کله پرانی کهکشانی! | نقد و بررسی بازی Headlander

HFS توسط HFS
در ۱۳۹۵/۰۶/۲۷ , 14:00:35

کله پرانی کهکشانی! | نقد و بررسی بازی Headlander

هنگامی که لیست‌ها را نگاه می‌کنی نام Headlander برایت هیچ فرقی با صدها اسم دیگر ندارد. اما زمانی که روی آن کلیک می‌کنی و از قاب عکس‌ها، به تماشای دنیای عجیب و زیبایش می‌نشینی، دلت را از دست می‌دهی. در این لحظه چرخش نگاهت بسوی نام Double Fine تیر خلاصی است تا دست‌ات هم به جمع دیده و دل پیوسته و همگی بسوی دکمه Download روانه شوند. تق!…
کله قهرمان

هدلندر جدیدترین محصول استودیوی خلاق دابل فاین است و با ترکیب ساختار مترویدوانیایی، شوتر دو بعدی و دنیایی با طراحی منحصر به فرد توانسته معجون لذت بخشی فراهم کند. در این بازی شما یک کله آدمیزاد هستید(کله یک آدمیزاد هم نه! یک کله آدمیزاد!) که درون یک کلاه فضانوردی پرنده قرار گرفته و می‌توانید کله‌تان را با سر هر بدن روباتی که در دنیای بازی پیدا کردید تاخت زده و آن را کنترل کنید! آری! باز هم دابل فاین و یکی دیگر از آن ایده‌های دیوانه‌وار؛ کله قهرمان بازی که هدلندر خطاب می‌شود متاسفانه نه چیزی از گذشته بیاد دارد و نه اصلا گلو و حلق و حنجره‌ای دارد که لااقل دو کلام حرف بزند! تنها صدایی که در آغاز بازی به گوش‌تان می‌خورد صحبت‌های شخصی است که خود را «ارل» معرفی کرده و طبق گفته خودش قصد کمک به کله پرنده را دارد. در ادامه با راهنمایی‌های ارل اطلاعات مختصری درباره ایستگاه فضایی و دنیای مخروبه بازی کسب می‌کنید و سپس با کمک او یاد می‌گیرید که چطور کله بدن‌های روباتی را کنده و خودتان را (به عنوان یک کله!) جایگزین‌شان کنید.
داستان هدلندر در لایه‌ی اول نه آنقدر پیچیده و پر پیچ و خم است که برای فهمش نیازی به فشار آوردن باشد و نه آنقدر ساده و بی‌آلایش که از ادامه بازی خسته شوید. ریتم اتفاقات بازی نسبتا به‌جا است و غافلگیری‌های داستان هم کاملا به موقع به داد آن می‌رسند.
جدا از بحث لایه‌ی اصلی، از دید نگارنده، داستان هدلندر لایه‌های عمیق‌تری نیز دارد و بسیاری از حقایق عجیب زندگی را با ظرافت به سخره می‌گیرد. البته این یک برداشت شخصی است و ممکن است حتی قصد خود سازندگان نیز چنین چیزی نبوده باشد.

headlander-screenshots-03-large
کله کوچک پرنده.

کلّه تو می‌کّنم!

همانطور که گفتیم هدلندر یک ایده‌ی جدید و جذاب دارد. کله‌ای داریم که بر بدن همه نوع موجود روباتی می‌نشیند. از بدن‌های مکانیکی غول پیکر گرفته تا سگ-بات‌های کوچک و نازنازی!
در هدلندر کله‌ی بی‌بدن و کله بدن‌دار، دو گیم‌پلی کاملا مفاوت دارند. در حالت بی‌بدن شما فقط یک سر پرنده کوچک هستید. می‌توانید با پرواز کردن به جای جای محیط سرک بکشید و مکان‌ها و دریچه‌های مخفی را بیابید. در این حالت سر شما نوعی توانایی مکش مانند دارد که با آن می‌توانید اشیاء را از روی زمین برداشته و منتقل کنید.
همینطور با استفاده از این قابلیت می‌توان سر موجودات روباتی نگون بخت را با قصاوت تمام از تن‌شان جدا کرد و کنترل‌شان را بدست گرفت.
سازندگان برای کله قهرمان ارتقا‌های زیادی در نظر گرفته‌اند. از تقویت توانایی‌های فعلی گرفته تا اضافه شدن قابلیت‌های جدیدی مانند Dash، سپر ۱۸۰ و ۳۶۰ درجه و چیزهای دیگر.  با بدست آوردن توانایی‌های بیشتر و جدیدتر می‌توانید به تک تک مکان‌هایی که از آن ها عبور کردید بازگشته و درها، دریچه‌ها و آیتم‌های بیشتری را کشف و ضبط کنید. کل نقشه‌ی بازی از ابتدا تا انتها همیشه در دسترس‌تان قرار دارد تا هر گاه خواستید به هر جای آن سرکشی کنید. ابزارهای مختلف جابه‌جایی سریع هم همه جا در خدمت‌تان هستند.

headlanderscreen1-jpg
سگ بات کوچک و نازی که  بدنش تنها جنبه دکوری ندارد و  کاملا در گیم پلی موثر است.

رنگین‌کمان تسخیر شده

اما زمانی که کله‌تان بدن داشته باشد بازی به یک اکشن سکوبازی دو بعدی تبدیل می‌شود. بدن‌ها در بازی تنوع خوبی دارند و بیشتر آنها با رنگ مشخص شده‌اند. قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش! بدن‌هایی که با رنگ‌های این رنگین کمان ناقص مشخص شده‌اند، درست با همین ترتیبی که برای‌تان نوشته‌ام نسبت به رنگ قبلی قدرتمندتر و جان سخت‌ترند. علاوه بر آن شلیک هر کدام از این بدن‌ها با تعداد دفعات مشخصی در برخورد با سطوح منعکس می‌شود. قرمز، یک بار، نارنجی دو بار، … و شلیک‌های بنفش، شش بار در محیط منعکس می‌شوند. یعنی اگر بدن یک روبات بنفش که لیزر افکن چهار شاخه دارد را تصاحب کنید و یک تیر شلیک کنید شاهد بیست و چهار دفعه انعکاس تیر خواهید بود. این ویژگی ابتدا بسیار جالب بنظر می‌رسد اما با پیشروی در بازی ضعف‌های آن کم کم رو می‌شوند. اولین مشکل مربوط به شلوغی بیش از حد است؛ تصور کنید در یک محیط چندین بدن با لیزر افکن‌های چند شاخه به جان هم بی‌افتند.انعکاس چندین باره هر گلوله را نیز به ماجرا اضافه کنید. حاصل کار چه می‌شود؟
از طرفی تکیه بر قابلیت انعکاس در بازی نیز عمق و لذت چندانی ندارد چرا که طراحی سطوح و محیط‌ها برای استفاده از انعکاس مناسب نبوده و همینطور بخاطر هوش مصنوعی عجیب دشمنان تا بیایید زاویه‌های تابش و بازتابش را با هم هماهنگ کنید از شرق و غرب و شمال و جنوب بر شما خواهند تاخت! پس اگر خیال Deadshot بازی و هد‌شات کردن تمیز و حرفه‌ای با چندین انعکاس به سرتان زده، بدانید که خبری نیست!

کله‌های به هدر رفته

کاربرد رنگ‌های مختلف فقط به تعداد انعکاس شلیک‌ها نیست. محیط‌های بازی با تعداد بسیار زیادی در، به یکدیگر مرتبط شده‌اند و هر در نیز رنگی دارد. برای رد شدن از هر در باید بدنی با رنگ مشابه آن داشت. تعدادی معما نیز بر اساس همین قابلیت و البته قابلیت شلیک‌های انعکاسی در محیط‌ها قرار گرفته که البته تعداد و تنوع آنچنانی ندارد. متاسفانه سازندگان پتانسیل وحشتناک بازی برای تبدیل شدن به یک اثر معمایی تمام عیار را کاملا هدر داده‌اند. بطور کلی مراحل بازی طراحی خوبی دارند و حتی برخی از مراحل (همانند میدان مبارزه مهره‌های شطرنج و مواجهه با غولاخری که در واقع مهره ملکه است) واقعا شاهکار هستند. اما ای کاش مانور سازنده‌ها روی معما‌ها بیشتر بود.

headlander-game
مرحله‌ی شاهکار میدان مبارزه مهره‌های شطرنج؛ بهترین لحظات بازی مربوط به این مرحله‌اند.

هدلندر بازی چالش برانگیزی است. مراحل بازی ابتدا بسیار آرام و ساده شروع می‌شوند اما هر چه بازی جلوتر می‌رود دشواری آن هم بیشتر می‌شود. به‌طوری که در اواخر آن، مراحل واقعا سختی انتظار گیمر را می‌کشند. هدلندر از آن دست بازی‌های سخت مزخرف نیست. بلکه دشواری آن لذت بخش و حتی قابل تقدیر نیز هست. اما مشکل بزرگ اینجاست که بازی برای سخت بودن بهینه نشده. یعنی عواملی مثل چک پوینت‌های نامناسب و سکانس‌های سینمایی نسبتا طولانی و غیر قابل Skip کردن باعث شده سختی بازی آنطور که باید دلپذیر نباشد. به‌خاطر همین موارد ریز است که بجای لذت بردن از مبارزه با باس‌های بازی ناچاریم فقط به آنها بد و بیراه بگوییم!

درهای مغرور

headlander1
محیط‌های بازی بزرگ‌اند و در های مغرور زیادی آن‌ها را به هم ربط داده‌اند.

یکی از بهترین و جذاب‌ترین ویژگی‌های هدلندر طراحی دنیای منحصر به فرد و زیبای آن است. از گوشه به گوشه دنیای بازی بویی از خلاقیت به مشام می‌رسد. سرتاسر بازی پر است از جارو برقی‌های کوچکی که با شما درد دل می‌کنند، NPC‌های روباتی که گاه حرف‌های بسیار جالبی می‌زنند و درهایی که خود را عامل ثبات کل ایستگاه فضایی می‌دانند! وقتی رنگ بدن‌تان با رنگ یک در هماهنگ نباشد هنگام نزدیک شدن به آن علاوه بر این که بسته می‌ماند کلی متلک هم بارتان می‌کند! این موارد باعث شده هدلندر علیرغم برخی مشکلاتش شما را تا انتها پشت رایانه و کنسول‌تان بنشاند. از لحاظ گرافیکی بازی تقریبا کم و کسری ندارد. شکر خدا هفت (شش؟) رنگ رنگین کمان در بازی حضور دارند و با شلیک‌های رنگ و وارنگ و زیبا، پذیرای دیدگان مبارک حضرات گیمر هستند! بخش فنی گرافیک نیز کاملا کفاف بازی با این سبک را می‌دهد.

متاسفانه سازندگان توجه چندانی به صداها و موسیقی بازی نداشته‌اند. افکت‌های صوتی بازی با این که تنوع نسبتا خوبی دارند، گاهی واقعا گوشخراش می‌شوند. به‌طوری که بعضی وقت‌ها مجبورید پیش از سر درد گرفتن قید صدا را بزنید و اسپیکرها را خفه کنید. موسیقی هم با این که با فضای بازی هم‌خوانی دارد، چندان چنگی به دل نمی‌زند و انتظارمان از آن بیشتر بود. در این میان باید به گویندگی و دوبله خوب بازی اشاره کرد که گناهان دو قسمت دیگر را تا حدی می‌پوشاند.

سرتو بدزد!

در کل می‌توان گفت هدلندر اثر قابل قبولی است و حتی تمامی مشکلاتش هم نمی‌توانند ما را از توصیه کردنش به شما بازدارند. اگر دنبال یک بازی نسبتا ساده ولی خلاقانه می‌گردید عجله کنید. دکمه Download منتظر دست و دیده و تقّ کلیک ماوس شماست!


1 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. تشکر بسیار از اقای صدری بابت این نقد زیبا :۱۵:
    بشخصه با وجود علاقه بسیار به شخص تیم شیفر و استودیو دوست داشتنیش، خیلی هیجانی بابت این عنوان تازش احساس نمیکردم.
    که همونطور که از فعلا گذشته مشخص هست،العان میکنم :D
    با تشکر از نقد عزیز که اون هیجان را کاشت :۱۸:

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر