خانه » مقالات بازی ده لحظه بهیادماندنی از سری بازی فاینال فانتزی × توسط حامد محمدپور در ۱۴۰۲/۰۹/۲۹ , 20:00:00 2 بالاخره و بعد از سالها انتظار، قسمت پانزدهم از مجموعهی محبوب و پرطرفدار «فاینال فانتزی» (Final Fantasy) منتشر شد. بر همین اساس، تصمیم گرفتیم تا قسمتهای گذشته، صحنهها و سکانسهای بهیاد ماندنی از این مجموعه را گردآوری کرده و ارائه دهیم. این مجموعه از بازیها به داشتن داستان و شخصیتپردازیهای قدرتمند مشهور است که همین مسئله باعث شده تا در میان انبوه این شخصیتها و ماجراهایی که برایشان شکل میگیرد، با صحنهها و اتفاقات جالب، احساسی و به یادماندنی روبهرو شویم که خاطراتشان تا ابد در ذهنمان باقی خواهد ماند؛ البته بهطور حتم این انتخابها بیشتر به سلیقه و نظر شخصی افراد بازمیگردد، بنابراین سعی کردیم تا مواردی را مد نظر قرار دهیم که بیشتر از همه مورد توجه هواداران این سری قرار گرفته است. در ادامه همراه دنیای بازی باشید. تذکر: لازم به ذکر است که مطالب زیر حاوی اسپویل بوده و اگر این مجموعه را بازی نکردهاید ممکن است داستان برایتان لو برود. فهرست محتواFinal Fantasy VIII | When Gardens Attack -10۹- Final Fantasy VII: Advent ChildrenFinal Fantasy IV | Palom and Porom -8Final Fantasy IX | Battle Between Alexander & Bahamut -7۶- Final Fantasy V | The Death of Galuf ۵- Final Fantasy 13-2 | Serah death۴- Final Fantasy V | Tidus and Yuna۳- Final Fantasy X | Tidus Says Goodbye ۲- Final Fantasy VII Crisis Core | Zack’s Death۱- Final Fantasy VII | Aeris’s death Final Fantasy VIII | When Gardens Attack -۱۰ در این قسمت ما در محلی به نام دانشگاه و مدرسه آموزشی قرار داریم که یکی از مکانهای اصلی بازی هم بهحساب میرود. در ادامه بازی از طرف هیولاهای «ولترون» حملهای به این دانشگاه شکل میگیرد که باعث یک جنگ بزرگ و پرهیاهو بین افراد و دانشجوهای دانشگاه و ولترونها می شود. همین جنگ باعث شکلگیری صحنهها و اتفاقات جالب و دیدنی میشود که با توجه به اولین کارهای از پیش رندر شده «اسکوئر اینکس» بر روی کنسول نسل اولی سونی؛ دیدنشان خالی از لطف نبوده و هیجان مضاعفی به مخاطب منتقل میکند. ۹- Final Fantasy VII: Advent Children روایت داستانی مجموعه فاینال فانتزی مختص به بازی نبوده و بعضاً قسمتهایی از داستان در انمیشنهای مختلفی روایت شده است. یکی از بهترین انیمیشنهایی که تقریبا تمامی شخصیتهای اصلی در آن حضور داشتند، انیمیشن «نجات کودکان» است که حضور «کلود» و «سفیروث» جلوهای متفاوت به داستان آن بخشیده بود. در انتهای این انیمیشن، یک صحنه خاطرهانگیز رخ میدهد که در آن کلود در داخل کلیسای مخروبه و در میان بچههایی که نجات پیدا کردهاند، ناگهان در قسمتی از کلیسا شخصیتهای «ارس» و «زک» را میبیند که خرسند از اتفاقات بهوجود آمده از او دور شده و در میان نور ناپدید میشوند. مطمئناً این صحنه اشک را از چشمان طرفداران این مجموعه سرازیر کرده است. Final Fantasy IV | Palom and Porom -۸ شخصیتهای همراه «سسیل» (Cecil) در بازی فاینال فانتزی ۴ فداکاریهای بسیاری انجام دادند تا وی به هدف خود که نابودی نیروهای شیطانی بود، دست پیدا کند. در این راه «سید» (Cid) خود را از کشتی به بیرون پرتاب کرد و «ینگ» (Yang) نیز خود را در اتاق در حال انفجار زندانی کرد. اما شاید بهترین و احساسیترین صحنهای که هنوز در ذهنها باقی مانده است را بتوان مربوط به فداکاری «پالوم» (Palom) و «پروم» (Porum) دانست؛ کودکان دو قلویی که یکی در جادوی سیاه و دیگری در جادوی سفید مهارت داشتند و شخصیت اصلی را همراهی میکردند. سسیل در بخشی از داستان بازی در تلهای گیر افتاده و دیوارها شروع به جمع شدن کردند، اما این دو کودک با فداکاری و تبدیل کردن خود به سنگ، تله را متوقف کردند. با وجود اینکه جادوها و روشهایی برای خنثا کردن طلسم سنگ در بازی وجود دارد، به علت سطحِ بالا بودن روشها، امکان زنده کردن مجدد آن دو وجود نداشت و این مسئله حادثهی رخ داده را دردناکتر میکرد (هر چند در بعضی از نسخههای بازسازی شده روی پلتفرمهای مختلف بعد از پایان بخش داستانی، این دو شخصیت دوباره زنده میشدند). Final Fantasy IX | Battle Between Alexander & Bahamut -۷ داستان بازی فاینال فانتزی ۹ از کشمکشهای بسیاری بین دو شخصیت اصلی آن یعنی «زیدان» (Zidane) و «گارنت» (Garnet) برخوردار است. این دو بعد از ماجراجوییهایی بسیار به شهر «الکساندریا» (Alexandria)، اصلیترین منطقهی بازی، باز میگردند تا در برابر حملهی دشمن از آن دفاع کنند. با این وجود، دشمن با استفاده از «باهاموث» (Bahamut) به این مکان حملهور می شود. درست در لحظهای که شهر در حال سقوط است، بخش اعظمی از قلعه زنده شده و الکساندریا، یکی از اصلیترین نیروهای احضار شوندهی این مجموعه، پدیدار میشود که مبارزهی او با باهاموث و عقب راندن آن بسیار جذاب است. از طرفی شاید بتوان زنده شدن مجسمهها در انیمهی «فاینال فانتزی ۱۵: کینگزگلیو» را با الهام از این صحنه در نظر گرفت. ۶- Final Fantasy V | The Death of Galuf یکی از لحظات بهیاد ماندنی از مردن شخصیتهای فوقالعاده، صحنهی سقوط «گالوف» (Galuf) در فاینال فانتزی ۱۵ است. گالوف نیمهی نخست بازی را در نقش یک شخصیت کامیک مانندِ احمق که به یاد نمیآورد از کجا آمده و چه کسی است میگذارند. تنها زمانی که به سرزمینش باز میگردد، به یاد میآورد که او پادشاه و یکی از قهرمانان اصلی در سی سال پیش برای گرفتن Exdeath بوده است. پس از آن، گالوف دوستان قدیمی و متحدانش را فرا میخواند تا علیه Exdeath ارتشی متحد تشکیل دهند. هنگام رسیدن به کریستالهای جهان دوم، Exdeath کریستالها را دستکاری میکند تا ارتش آنها را متوقف کند؛ اما گالوف بر این حقه چیره شده، دخترخواندهاش را نجات داده و سپس به سوی Exdeath حملهور میشود. گالوف نیز زیر حملات سنگینی که یکی پس از دیگری بر او وارد میشود، دوام آورده و به مبارزه ادامه میدهد. اما صحنهی تراژدیک ماجرا باقی مانده است. پس از آن که Exdeath میگریزد و گالوف بیجان بر زمین میافتد، سربازان دورش را گرفته و سعی میکنند با استفاده از جادوهای بهبود دهنده و معجونها که در همهی نسخهها نجاتدهندهی جان قهرمانان بوده او را سر پا کنند، اما گالوف به آنها دستور میدهد مبارزه را ادامه داده و وقت و انرژیشان را صرف وی نکنند؛ در نهایت گالوف میمیرد. ۵- Final Fantasy 13-2 | Serah death سهگانه ۱۳ از طرف هواداران این مجموعه مورد استقبال قرار نگرفت، اما حقیقت امر این است که این سهگانه شخصیتهای متنوع و البته به یادماندنی را معرفی کرد که «لایتنینگ» یکی از مهمترین این شخصیتها است. در انتهای قسمت دوم از سهگانه ۱۳، شخصیت «سارا» بعد از سپری کردن ماجراهای طولانی در انتها در برابر طلسمی که بعد از کشته شدن غولآخر بازی آزاد شد، نتوانست دوام بیاورد و در نتیجه از دنیا رفت. شخصیت سارا در طول مدت این قسمت بسیار پخته و قوی ظاهر شده بود و از دست دادن آن یک شوک بزرگ برای مخاطبین این قسمت به حساب میآمد. ۴- Final Fantasy V | Tidus and Yuna قسمت دهم از این مجموعه را میتوان کلکسیونی از صحنههای احساسی و بهیاد ماندنی دانست. از اجرای موزیک و آهنگ زیبای ابتدایی بازی گرفته تا جنگها و نبردهای مختلف و روابط میان شخصیتهای داخل این قسمت باعث شده بود تا از قسمت دهم به عنوان یکی از بهیاد ماندنیترین قسمتهای این مجموعه نام برده شود. در این بین، رابطه میان دو شخصیت «یونا» (Yuna) و «تایدوس» (Tidus) بیشتر از همه به احساسات و روابط بین شخصیتها بال و پر داده و سکانس حضور این دو شخصیت در کنار یک برکهی آب و در آغوش گرفتن یکدیگر، از جمله موارد فوقالعاده احساسی و تاثیر گذار این قسمت و حتا بعضاً کل این مجموعه بهحساب میآید. ۳- Final Fantasy X | Tidus Says Goodbye پایان فاینال فانتزی ۱۰ کمی شبیه به «مارمایت» است؛ بعضیها از آن متنفرند و بعضی نیز عاشقش هستند (اگرچه به شکل خندهداری، مارمایت میتواند به هفتمین طبقه جهنم برود؛ جایی که به آن تعلق دارد). این صحنه به قدری پر از احساسات متفاوت است که نمیدانیم باید از کجا آغاز کنیم. اول از همه یک آسودگی خاطر هست؛ رد شدن از هیولایی غولپیکر، هیولای پرندهی دریایی، «گناه» (Sin)، که تجسمی از پدرتان است، شکست دادن Syemour بدطینت برای هزارمین بار، میخ کردن پدرتان به غولآخر موسیقیایی کل مجموعه و در پایان قربانی کردن Aeonهایتان. چیزی که پایان را حتا بیشتر تراژدیک میکند، این است که ما عاقبتِ «تایدوس» (Tidus) را ساعتها قبل در داستان متوجه میشویم. ذهن ما که متاثر از هالیوود است، بهمان میقبولاند که این موضوع مهم نیست، زیرا تایدوس و تیمش راهی پیدا خواهند کرد تا به حیاتشان بعد از بیدار شدن Fayth ادامه دهند؛ ولی این موضوع هرگز اتفاق نمیافتد. پس از یک پایکوبی کوتاه مدت و لحظهای که واقعیت، چهرهی نفرتانگیز خود را نشان میدهد، یونا چشمانش را میبندد تا شاید واقعیت باطنش را تغییر دهد. تایدوس، بعد از آخرین آغوش، از درون یونا عبور کرده و به سوی محو شدن از موجودیت پیش میرود تا به پدرش برسد، تا ما بمانیم و دلی شرحه شرحه شده از غصه و گریه. ۲- Final Fantasy VII Crisis Core | Zack’s Death خیلی از طرفداران این مجموعه شخصیت «زک» را به شدت مورد احترام قرار داده و ستایش میکنند، و بعضاً او را بیشتر از «کلود» و دیگر شخصیتهای این مجموعه دوست دارند. شخصیت زک در انتهای قسمت Crisis Core: Final Fantasy VII در محاصره دشمن قرار گرفته و به دردناکترین شکل ممکن کشته میشود. از همه مهمتر، در انتهای کار کلود بالای سر زک آمده و با دیدن صحنه کشته شدن او متحول شده و تصمیم میگیرد تا راه او را دنبال کند. ۱- Final Fantasy VII | Aeris’s death بدون تردید یکی از بهیاد ماندنیترین و احساسیترین صحنهها از کل مجموعه فاینال فانتزی، کشته شدن «آرس» (Aerith) به دست «سفیروث» است که یک شوک بزرگ برای تمامی طرفداران این مجموعه محسوب میشود. آرس دختری زیبا و البته محبوب بود که به بیرحمی تمام توسط سفیروث کشته شد و هیچکدام از دوستانش از جمله «کلود» نتوانستند کاری برایش انجام دهند. همین امر نیز باعث شد تا آتش انتقام در وجود کلود شعلهور شده و با انگیزهای مضاعف به نبرد با سفیروث برود. نویسنده حامد محمدپور من قهرمان نیستم، نبودم و نخواهم بود، من فقط یک قاتل پیر هستم که برای انجام کارهای کثیف استخدام میشم. final fantasy xvشرکت Square Enix مقالات بازی 2 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. چقدر دلم هوای نقدای ایزدی رو کرده…ای کاش برای FFXV هم یه جایی نقدی چیزی مینوشت :/ ۱۲ برای پاسخ، وارد شوید هیچی فاینال ده نمیشه :۱۵: :۱۵: :۱۵: یه بیست برتر از هر موضوعی میتونم با فاینال ده براتون در بیارم. میعادگاه لحظات درخشانه این بازی. لامصب اسکوعر چی ساختا ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید
چقدر دلم هوای نقدای ایزدی رو کرده…ای کاش برای FFXV هم یه جایی نقدی چیزی مینوشت :/ ۱۲ برای پاسخ، وارد شوید
هیچی فاینال ده نمیشه :۱۵: :۱۵: :۱۵: یه بیست برتر از هر موضوعی میتونم با فاینال ده براتون در بیارم. میعادگاه لحظات درخشانه این بازی. لامصب اسکوعر چی ساختا ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید