گل سرخ، ماشیناریم دیگر | نقد و بررسی بازی Candle
بازیهای فکری مدت زیادی است که کم فروغ شدهاند. بازیهایی مانند جزیرهی میمونها، سایبریا، مأموریت اژدها و سام و مکس که با داستان و معماهای بسیار زیبایشان طرفداران را میخکوب میکردند حال دیگر وجود ندارند؛ اما اکنون تنها بازیهایی مانند «دپونیا» (Deponia) این سبک را زنده نگه داشتهاند. احتمالاً بسیاری از طرفداران بازیهای ویدئویی تاکنون بازی «ماشیناریوم» (Machinarum) را بازی کردهاند. این بازی به علت سبک گرافیکی و مکانیکهای خاص خود موفق شد دل افراد بسیاری را به دست آورده و نظر منتقدان را به سوی خود جلب کند.
به تازگی شرکت بازیسازی مستقل اسپانیایی به نام «تکو استودیو» (Teku Studios)، یک بازی به نام «شمع» (Candle) با الهام از ماشیناریوم ساخته و عرضه کرده است. در ادامه با نقد این بازی با دنیای بازی همراه باشید.
آتش و نابودیهای زمین
بر اساس تقویم مایاها زمین در دورههای زمینی مشخصی بهصورت کامل نابود میشود و تا کنون نیز چهار مرتبه این اتفاق رخ داده و تمام موجودات روی آن از بین رفتهاند. داستان بازی شمع در یکی از این چهار مرتبه و زمانی که موجودات (نه انسانها) درون آن در سطح بالایی از پیشرفت قرار دارند اتفاق میافتد. البته منظور از سطح بالای دانش ساختمانهای سر به فلک کشیده نیست؛ بلکه در این دنیا آتش و جادو حرف اول را میزند.
گفته شد که بازی در یکی از دورههای زمانی گذشته اتفاق افتاده و به صورت دقیقتر در نزدیکی پایان آن قرار دارد. شخصیت اصلی بازی «تِکو» (Teku) نام دارد که نوعی راهب به حساب آمده و با نور شمعی که حمل میکند، روشنایی را به قلب دیگران میتاباند. قبایل مختلف در این زمان به جان هم افتاده و دهکدههای یکدیگر را به آتش میکشند و زمین در حال نابود شدن است. یکی از این حملات به قبیلهی تکو انجام شد اما وی موفق میشود جان سالم به در ببرد؛ او متوجه میشود کدخدایشان دزدیده شده است، حال وظیفهی شما است که با تکو همراه شده تا دهکدهی وی را نجات دهید. داستان بازی تقریباً سر راست است؛ اما به همان سادگی هم که انتظار دارید نیست و غافلگیریهای جالبی را برای شما رو کرده و کشش لازم را از نظر داستانی که مهمترین عامل یک بازی فکری است ایجاد میکند.
تقابل آب و آتش
علاوهبر داستان، یکی دیگر از اصلیترین عوامل کشش سبک ماجرایی را میتوان معماها و روند بازی به شمار آورد. شمع یک بازی سکوبازی دوبعدی است که المانهایی از مبارزه و مخفیکاری در خود دارد.
در شمع همانطور که از نام بازی نیز پیداست، اصلیترین مکانیزم بازی بر دوش یک شمع کوچک است. این وسیله علاوهبر اینکه محیطهای تاریک را روشن میکند، در حل بسیاری از معماها نیز تأثیر داشته و میتواند با قابلیت ویژهای که دارد روی بخشهای مشخصی از محیط نیز تأثیر گذارد. با وجود این، نور شمع تکو ابدی نیست و اولین هدف شما در هر محیط حل معماهای بازی برای روشن کردن آن است. این کار زیاد راحت نیست؛ زیرا بعضی مواقع شما مجبور خواهید شد از روی رودخانه و مناطق مرطوب گذر کرده یا حتا برای مخفی شدن از دشمنان آن را خاموش کنید.
کولهپشتی تکو ساختار سادهای دارد و خیال شما را از ترکیب آیتمها در آن راحت میکند. همچنین آیتمها را تنها در مکانهای بسیار خاصی که بازی به شما اجازه میدهد میتوانید امتحان کنید و حتا قابل انتخاب هم نیستند. تعدادی از معماهای بازی نیز محیطی هستند و باید با دقت کردن به اطراف جواب را پیدا کنید؛ اما این نوع از معماها با دو مشکل کوچک مواجه هستند.
حتا نیاز نیست برای تعدادی از معماها به دنبال جواب بگردید بلکه با کمی تلاش و شانس میتوانید در کمتر از ده دقیقه راهحل را به دست آورید. همچنین ممکن است در موارد بسیار نادر نشانگر موجود روی بخشهای مختلف معما غیب شده و دیگر نتوان بازی را ادامه داد.
یکی دیگر از مشکلات یا مزایای بازی (بستگی به خودتان دارد) مکانهای مخفی بازی است. برای پیشروی در بعضی مراحل باید این راههای مخفی را پیدا کنید؛ اما بهقدری خوب مخفی شدهاند که یا دقت بسیار بالا میطلبند یا با آزمون و خطا پیدا میشوند.
دنیای آبرنگی
محیطهای شمع همگی نقاشیهای زیبایی هستند که با آبرنگ تهیه شدهاند. مراحل مختلف بازی بسیار متنوع بوده، بسیار پر جزئیات و چندلایه هستند که در بعضی صحنه شما را مجبور میکنند بیتوجه از موانع موجود در صحنه به تماشای زحمات شش سالهی سازندگان بنشینید. حجم ده گیگابایتی بازی نیز از همین موضوع نشأت میگیرد. علاوه بر محیطها شخصیتهای بازی نیز با محیط فانتزی آن همخوانی داشته و از طراحی مناسبی بهره میبرند.
چیبوکی چالا چالا
در بازی شمع موسیقیهای زیادی وجود ندارد؛ اما همان تعداد محدودی که ساختهشدهاند، بهخصوص آهنگ موجود در منوی اصلی بازی هماهنگی مناسبی با محیط داشته و شما را در بازی فرو میبرند. صداگذاریها نیز بهخوبی انجام شده است؛ اما بهوضوح مشخص است که احتمالاً سازندگان از بازی ماشیناریوم در این زمینه الهام گرفتهاند.
تمام مکالمات درون بازی درست مانند ماشیناریوم درون ابرهای بالای سر شخصیتها و با نمایش تصاویر متحرک اتفاق میافتد؛ با این تفاوت که این بار شخصیتهای موجود در بازی از خود اصوات نامفهومی نیز تولید میکنند. همین اصوات نیز به خوبی ضبط شدهاند و با شخصیت مقابل شما خوانده و لحن ادای بعضی از آنها خنده را بر لب شما خواهند نشاند.
کدخدای قبیلهی شما در نقش راوی نیز عمل میکند؛ اما بعضی مواقع همین راوی روی اعصاب است! همانطور که توضیح داده شد تمام مکالمات با حبابهای گفتگو انجام میشود. با وجود این، راوی همین گفتوگوها را در بعضی جاها دوباره تکرار کرده و برای شما شرح میدهد.
نتیجهگیری
ساخت بازی شمع نزدیک به شش سال به طول انجامید و به نظر میرسد به خوبی توانسته است جواب حامیان خود را بدهد. در این بازی همهچیز سر جای خود قرار دارد و شما را سرگرم میکند. اگر به دنبال یک بازی معمایی میگردید تا با این سبک تجدید دیدار کنید شمع میتواند گزینهی خوبی به شمار آمده و حداقل پنج ساعت شما را سرگرم کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
نقد خوبی بود تشکر
فقط این بازی منو بیشتر یاد child of light انداخت تا ماشیتاریوم !
شاید بشه به اونم نصبت داد ولی چون سبکش ماجرایی هست بیشتر به ماشیناریم میخوره به نظر من
تشکر از اقا صادق بابت این نقدوبررسی خوبش