یک سورئال ژاپنی؛ معرفی بازی D4: Dark Dreams Don’t Die

در ۱۳۹۵/۰۸/۱۷ , 14:00:25
D4: Dark Dreams Don’t Die

فردی در هواپیمایی در حال حرکت در وسط آسمان، ناپدید می‌شود! این موضوع پرونده اصلی اولین فصل از بازی جدید Swery، خالق اثر زیبای Deadly Premonition محسوب می‌شود. اثری که لحظه به لحظه با خرق عادت و فانتزی شیرینش شما را مجذوب و خیره به مانیتور نگه می‌دارد و در زندگی عجیب «دیوید یانگ»، کارآگاه خصوصی و نقش اصلی این اثر غرق می‌کند که قرار است با سفر در زمان از راز این پرونده که بی‌ربط به ماجرای قتل همسرش نیز نیست سر در بیاورد! معجونی ژاپنی با روایتی سرخوش و موسیقی‌های جذاب که هوش از سرتان می‌برد. با معرفی D4، همراه دنیای بازی باشید.

پیش‌تر نیز نقد و بررسی برای این بازی توسط آقای ارکین زاهدی در سایت انجام شده است؛ ولی به دلیل کم دیده شدن این اثر خاص ژاپنی، تصمیم گرفتم که مجدد برگشتی داشته باشم به این بازی و طیف بیشتری از عزیزان را با آن آشنا کنم.

d4-dark-dreams-dont-die-2
دیوید یانگ؛ کاراگاه خسته/سرخوش داستان!

D4 بازی خاصی است؛ از آن دسته بازی‌های ژاپنی که سازنده‌اش تماما ایده‌های عجیب و نا‌موزون خودش را در بطن اثرش پیاده‌سازی کرده است. با وجود سعی بسیار در عادی‌سازی این ساختار عجیب برای طیف بیشتری از بازیکن‌ها، باز این اثر تنها قشر محدودی از مخاطب‌ها را به خودش جلب کرده و همان مخاطب‌های همیشگی این دسته از آثار توجه‌شان به این سورئال شیرین و زیبا جلب شده است.

داستان در وان حمام دیوید یانگ،‌ نقش اصلی بازی، شروع می‌شود؛ سه سال قبل همسرش، «لیتل پگی»، به قتل رسید و آخرین کلماتی که قبل از مرگ به زبان آورد تنها شامل یک جمله بود: «به‌دنبال D بگرد!». از این واقعه به بعد نیز دیوید از کار خودش در پلیس شهر بوستون به عنوان کارآگاه استعفا داد و تمام وقتش را به جست‌وجو برای پیدا کردن D اختصاص داد. فردی که تنها سرنخش یک کلمه است و بس. وی به‌خاطر ضربه‌ای که در روز مرگ همسرش به سرش وارد شده، خاطره واضحی از آن روز تلخ ندارد و صرفا یک سری تصاویر موهوم و آخرین کلماتی که همسرش بر زبان آورد را به‌یاد می‌آورد. مدتی بعد از این رخداد، دیوید متوجه می‌شود که یک قدرت عجیب در او شکل گرفته است؛ و آن قدرت، قدرت سفر در زمان است! او به وسیله انرژیِ یک‌ سری وسایل خاص که در یک زمان مشخص نقش مهمی را در شکل‌گیری یک اتفاق داشته‌اند، و آن رخداد را در خود ذخیره کرده‌اند، می‌تواند به آن زمان مذکور سفر کند. دیوید به این اشیاءِ حاویِ انرژی که می‌توانند هر چیزی باشند،‌ «ممنتو» می‌گوید که به معنی یادآوری است. در داستان علاوه بر دیوید و همسرش که به‌وفور در خاطرات نقش اصلی شنا می‌کند، «آماندا»، نیز نقش به سزایی ایفا می کند. آماندا زنی عجیب است که خودش را گربه‌ای تصور می‌کند و نقش گربه خانگی(!) دیوید را دارد؛ و در عین حال دوست صمیمی‌اش هم هست که با دیوید در پلیس بوستون همکار قدیمی بوده و اشتهای سیری ناپذیری دارد که او را را در بازی همراهی کند.

d4-007678

داستان بازی بسیار خوب دنبال می‌شود. در ابتدا مخاطب را در وسط دنیای عجیبش می‌اندازد و کم‌کم شروع می‌کند به توضیح دادن جزییات زندگی و قدرت عجیب نقش اصلی؛ و در همین حین مخاطب را به سوی داستان اصلی نیز هدایت می‌کند. هر چند که داستان در زمان خارج شدن از بخش مقدمه و حرکت به‌سوی پلات اصلی، به اتمام می‌رسد و بقیه داستان را به فصل‌های بعدی موکول می‌کند. فصل‌هایی که بعد از گذشت سه سال از عرضه قسمت اول هنوز از آنها خبری نیست. شخصیت‌های فرعی، دیالوگ‌ها و شخصیت‌پردازی، تمامی به کفایت انجام شده‌اند و در طول هفت ساعت گیم‌پلی بازی به‌واقع کم‌ترین کمبودی از نظر داستان و شخصیت‌پردازی احساس نمی‌کنید؛ یک ماجرای عجیب و ژاپنی در انتظارتان است.

گیم‌پلی، مشابه تمامی آثار ماجرایی کار شدهِ البته با تمایل بیشتر به‌سوی بازی‌های جدید «تل‌تیل» است. بازی شامل چهار لوکیشن اصلی است؛ اولین و اصلی‌ترین لوکیشن، خانه دیوید است که چه از نظر طراحی و توجه به جزییات فوق‌العاده کار شده است. در نظر داشته باشید که تقریبا سه ساعت بازی را در این خانه سیر می‌کنید و حفظ جذابیت آن نشان از هنر طراحان بازی دارد. لوکیشن دوم، یک دریاچه یخ زده است، لوکیشن سوم نیز هواپیما و لوکیشن چهارم هم بخش انبار هواپیما است.

در هر محیط می‌توانید بگردید و با افراد مختلف حاضر در آنجا تعامل داشته باشید، مجلاتی که در گوشه و کنار محیط پراکنده‌اند را بخوانید، پول پیدا کنید و برای خودتان لباس و ریش و سبیل(!‌) تازه بخرید (بازی یک بخش شخصی‌سازی خیلی خوب دارد)، غذا گیر بیاورید و خستگی را از تن‌تان در بیاورید. قدرت بدنی دیوید در شروع هر مرحله با انجام هرکاری رو به اتمام می‌رود. شما باید با گشتن در محیط یا خریدن غذا از آماندا یا گربه سفید‌ رنگ مرموز حاضر در محیط، این خستگی را برطرف کنید. علاوه بر این، برای استفاده از قابلیت اشعه ایکس وار دیوید و همین‌طور میزان سلامتی نیز احتیاج به غذا است؛ پس از زیر‌ و رو کردن محیط غافل نشوید.

d4-2
یکی از بهترین بخش‌های بازی که در آن همه چیز به اوج هیجان و اغراق می‌رسد. از یک طرف موسیقی خودش را دیوانه‌وار به بدنه هواپیما می‌کوبد، دیوید دانته‌وار مشغول مبارزه با «فرانک زاپاترو» خلافکار است و این وسط مخاطب بخت برگشته باید بین این خیل عظیم هیجان و آدرنالین دکمه زنی کرده و تازه حواسش را هم به رخداد‌های پس‌زمینه جمع کند.

مبارزات بازی نیز بسیار شبیه به آثار تازه تل‌تیل کار شده اما جذاب‌تر و بسیار سریع‌تر. بازی چند بخش دکمه‌زنی کوتاه دارد که فوق‌العاده‌اند؛ چه از نظر کارگردانی، چه موسیقی و چه از لحاظ تکنیک کار که با اضافات بسیار خوبی که تیم سازنده انجام داده‌است واقعا این بخش را به یکی از هیجانی‌ترین بخش‌های اثر تبدیل کرده است.

گرافیک بازی سیل شید  است، طراحی هنری بسیار خوب و رنگ‌بندی هم عالی است ولی مشکلی در این بخش وجود دارد؛ در بسیاری از اوقات دیالوگ‌ها جلوتر یا عقب‌تر از زمان اصلی‌شان حرکت می‌کنند و همین موضوع هماهنگی لب شخصیت‌های گوینده دیالوگ را با حرف‌هایشان مقداری دچار مشکل می‌کند، این موضوع در خصوص موسیقی هم صادق است. ممکن است صدای محیط و موسیقی عقب و جلو باشد! این مشکل خیلی در تجربه نهایی خللی وارد نمی‌کند ولی مسلما نبودن‌شان و رفع این مشکل که بیشتر مختص به نسخه‌ی رایانه‌های شخصی است، می‌توانست حس بسیار بهتری به مخاطب دهد.

موسیقی و صدا‌گذاری هم در نوع خود عالی کار شده‌اند؛ صدا‌گذاران عزیز کارشان را به نحو احسن انجام داده‌اند و موسیقی‌دان نیز در غرق کردن مخاطب در این داستان عجیب هنر خودش را نمایش داده است. گوش دادن موسیقی متن این بازی را به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم.

بازی قبلی Swery ‌و تیمش «یادآوری مرگ‌بار»، با وجود دارا بودن یک داستان بسیار زیبا بود؛ اما از نظر گرافیک و گیم‌پلی دارای مشکلات عدیده‌ای بود و همین موضوع تجربه اثر را بسیار با مشکل روبه‌رو می‌کرد و ضربه بدی به داستان فوق‌العاده‌اش می‌زد. ولی «هیدتاکا سوئهیرو» (نام اصلی Swery) در این اثرش متوجه مشکلات بوده و در این اثر در کنار یک داستان زیبا، گیم‌پلی و گرافیک بسیار خوبی را ارائه کرده و دلیلی برای لذت نبردن از این اثر جلوی پای مخاطبین نگذاشته‌ است. اگر یادآوری مرگ‌بار را تجربه نکرده‌اید، حتما به سراغ آن نیز بروید که یک تجربه‌ی ۲۵ ساعته‌ی محشر انتظارتان را می‌کشد. نکته جالبی که در خصوص این دو بازی وجود دارد، گرته‌بردای و اشاره‌های بسیارش به سریال معروف «دیوید لینچ» و «نیک فراست»، «تویین پیکز» است. اثر قبلی که از کلیت مشابهی با این سریال زیبا بهره می‌برد. کارآگاهی برای بررسی قتلی به یک شهر کوچیک جنگلی می‌رود. شهری با قوانین و آدم‌های خاص خودش. در D4 نیز علاوه بر اشارات مختلف، یک شخصیت سیاه پوست قدبلند وجود دارد که بسیار شبیه به شخصیت مرد غول‌آسای تویین پیکز است. نحوه حرف زدن وی نیز شبیه به کوتوله قرمز پوش دنیای دیگر این سریال است؛ این اشارات به‌قدری خوب در بطن داستان جای گرفته‌اند که انگار ازلی ابدی متعلق به این داستان بوده‌اند و دیگری از آنها برای اثر خودش بهره برده‌ است.

image-0-0
برای انجام هر کاری در بازی باید یک مینی‌گیم ساده را پشت سر بگذارید؛ نوشیدن یکی از بهترین‌های آن‌ها است.

اگر علاقه‌مند به تجربه‌ی یک اثر خاص با داستانی سورئال از نوع ژاپنی هستید و یا صرفا طرفدار آثار ماجرایی هستید و مشکلی نیز با ایده‌پردازی‌های افسار گسیخته و غیر قابل کنترل نیز ندارید، D4 را تجربه کنید چرا که یک تجربه بسیار شیرین در انتظارتان است،. فقط این موضوع را در نظر داشته باشید که داستان نا‌تمام است و بقیه ماجرا به فصل‌های بعدی موکول شده است؛ فصل‌هایی که به‌دلیل فروش نه‌چندان خوب بازی، تاریخ انتشارشان مشخص نشده است.


5 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. بازی رو بازی کردم واقعا جالبه!
    از اول بازی میفهمید که داستان خیلی عجیبه و فضای بازی خیلی گنگه
    اونقدر که نمی فهمید دقیقا چی میشه
    ولی هرچی به پایان نزدیک تر می شید براتون قابل درک میشه داستان گیمپلی هم اصلا حوصله سر بر نیست بردعکس خیلی مهیجه!
    واقعا بازی خاصیه و شاید خوشتون نیاد ولی حتما امتحانش کنید

    ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر