به خاکستریِ آینده | نقد و بررسی Deus Ex: Mankind Divided

در ۱۳۹۵/۰۶/۱۱ , 14:00:25
بازی Deus Ex, بازی Deus Ex: Human Revolution, بازی Deus Ex: Mankind Divided, شرکت Square Enix, کنسول Xbox One

اگر خوش شانس باشیم می‌توانیم آینده‌ی نوع بشر را خاکستری ببینیم. تا سیاه و سفید به نقطه‌‌ی خاکستری نرسند نمی‌توان به حقیقت پیوستن صلح و امید را دید؛ البته به نظر من مفهوم کلمه‌ی امید می‌تواند سفید رنگ باشد، و ناامیدی و درد نیز می‌تواند سیاه باشد. از این مفاهیم که بگذریم، آینده‌ای که مجموعه بازی‌های Deus Ex به نمایش می‌گذارند، بسیار به واقعیت نزدیک و ملموس است. این آینده یا واقعیت تخیلی که در این عناوین روایت شده خاکستری نیست، اما شخصیت اصلی و همراهان وی، برای خاکستری کردن آن و ایجاد صلح و امید تلاش می‌کنند. آدام جنسن، نام شخصیت اصلی دو عنوان اخیر در این مجموعه بازی است. آخرین نسخه‌ی این بازی‌ها، Deus Ex Mankind Divided نام دارد و به تازگی منتشر شده است.

روایت‌های انشقاق بشری یا Mankind Divided، بیش از پیش واقع گرایانهتر کار شده‌اند و خطرات و تاریکی‌های در کمین انسان را به خوبی نمایش می‌دهند و به مخاطب تلقین می‌کنند. با نقد و بررسی این عنوان همراه دنیای بازی باشید.

غروب زیبای خورشید تابان بر انسان‌های کور شده؛ قبل از دیدن این منظره یکی از مهم‌ترین اتفاقات بازی روی خودش را نشان می‌دهد
غروب زیبای خورشید تابان بر انسان‌های کور شده؛ قبل از دیدن این منظره یکی از مهم‌ترین اتفاقات بازی روی خودش را نشان می‌دهد.

اگر یک تیر خطا برود، سرنوشت بشریت تغییر می‌کند.

احتمالاً دیگر تا الان متوجه شده‌اید که Mankind Divided –به اختصار MD- بازی شوخی برداری نیست. حتا اگر با پایین‌ترین سطح درجه‌ی سختی بازی را پیش ببرید، تصمیماتی که در بازی می‌گیرید و حتی گاهی روش بازی کردن شما نیز ممکن است داستان را زیر و رو کند. بالاترین درجه‌ی سختی بازی «من هیچوقت چنین چیزی نخواستم» (I Never Asked For This) نام دارد که در آن اگر یک بار هم آدام را به کشتن بدهید، باید بازی را از اول شروع کنید و سیوها هم به دادتان نمی‌رسند! البته هر چه درجه‌ی سختی بالاتری انتخاب کنید، پاداش‌هایی که دریافت می‌کنید نیز بیشتر و ارزشمندتر هستند؛ پس نگران تعادل و عدالت در این سیستم بازی نباشید.

بازی در سبک اکشن نقش آفرینی با دید اول شخص دنبال می‌شود و با توجه به استانداردهای خاص بازی‌های Deus Ex در پناه گرفتن یا همان سنگرگیری، دید مخاطب به سوم شخص تبدیل می‌شود تا کنترل و میدان دید بهتری داشته باشد. بازی حتی چهار نوع سیستم کنترل در اختیار مخاطب قرار می‌دهد تا وی با خیال راحت بازی کند. برای مثال من سیستم کنترل Standard را انتخاب کردم که دکمه‌ها و روش هدایت بازی مانند دیگر عناوین معمول اکشن اول شخص است.

بازی و سازندگان آن، قبل از اینکه حتا داستان آدام را شروع کنید به انتخاب‌های شما و سلیقه‌تان احترام گذاشته و این مهم در روند بازی نیز حفظ می‌شود و تداوم دارد؛ فقط متاسفانه نسخه‌ی رایانه‌های شخصی بازی از مشکلات فراوانی رنج می‌برد که بعد از چند به‌روز رسانی اوضاع بازی بهتر شده و تحمل مشکلات ممکن‌تر! اگر این احترام، دقت و ظرافت در کار برای پورت نسخه‌ی PC بازی نیز کاملاً رعایت می‌شد، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند؛ البته حرف‌های گفتنی درمورد مشکلات فنی بازی را به بحث اختصاصی خودش در بخش‌های بعدی نقد می‌سپاریم.

photo_2016-08-29_15-50-30
مخفی‌کاری بهترین روشِ بازی برای تجربه‌ای بهتر از این عنوان است.

در بازی شما می‌توانید چه به‌صورت مخفیانه و با دقت و زیرکی تمام، و چه به‌صورت آشکار و با سر و صدا و ایجاد میدان جنگ، کاملاً به میل خود پیشروی کنید. در تمامی مأموریت‌های اصلی داستان و برخی از مأموریت‌های فرعی، راه‌های بسیار مختلف و متنوعی برای پیشروی و رسیدن به اهداف‌تان وجود دارد. از آنجا که بازی بر مخفی کاری تاکید دارد و روش پیشنهادی برای پیشروی در بازی نیز مخفی کاری است، عدم شروع زنجیر کشت و کشتار (Non-Lethal کار کردن) و همان Stealth  بهترین تصمیم است؛ باور کنید که با مخفی کاری لذت بیشتری از بازی می‌برید و پاداش‌های بیشتری نیز دریافت می‌کنید که برای ارتقا قدرت‌های آدام به کارتان می‌آید. همان‌طور که میدانید، آدام جزو دسته انسان‌هایی است که توسط تکنولوژی و اعضای مکانیکی، توانایی‌های فیزیکی و حرکتی خود را دوباره به‌دست آورده است. در دنیای بازی به این دسته از افراد Augmented People یا Augs می‌گویند. آدام به لطف این توان بخشی الکترونیکی و مدرن خود، قدرت‌های ویژه‌ای دارد که برای کار و حرفه‌اش طراحی شده‌اند. شما می‌توانید از این ویژگی‌ها و قدرت‌ها چه در مخفیکاری و چه در جنگ و مبارزه‌ی علنی با دشمن استفاده کنید. در بازی جدید ویژگی‌های جدیدتری نیز به آدام اضافه شده که از جمله‌ی این ویژگی‌ها، شاکرهای روی دست آدام و Icarus Dash هستند. سپر تایتان یا Titan Shield نیز یکی از قدرت‌های جدید آدام است که به‌صورت لایه‌های متعدد کربن و نانو روی بدنش ظاهر می‌شود و او را ضد ضربه و ضد گلوله می‌کند.

شما با کامل کردن مأموریت های اصلی و فرعی بازی، هک کردن انواع کامپیوترها و سیستم‌های امنیتی می‌توانید سطح آدام را بالاتر ببرید و با دریافت بسته‌های Praxis قدرت‌های بیشتری خریداری کنید یا قدرت‌های مورد علاقه‌ی خود را بیشتر ارتقا دهید. ارتقای جان و قدرت الکتریکی که مورد نیازِ استفاده از ویژگی‌های خریداری شده است،  توسط همین پرکسیس ها ممکن است. از آنجا که بازی دارای المان‌های نقش  آفرینی است، شما تمامی وسایل و اسلحه‌هایی که جمع آوری می‌کنید را می‌توانید در منوی Inventory بیابید. علاوه بر منوی آیتم‌های جمع آوری شده، منوی قدرت‌ها و ویژگی‌ها، منوی راهنما، نقشه‌ی شهر و اطراف شخصیت اصلی نیز به ترتیب در مجموعه لیست‌ها و منوهای بازی کنار یکدیگر قرار دارند.
سیستم هک بازی نیز شبیه به بازی پیشین است و در بازی جدید، با سطح ها و مدارهای پیچیده‌ی مختلفی روبرو خواهید شد
سیستم هک بازی نیز شبیه به بازی پیشین است و در بازی جدید، با سطح ها و مدارهای پیچیده‌ی مختلفی روبرو خواهید شد.

مأموریت های اصلی همگی از طراحی عالی برخوردارند، و مأموریت های فرعی نیز هر کدام داستان و ماجرای خاص خود را دارند ولی در برخی موارد طراحی‌های تکراری در آنها یافت می‌شود؛ هر چند که داستان‌های مختلف، متنوع و غنی این مأموریتها باعث می‌شود که کاملاً تکراری بودن طراحی برخی محیط‌ها را فراموش کنید.

بیشتر مأموریت ها و اتفاقات بازی در شهر پِراگ (Prauge) در کشور جمهوری چک اتفاق میافتد. فضایی از این شهر که شما می‌توانید در آن ماجراجویی کنید خیلی بزرگ نیست، اما جزییات، مأموریت های فرعی و آیتم‌های قابل جمع آوری به اندازه‌ای هستند که این شهر با وجود جمع و جور بودن، گیم پلی و ماجراجویی شما را محدود نمی‌کند.

نمایی از شهر پراگ؛ خوشبختانه تمامی بازی در این شهر خلاصه نمی‌شود و شما مامویت‌هایی در دبی، ارتفاعات آلپ و لندن نیز خواهید داشت.
نمایی از شهر پراگ؛ خوشبختانه تمامی بازی در این شهر خلاصه نمی‌شود و شما ماموریت‌هایی در دبی، ارتفاعات آلپ و لندن نیز خواهید داشت.

یکی از ویژگی‌ها یا قدرت‌هایی که می‌توانید آن را خریداری کنید، قابلیت تشخیص جزییات و خصوصیات فردی است که دارید با او درباره‌ی موضوعات مهمی صحبت می‌کنید؛ موضوعاتی که روند مأموریت و بازی را می‌توانند کاملاً تغییر دهند. مانند دیگر بازی‌های نقش آفرینی استاندارد، المان‌های تصمیم گیری و مکالمه در MD به بهترین شکل ممکن پیاده سازی شده‌اند. با خریداری این ویژگی که می‌تواند ضربان قلب، ویژگی‌های شخصیتی شاخص فرد مقابل و جزییات دیگر را نشان دهد، به شما کمک می‌کند تا بهتر و سریع‌تر فرد مقابل خود را قانع کنید و دید وی را تغییر دهید. این تلاش شما در مکالمات، می‌تواند روند داستان بازی را کاملاً تغییر دهد و اگر در قانع کردن شخص مورد نظر موفق باشید، بدون خشونت به هدف خود رسیده‌اید و پایانی خوش‌تر برای خود، و دیگر افراد دخیل در ماجرا را رقم می‌زنید. گذشته از مکالمات، گاهی در انتخاب مأموریتها نیز می‌توانید باعث تغییر پایان بازی شوید. مأموریت های اصلی و فرعی خاصی وجود دارند که می‌توانید با رسیدگی به آنها تغییری رقم بزنید و یا به آنها رسیدگی نکنید و راهی متفاوت را پیش بروید. پس همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته شد، حواس‌تان باشد چه کار می‌کنید و چه تصمیماتی می‌گیرید.

بخش چند نفره‌ی آنلاین نداریم، اما بخش تک نفره‌ی آنلاین داریم!

اعلام شده بود که بازی دارای بخش چندنفره یا مولتی پلیر نخواهد بود، ولی اطلاعاتی از بخش تک نفره‌ای جدا از بخش داستانی نیز منتشر نشده بود. بخش تک نفرهای مستقل از بخش داستان با عنوان Breach در بازی وجود دارد که برای تجربه‌ی این بخش، باید آنلاین باشید و به اینترنت دسترسی داشته باشید.

این بخش در مراحلی مختصر با محوریت رسیدن به برج‌های اطلاعاتی و دانلود اطلاعات آنهاست. در مسیر دانلود این اطلاعات، موانع و دشمنان مختلفی در راه شما قرار می‌گیرند که با توجه به وقت محدود یا غیر محدود مرحله، می‌بایست آنها را از پا در آورید و به پیشروی خود ادامه دهید.

photo_2016-08-29_15-49-43

از خورشید نترس و به سوی آن پرواز کن…

احتمالاً باید تا الان اسمی از «ایکاروس» و افسانه‌اش شنیده باشید. افسانه‌ای یونانی که در آن ایکاروس، مرد بال دار، به سمت خورشید پرواز می‌کند و به قدری آن نزدیک می‌شود که بال‌هایش می‌سوزند و سقوط می‌کند. مفهوم زیبا و عمیقی در این افسانه نهفته است و سازندگان خلاق بازی نیز آدام جنسن را به ایکاروس تشبیه می‌کنند. MD ادامه‌ای بر نسخه‌ی اول بازی است در آن آدام برای شرکت «سریف» (Sarif) به ریاست «دیوید سریف» کار می‌کرد. این شرکت در حوزه‌ی توان بخشی پیشرفته به انسان‌های ناتوان و نقص عضو فعالیت می‌کرد و یکی از بزرگترین فعالان در این زمینه بود. گروه‌های تندرو با ایدئولوژی‌های افراطی خود دست به نابودی این شرکت می‌زنند و در این حمله‌ها، آدام به شدت صدمه می‌بیند و دست‌ها و پاهایش را از دست می‌دهد، او حتا نابینا هم می‌شود؛ و نامزد وی نیز که در این شرکت کار می‌کرد جان خود را از دست می‌دهد. دیوید سریف تمام تلاشش را می‌کند تا آدام را برگرداند و علاوه بر برگرداندن وی، با یک تیر دو نشان بزند و یک ابر سرباز از او بسازد تا از ماجراهای حمله‌ها و دست‌های پشت پرده رو کند. آدام که برای هدفی خوب و انسانی فعالیت می‌کرد، تقریباً جان خود را از دست داد و هم اکنون بعد از بیداری، تمامی آنچه اتفاق افتاده را مرور می‌کند و دست به کار می‌شود.

در اواخر بازی پیشین، تمامی Aug ها یا انسان‌های توانمند شده، توسط کنترلرها یا ردیاب‌هایی که توسط شرکت سریف در اعضای مکانیکی کار شده بودند، کنترل اعضای مصنوعی خود را از دست می‌دهند و فاجعه‌ای رخ می‌دهد. مخالفان افراطی و بیمنطقی که این افراد را دیگر انسان نمی‌دانند توانستند از این مهم سوء استفاده کنند، در حالی که سریف برای محافظت بیشتر از مشتری‌های خود چنین کاری کرده بود. بعد از آن فاجعه که در بازی به عنوان Aug Incident  یاد می‌شود، اوضاع زندگی برای این قشر از جامعه بدتر شد.

MD دو سال بعد از وقایع بازی اول اتفاق می افتد و در این زمان، آدام به عضویت گروه نظامی ضد تروریستی و پلیس بین الملل در آمده است. مردم عادی نیز از Augها می‌ترسند و به همین دلیل این افراد جدا از دیگر مردم زندگی، کار  و رفت و آمد می‌کنند.

گروه‌های افراطی و قدرت‌های پنهان و مخالف Augها به اهداف خود رسیده‌اند و می‌خواهند اوضاع را از این هم سخت‌تر کنند. در این قسمت، گروهی مقابل و مخالف عقاید ضد Augها پیدا می‌شود که دردسرهایی ایجاد می‌کند که کار اصلی آدام بعد از بمب گذاری این گروه در ایستگاه قطار مملو از مردم عادی شروع می‌شود. باید با همکاری پلیس بین الملل و دوست خود در بازی، «الکس»، سر از ماجرا در بیاورید و عامل اصلی این حمله‌های تروریستی را پیدا کنید؛ زیرا این گروه نیز به دلیل افراط در عقاید خود اصلاً کمکی به بهتر شدن اوضاع نمی‌کند.

photo_2016-08-29_15-50-34
فرمانده‌ی آدام، «میلر»، در چنین مکانی جلسه و کنفرانس دارد؛ محل جلسات دشمنان بزرگ نیز به به این مکان شباهت دارد.

داستان بازی در ابتدا به کندی پیش می‌رود و مانند بازی پیشین، روند سریع و انقلابی ندارد؛ اما اگر کمی صبر کنید و بازی را پیش ببرید، بیشتر درگیر داستان و شخصیت‌های آن می‌شوید. همان‌طور که اشاره کردیم، تصمیمات و اعمال شما در روند پیشروی بازی تأثیر می‌گذارند. امکان ندارد تا پایان بازی پیش بروید و حتا یک بار هم شگفت زده نشوید. ممکن است در اوایل بازی حس کنید که داستان خیلی درگیر کننده نیست و ریتم کندی دارد، اما کمی جلوتر که بروید روند و ریتم بهتری را تجربه می‌کنید. مأموریت‌های متعددی را پشت سر می‌گذارید تا به پایان داستان برسید و زمانی که به پایان بازی نزدیک شدید، باز هم راه‌های مختلفی برای مراسم اختتامیه‌ی ماجرای جدید آدام خواهید داشت. در پایان باز هم دشمنان بزرگتر و همان دست‌های پشت پرده (بهتر بگوییم، مانیتور!) را خواهید دید و نکات بیشتری می‌آموزید و سکانس‌های پایانی شما را کاملاً برای یک پایان احتمالیِ بزرگ بر سه‌گانهی آدام آماده می‌کنند. بازی کاملاً شما را می‌پروراند و آماده‌ی قسمت بعدی می‌کند؛ قسمت بعدی که به شخصه انتظار دارم به یکی از شاهکارهای فراموش نشدنی تاریخ بازی‌های ویدیویی تبدیل شود. فقط یادتان نرود که بعد از پایان داستان بازی و مأموریت آخر، دیگر به پراگ بر نمی‌گردید تا کارهای انجام نشده‌ی خود را کامل کنید؛ پس هر کاری که می‌خواهید انجام دهید و هر مأموریت فرعی‌ای که دارید را به پایان برسانید.

photo_2016-08-29_15-50-10

آینده‌ای فوق پیشرفته نیز می‌تواند زیبا باشد.

اگر یادتان باشد در نمایش‌های بازی، گرافیک از مشکلات فنی و رنگی رنج می‌برد. مشکلات رنگی برطرف شدند و بازی با توجه به اتمسفر خاص خود از رنگ و لعاب خوبی برخوردار است؛ اما مشکلات فنی متاسفانه پایدار هستند. افت سرعت فریم در صحنه‌های شلوغ و بریدگی تصویر همچنان وجود دارند و گاهی ممکن است آزار دهنده نیز شوند. انیمیشن‌های شخصیت‌های بازی، حرکت لب هنگام صحبت کردن و سایه پردازی نه چندان ظریف نیز از مواردی هستند که می‌توان آن‌ها در لیست کم و کاستی‌های این بخش از بازی گنجاند. هنوز هم به شخصه فکر می‌کنم که این نسخه از بازی در نسل پیشین و با توجه به استانداردهای همان نسل ساخته شده، و بعد از معرفی نسل هشتم، حال به هر دلیل و سیاستی که سازنده یا ناشر بازی داشته‌اند، برای کنسول‌های نسل جدید و PC منتشر شده است؛ از آنجا که گرافیک بازی و انیمیشن‌های آن همگی بوی نسل پیشین می‌دهند، می‌توان چنین حدس‌هایی زد. انتظار دارم که نسخه‌ی بعدی بازی، با گرافیک کاملاً به‌روز شده و در حد استانداردهای نسل هشتم یا نسل‌های بعدی طراحی شود و به نمایش درآید. در کل گرافیک و جلوه‌های بصری قابل قبول کار شده‌اند، اما می‌توانستند خیلی بهتر باشند.

در بخش موسیقی و صداگذاری نیز بازی یک شاهکار است. همان‌طور که از نمایش‌ها پیدا بود و از تیم سازنده و گویندگان بازی انتظار می‌رفت، همه چیز در این بخش عالی کار شده جز یک مورد خیلی ریز و کوچک! گاهی اوقات درجه‌ی صدای موسیقی متن بسیار بالاست و صدای گویندگان و مکالمات بین شخصیت‌های بازی به خوبی شنیده نمی‌شود. گذشته از این مورد، هیچ ایرادی نمی‌توان به موسیقی و صداگذاری بازی گرفت. گویندگان بازی به بهترین شکل در نقش‌های خود ظاهر شده‌اند و سازندگان موسیقی نیز اجازه نداده‌اند که حتا یک لحظه حس واقعی بودن چنین دنیا و اتمسفری از شما گرفته شود.

برخیز و دل به پرواز بده!
برخیز و دل به پرواز بده!

در نهایت…

برای بخش نهایی نقد و بررسی انشقاق بشری نیز می‌توانم بگویم که تیم سازنده، به خوبی از عهده‌ی ساخت یک ادامه‌ی موفق برای اولین بازی بر آمده‌اند. ریسک پذیری‌شان کم بوده و تقریباً همه چیز مانند اولین بازی به نظر می‌رسد، اما هنوز هم نمی‌توان گفت که MD یک عنوان موفق و غنی دیگر در مجموعه بازی‌های Deus Ex نیست. بعد از اتمام بازی بخش New Game Plus باز می‌شود و می‌توانید دوباره با تمامی قدرت‌های خریداری شده و ارتقاهایی که انجام دادید، بازی را دوباره شروع کنید که می‌تواند فرصت خوبی برای کسانی که کنجکاوند باشد؛ اینکه اگر انتخاب‌های‌شان را تغییر دهند چه می‌شود. به شخصه انتظار دارم که برای نسخه‌ی بعدی، که احتمالاً پایان سهگانهی آدام جنسن خواهد بود، تیم Edios Montreal ریسک‌های بیشتری بپذیرد، از بیشترین قدرت سخت افزارهای موجود استفاده کند، دنیایی وسیع‌تر و آزادتر خلق کند و یک پایان فوق‌العاده، یا ادامه‌ای فوق‌العاده برای مجموعه بازی‌های Deus Ex با محوریت شخصیت آدام جنسن تحویل مخاطبین بدهد.


5 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. باورم نمیشه،این پست بیشترین بازدید ماهو خورده بعد ۴ تا کامنت بیشتر نداره :۲۳: :| :۲۳: دوستان یه خرده فعالیت نشون بدن،یه چیزی بگن،قبلن فقط باید میگفتیم آقا اسپم نده،الان باید اصرار کنیم که آقا اسپم هم میدی بده :lol: :| :|

    ۳۱
  2. ممنون . امیدوارم تو این قسمت حداقل یه محیط به معنی واقعی سند باکس رو ببینیم نه چنتا راهرو که اسمشو گذاشتن شهر
    شنبه بازی رو می تونم تجربه کنم ولی تا اینجا ک نقد های مردم رو می خوندم اغلب با سیستم میکروترنساکشن توی سینگل پلیر مشکل داشتند و اینکه گرافیک دارای مشکل و نسل قبلی هست و در پله های بعدی مشکلات موس و مدت زمانی کم و داستان کسل کننده هم بود (مشکلی که خودم با رایز او تومب ریدر داشتم) اما از نکات مثبت هم به موسیقی و گیم پلی اشاره شده.
    این موج به وجود اومده علیه پی سی باز ها هم باید هرچه زود تر تموم شه کمکم دارم باور می کنم که شرکتا از سونی مایکرو پول می گیرن تا پورت بد رو PC بدن . به هیچ وجه نمی تونم باور کنم بازیی که ریشه هاش رو از پی سی برداشته هم بد ترین پورتش مال پی سی باشه

    ۳۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر