بررسی داستانی بتمن آرکام سیتی – قسمت دوم

در ۱۳۹۰/۱۰/۲۸ , 23:33:32

*حامد.ق.ت/Hamedgh – دی ماه ۱۳۹۰*

مقدمه:

مطلب فوق بررسی داستانی بازی بتمن:شهر آرکام است در قالبی داستان گونه! که با ایجاد پرسش و پاسخ از زبان شخصیتهای بازی سعی در تعریف و باز کردن گره های داستانی و در نهایت شرح و بسط عیوب معدود آنست. داستانی که پر از بار معنایی و نشانه های خاص فلسفی است که در دیالوگها و روایت و شرح تصویری خود به نمایش گذاشته است. برای نوشتن این مطلب، بیش از هفتصد عکس از خود بازی مورد استفاده قرار گرفته تا زوایای مختلش به درجه گذاری درآمده و ارزش های داستانی و روایی این بازی از سایه بدر آمده و به روشنی پناه برد. برای فهم بهتر سبک نوشتاری مطلب فوق، شرح توضیحاتی برای درک بهتر دوستان عزیزم ایجاب می نماید. مطلب داستانی فوق مرکب از خط داستانی بازی(به رنگ آبی) و برخی دیالوگهای بازی (به رنگ بنفش) و توضیحات اضافی خودم (به رنگ مشکی) به زبان شخصیتهای بازی برای تفسیر بیشتر آنست. جملات به رنگ قرمز را همانند بازی کردن بتمن در نظر گرفته و توضیحات دیگر را بعنوان توضیحات یک راوی یا گوینده رادیویی در نظر بگیرید. دیالوگهای بتمن، آلفرد، باربارا و دکتر استرنج بخاطر نوع شخصیتشان به سبک عامیانه نوشته نشده است.

بنابراین…

سلینا: بتمن، صحنه بیرون آمدنت با جسم مرده ژوکر!، منو یاد نقاشی روی گاو صندوق هاروی انداخت. با عکسی از هابیل و قابیل! (توضیحات خودم به زبان سلینا است که در بازی گفته نشده است و مفاهیم و نشانه های بازی را کالبد شکافی می کند)

ژوکر: من درست پشت سر تو هستم، بتمن! (از دیالوگهای زیبای بازی برای بسط بهتر و جذاب تر مطلب داستانی – دیالوگهای وابسته به همان رویداد یا اینکه آنرا توضیحاتی راجب رویدادهای دیگر فاش نشده در نظر بگیرید، بطور موازی با وقایع داستانی تا گره های داستانی و دلایل وقوع رویدادها آشکار شوند.)

اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن… (تعریف خط داستانی بازی است. بهمراه سوالاتی که به علل یا عیوب داستانی اشاره دارد.)

*بررسی داستانی فوق در قالبی جدید نوشته و بسط یافته که در جای دیگری نمونه آنرا نخواهید یافت. امید است این مطلب بهمراه نقد دوم و مکملی(بعدا در دسترس قرار می گیرد) که کل بازی را هدف قرار داده است، مفید و مورد توجه همه دوستان عزیزم واقع گردد.

***

ادامه از قسمت اول

در جایی دیگر، سلینا(پیشی خانم) در تدارک عملیات دیگری است. او تصمیم می گیرد تا وسایل با ارزشش را که توسط افراد دکتر استرنج دزدیده شده بود را از قرارگاه او باز پس گیرد. اما برای اینکار باید راهی بدرون آنجا پیدا کند. بنابراین دست به دامن آیوی(پیچک سمی) می شود. از آنجا که آیوی از دست سلینا در گذشته ناراحت شده با او برخورد دوستانه ای ندارد.(اتفاقات داستانی موازی و وارد کردن کاراکترهای دیگر برای همکاری های بعدی با بتمن)

سلینا: من همیشه اینجور مواقع یه راه حل زنـــــانــــــه را ترجیح میدم.

آیوی(پاملا لیلیان ایسلی): تو همه بچه های منو کشتی. تو همه چی رو خراب کردی. نباید اینجا می اومدی!

سلینا: اونها فقط یکسری گل و گیاه بودند. آیوی، گل و گیاههای جدیدتری برای تو می خرم.

اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن را تهدید می کند که در صورت بدست نیاوردن داروی ضد سم از آقای فریز(مرد یخی/ دکتر ویکتور فرایز) تمامی شهر را آلوده خواهد کرد. بتمن در آنجا می فهمد که ژوکر از پروتکل ۱۰ اطلاعی ندارد. آیا می تواند به ژوکر اعتماد کند؟ بتمن بناچار تن به خواسته های او داده و بدنبال آقای فریز در شهر می گردد.(خط داستانی، سمت و سویی تازه می یابد. نجات جان بتمن و مردم گاتهام در کنار یافتن جواب درباره پروتکل ۱۰)

هارلی: دلم میخواد بفهمم اون کیه، عزیـــــزم! (هارلی می خواهد ماسک بتمن را بردارد)

ژوکر: عزیزم! این آدمها اون چیزی که فکر میکنی، نیستند. واسه چی خوشمزگی و سرگرمی ماجرا رو از بین میبری؟!

آلفرد: ارباب! برای پیدا کردن آقای فریز باید سردترین نقطه شهر را پیدا کنی. او برای زنده ماندن نیاز به دمای زیر صفر دارد. اما نمی فهمم چرا ژوکر در دادگستری قصد کشتن سلینا را داشت و بعد در کلیسا در صدد کشتن شما برآمد؟ اگر او به بتمن نیاز داشت تا داروی ضد سم را برایش تهیه کند، چرا قصد کشتن شما را داشت؟ ارباب وین! یعنی پروتکل ۱۰ معنایش این بوده است؟

بتمن: ژوکر قصد کمک گرفتن از مرا نداشت. آقای فریز توانایی ساخت داروی ضد سم را دارد اما این اواخر با هم مشکل پیدا کرده اند. پس ژوکر احتمالا موقعیکه به کارخانه رفتم این نقشه را کشیده است. اگر او در حال مرگ است، چاره ای جز مسموم کردن و قرار دادن من در برابر دشمن پرقدرتش آقای فریز را نداشته است. خصوصا اینکه نقطه ضعف مرا راجب حفظ جان مردم شهر میداند. اما آلفرد! آن شخصی که از پشت به من حمله کرد شبیه ژوکر بود در حالیکه ژوکر ِ مسموم شده بر روی صندلی نشسته بود. حالا دیگر نمی دانم کدام یکی از آنها ژوکر بود؟ ژوکر چه نقشه ای کشیده است؟ درباره پروتکل ۱۰ اطلاعی نداشت. شاید هم … با ژوکر باید با احتیاط رفتار کرد.

هارلی: می دونستـــم. تو هیچی نیستی. جز یه بازنده سبک وزن!

ژوکر: کسی احساس کمی سقوط می کنه؟!!!

جستجوی بتمن او را به مرکز پلیس شهر راهنمایی میکند. اما در آنجا می فهمد که پنگوئن توانسته آقای فریز را گیر انداخته و او را به موزه منتقل کند.(جستجوی بتمن برای آقای فریز تا مبارزه با سولومن گروندی و پنگوئن، بهترین ماموریت اصلی بازی – بهترین ریتم و نقطه اوج جدابیت بازی)

بتمن: آلفرد! حالا متوجه شدم که مشکلات ژوکر در تهیه داروی ضد سم بیشتر از این حرفها بوده است. پنگوئن متوجه وضعیت ژوکر و نیازش شده و آقای فریز را به تله انداخته و قصد دارد با طول دادن زمان، وضعیت ژوکر را بحرانی تر کند. سلینا …سلینا کجایی؟

خلافکار: همکاری پیشی خانم با آیوی…! با وجود آندو هرزه پیش هم، من نزدیکشون هم نمیشم.

پنگوئن به دارودسته اش: قبل از اینکه سـَقـَط بشید تلاش کنید چند تا از آنها رو به دَرَک واصل کنید.

ریدلر: یه سنجاق ثابت خواهد کرد که همانند یه رذل ِ شرور خطرناک هستش! دکتر استرنج، شاید الان تعجب زده بشی از اینکه درباره اون صفحه کلید مخفی در داخل گاوصندوقتان چیزهایی می دانم. که چطوری سطح پشتی شما به عقب حرکت می کنه و آنچه که اون رو بیشتر دوست داری، فاش می کنه!(اشاره به آزمایشات غیرقانونی دکتر)

 

خانه هوگو استرنج در شهر

دکتر استرنج: چه می خواهی آقای نیگما(ریدلر)؟

ریدلر: همان چیزی که تو می خوای. بتمن! مرگ او…، تحقیر او… تا بمیره!!!(همکاری ریدلر با دکتر در برابر بتمن- در داخل روایت بازی این همکاری فاش نمی شود بلکه بعد از حل معماها در قالب فایلهای صوتی در دسترس قرار می گیرد.)

در موزه آقای پنگوئن با ایجاد پارازیت موفق می شود از ورود بتمن بکمک هک وسایل الکترونیکی جلوگیری بعمل آورد. بنابراین بتمن مجبور می شود بکمک ردیاب سیگنالی خود هر سه دستگاه تولید پارازیت را نابود نماید. او سپس به موزه برگشته و جان مامورینی را که توسط پنگوئن و بوسیله اسلحه آقای فریز منجمد شده اند را نجات می دهد.(باز هم ماموریتهایی فرعی اما مرتبط با خط داستانی)

پنگوئن: بتمن با دستگاهها یه کاری کرده، پس شما احمق ها کجا کـَپـِه مرگتون رو گذاشتید. پس چه گوهی دارید می خورید!؟ امیدوارم بتمن تمامی استخوانهای ِ بدنهای ِ کودن شما رو بشکنه، بطرز ناامیدانه ای از میان دنده های شکسته و جگرهای پنجر شده خودتون نفس بکشید. بتمن…! از جستجو و نجات مامورین پلیس لذت ببر(CopSicle = Cop+Sic+le).

آلفرد: ارباب وین! درباره مردی که در دادگستری با او ملاقات کردید، نام او “ژولیان گریگوری د ِی” و ملقب به مرد تقویمی است. او مخترع و برنامه ریز ماهری در انجام کارهای جنایتکارانه اش است. او بعد از آمدن به آرکام به ساختمان خالی دادگستری رفت و هر کسی بدانجا نزدیک می شد را اسیر خود کرده و در روزهای تعطیل از بین می برد. تا اینکه هاروی دو چهره دادگستری را اشغال کرد و او را به زندان انداخت. اگر تاریخ سیستم را به زمان قتلهای مرد تقویمی تنظیم کنی، می توانی از سرگذشت او و قتلهایش باخبر شوی. او حتی پدر و مادر خودش را در روز تعطیلات مورد علاقه آنها، به قتل رسانده است. ارباب! مواظب این مرد خطرناک باش. (تاریخ سیستمتان را مطابق تقویم عوض کنید و به پیش مرد تقویمی بروید- در بازی این مسئله عنوان نمی شود.)

 

تقویم روزهای مهم مرد تقویمی

بتمن: در تیمارستان آرکام به سلولی برخورد کردم که با برگه های تقویم پوشانده شده بود و جمله “این سلول در پایان روز، به مشهورترین قاتل تعلق می گیرد” توجه مرا جلب کرد. این مرد از تیمارستان بدینجا انتقال پیدا کرده و هاروی حتما نقشه ای دارد.

مرد تقویمی: روز مادر/Mother ! “M” همان نگاه کشنده ای/ murderousبود که به من هدیه داد. “O” همان ضعف و پیری/ old اوست. “T” برای وحشتش/ terror و نزاعی که با من داشت. “H” همان قلب/ heartاوست که حالا من همان را دارم. “E” برای چشمان/ eyeتند و کم نور اوست. “R” همان پوسیدن/ rot است و بزودی او پوسیده خواهد شد. همه این کلمات در کنار هم کلمه مادر/ Motherرا می سازد. و برای من یک جسد را تداعی میکند. روز مادر مبارک! مامی!!!

بتمن بعد از نجات جان مامورین، به سمت محل پنگوئن رفته و در آنجا او را بهمراه دیگر دربند شده ها می بیند. او حالا بکمک اسلحه قدرتمند آقای فریز، قویتر از گذشته شده است. بتمن چاره ای ندارد جز اینکه آقای فریز را از محفظه شیشه ای نجات دهد و راز از کار انداختن اسلحه منجمد کننده را با تهدید از آقای فریز بدست می آورد. لباس مخصوص و اسلحه قدرتمند آقای فریز توسط پنگوئن گرفته شده است. او حالا می تواند درس خوبی به پنگوئن بدهد. او را با یک ضربه به یاد ماندنی ناک اوت می کند .

بتمن: امروز روز خوبی برای فشار آوردن به من نیست، ویکتور(آقای فریز)!

آبراموویچی(کنایه به آبراموویچ روسی که مالک باشگاه چلسی است): میخوام تیکه تیکه ات کنم آمریکایی!!! (یکی از مبارزات در موزه- مرد یکدست و تیشه دار- او بهمراه یکی دیگر که پتک بر دست دارد نماد کمونیستها در بازیست.)

 برای دیدن تصاویر در سایز بزرگ، بر روی آنها کلیک نمایید.

دو کاراکتر روسی و نماد کمونیست – تصویر سمت راست: پوستر آنها بر روی دیوار و عبارتی(کنایه) که در معماهای ریدلر درباره آنها گفته می شود: ” هم دستان، هم رزمان، کدامیک درست است؟”

اما پنگوئن آنجا را منفجر کرده و بتمن را در برابر غول عظیم الجثه سولومن گروندی قرار میدهد. بتمن در طی یک مبارزه نفس گیر و جذاب موفق می شود گروندی را از پای درآورده و پنگوئن را در محفظه شیشه ای زندانی کند.(دومین مبارزه خوب بازی – بهترین مبارزه بازی … بعدا به آنهم می رسیم )

گروندی: من متولد شده روز دوشنبه، غسل تعمید داده شده روز سه شنبه، ازدواج کرده روز چهارشنبه ام!!!

پنگوئن: یه کسی این ماسک رو از صورت بتمن برداره. نیازی نیست نجیبانه باشه!

بتمن: کار تو تموم است، کوبله پات!!!

بتمن: بعضی از آکواریومهای موزه، محل نگهداری قربانیان پنگوئن بود. این جنایتکار از قربانیهایش، مجموعه درست کرده است.

 

کفتارهای شکار شده ژوکر که توسط پنگوئن شکار شده، شبیه ژوکر و هارلی تزیین شده اند.(رنگ قرمز و سبز)

آقای فریز بعد از اینکه دست دیگر و سالم پنگوئن را خـُرد میکند، به بتمن می گوید باید برای تهیه دارو به آنزیم بازسازی کننده ای دست یابد که با دی ان ای انسان ترکیب شده باشد تا موجب پایداری داروی ضد سم گردد. بتمن به یاد مردی می افتد که قرنها پیش در معرض این آنزیم قرار گرفته بود، راشال الگول!!!  اما در همین حین یکی از نینجاهای گروه راشال، که گفتگوی بتمن و فریز را شنیده از درون محفظه شیشه ای که در آن توسط پنگوئن زندانی شده بود، فرار کرده و بتمن نیز با ردیابی خون او به دنبال محل گروه راشال می گردد.(پیچش بیشتر داستان و سمت و سو پیدا کردن به هدف اصلی داستان بازی و رسیدن به متهمان اصلی توطئه)

بتمن: آلفرد! در طول مسیر با “بین/Bane” ملاقات کردم. او از فرستاده شدن مقدار زیادی سم تایتان به آرکام که توسط دکتر یونگ ساخته شده، خبر داد که احتمالا ژوکر از آن بهره خواهد برد. “بین” توسط یونگ و ژوکر مجبور به استفاده از تایتان شده و تبدیل به موجود عظیم الجثه ای شده است.  از من خواست تا به او کمک کنم تایتانها را جمع آوری کرده تا توسط خلافکارها استعمال نشود. من اینکار را بشرط نابودی تایتانها قبول کردم.

بین: از دیدن من سورپرایز شدی بتمن!

بتمن: یه کم! آخرین باری که دیدمت، در صندوق عقب ماشینم بسته بندی(قنداق پیچ) شده بودی!!!

آلفرد: ارباب وین! ریدلر توانسته به کلیسا وارد شود و قربانی های جدیدی برای خود پیدا کند.

بتمن: او دائم مرا با معماهای خودش آزمایش می کند تا شکستم دهد. او فرد باهوش اما بسیار متکبر است و برای جلب توجه دیگران دست به هر کاری میزند. او می داند برای نجات جان مردم، هر کاری می کنم بنابراین با طعمه قرار دادن آنها، مرا وارد بازی خود کرده است. باید دنبال کدهای رادیویی او را بگیرم و با گوش دادن به حرفهای او و حل معماهایش به محل قربانیان بعدی برسم.

بتمن: سلینا! این معما را ریدلر برایم طرح کرده است. “وقتی بیشتر می شود میزان دید شما هم کمتر می شود” جواب؟!

سلینا: اوه…بتمن! الان میون زمین و هوا گیر کردم. آیوی، این دختر بد منو دست کم گرفته. بتمن، همه جا داره تاریک میشه!

بتمن: آفرین سلینا… جواب درست: تاریکی !!!

برای دیدن تصاویر در سایز اصلی بر روی آن ها کلیک نمایید.

تصویر سمت چپ: روی دست راشال خالکوبی اژدهاست- تصویر سمت راست: تصویر نقاشی شده راشال حین مبارزه با اژدها که در موزه و محل زندانی شدن نینجا قرار دارد.(یکی دیگر از جزییات بازی)

بتمن در حین جستجو توسط نینجاها مورد حمله قرار می گیرد اما رابین به کمک بتمن می آید و بتمن نیز در طی فرصتی مناسب، قطعه الکترونیکی کوچکی را به پشت یکی از نینجاها وصل می کند و بکمک ردگیری آن، به محل راشال نزدیکتر می شود. بتمن در طی مسیر، موفق می شود دکتر فیونا را که برای مراقبت از ژوکر آورده شد بود، از دست خلافکارها نجات دهد. و درمی یابد که دارودسته ژوکر موفق به دزدیدن اسلحه و لوازم جنگی از دکتر استرنج شده اند. اما برای چه کاری؟… او در ادامه به دروازه های شهر شگفتی رسیده و آنرا بسته می بیند. اما با هک حافظه رباتهای نگهبان موفق می شود به محل گروه راشال دسترسی پیدا می کند.(استفاده از ابزار الکترونیکی در داستان بازی به اوج خود می رسد. همین فرستنده کوچک در آینده باعث ردگیری تالیا و رسیدنش به ژوکر می شود.)

نینجا: بتمن! تو فقط به این دلیل زنده میمانی که راشال بزرگ اینطور خواسته!

رابین! این نینجا یکی از نگهبانان زبده دختر راشال، به نام تالیا است!

رابین: ارباب! راشال همان تروریست و رییس گروه آدمکشها/اساسینها که به “رییس اهریمن” هم مشهور است؟

آلفرد: راشال قرنهای زیادی زندگی کرده و بکمک جادو و اختلاطهای شیمیایی و سری توانسته جوانی خودش را حفظ کند. او مدتها قبل قصد داشت بتمن را به خودش نزدیک کند که در این راه از دخترش تالیا نیز کمک گرفت. اما ارباب با توجه به علاقه اش به تالیا، از همکاری با راشال امتناع کرد. ارباب… او استاد استراتژی و سازماندهی است.

بتمن: آه! تالیا … پدرش راشال، مدتها قبل به گاتهام مهاجرت کرد و آنجا را شهری بی قانون و غرق در جنایت دید. او توانست در شمال گاتهام شهری را بنا کرده و به همه قول آینده بهتری را داد. آنجا آرمان شهر او بود. شهری که پاکی در آنجا قدرت داشت و جنایتی در آن رخ نمی داد. شهر شگفتی!

آلفرد: لازراوس توسط راشال کشف شد. در آنجا سیاهچالی بنا کرد و برای درمان خود از بیماریها و نجات از مرگ استفاده کرد. او در آن سالها جان پرنسی را که به پدرش خدمت می کرد توسط لازاروس نجات داد. اما پرنس دچار اثرات جانبی و ناشناخته لازاروس قرار گرفت و جان همسر راشال(سورا) را می گیرد. راشال خودش را سرزنش کرده و بدنبال مرگ خودش قدم به بیابان گذاشت. اما توسط پسری نجات پیدا کرده و به زندگیش بکمک لازاروس ادامه می دهد. او بعدها صاحب دو دختر بنامها نیسا و تالیا شد.

رابین: لازاروس رو چه کسی درست کرد؟؟؟

 

دکتر آرکادین سازنده اکسیر زندگی- در نزدیکی برج و شهر شگفتی

خلافکار۱: موزه توسط اون هرزه مخفیکار(بتمن) بسته شده، می دونستم که باید اونو می کشتیم؟

خلافکار۲: کوتاه بیا، کمی فروتن باش، حساب اعضا گروه ژوکر رو برس!!! (بتمن پیشکشت!)

خلافکار۳: بیشتر شما کرمها، نجات پیدا نمی کنید.

اما در نزدیکی آنجا … بتمن کم کم بر اثر سم موجود در خونش توانایی و تعادل خود را از دست می دهد. و با رویای پدر و مادرش نیروی اندکی بدست آورده و دوباره بر روی پای خود می ایستد و لنگان لنگان خودش را به مقر راشال می رساند.

مارتا وین(مادر بتمن): بروس! صدایم را می شنوی؟ نمی توانی بشنوی؟ تو نیازمند این هستی که بدرون روشنایی قدم بگذاری. من و پدرت منتظر تو هستیم. زمان زیادیست که تو را از دست دادیم. تو مجبوری انجامش بدهی، ما می خواهیم که انجامش بدهی. بروس، بروس؟

آنجا توسط نینجاها و تالیا، دختر راشال محاصره می شود. تالیا به بتمن می گوید که فقط یک جانشین واقعی می تواند راشال بزرگ را ببیند. بنابراین باید آزمایش اهریمنی را پشت سر بگذارد. برای اینکه باید نشان دهد برای نجات دنیا توانایی گرفتن زندگی یک شخص دیگر را دارد. بتمن آزمایش را می پذیرد.(شاید از گذشته راشال بعضی از بازیبازان اطلاعی نداشته باشند و یکدفعه بازی او را در برابر راشال یا کاراکترهای دیگر قرار می دهد اما این بازی از کمیک بوکی معروف ساخته شده و کاراکترها و سرگذشت آنها برای بسیاری از بازیبازان آشناست. در ضمن بازی بکمک فایلهای صوتی و متنی او را از وقایع و سرگذشت آنها مطلع می کند.)

تالیا: برای دیدن من حتما نباید دستگیر بشی، بروس!

*ادامه دارد*


49 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. اقا ببخشید…سعیدجان ببخشید…اخه پیغام خصوصیم خرابه$لطفا درستش کنید$..
    احمدجان یه چندتا سریال عالی که واقعا بهت حال داد میتونی بهم بگی(فقط طنز نباشه)…چون رفتم سایت زیرنویس فارسی چیزی حدود۱۰۰۰۰۰فیلم هست و منم گیج شدم کدومو دانلود کنم؟؟؟؟…ممنون میشم ازت…جبران میکنم رفیق…$اقایون ببخشید چون پیغام خصوصیم خرابه…احمدجان منتظرم

    ۰۰
    1. منم باهات موافقم…از طنز خوشم نمیاد…راستش من فیلم های زیادی ندیدم چون تا سریال lost و supernatural رو دیدم نصف عمرم رفت بس که طولانی اند این سریالها…
      سریال heroes رو اگه ندیدی بهت پیشنهاد میکنم یه سریال کاملا تخیلی و ماورایی و هیجان انگیز
      سریال لاست هم که نیاز به تبلیغ نداره من که خیلی خوشم اومد
      سریال spartacus gods of arena یه سریال گلادیاتوری و بسیار قشنگ
      سریال mortal kombat lagacy هم دیدم ولی چون زمانش کوتاهه بهت توصیه نمیکنم ولی قشنگه
      دیگه چیزی یادم نیست ولی اگه یادم اومد بهت میگم همینقدر بگم که سریال heroes و lost و supernatural رو از دست نده

      ۰۰
  2. توی این بازی بتمن هیچ کس نکشت و با کسی هم صحبت میشد خشم و نفرت در کلامش موج میزد و شخصیتش بسیار تیره و تاریک شده بود در این بازی !!!اقای حامد غول ( :mrgreen: )هم مثل همیشه به ما اطلاعات مفیدی میده !!!

    ۰۰
  3. عالی بود حامد جان. این دیالوگ های مرد تقویمی (!) انصافا محشرن: “روز مادر/Mother ! “M” همان نگاه کشنده ای/ murderousبود که به من هدیه داد. “O” همان ضعف و پیری/ old اوست. “T” برای وحشتش/ terror و نزاعی که با من داشت. “H” همان قلب/ heartاوست که حالا من همان را دارم. “E” برای چشمان/ eyeتند و کم نور اوست. “R” همان پوسیدن/ rot است و بزودی او پوسیده خواهد شد. همه این کلمات در کنار هم کلمه مادر/ Motherرا می سازد. و برای من یک جسد را تداعی میکند. روز مادر مبارک! مامی!!!”
    ————————————–
    COD Team

    ۰۰
  4. اقا حامد دمت گرم…خیلی دوست دارم بخدا….$اقا همه ی اعضای سایت دعا کنید رئال امشب ببره چون نبره من یا خودمو میکشم یا گواردیولا رو یا بدلش عبدالله ویسی رو :mrgreen: $منکه ۱۴۰۰۰هزار صلوات نظر کردم..
    _____________________________
    امیرمسعودبهداد از کهکشانیها :arrow:

    ۰۰
    1. اقا ببخشید…سعیدجان ببخشید…اخه پیغام خصوصیم خرابه$لطفا درستش کنید$..
      احمدجان یه چندتا سریال عالی که واقعا بهت حال داد میتونی بهم بگی(فقط طنز نباشه)…چون رفتم سایت زیرنویس فارسی چیزی حدود۱۰۰۰۰۰فیلم هست و منم گیج شدم کدومو دانلود کنم؟؟؟؟…ممنون میشم ازت…جبران میکنم رفیق…$اقایون ببخشید چون پیغام خصوصیم خرابه…احمدجان منتظرم

      ۰۰
    1. همچین گفتی تمومش کردن که فکر کردم (اهم…اهم) مثل من ۴۰۰ تا تروفی را گرفتی و ریدلر را ترکوندی :wink:

      ۰۰
    1. با سلام! (برای همه دوستانی که این مطلب را مطالعه می کنند)

      از اینکه از نوع و سبک مطلب رضایت دارید، جای بسی خوشحالیست. البته امیدوارم همه خوانندگان مطلب فوق همین نظر را داشته باشند. از شما می خواهم در کنار لذت بردن روایت داستانی بازی، به پیچ و خمها و ریزه کاریهای نوشتار هم کمی دقیق شوید. اگر نشانه ها را شناسایی کردید، آنرا عنوان کنید و نقاط ضعفش را یادآور گردید…. برای بهتر شدن چاره ای جز نقد منطقی هر اثر نیست.

      باز هم لازم به ذکر است تکه های داستانی چون :
      بتمن: سلینا! این معما را ریدلر برایم طرح کرده است. “وقتی بیشتر می شود میزان دید شما هم کمتر می شود” جواب؟!
      سلینا: اوه…بتمن! الان میون زمین و هوا گیر کردم. آیوی، این دختر بد منو دست کم گرفته. بتمن، همه جا داره تاریک میشه!
      بتمن: آفرین سلینا… جواب درست: تاریکی !!!

      در بازی از زبان کاراکترها بیان نشده و بیشتر برای شرح و بسط داستانی که گاها بار طنز نیز بر دوش دارند، در کنار هم نوشته و برای شما ارائه داده ام.

      برخی از بازیها پتانسیل نهانی خاصی دارند که باید آزاد شوند تا ارزش آنها بیشتر آشکار گردد. درباره این بازی و بازیهای دیگری چون اسکایریم و پرتال و فرقه آدمکشها و آلن ویک و … نیز صدق می کند. زوایای پنهانی دارند که می تواند در صورت کشف، روشنگر افکار بازیبازان و بازی سازان گردند.
      البته می خواستم عناصر گیم پلی و جذابیت را نیز جهت پر بارتر کردن وجه آموزشی مطلب ، به متن اضافه کنم که بسیار حجیم تر میشد لیکن از آوردن آنها در متن صرف نظر کردم.

      با تشکر از همه دوستان عزیزم!
      ** ” میخوام همه بدونند که من از کارهای سخت قدردانی میکنم.با نگاه کردن به شما یاد فیلم مورد علاقه ام می افتم که شبها تماشا می کردم. اسمش چی بود؟ اوه آره ، حمله احمقهای نادونی که نمی تونند یه احمق تر از خودشون رو که لباس خفاشی پوشیده ، پیدا کنند. حالا از اینجا گورتون رو گم کنید.” — ژوکر به خلافکارها در بازی بتمن: تیمارستان آرکام / Batman: Arkham Asylum **

      ۰۰
    2. کاش اینجور مطالب یه رسم بشه توی سایت.
      به امید ” بررسی داستانی “اساسینز کرید و اسکایریم و کال آف و…

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر