توسط ملکهی زمان خلق شدند و در جزیرهی زمان این رویداد رخ داد. شاهزاده نیز سوار بر کشتی شد و به سمت جزیرهی زمان حرکت کرد. بازی دارای دو پایان متفاوت بود؛ اگر شمشیر آب یا Water Sword را پیدا میکردید، یک پایان، و اگر بدون این شمشیر پیش میرفتید، یک پایان متفاوت دیگر در انتظار شما بود. گیم پلی بازی نیز نسبت به وارث خود تغییرات چندانی نکرده بود و فقط در حمل شمشیر و سلاحهای سرد دیگر میتوانستید بیشتر مانور دهید؛ یعنی بازی و مبارزه با دو شمشیر در دو دست شاهزاده نیز امکان داشت و میتوانستید از سلاح دشمنان نیز استفاده کرده و به میل خود در مبارزه، یکی از دو سلاح، شمشیر یا خنجرتان را به یکی از دشمنان پرتاب کنید که این مهم باعث سریعتر و هیجانانگیزتر شدن مبارزهها شده بود. در استفاده از شنهای زمان نیز، بازی قابلیتهای وارث خود را به ارث برده بود و قابلیتی جدید به نام موج یا Wave را در خود جای داده بود که موجی از انرژی و شن در اطرافِ شاهزاده آزاد میکرد. حمل دو شمشیر و محاصره شده توسط دشمنان، تجربهای خونین در انتظارتان است مطمئناً عنوانی با چنین پس زمینهی داستانی و اتمسفر تاریک و خشن، و گیم پلی و مبارزههای هیجانی و سریع، نیاز به موسیقی هیجان انگیز دارد؛ که بازی تم و فضای موسیقیهای شرق میانه و سازهای ایرانی را حفظ کرده بود و آنها را با ریتمهای تند و هوی متال مخلوط کرده بود که حسابی هنگام بازی و مبارزه شما را به وجد میآورد! کاور پورت بازی و نسخه ی سازگار شده با PSP نسخهای از این بازی برای کنسول دستی سونی یعنی PSP در دسامبر سال۲۰۰۵ توسط Pipeworks Software نیز منتشر شد که با تغییری در عنوان خود، شاهزادهی پارسی: مکاشفات (PoP: Revelations)، مواجه شده بود. این نسخه از بازی برای این کنسول بازسازی و سازگار شده بود و دارای چند محیط و مرحلهی بیشتر برای بازی کردن بود. PoP The Two Thrones (2005) کاور بازی، دو شخصیت در یک کالبد در آخرین عنوان سه گانه به آخرین قسمت از سهگانهی دوم یا سهگانهی شنهای زمان میرسیم که شاهزاده پارسی: دو سریر نمام دارد. این نسخه از بازی، اتفاقات بعد از دو پایان بازی قبلی را دنبال میکند، که در هر دو پایان مرد دانا و پیری که در نسخهی قبل با او آشنا میشدید به شما میگفت که پایان راه و سرنوشت، خوب نخواهد بود و نمیتوانی از آن فرار کنی. شاهزاده به بابِل برمیگردد و میبیند که شهرش در آتش جنگ در حال سوختن است و هراسش از اینکه شهرش وارد جنگ شود به حقیقت پیوسته است. بر خلاف انتظاراتش، باید دوباره وارد جنگی شود که خواستار آن نبوده و یک بار برای همیشه به تمامی این جنگها و در هم ریختگیهای زمان پایان دهد. کایلینا که در نسخهی پیشین در اصل ملکهی زمان بود، همراه شاهزاده در کشتی برگشت به بابل بود تا اینکه به کشتی حمله میشود و کایلینا اسیر متجاوزان میشود؛ حال رهبر این متجاوزان کیست؟ وزیر محبوب! وزیری که در نسخهی اول، شنهای زمان، به دنبال جاودانگی بود و الان، دوباره برگشته تا به اهدافش برسد و این بار خرابی را بیش از پیش به دنبال خود آورده است. هستهی گیم پلی بازی همان فرمول و مکانیکهای موفق پیشین را به اجرا در آورده و المانها و مکانیکهای جدید نیز به آن اضافه شده است. مخفی کاری در بازی پیشرفت کرده، سیستم سریع کشتن یا Speed Kill به بازی اضافه شده که طی چند حرکت سریع و دکمه زنی سریع توسط شما تعداد قابل توجهی از دشمنان را میتوانید از بین ببرید. بزرگترین تغییر و نوآوری در بازی، وجود شخصیت و کاراکتر شاهزادهی تاریک یا Dark Prince است. این شخصیت که در یکی از دو پایان نسخهی پیشین به وجود میآید، به نوعی، خشونت و شهوت و افراط در منفعت طلبیِ شخصیت شاهزاده را نشان میدهد، که میتوانید در صورت لزوم به این شخصیت تبدیل شده و با قدرتی بیشتر و سلاحهایی متفاوت از خجالت دشمنانتان در بیایید. وجود چنین شخصیتی در بازی به عمق شخصیت پردازی و جذابیت آن افزوده و علاوه بر این موضوع، شاهزادهی تاریک دارای زنجیرهایی برّنده و کشنده متصل به دستهای خود است. این زنجیرها که اصطلاحاً دُمخنجر یا Daggertail نامیده میشوند، میتوانند از فاصلهای دور به دشمنان ضربه بزنند و یا زمانی که محاصره شدهاید، میتوانید با این زنجیرها حمام خون (حمام شن!) راه بیندازید! با شاهزادهی تاریک و دمخنجر آشنا شوید! داستان بازی به زیبایی به پایان میرسد و در پایان آن، همه چیز به اول باز میگردد، و میبینیم که زمان در عین سادگی، چطور همهی پیچیدگیها را به هم متصل میکند. زمان نیز مانند زندگی، یک بازی بزرگ است؛ آنقدر بزرگ است که ما در درک و فهم واقعی آن عاجزیم و فقط با این مهم که چنین مفهومی وجود دارد، کنار میآییم و به جلو پیش میرویم. این پیشروی ما، نقش پذیریمان در این بازی بزرگ است و اگر کلی بنگریم، خیلی ساده به نظر میرسد، در حالی که در عمق، در حقیقت و در جز، اصلاً ساده نیست. نسخهی پورت شده بازی و کاور آن برای PSP و Wii نسخهای سازگار شده از این بازی برای کنسولهای PSP و Wii در سال آوریل سال ۲۰۰۷ منتشر شد و مانند نسخهی پیشین یا جنگجوی درون، این بازی نیز با تغییر نام، شاهزادهی پارسی: شمشیرهای رقیب یا PoP Rival Swords، منتشر شد. Battles of Prince of Persia (2005) کاور بازی کمی بعد از انتشار آخرین نسخهی سهگانهی شنهای زمان، شاهزادهی پارسی: دو سریر (The Two Thrones)، یک نسخهی فرعی برای کنسول دستی نینتندو یعنی Nintendo DS با عنوان نبردهای شاهزادهی پارسی منتشر شد. این بازی در اصل یک بازی کارتی و تاکتیکی، و استراتژی بود که داستان خاص و چشمگیری را بیان نمیکرد. Prince of Persia (2008) کاور بازی، ظاهر جدید شاهزاده و یک بازی ریبوت مانند سال ۲۰۰۸، نسخهای از این مجموعهی محبوب منتشر شد که هیچ شباهت و ارتباطی به نسخههای شنهای زمان نداشت، و با عنوانی اورجینال و بدون هیچ لقب و برچسبی به بازار آمد. به شخصه عاشق این مجموعه و تک تک بازیهایش هستم، اما این عنوان جایگاه ویژهای در ذهن و خاطراتم دارد. با توجه به علاقهی ویژهای که به این نسخه دارم، حرف برای گفتن نیز زیاد دارم، اما بیایید کمی به عقب برگردیم تا یک سری نکات و ابهامها برطرف شوند؛ از تصویر زیر شروع میکنیم. در تصویر که از سایت didyouknowgaming.com گرفته شده، نوشته شده که AC قرار بود یک بازی فرعی چند نفره با عنوان Prince of Persia: Assassin’s Creed باشد. بله! تصویری که مشاهده کردید گویای همه چیز است! یک سال قبل، یعنی سال ۲۰۰۷، عنوانی بسیار نو، ناب و جذاب توسط یوبی سافت و تیم سازندهی عناوین شاهزاده منتشر شد، و این عنوان چیزی جز فرقهی اساسین (Assassin’s Creed به اختصار AC) نبود. همه چیز از انتشار این عنوان و سه سال بعد، با انتشار نسخهی دوم و فوقالعاده موفق این بازی شروع شد؛ منظور از همه چیز، به فراموشی سپردن شاهزاده و رهایی آن در بیابانهای زمان و شنهای فراموش شده است. حال با این مقدمه چینی مطمئناً خودتان متوجه نکاتی شدید؛ و در ادامه بیشتر به این موضوع و مجموعهی AC میپردازیم، فعلاً به بازی مورد علاقهی بنده برمیگردیم. یک عنوان کاملا متفاوت از مجموعه بازیهای شناخته شدهی پیشین، با نام اصلی و اورجینال بازی و بدون هیچ برچسب اضافهای، سه سال بعد از پایان یک سهگانهی موفق منتشر میشود؛ هر مخاطبی به راحتی میتواند متوجه شود که شرکت سازنده، برای عناوینی جدید و آیندهی مجموعه برنامه ریزی کرده است. این نسخه از بازی، برخلاف مخالفت دوستداران متعصب و افراطی سه گانهی شنهای زمان، عنوان موفقی شد و هم از نظر فروش، و هم امتیاز منتقدین، رضایت بخش بود؛ البته بازی از نظر اتمسفر فانتزی و طراحی شخصیت اصلی، به قسمت دوم بازی از سهگانهی اول، یعنی عنوان سال۱۹۹۳ بی شباهت نبود. بازی از جایی شروع میشود که شاهزاده، که البته بی نام و نشان است و تا پایان بازی نیز مشخص نمیشود که چطور او یک شاهزاده است، دنبال قاطر خود که فرح نام دارد میگردد! او در راه خود با دختری در حال فرار برخورد میکند و او را دنبال میکند تا ببیند به کجا میرود، از او بپرسد که آیا قاطرش دیده و اینکه البته، شاهزادهی خوش لباس ما که دارای یک دستکش سنگی است از شخصیت مؤنث داستان یعنی الیکا خوشش آمده! الیکا با قدرتهای خود، سربازانی که دنبالش بودند را دور میکند و شاهزاده نیز همراه او به قصر و مرکز فرماندهی میرود. الیکا دختر شاه است و جزو افراد و سپاهیان اهورامزدا. شاه نیز که اسمی ندارد، با الیکا و شاهزاده در قصر روبرو میشود. او قصد قطع کردن درختی به نام درخت زندگی یا Tree of Life را دارد. شاه به هیچ وجه دوست ندارد چنین کاری کند و دلیل این کارش به جان دخترش، و قرار و معاملهی او با اهریمن برمیگردد. شاهزاده و الیکا سعی میکنند جلوی او را بگیرند؛ ولی او درخت را قطع میکند و اهریمن آزاد میشود، و دنیای زیبا و رنگارنگ بازی، تاریک، غم زده و اهریمنی میشود. حال شما و الیکا، تنها در دنیای بازی که بهصورت دنیای باز نیز طراحی شده، باید برای آزادسازی مناطق مختلف از دست اهریمن تلاش کنید تا بتوانید دوباره او را در درخت زندگی زندانی کنید و روشنایی را به این سرزمین برگردانید. شاهزاده و الیکا، یکی از بهترین زوجهای بازیهای ویدیویی تاکنون بده بستانها و مکالمات شاهزاده و الیکا، همکاری آنها در حل معماها و مبارزه، این زوج را به یکی از بهترین زوجهای بازیهای ویدیویی تبدیل کرد؛ و این دو شخصیت، با وجود برخی کمبودها دربارهی پس زمینهی داستانی آنها، بسیار جا افتاده و باورپذیر کار شده بودند. گیم پلی بازی، کاملا بر اساس همکاری و هماهنگی این دو شخصیت طراحی شده بود. در بازی با دشمنان زیادی مواجه نمیشدید؛ اما سیستم مبارزهی بازی، تنوع ضربات و همکاری شخصیتها، عالی کار شده بود. در بازی جادوهای مختلفی وجود داشت که در چهار منظقهی مختلف بازی میتوانستید آنها را بیابید و با کمک آنها، آن مناطق را از دست اهریمن آزاد کنید. طراحی فانتزی و کارتونی و محیط شاد بازی بدون وجود اهریمن، در برابر آن وجود اهریمن و محیط تاریک ولی همچنان فانتزی و هیجان انگیز، کاملا مکمل یکدیگر بودند و بازی از این نظر هیچ کمبودی نداشت. یکی از نمونههای همکاری شاهزاده و الیکا در حل معماهای بازی موسیقی و صداگذاری بازی نیز شاهکاری دیگر در این مجموعه محسوب میشوند. موسیقیهای حماسی، هیجان انگیز و آرامش بخش، مخلوطی فوقالعاده برای ماجراجویی و نبرد علیه اهریمن و تاریکی هستند. قطعههای موسیقی مختلف بازی با روح و روان مخاطب بازی میکنند و گاهی بعد از آزاد سازی یک محیط و مشاهدهی پخش شدن روشنایی و رنگ در آن، میخواهید تا ساعتها با موسیقی پس زمینهی در حال پخش در بازی به تماشای اطراف خود بنشینید. کمبودهای بازی، باعث عدم موفقیت آن نشدند و به نظر میآمد که یوبی سافت دوره و مجموعهی جدیدی از عناوین شاهزاده را شروع کرده باشد. کمبودهایی مثل داستان نه چندان غنی و شخصیت پردازی ناقص شاهزاده، کمبود مبارزه و چالش آنچنانی در بازی، کمبودهایی بودند که وجود داشتند؛ اما در مقابل تازگی بازی و دیگر نقاط قوت آن باعث چشم پوشی از این کمبودها میشدند. همانطور که تا الان متوجه شدهاید، شاهزادهی پارسیِ سال ۲۰۰۸، عنوان بی نقصی نبود، اما آنقدر تازگی داشت و در برخی بخشها قوی عمل کرده بود که میتوان آن را شاهکاری دیگر دانست؛ اما چرا به غیر از یکDLC نه چندان قوی برای بازی، دیگر خبری از ادامه و توسعهی این عنوان نشد؟ چرا دو سال بعد و همزمان با اکران فیلم شاهزادهی پارسی: شنهای زمان، بعد از مدتها انتظار، بجای ادامهی این عنوان یوبی سافت عنوانی را منتشر کرد که شاید برای انتشار آن دیر شده بود؟ در ادامهی مقاله با ما همراه باشید که قرار است به تمامی این سوالات پاسخ داده شود. PoP The Fallen King (2008) کاور بازی، شاهزاده و همراه جدیدش این بازی در اصل ادامه دهندهی داستان نسخهی۲۰۰۸ و DLC آن با نام Epilogue است که برای Nintendo DS منتشر شد. در پایان DLC الیکا از شاهزاده جدا میشود تا با اهریمن مقابله کند و شاهزاده نیز به دنبال جستجوی شاه شهری با نام طلوع جدید یا New Dawn است. شاهزاده در جستجوی خود، با فردی به نام زال آشنا میشود که او قبلاً یکی از جادوگران شاه مورد نظر بوده و همراه شاهزاده به جستجوی شاه میرود تا از این شهر در برابر اهریمن دفاع کند. گیم پلی بازی نیز در سبک پلتفرمر و اکشن دنبال میشود که با لمس صفحهی کنسول، میتوانستید شاهزاده را حرکت دهید و در صورت نیاز از جادوی زال استفاده کنید. Prince of Persia: The Graphic Novel (2008) کاور اولین کامیک شاهزاده و خالق آن، جردن مکنر در پاییز همان سالی که نسخههای متفاوت و جدید شاهزادهی پارسی منتشر شدند، مکنر اولین کامیک بوک یا رمان تصویری با عنوان شاهزادهی پارسی را منتشر کرد. داستان این کامیک، ارتباطی به هیچکدام از عناوین بازیهای منتشر شده ندارد. داستان کامیک حول دو شخصیت، دو شاهزاده در دو بازهی زمانی متفاوت دنبال میشود. اولین شاهزادهی داستان گیو (Guiv) نام دارد که در قرن نهم در مَرو شهر قصد دارد برادر خود را بکشد. دومین شاهزاده، دختری به نام شیرین است که برای فرار از دست پدرش، از مرو شهر میگریزد و با فردی به نام فردوس ملاقات میکند که بر اساس یک پیشگویی، با گیو ارتباط دارد. براساس کامنتها و نظرات کسانی که این کامیک را خواندند، این اثر داستان قوی و خوبی داشته است؛ و با توجه به پیچیدگیهایش، به خوبی همه چیز را در پایان به یکدیگر متصل میکند. PoP Sands of Time The Movie (2010) پوستر مورد انتظارترین فیلم اقتباسی از بازیها، شاهزادهی پارسی و دوباره شنهای زمان بعد از مدتها انتظار، بالاخره این فیلم منتشر شد. فیلمی بر اساس اتفاقات و داستان اولین نسخهی سهگانهی شنهای زمان که داستان آن سالها پیش توسط مکنر نوشته شده بود و تا زمان آغاز واقعی پروژه و فیلمبرداری آن، بازنویسی شد و تغییراتی پیدا کرد تا به داستان فیلمی که تماشا کردیم تبدیل شد. موفقترین فیلمی که بر اساس بازیهای ویدیویی تولید و اکران شده، همین فیلم است. این فیلم، بالاترین امتیاز از نظر منتقدین و بیشترین فروش میان فیلمهای اقتباسی از بازیها را از آن خود کرده. فیلم از نظر انتخاب بازیگران، جلوههای ویژه و موسیقی مشکلی نداشت، اما با اینکه بازیگران خوب و بزرگی در فیلم نقش پذیرفته بودند، به خوبی از عهدهی ایفای نقشهایشان برنیامده بودند؛ و به علاوهی اینکه داستان و فیلم نامهی فیلم نیز کاملا به بازی اصلی وفادار نبود و دارای المانهای غیرضروری و تغییراتی غریب بود. در کل این فیلم، فیلم بدی نبود و مخاطبان و تماشاگرانش را به عنوان یک فیلم تابستانی و هیجان انگیز راضی میکرد؛ اما انتظارات مخاطبان و دوستداران واقعی شاهزاده بیشتر بود. PoP Forgotten Sands (2010) کاور بازی، شاهزاده با نام دَستان دوباره برگشته است تقریباً به پایان قصه رسیدیم؛ آخرین بازی بزرگ مجموعه بازیهای شاهزادهی محبوبمان. شاهزادهی پارسی: شنهای فراموش شده، همزمان با اکران فیلم هالیوودی شاهزاده منتشر شد؛ و بیشتر شبیه به یک خداحافظی با مجموعه، معذرت خواهی از دوستداران سه گانهی شنهای زمان و پول بیشتر برای جیبهای یوبی سافت بود! داستان بازی در بازهی زمانیِ میان شنهای زمان و جنگجوی درون دنبال میشد. داستان بازی بیشتر بهانهای برای وجود خطی برای دنبال کردن و بازی کردن تا پایان بازی بود و چیزی به داستان این دو نسخه و سهگانهی شنهای زمان اضافه نمیکرد. شاهزاده دَستان، برای یادگیری اینکه چگونه یک رهبر خوب باشد، به ملاقات برادرش، ملک، در قلمرویش میرود. از قضا، قلمروی ملک توسط ارتشی ناشناخته در خطر نابودی است و او خطر رها کردن ارتش سلیمان (Solomom’s Army) را به جان میخرد؛ و با نشان خود، این ارتش را که از سربازانی شنی تشکیل شده را رها میکند. او نیمهای از این نشان را به دستان میدهد و نیمهی دیگر را خودش نگه میدارد. این نشان برای محافظت از ارتش شنی ساخته شده و آنها را از تبدیل شدن به مجسمههایی شنی باز میدارد؛ حال این محافظت و آزادی ارتش بهایی دارد و بهایش، تبدیل شدن دیگر افراد و مردمِ قلمرو به مجسمههایی شنی است! شاهزاده در مسیر خود با جنّی به نام راضیه ملاقات میکند که راه پایان دادن به این حماقت ملک را به شاهزاده میگوید و به او قدرتهایی میدهد تا در مسیرش از آنها استفاده کند. این قدرتها در اصل اشکال و قدرتهایی از چهار عنصر اصلی: آب، خاک، آتش و هوا هستند. گیم پلی بازی کاملا به وارثان خود در سهگانهی شنهای زمان وفادار است و تنها تفاوتی که وجود دارد، قدرتهای چهار عنصر اصلی هستند که در مبارزه و در حل معماها و عبور از موانع کاربرد دارند. این قدرتها دارای قابلیت ارتقا نیز هستند که برای مثال با ارتقا قدرت هوا، میتوانید از گربادها در مبارزات خود استفاده کنید و دشمنان زیادی را از بین ببرید. استفاده از گردباد و نابودی دشمنان شنی یکی از نکات بارز بازی، طراحی داخلی ساختمانها و کاشی کاریهای دیوارها و سقفها بود. طراحی نقاشیها و کاشی کاریهای ساختمانها، بسیار دقیق و با ظرافت کار شده بود و منظرههای بسیار زیبایی را خلق میکرد. کاشی کاریهای کف آب، نمونهای کوچک از کاشی کاریهای زیبای بازی بازی مدت زمان زیادی برای به پایان رساندن نیاز نداشت و بخشهای اضافه بر بخش داستانی در منوی بازی وجود داشتند که در آنها شاهزاده با موجها و دستههای متعددی از موجودات بزرگ و کوچک شنی مواجه میشد و شما باید آنها را از بین میبردید و بیشترین امتیاز ممکن را ثبت میکردید و در جدول رقابتهای دوستانه و جهانی شرکت میکردید. بازی دارای لباس و پوشش اضافی شخصیت اتزیو از AC2 بود که میتوانستید این پوشش را در سرویس Uplay یوبی سافت (این سرویس، هم اکنون با نامUbisoft Club نیز شناخته میشود) با امتیازاتی که از پیشروی در بازی بهدست آوردید، آزاد کنید. پوشش الطایر، شخصیت اصلی اولین نسخهی AC، در بازی سال ۲۰۰۸ نیز وجود داشت؛ آن بازی دارای پوششهای دیگری برای شاهزاده و الیکا بود که میتوان به پوشش شاهزاده در شنهای زمان و فرح اشاره کرد، که این لباسها از طریق کدهای خریداری شده یا از طریق Uplay قابل تهیه بودند. دَستان، لباس اتزیو را قرض گرفته است! PoP Before the Sandstorm (2010) کاور دومین کامیک شاهزاده که براساس اتفاقات فیلم سینمایی آن نوشته و طراحی شد شاهزادهی پارسی: قبل از طوفان شن، کامیک دوم مکنر بود که برای تکمیل داستان فیلم هالیوودی شاهزاده منتشر شد. این کامیک به داستانهای قبل و بعد از اتفاقات فیلم اشاره میکند و در اصل بهانهای برای داغ کردن بیشتر بازار فیلم بود. PoP Classic Trilogy HD (2011) کاور مجموعهی سه گانهی شنهای زمان این عنوان، مجموعهای از بازیهای سه گانهی شنهای زمان بود که بصورت HD برای کنسول PS3 در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. PoP: The Shadow and The Flame (2013) کاور بازی، آتش و سایه در کنار شاهزاده آخرین عنوانی که برای این مجموعه منتشر شد و دیگر خبری از عنوانی دیگر با نام شاهزادهی پارسی تا الان نبوده است، بازسازی عنوان سال ۱۹۹۳ بود. این بازی که با تغییراتی جزیی برای پلتفرمهای موبایل منتشر شد، در دید دو بعدی دنبال میشود و چند ساعتی شما را با عبور از موانع و گردش در مراحل سرگرم میکند. کنترل و مکانیکهای گیم پلی بازی زیاد روان کار نشدهاند و داستان بازی نیز مانند وارث کهن سال خود، در نجات دختر شاه خلاصه میشود. یک بازی نه چندان عالی، ولی کافی برای تشنگان و دوستداران همیشگی شاهزاده. انتظارات برای بررسی آیندهی مجموعه و پاسخ سوالات اشاره شده در بخشهای پیشین به پایان رسیده و در ادامه با بخشهای بعدی مقاله همراهِ ما باشید. ما در تاریکی کار میکنیم تا به روشنایی خدمت کنیم! فرقهی دزدان قاتل! همانطور که مشاهده کردید و وقت گرانبهایتان را در اختیار ما و خواندن این مقاله قرار دادید، مدت زمان زیادی است که همهی مخاطبان و دوستداران شاهزاده منتظر خبرهای جدیدی هستند و مدام از یوبی سافت درخواست میکنند تا دوباره به سری محبوبشان جان دهد، اطلاعات جدیدی منتشر کند و حداقل بهصورت واضح بگوید که آیا در آینده یا در کل، شاهزادهی پارسی به مانیتورها و تلویزیونهای مخاطبان برمیگردد یا خیر؟ اما چرا فرقهی اساین یا AC را فرقهی دزدان قاتل نامیدیم!؟ اساسینها یا قاتلها، در ابتدا قرار بود جزیی از دنیا و مجموعه بازیهای شاهزاده باشند و از نظر تاریخی و محیط و اتمسفر بازیهای شاهزاده نیز این مساله کاملا با عقل جور در میآمد. به شخصه خودم نیز از طرفداران و دوستداران دوآتشهی سریAC هستم؛ اما یوبی سافت با خلق این مجموعه و سودآوری آن، شاهزاده را کاملا کنار گذاشت و جزیی از دنیای بزرگ بازی و تاریخ کشورمان را به یک عنوان مستقل و در ادامه، مجموعه بازیهای متعدد و سالانه تبدیل کرد. هستهی گیم پلی بازیهایAC در ابتدا بر اساس گردش و پارکور در شهر بنا شده بود، چیزی که به وضوح از بازیهای شاهزاده به فرقهی قاتلان منتقل شده و به آن بال و پر داده شده است. کمی از AC که فاصله بگیریم، چیزی که کاملا واضح بود برنامههای جدید یوبی سافت برای توسعهی بازیهای شاهزاده بود که بعد از انتشار نسخهی ۲۰۰۸، و موفقیت AC، همه چیز تغییر کرد و این برنامهها یا لغو شدند؛ یا فعلاً متوقف شدهاند و ناتمام ماندهاند. در سال ۲۰۱۰، شنهای فراموش شده منتشر شد که انتشار چنین عنوانی در دنیای بازیهای شنهای زمان، همزمان با اکران فیلم و بعد از چندین سال فاصله، بیشتر شبیه به نکاتی بود که در بررسی این بازی اشاره شد. از آن سال تاکنون، یوبی سافت بهانههای مختلفی برای عدم توسعه و ادامهی عناوین شاهزاده آورده است: نبود ایدهی جدید برای ادامهی بازی، نبود آینده برای مجموعه، نداشتن حق مالکیت و دیگر بهانهها. در سال ۲۰۱۳، سایت VG247 خبری منتشر کرد که در آن، یکی از مقامات یوبی سافت، Alain Corre، دربارهی آینده بازیهای Far Cry, Beyond Good & Evil 2 و PoP صحبت کرده و گفته است که یوبی سافت برای این بازیها در نسل بعد، یعنی نسل هشتم، برنامههایی دارد؛ این بازیها بخشی از هویت و DNA یوبی سافت هستند و حتماً برنامههایی برای آنها داریم؛ ممکن است کار بر روی این عناوین و خلق ایدههای جدید پروسهای طولانی داشته باشد، اما مطمئناً تولید این عناوین اتفاق میافتد و زمانی که این عناوین به بهترین نحو کار شده باشند، خبرهای آنان نیز منتشر میشود. حال با این صحبتها هم میتوان امیدوار بود؛ و هم میتوان نتیجه گرفت که این صحبتها هم بخش دیگری از نادیده گرفتن مجموعه بازیهای شاهزاده و بازی فوقالعادهای مثل Beyond Good & Evil 2 توسط یوبی سافت هستند. هر سال منتظر معرفی این عناوین در E3 و کنفرانس یوبی سافت هستیم، اما در عوض بازیهای جدید و دیگر عناوین نه چندان مهم تحویل ما، دوستداران شاهزاده میدهند. شاید مکنر با ساخت عنوان جدید و ایدههای جدید یوبی سافت مخالفت میکند. حقوق مالکیت بازی در دستان خالقش است و همانطور که اشاره شد، آخرین بازی از این مجموعه که او در ساخت آن نقش داشت، شنهای زمان بود و بس. حال باید منتظر ماند و دید که چه بر سر شاهزادهی محبوب میآورند. شاهزادهی پارسی، متعلق به همهی پلتفرمها یکی دیگر از نکاتی که ممکن است متوجه آن شده باشید، مولتی پلتفرم بودن مجموعه بازیهای شاهزاده بود که در هر شماره، بر روی هر پلتفرمی که موجود بود و امکان انتشار بر روی آن وجود داشت، نسخههایی از این بازی منتشر شده است. این مولتی پلتفرم دوستیِ بازی از همان اولین بازی وجود داشت و همان بازی نیز، با انتشار بر روی تمامی پلتفرمهای موجود در آن زمان، هم سود بیشتری به ارمغان آورد و هم محبوبیت بیشتری کسب کرد؛ و این ویژگی تا آخرین بازی هم حفظ شد. در نهایت تمامی بازیهای سهگانهی شنهای زمان و بازیهای شاهزاده فوقالعادهاند، و این نکتهای است که نیازی به اثبات ندارد؛ بیتابی مخاطبین برای بازگشت مجموعه، امتیازات منقدین به عناوین مختلف در این مجموعه، فروش بیش از بیست میلیون نسخه از تمامی بازیهای مجموعه در سراسر جهان بر اساس گفتههای مکنر، همگی نشان دهندهی این هستند که شاهزادهی پارسی، بیش از دو دهه در صنعت محبوب ما خلاقیت، نوآوری و مفاهیم جدید آورده و هم اکنون، به شنهای فراموش شده سپرده شده است. یوبی سافت شرکت محبوبی است، البته روز به روز از این محبوبیت دارد کاسته میشود و همین مهم، و کاهش فروش آخرین بازی در مجموعهی AC، باعث شد تا انتشار سالانهی آن متوقف شود. اگر یوبی سافت به نالههای دوست داران خودش و بازیهایش گوش نکند، زنگ خطر با صدای بلندتری برای او توسط مخاطبان زده خواهد شد. بیش از دو دهه، بیش از دو نسل، با بازیها و ماجراهای شاهزادهی پارسی زندگی کردیم و بزرگ شدیم؛ و یک دوستدار و طرفدار واقعی به غیر از امید به آینده، دورهی خاطراتش با عناوین مورد علاقهاش در گذشته و انتقاد از سازنده و پیشنهاد به او، راه دیگری ندارد. امیدوارم شاهزاده، با شنهای زمان خود، بدون آنها، یا با ظاهری جدید و در دنیایی نو و ناب، روزی برگردد و دوباره جایگاهش را اثبات کند؛ از زیر لایههای شنهای فراموشی در بیابان زمان خارج شود و با طوفانی حیرت انگیز بازگردد. نویسنده تارخ ترهنده Once upon a time... a Gamer... Prince Of Persiaubisoft montrealشرکت والت دیزنی (Walt Disney)شرکت یوبی سافت (Ubisoft) چند رسانه ای 10 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. مرسی بابت مقاله واقعا سه گانه شاهزاده شاهکار بود :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید دوستان راهی هست که بشه PoP WW رو روی ویندوز ۸ اجرا کرد ؟؟ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون آقای ترهنده؛عالی بود :۱۵: به شخصه برای من نسخه ی ۴ بهترینش بود! خیلی دوستش داشتم! از طراحیش خیلی خوشم میومد،و اینکه المان های ایرانی توش خیلی زیاد بود! نسخه بعدی برام شماره ۳ بود؛به خاطر اکشن فوق العادش! روندن کالکسه و اسب و مبارزه با غول آخرهاش خیلی فوق العاده بود! بعدش نسخه اول! :۲۴: اولیش بود که بازی کرده بودم؛خیلی به دلم نشسته بود. و نسخه دوم آخره :lol: به دلیل سختی بیش از حد واسم تو اون زمان :lol: و اتمسفر تاریکش :lol: نسخه شن های فراموش شده رو هم به کلی بازی نکردم :!: البته بخوام نمره بدم،هیچکدوم واسم زیر ۹۰ نمیگیرن،چون محبوب ترین سری بازی واسم بود؛آواتارم هم به مدت مدیدی عکسش بود :lol: :15: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بهتون پیشنهاد میکنم که در اسرع وقت به سراغ نسخه شن های فراموش شده برید.این قسمت شاید بجرعت بتونم بگم یکی از بهترین و تکامل یافته ترین سکو بازی های کل سری رو داره.بقدری بخش پلتفرمینگ بازی لذت بخش و قوی کار شده که بکلی مبارزات ساده و داستان متوسطش رو پوشش میده.اصلا این قسمت هدفش فقط و فقط یک چیز بود و همونش هم به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده شد و باقی بخش ها هم در حدی که باید ظاهر شده اند. ۰۰ اقا دمت گرم واقعا مقله زیبایی بود…اشک ما رو که دراوردی ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید بهترین نسخش واسه من شماره دو بود.واقعا اتمسفرش فوق العاده بود.دهاکا عجب ابهتی داشت.پرنس عجب ابهتی داشت.من اون قسمتی که فهمیدم اون کسی که سمت ما چاقو پرت کرده بود که دشمن پشت سرمونو بزنه در واقع خودمونیم که ماسکرو زدیم یعنی کف و خون قاطی کردم از شدت لذت و تعجب. ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید تشکر بسیار از نویسنده بابت گرداوری این مقاله سراسر نوستالژیک :۱۵: تک تک نسخه های این سری خالی از ایراد نیستند،ولی به قدری ویژگی های خوب و عالی در خودشون جای دادند که براحتی جایگاه خودشون رو در دل بازیکننده ها و صنعت بزرگ بازی های ویدعویی باز کرده اند. هرچه قدر هم سال های بیشتری از عرضه نشدن نسخه ی تازه ای از این سری میگذره،بیشتر دلشوره میگیرم که نکنه یوقت بعد از این همه سال خواب،شاهزاده با نسخه ای ضعیف و کابوس وار برگرده…که در اینصورت در خواب بمونه و ما رو در خیالات خوش نگه داره بسیار خوشایند تره. امیدوار هم هستم یوبیسافت برگرده به سراغ نسخه سال ۲۰۰۸ و داستان ناتمام اون قسمت رو به سرانجام برسونه.با وجود ارادت بسیاری که به شاهزاده شن های زمان دارم،داستانش تموم شده.ولی داستان این شاهزاده دزد الاع سوار هنوز حتی شروع هم نشده.نزدیک پایان هم نیست. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خیلی ممنون. من هم خیلی دوست دارم یه شاهزاده خوب دیگه ساخته بشه ولی با این روندی ک یوبی سافت پیش گرفته بعیده بتونه شاهزاده خوبی رو بسازه. با نسخه جنگجوی درون خاطرات زیادی دارم :۱۵: نسخه ۲۰۰۸ هم با اینکه اولش تو ذوقم خورد ولی گرافیک زنده و موزیکهای سرحالی داشت. هر چند داستان و شخصیت پردازی انچنانی نداشت ولی گیمپلی خوبی داشت. نسخه شن های فراموش شده هم که باز اون داستان قوی سابق رو نداشت و مبارزاتش هم افت کرده بود. مثلا هیچگونه دفاع در برابر حملات دشمن وجود نداشت! البته طراحی هنری و پلتفرمینگش خیلی خوب بود. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر :۱۵: دمت گرم خاطراتمو زنده کردی ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر ، متن فوق العاده ای بود … سه گانه شن های زمان مخصوصا نسخه اول انقلابی و جلوتر از زمان خودش بود و منبع الهام خیلی از بازی های بعد خودش بود ، نسخه دوم هم اولین بازی بود که من مجبور کرد ، دست به نت بشم در مورد داستان یه بازی تحقیق کنم کلا این سه گانه محبوب ترین سه گانه من و هیچوقت لحظات فوق العاده این سه گانه فراموش نمیکنم واقعا اون زمان یوبی سافت خیلی دوست داشتنی بود … نسخه ۲۰۰۸ هرچند دنیای دیگه ای بود و خالی از اشکال نبود اما پتانسیل بالایی داشت ، یه تابلو نقاشی متحرک با موزیک های فوق العاده و… عاشق شخصیت الیکا بودم و به نظر شاهزاده واقعی این قسمت الیکا بود … اما شن های فراموش شده، به نظرم تنها دلیل ساختش ، اکران فیلم این سری بود از نظر پلتفرمینگ بازی سطح بالایی بود ، اما مبارزات واقعا سطحی ، داستان نه چندان جذاب باعث شد عنوان حاطره انگیزی نباشه …. به امید ساخت یه نسخه جدید ترجیحا ادامه نسخه ۲۰۰۸ یا حداقل یه ریمستر از سه گانه شن های زمان ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
ممنون آقای ترهنده؛عالی بود :۱۵: به شخصه برای من نسخه ی ۴ بهترینش بود! خیلی دوستش داشتم! از طراحیش خیلی خوشم میومد،و اینکه المان های ایرانی توش خیلی زیاد بود! نسخه بعدی برام شماره ۳ بود؛به خاطر اکشن فوق العادش! روندن کالکسه و اسب و مبارزه با غول آخرهاش خیلی فوق العاده بود! بعدش نسخه اول! :۲۴: اولیش بود که بازی کرده بودم؛خیلی به دلم نشسته بود. و نسخه دوم آخره :lol: به دلیل سختی بیش از حد واسم تو اون زمان :lol: و اتمسفر تاریکش :lol: نسخه شن های فراموش شده رو هم به کلی بازی نکردم :!: البته بخوام نمره بدم،هیچکدوم واسم زیر ۹۰ نمیگیرن،چون محبوب ترین سری بازی واسم بود؛آواتارم هم به مدت مدیدی عکسش بود :lol: :15: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بهتون پیشنهاد میکنم که در اسرع وقت به سراغ نسخه شن های فراموش شده برید.این قسمت شاید بجرعت بتونم بگم یکی از بهترین و تکامل یافته ترین سکو بازی های کل سری رو داره.بقدری بخش پلتفرمینگ بازی لذت بخش و قوی کار شده که بکلی مبارزات ساده و داستان متوسطش رو پوشش میده.اصلا این قسمت هدفش فقط و فقط یک چیز بود و همونش هم به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده شد و باقی بخش ها هم در حدی که باید ظاهر شده اند. ۰۰
بهترین نسخش واسه من شماره دو بود.واقعا اتمسفرش فوق العاده بود.دهاکا عجب ابهتی داشت.پرنس عجب ابهتی داشت.من اون قسمتی که فهمیدم اون کسی که سمت ما چاقو پرت کرده بود که دشمن پشت سرمونو بزنه در واقع خودمونیم که ماسکرو زدیم یعنی کف و خون قاطی کردم از شدت لذت و تعجب. ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر بسیار از نویسنده بابت گرداوری این مقاله سراسر نوستالژیک :۱۵: تک تک نسخه های این سری خالی از ایراد نیستند،ولی به قدری ویژگی های خوب و عالی در خودشون جای دادند که براحتی جایگاه خودشون رو در دل بازیکننده ها و صنعت بزرگ بازی های ویدعویی باز کرده اند. هرچه قدر هم سال های بیشتری از عرضه نشدن نسخه ی تازه ای از این سری میگذره،بیشتر دلشوره میگیرم که نکنه یوقت بعد از این همه سال خواب،شاهزاده با نسخه ای ضعیف و کابوس وار برگرده…که در اینصورت در خواب بمونه و ما رو در خیالات خوش نگه داره بسیار خوشایند تره. امیدوار هم هستم یوبیسافت برگرده به سراغ نسخه سال ۲۰۰۸ و داستان ناتمام اون قسمت رو به سرانجام برسونه.با وجود ارادت بسیاری که به شاهزاده شن های زمان دارم،داستانش تموم شده.ولی داستان این شاهزاده دزد الاع سوار هنوز حتی شروع هم نشده.نزدیک پایان هم نیست. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خیلی ممنون. من هم خیلی دوست دارم یه شاهزاده خوب دیگه ساخته بشه ولی با این روندی ک یوبی سافت پیش گرفته بعیده بتونه شاهزاده خوبی رو بسازه. با نسخه جنگجوی درون خاطرات زیادی دارم :۱۵: نسخه ۲۰۰۸ هم با اینکه اولش تو ذوقم خورد ولی گرافیک زنده و موزیکهای سرحالی داشت. هر چند داستان و شخصیت پردازی انچنانی نداشت ولی گیمپلی خوبی داشت. نسخه شن های فراموش شده هم که باز اون داستان قوی سابق رو نداشت و مبارزاتش هم افت کرده بود. مثلا هیچگونه دفاع در برابر حملات دشمن وجود نداشت! البته طراحی هنری و پلتفرمینگش خیلی خوب بود. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر ، متن فوق العاده ای بود … سه گانه شن های زمان مخصوصا نسخه اول انقلابی و جلوتر از زمان خودش بود و منبع الهام خیلی از بازی های بعد خودش بود ، نسخه دوم هم اولین بازی بود که من مجبور کرد ، دست به نت بشم در مورد داستان یه بازی تحقیق کنم کلا این سه گانه محبوب ترین سه گانه من و هیچوقت لحظات فوق العاده این سه گانه فراموش نمیکنم واقعا اون زمان یوبی سافت خیلی دوست داشتنی بود … نسخه ۲۰۰۸ هرچند دنیای دیگه ای بود و خالی از اشکال نبود اما پتانسیل بالایی داشت ، یه تابلو نقاشی متحرک با موزیک های فوق العاده و… عاشق شخصیت الیکا بودم و به نظر شاهزاده واقعی این قسمت الیکا بود … اما شن های فراموش شده، به نظرم تنها دلیل ساختش ، اکران فیلم این سری بود از نظر پلتفرمینگ بازی سطح بالایی بود ، اما مبارزات واقعا سطحی ، داستان نه چندان جذاب باعث شد عنوان حاطره انگیزی نباشه …. به امید ساخت یه نسخه جدید ترجیحا ادامه نسخه ۲۰۰۸ یا حداقل یه ریمستر از سه گانه شن های زمان ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید