خانه » نقد و بررسی چگونه با پتک نقد بنویسیم | نقد بازی Dishonored 2 × توسط سعید زعفرانی در ۱۳۹۵/۱۰/۰۳ , 22:30:44 39 احتمالا شما بعد از خواندن این متن بیشتر از هر چیز به این اعتراض خواهید کرد که نگارنده در آن بیش از اینکه به بازی و ظرافتها و ویژگیهای سرگرمکنندهاش بپردازد به فلسفهبافی در مورد چگونگی برخورد با بازی پرداخته و از این ناراضی خواهید بود که به جای استناد به نقاط اتکای بازی و در نظر گرفتن چگونگیهای موجود در ساختار، به چراییها توجه شده است. در همین ابتدا باید عرض کنم که این ایراد وارد است و نویسنده آن را با کمال میل میپذیرد اما بهتر از این نمیتواند بنویسد. ولی شما در ادامه با دنیای بازی همراه باشید! نوسان، آزار، سرگرمی “نوسان تغییر تکرار شوندهی یک متغیر حول یک وضعیت تعادل است.” وضعیت تعادلی که در این بازی و بازیهای مشابه به سختی و با تلاشی که به نظر «سرگرمی» میرسد برقرار میشود. اتفاقی که باید اصلِ موجود در بازی، یا هر اثر هنری که اینطور ادعا میکند باشد، اما در اینجا به عهدهی بازیکننده گذاشته شده و از این نظر که او در تمام مدت در صدد بازیابی یا به کارگیری این تعادل است و تمام لذت ممکن از بازی را بدینسان میبرد آزار دهنده است. این گزاره در مورد خیل عظیمی از بازیهای این مقطعِ حساس از تاریخ بازیهای رایانهای صادق است. بازیهایی که با ادعای سرگرمکنندگی به واسطهی دادن آزادی و اختیار عمل به مخاطب خود، مشتری جذب میکنند، اما در پایهریزی آزادی و اختیار عمل از اساس اشتباه قدم برمیدارند. بازیهایی که اگر میزان کمی مازوخیسم در بازیکنندهی مواجه شده با آنها نباشد، ابدا سرگرمکننده و لذت بخش نیستند. جابهجا کردن مفاهیم و تعابیر غلط از آنها و بعد قالب کردنِ این تعابیر اشتباه به موثرینِ هدف، بخش مرسومی از بازیسازی حال حاضر دنیا است و به جاهای خوبی ختم نخواهد شد. دقت کنید که هنوز به سراغ بازی و اینکه چطور عمل میکند نرفتهایم و این فقط یک مقدمهی گیجکننده است برای آماده کردنِ ذهن خواننده. نتیجه اینکه منظور اصلی این است که چرا وقتی یک کارکردِ مشخص از بازی و از مخاطبِ درگیر آن انتظار میرود، سازنده به حفظ آنچه باید روی نمیآورد؟ یعنی وقتی قرار است “متغیر” حولِ یک وضعیت “تعادل” به تغییر تکرار شونده نائل آید، چرا مفهوم “تعادل” به “متغیر” تبدیل میشود و از این راه برای خلق شائبهی سرگرمکنندگی و درگیری مثبت هم استفاده؟ اگر بازی را امتحان کرده باشید و با ساز و کارِ داستانی و گیمپلی آن آشنا باشید، با معادلسازیِ مدلهای پیشبینی شده در روند Dishonored 2 میتوانید [البته به سختی] متوجه شوید که چرا بازی از اساس ایراد دارد و بر خلاف تصور و بر خلاف تلاشی که صورت گرفته و ضمنا بر خلافِ بازخوردهای مثبتی که دریافت کرده و شده است، نباید مورد توجه قرار بگیرد و ابدا ارزشمند نیست. همینجا نگارنده پتک اول را میکوبد به امید اینکه حداقل صدای آن یا لرزشی که به خاطر فرود آمدنِ سهمگین ابزارِ کوبش ایجاد شده است، آرامشِ خواننده بر هم بخورد. مواجهه گریزی در بازی تماما صحبت از «انتخاب» است. از همان ابتدا که داستان کوبنده شروع به روایت میکند شما در مقابل انتخابی قرار میگیرید. اتفاقا شما باید بینِ پدر یا دختری انتخاب کنید که باقی داستان را باید رقم بزنند. طبق آماری که از تحقیقات انجام نگرفته به دست آمده است، خیلی از بازیکنندگان تمایل دارند حداقل برای بار اولِ مواجهه با بازی شخصیت «امیلی» را انتخاب کنند. بازیسازان واقف بر این موضوع عمده تغییراتِ بازی را برای این شخصیت و حالتی که با او بازی ادامه یابد ترتیب دادهاند و در حالتی که «کوروو» بازی را به پیش ببرد عملا چیز جدیدی دست بازیکننده را نمیگیرد. بدین ترتیب انتخابِ شما تا حد زیادی خنثی شده است چون واقعا معنی ندارد که شما امکانِ لذت بردن از امکانات جدید و اتفاقات کاملا بکر و تغییرات هنگفت را داشته باشید اما آن را انتخاب نکنید! خودِ طرف داره میگه منو انتخاب نکن! بلافاصله بعد از این هم یک بار دیگر امکان انتخاب به شما داده میشود. اینکه انتخاب کنید که باقیِ ماجرا را با قدرتهای ماورایی تجربه کنید یا اینکه آنها را رد کنید و تا پایان را بدون آنها ادامه دهید! این انتخاب هم خیلی بدیهی و ساده خنثی میشود و اصلا نیازی به شرحِ ماوقع نیست و هر آدم عاقلی تصمیم میگیرد از تمام امکانات و قدرتهایی که یک بازی در اختیارش میگذارد استفاده کند. مخصوصا قدرتهایی اینچنین جذاب و کار راه بیانداز که در ادامه به تحلیل آنها هم نمیپردازیم. در طول بازی باز هم به شما قدرتِ انتخاب داده میشود. از همین دست. اما بحرانیترینِ تصمیم بازی آنجایی گرفته شده که درست همانند بازی قبلی به شما این امکان داده میشود که بینِ زنده نگهداشتنِ آنهایی که دشمن شما هستند و وقتی ببینندتان در کشتن شما درنگ نمیکنند و کشتن آنها یکی را انتخاب کنید. این گزینه چطور خنثی میشود؟ اینطور که بازی یک «کد اخلاقی» تعریف میکند و شما را ملزم به پیروی از آن میپندارد. یعنی در بازی «خوب» و «بد» معنا دارد و این معنا را «بازیکننده» که به عنوانِ نقش اصلی اتفاقا در داستان هم «مرجع» است (ملکه) تعیین نمیکند، بلکه «بازیساز» که «خالق» است و مسلط بر همه چیز (چون خدا) هم آن را تعیین میکند و هم نتیجهی رعایت کردن/نکردن آن را مشخص! حتا اگر این آشفتگیِ منطقی را هم نادیده بگیریم، با یادآوریِ موضوع “نوسان” و ایراد وارده، تناقض به وجود آمده در ارتباطِ مسئلهی اخلاق که بازیساز خلق میکند و تعادلی که بازیکننده باید، به هیچ عنوان قابل حل به نظر نمیرسد! بازی مدام گوشزد میکند که اعمال شما در دنیای بازی تبعات دارد! اینکه در Dishonored 2 شما میتوانید با «امیلی کالدوین» به دنبالِ آزاد کردنِ تاج و تختِ ملوکانهتان باشید و ضمنا «کوروو آتونو» را هم از قبَلِ شکست دادنِ «دلایلا کاپرسپون» آزاد کنید خط اصلی داستانی است که به انحاء مختلف میتواند به انجام برسد. اما وقتی یک سیستمِ اخلاقی در بازی تعریف شده است، آن وقت انتخابِ بازیکننده در چگونه به پایان رساندن آن تا حد زیادی خنثی میشود، چون آزادی عملی در کار نیست، چون هر عملِ شما متعاقبا نتیجهای دارد و هر نتیجهای الزاما آن نتیجهای که خدا را راضی کند نیست. اگر عملِ شما به دیکتاتوری بیانجامد، خونخواهی شما محقق شده اما از نظر بازی سرافکندهاید! در حالی که من آزادی را در این میبینم که شما هر طور دلتان بخواهد به پایان برسید و در آخر از نظر بازی «برنده» باشید. لذت دارد کشتن! نگارنده در اینجا از خواننده تقاضا میکند که بر روی تک تک کلمات استفاده شده در بندهای بالا دقت بیشتری بکند و از شنیدن صدای مسلسلوارِ کوبیده شدن پتک بر روی موفقترین ابزارِ تبلیغاتی بازیسازی لذت ببرد. بیمیلی در تحلیل ما عملا نمیدانیم که برای شکل گرفتنِ بستر حاضر که بازی در آن جریان دارد (منظور از جریان، داستانِ بازی است که با ابزار گیمپلی روایت میشود) مفاهیم به هم پیچیده شده و این تناقضات به وجود آمدهاند یا برای انتقال این مفاهیمِ به هم پیچیده و تناقضات حاضر، بستری به وجود آمده است که بازی در آن جریان دارد! با اینحال، خوشبختانه [یا متاسفانه] این بسترِ ساخته و پرداخته شده نیمهی پر لیوان است و باید به آن هم نگاهی انداخت. با اینکه میدانیم در نهایت همهی جزئیات شکل گرفته، به هرز رفتهاند، اما در آنها میشود نقاط تاریک و روشنی پیدا کرد که برشمردن آنها چندان وقتی نمیگیرد و در عوض به اضافه شدنِ کلمات مطلب کمک میکند. البته لازم است تا قبل از اینکه به سراغ بررسی کاملا سطحی المانهای مورد توجه قرار گرفتهی بازی برویم، این نکته گوشزد شود که نگارنده در هنگامِ بازی بیشتر مشغولِ حل مسئلهی فلسفهی بازی و هضم ایرادات اساسی و تناقاضات به وجود آمدهی منطقی و احساسی بوده و به غیر از اینکه از بازی لذت خاصی نبرده (که با ذهنِ اینچنین درگیر نباید هم میبرد) میل چندانی هم به تحلیل موارد پیش آمده نداشته است و به همین سبب کلا خیلی جدی نگرفته است. در ادامه برای چند دقیقه نگارنده پتک را روی زمین قرار داده و چشمها را پشت عینکِ جوشکاری مخفی میکند که حداقل به اندازهی چند اسکرینشات به خود بازی هم پرداخته شود. اینکه لحنِ نوشته در ادامه تغییر میکند و به نظر میرسد رویکردِ نویسنده مثبت شده است کاملا عمدی است و یک نوع بازی در آوردن است برای برقراری تعادل در میزان انتقاداتی که انتشار این متن در پی خواهد داشت. اولین چیزی که خیلی به کمک بازی میآید، طراحی شهر است. اگر مصاحبهی سازندگان را بخوانید متوجه میشوید که آنها برای جدا کردنِ فضای بازی از بازی اول، شهر را عوض کردند و ضمنا برای طراحی محیط شهری و ساختمانها از الگوهای شهری جنوب اروپا، مخصوصا شهر آتن استفاده کردند. یکی از برتریهای بازی و آنچه باعث میشود گرافیک آن را ارزشمند بدانیم، این نوعِ نگاه و دقتِ به سزا است. یکی از اولین مواجهههای شما با دشمنان زنده در بازی، که با خطرِ شما که مدام تهدیدشان میکند، در این صحنه است. شما کاملا بر موضوع مسلط هستید، قدرت تصمیمگیری دارید و با ابزارهای در اختیارتان میتوانید به انواع مختلف از آنها عبور کنید. من در اینجا از گزینهی “دویدن” استفاده کردم! هیچکدامشان به شما نمیرسند و میتوانید بدون کشتنِ حتا یک نفر، مرحله را به پایان برسانید! نتیجه شد این! بازی یک تروفی هم به من داد و درجهی هرج و مرج هم به نفعِ بازی پایین باقی ماند. اما من اینطور بازی کردن را نمیپسندم و مخصوصا در یک بازی اول شخص که هم سلاحِ سرد و هم سلاحِ گرم برای استفاده در اختیار من قرار گرفته است، از گزینهی کشتنِ دشمنان حتما استفاده خواهم کرد! طراحی مرحله در بازی در سطح بینظیری قرار گرفته است. به عنوان مثال درگیری اصلی شما در این مرحله مدام با چالشِ پیدا کردنِ راه مناسب و فهمیدن ساز و کارِ قلعهای است که نه فقط طراحی ظاهری و باطنی (!) خوبی دارد بلکه از این طراحی به بهترین نحو ممکن هم استفاده شده است تا بازی بتواند متفاوت، منحصر به فرد و چالشبرانگیز ظاهر شود و یکی از خلاقانهترین مراحل آن رقم بخورد. یکی دیگر از خلاقانهترین و لذتبخشترین قسمتهای بازی همینجا است که شما یک وسیله برای جابجایی در زمان در اختیار دارید و باید ضمنِ حل کردن معماهای محیطی و پیشروی در بازی، به جایی برسید که رازِ اصلی فاش بشود و مهمترین گرهگشایی داستان اتفاق بیفتد. خلاقیتِ سازندگان بازی در طراحی این مرحله و به کارگیری درست و به موقع المانهای در اختیارشان، تحسین برانگیز و حل شدن در روندِ حل کردن این مسئله، سرگرمکننده است. محیط هم در خدمت بازی است و تنوع قابل قبولی دارد. اینکه با پیشروی در بازی دشمنان متفاوتی در مقابل بازیکننده قرار میگیرند یکی از نکات برجستهی بازی است که البته در پرداخت برجسته میشود وگرنه همه از اینچنین بازی انتظار این میزان از تنوع را دارند. به هر حال بازی خوب است. شما خودتان بازی کنید میفهمید. البته در این چیزها خوب است. کلا خوب نیست. روایتِ داستان با میانپردههای این مدلی (کارتونی-کاریکاتوری-کمیکاستریپی) جان میگیرد و کشش خوبی ایجاد میکند. هر چند تعلیقِ سراسری داستان و هدفِ غایی ممکن است همهی جوانب دیگر داستان را به حاشیه براند، اما بازی یک برگِ بنده در داستان دارد که در ادامه توضیح داده میشود. روایتِ میانمتنی یکی از کارهایی است که بازی استادانه انجام میدهد. شما اگر تمام یادداشتهایی که در بازی پیدا میکنید را بخوانید، حتما لذت بیشتری از متنِ داستان بازی و روایت آن میبرید و اگر ادبیاتچی هم باشید از اینکه یک شعرِ خوب در بازی پیدا کردهاید خوشحال خواهید شد. در طول بازی از این صحنهها کم نمیبینید. همین است که میشود اذعان کرد بازی چند پله از نظر طراحی و صحنهآرایی از بقیهی همنسلان خود جلوتر است. اینکه شما به سادگی از این صحنههای حاشیهای میگذرید یا به آنها دقت میکنید مسئلهی بعدی است! گشت و گذار در نقشه و توجه به خطوط جانبیِ گیمپلی و وقتِ بیشتر گذراندن در محیط بازی و به دنبال آیتمهای مختلف گشتن، نتایج مثبت خود را در بازی نشان میدهد. اینکه شما از این موارد استفاده کنید یا نه باز هم یکی از انتخابهایی است که عامدانه باید آنها را کتمان کرد و به استفادهی از آنها تن داد. چون نتیجه دلخواهتر میشود. پیشرفتِ بازی در سیستم ارتقا و اضافه شدنِ قدرتهای جدید و منحصر به فرد امیلی، یکی از جذابیتهای بزرگِ بازی را به فراخورِ انتخاب شما رقم میزند که بدون شک ساختارِ خوبی دارد و گیمپلی را لذتبخش میکند. وقت آن است که پتک دوباره از زمین برداشته شده و روندِ نوشتنِ نقد حیاتی این بازی که طعنه میزند به بازیهای دیگرِ مشابه خودش ادامه پیدا کند. آناکرونیسم حیاتی در پایان شما سرنوشتِ خود و ملک تحت فرمان خود را رقم زدهاید. اما بازی در طولِ روایتِ خود، ایدههای داستانی بیشتری به شما داده است. اینکه زمانپریشی حاضر در بازی به از همگسیختگی ضمنی داستانِ متوجه میشود و اجازه میدهد مخاطب گمان کند با یک روایت یکپارچه مواجه است، برای بازی حیاتی است. اینکه در روندِ بازی، بازیکننده به عنوان شخصیت اصلی مدام مورد خطاب قرار میگیرد که باید این کار را و آن کار را بکند و این در حیطهی اختیارات او نیست، سبب میشود برگِ برندهی داستانِ بازی، یا همان «شک بردن به درستیِ دلایلا» هم خنثی شود. باید علاوه بر این توجه داشت که بازیکننده از ابتدا آنچنان با دلایلا دشمن میشود که با اینچنین ابزارِ خردهپیرنگها نمیتوان غبار از چهرهی منفیِ او زدود. حتا زمانیکه شما با خشونت و بیرحمی تمام همهی مخالفان و خیانتکاران را از دم تیغ گذرانده باشید، در پایان وقتی به شهر باز میگردید با صحنهای به شدت خشونتبارتر و بیرحمانهتر روبرو میشوید که هیچ شکی باقی نمیگذارد که دلایلا بر حق نیست. نتیجهی پایانی هم صرفِ نظر از چگونگی متغیرش، یکی است. اوضاع به حالت عادی بر میگردد. One way or another, you get back what you were robed of! پس تلاشِ روایی برای بر هم زدنِ نظم فکری مخاطب هم یکی دیگر از تیرهای بازیسازان است که به سنگ میخورد و اگر فکر شده با آن مواجه شویم، حتا نتیجهی عکس هم میدهد. نسخهی مورد نقد قرار گرفتهی این بازی از فروشگاهِ بازی گیمشیرینگ تهیه شده بود. نویسنده سعید زعفرانی http://www.last.fm/user/SaeeD22000Z بازی Dishonored 2 نقد و بررسی 39 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. هر چقدر هم ایراد هایی که گرفتین منطقی باشن(که اکثرا هم هستن)، اصلا نمرتون با متنی که نوشتین مطابقت نداره. این خلاف جهت آب شنا کردن برای یکی دو بار اول جالب به نظر بیاد. بعدش بیشتر میره سمت خودنمایی. ولی در کل خیلی جالب می نویسید آقای زعفرانی. حیف که بد استفاده می کنین ازش :۲۴: ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید این در انتظار تایید دوباره برگشته؟ چیز بدی ننوشتم واقعا :۲۳: ۰۰ وقتی به یاد نقد dishonerd از متین ایزدی می افتم وقتی به نقد های طه رسولی برمیگردم. واقعن کجاست اون دی بازی سعید عزیزم دقت کن سعید عزیزم دقت کن (با ریتم بخوانید) ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید نمیگم نقد خوبی بود، ولی درش به نکته واقعا جالبی اشاره شد که قرار دادن همون موضوع به عنوان اساس این نقد و بررسی شما حالا نه کاری درست، ولی متفاوت بود، فکر هم نکنم این دوروبر تا حالا کسی از این دید به این مورد نگاه کرده باشه. ولی در کل مشکل شما با این مشکل! کنونی بازی، بیشتر اختصاص پیدا میکنه به صحبتها و هایپهایی که سازندهها پیرامون آزادی عمل بازی رویش مانوور دادند. همین موضوع احتمالا شما رو خیلی حولوهوش این آزادیعمل ذکر شده حساس کرده که به نکته خوبی هم رسیدید. ولی برای خودم، واقعا فرقی نداره. کاری هم با صحبتهای سازندهها ندارم و اصلا خبرای بازی رو دنبال هم نکردم. مثل نسخه قبلی، از درودیوار بالارفتنام رو از پی میگیرم و همه سعیم رو میکنم که no kill کل بازی رو بدست بیارم و از دوجین قابلیت ویژه شخصیتهای بازی هم بهرهای نمیبرم ایرادایی که به بازی گرفتید با نمراتی که به بخشهای مختف دادهای عملا همخوانی ندارد و بیشتر انگار از سر جو و تمایز صورت گرفته این امر. از موسیقی بازی تعریف کردید، بعد بهش هفت دادید. خوب چرا؟ چرا هفت؟ چه مشکلی در خصوص موسیقیها وجود داشت که با وجود ذکر شدن در بخش نکات مثبت در نهایت به نمره ۷ قناعت کردید؟ یا گرافیک. ۶ آخه؟ این همه تعریف از طراحی هنری و فنی بازی و ۶؟ جور در میاد؟ واقعا خق مطلب رو این نکته ادا میکنه؟ مگر اینکه با تعریف کردن از آن به کل منظور دیگری داشتید که باز جور در نمیآید. طراحی هنری و فنی بازی واقعا زیباست. داستان هم که خوب گویا در سطح نسخه قبلی ظاهر شده و صرفا نقشی بودنوار داره و هست که نگن نیست! نمره گیمپلی هم با وجود ذکر آن نکتهی مذکور، باز بسیار بسیار پایین است. کلا نقد رو هم به کنار بزاریم، نمرهدهی شما به بازی بسیار بد و واقعا نمیدونم بر اساس کدامین معیار صورت گرفته. ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید من بازی کردم واز بازی لذت بردم واینم بگم بعضی از دوستان درک نمی کنم چرا از نقد ناراحت می شن نقد یه چیزی مثل نظر منتقد در مورد اثر ولی نظر شما نیست پس اگر بازی دوست دارید بازی کنید ازش لذت ببرید کاری به نظر دیگران نداشته باشین ولی اقای زعفرانی خواهشا نقد نویسی رو در سایت ادامه بدین بعد از چند وقت خوندن نقد ابکی سایت های فارسی بلاخره نقد خوندیم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید چه جالب کسی بازی نکرده بعد شروع کردن تعریف و تمجید از نقد. ۱۰۵ برای پاسخ، وارد شوید اره عزیزم مشکلی هست؟! نقد ادبی گونست ازین دسته هم کم پیدا می شه این روز ها و ازون جایی که ادبیه می تونه خود نقد نقد بشه این کامنت شما هم اسپم حساب میشه با این حساب چون نه حرفی درباره ی نقد زدی نه بازی ولی کسی نمیاد گیر بده میاد؟! ای کاش ملت سرشون تو کاره خودشون بود ، شاید ابران بهترین داشتیم ۷۱۶ مگه اومدیم سایت ادبیات گونه اومدیم یه نقد بخونیم که منه بی سواد ازش سر در بیارم و اگه بازی و انجام دادم نظری درمورد خوب بودن یا بد بودن نقد بدم خیره سرمون سایت بازیه وگرنه کلی سایت ادبی هست،الان مشکل ایران منم/: باید با کسی بحث کرد که منطق داشته باشه نه الکی بیایم یه نفرو بزرگ کنیم. ۶۱ کسی به کسی ارزش نمیده بحث اینه که نظر یکی مثل من هم داره کم کم به این سبک جلب می شه ، این طور نوشتنو دوست دارم و ازش دفاع می کنم و شاید یه زمانی هم خودم براش دست به کار شم وگرنه من به کسی که اول آخر نقدش Stop…هست نه ارزشی میدم نه توهین می کنم، اگه تو تا حالا بن نشدی من زیاد دستمالی شدم :lol: و مطمعن باش می دونم دارم از چی دفاع یا تعریف می کنم ۳۲ اقا سعید حرف دل منو زدی. . منم با این نکشتن هم تو قسمت اول هم تو دوم مشکل دارم . اخه همون اول یه شمشیر و یه تفنگ میده دست ادم بعد میگه نکش ! مگه میشه!؟ :۱۲: :۱۲: ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید نقد خوبی بود خیلی وقت بود کسی فلسفه ی گیم رو به چالش نبرده بود داشتم شک می کردم که فقط منم که مشکل دارم تو این مورد :lol: نوشته از یه جایی به بعد مسنجم نیست ولی خسته نباشی امید وارم از این ها بیشتر ببینیم بازی رو بازی نکردم ولی دلم نیومد از نقد تعریف نکنم ولی دیس آنرد و ۶؟! بیخیال:/ ۶۳ برای پاسخ، وارد شوید جبر گرایی است گویا! ۰۰ ممنون سعید زعفرانی. اثری که بخواد مفهوم رو در قالب درست یا غلط ارائه کنه نمیتونه ادعای آزادی(و در مورد گیم آزادی عمل داستانی) داشته باشه. البته هنوز بازی نکردم و نمیتونم باهات کامل موافق یا مخالف باشم فقط میتونم بگم ممنون بابت اسپویل :lol: یه خبری بده مسلمون اون آخر متن چی بود؟ راستی یه غلط اعرابی هم داره متن، بازی ساز خالقه گفتی مخلوق. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ببخشید من منظور این متن رو نمیفهمم این مطلب نقد هست یا یه نوشته ادبی؟چون واقعا وقتی دارم متن رو میخونم اصلا حالی نمیشم دارم چی میخونم! یعنی موقع خوندن انگار داشتم بوف کور صادق هدایت میخوندم بنظرتون به کار بردن اینطور ادبیاتی مناسبه نوشتن نقد هست؟ قصد جسارت نداشتم فقط حقیقت رو گفتم ۱۲۱ برای پاسخ، وارد شوید خبر داشتم آقا سعید می یاد نمره کم به بازی می ده چون توی تویتر هم گفتن ولی لطفا نگین رجوع به متن چون بعضی اوقات حسش نیس بری بگردی ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید واسه همین گفتم رجوع به متن، که بخونید ۴۲ نمایش بیشتر
هر چقدر هم ایراد هایی که گرفتین منطقی باشن(که اکثرا هم هستن)، اصلا نمرتون با متنی که نوشتین مطابقت نداره. این خلاف جهت آب شنا کردن برای یکی دو بار اول جالب به نظر بیاد. بعدش بیشتر میره سمت خودنمایی. ولی در کل خیلی جالب می نویسید آقای زعفرانی. حیف که بد استفاده می کنین ازش :۲۴: ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید
وقتی به یاد نقد dishonerd از متین ایزدی می افتم وقتی به نقد های طه رسولی برمیگردم. واقعن کجاست اون دی بازی سعید عزیزم دقت کن سعید عزیزم دقت کن (با ریتم بخوانید) ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید
نمیگم نقد خوبی بود، ولی درش به نکته واقعا جالبی اشاره شد که قرار دادن همون موضوع به عنوان اساس این نقد و بررسی شما حالا نه کاری درست، ولی متفاوت بود، فکر هم نکنم این دوروبر تا حالا کسی از این دید به این مورد نگاه کرده باشه. ولی در کل مشکل شما با این مشکل! کنونی بازی، بیشتر اختصاص پیدا میکنه به صحبتها و هایپهایی که سازندهها پیرامون آزادی عمل بازی رویش مانوور دادند. همین موضوع احتمالا شما رو خیلی حولوهوش این آزادیعمل ذکر شده حساس کرده که به نکته خوبی هم رسیدید. ولی برای خودم، واقعا فرقی نداره. کاری هم با صحبتهای سازندهها ندارم و اصلا خبرای بازی رو دنبال هم نکردم. مثل نسخه قبلی، از درودیوار بالارفتنام رو از پی میگیرم و همه سعیم رو میکنم که no kill کل بازی رو بدست بیارم و از دوجین قابلیت ویژه شخصیتهای بازی هم بهرهای نمیبرم ایرادایی که به بازی گرفتید با نمراتی که به بخشهای مختف دادهای عملا همخوانی ندارد و بیشتر انگار از سر جو و تمایز صورت گرفته این امر. از موسیقی بازی تعریف کردید، بعد بهش هفت دادید. خوب چرا؟ چرا هفت؟ چه مشکلی در خصوص موسیقیها وجود داشت که با وجود ذکر شدن در بخش نکات مثبت در نهایت به نمره ۷ قناعت کردید؟ یا گرافیک. ۶ آخه؟ این همه تعریف از طراحی هنری و فنی بازی و ۶؟ جور در میاد؟ واقعا خق مطلب رو این نکته ادا میکنه؟ مگر اینکه با تعریف کردن از آن به کل منظور دیگری داشتید که باز جور در نمیآید. طراحی هنری و فنی بازی واقعا زیباست. داستان هم که خوب گویا در سطح نسخه قبلی ظاهر شده و صرفا نقشی بودنوار داره و هست که نگن نیست! نمره گیمپلی هم با وجود ذکر آن نکتهی مذکور، باز بسیار بسیار پایین است. کلا نقد رو هم به کنار بزاریم، نمرهدهی شما به بازی بسیار بد و واقعا نمیدونم بر اساس کدامین معیار صورت گرفته. ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید
من بازی کردم واز بازی لذت بردم واینم بگم بعضی از دوستان درک نمی کنم چرا از نقد ناراحت می شن نقد یه چیزی مثل نظر منتقد در مورد اثر ولی نظر شما نیست پس اگر بازی دوست دارید بازی کنید ازش لذت ببرید کاری به نظر دیگران نداشته باشین ولی اقای زعفرانی خواهشا نقد نویسی رو در سایت ادامه بدین بعد از چند وقت خوندن نقد ابکی سایت های فارسی بلاخره نقد خوندیم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اره عزیزم مشکلی هست؟! نقد ادبی گونست ازین دسته هم کم پیدا می شه این روز ها و ازون جایی که ادبیه می تونه خود نقد نقد بشه این کامنت شما هم اسپم حساب میشه با این حساب چون نه حرفی درباره ی نقد زدی نه بازی ولی کسی نمیاد گیر بده میاد؟! ای کاش ملت سرشون تو کاره خودشون بود ، شاید ابران بهترین داشتیم ۷۱۶
مگه اومدیم سایت ادبیات گونه اومدیم یه نقد بخونیم که منه بی سواد ازش سر در بیارم و اگه بازی و انجام دادم نظری درمورد خوب بودن یا بد بودن نقد بدم خیره سرمون سایت بازیه وگرنه کلی سایت ادبی هست،الان مشکل ایران منم/: باید با کسی بحث کرد که منطق داشته باشه نه الکی بیایم یه نفرو بزرگ کنیم. ۶۱
کسی به کسی ارزش نمیده بحث اینه که نظر یکی مثل من هم داره کم کم به این سبک جلب می شه ، این طور نوشتنو دوست دارم و ازش دفاع می کنم و شاید یه زمانی هم خودم براش دست به کار شم وگرنه من به کسی که اول آخر نقدش Stop…هست نه ارزشی میدم نه توهین می کنم، اگه تو تا حالا بن نشدی من زیاد دستمالی شدم :lol: و مطمعن باش می دونم دارم از چی دفاع یا تعریف می کنم ۳۲
اقا سعید حرف دل منو زدی. . منم با این نکشتن هم تو قسمت اول هم تو دوم مشکل دارم . اخه همون اول یه شمشیر و یه تفنگ میده دست ادم بعد میگه نکش ! مگه میشه!؟ :۱۲: :۱۲: ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید
نقد خوبی بود خیلی وقت بود کسی فلسفه ی گیم رو به چالش نبرده بود داشتم شک می کردم که فقط منم که مشکل دارم تو این مورد :lol: نوشته از یه جایی به بعد مسنجم نیست ولی خسته نباشی امید وارم از این ها بیشتر ببینیم بازی رو بازی نکردم ولی دلم نیومد از نقد تعریف نکنم ولی دیس آنرد و ۶؟! بیخیال:/ ۶۳ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون سعید زعفرانی. اثری که بخواد مفهوم رو در قالب درست یا غلط ارائه کنه نمیتونه ادعای آزادی(و در مورد گیم آزادی عمل داستانی) داشته باشه. البته هنوز بازی نکردم و نمیتونم باهات کامل موافق یا مخالف باشم فقط میتونم بگم ممنون بابت اسپویل :lol: یه خبری بده مسلمون اون آخر متن چی بود؟ راستی یه غلط اعرابی هم داره متن، بازی ساز خالقه گفتی مخلوق. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
ببخشید من منظور این متن رو نمیفهمم این مطلب نقد هست یا یه نوشته ادبی؟چون واقعا وقتی دارم متن رو میخونم اصلا حالی نمیشم دارم چی میخونم! یعنی موقع خوندن انگار داشتم بوف کور صادق هدایت میخوندم بنظرتون به کار بردن اینطور ادبیاتی مناسبه نوشتن نقد هست؟ قصد جسارت نداشتم فقط حقیقت رو گفتم ۱۲۱ برای پاسخ، وارد شوید
خبر داشتم آقا سعید می یاد نمره کم به بازی می ده چون توی تویتر هم گفتن ولی لطفا نگین رجوع به متن چون بعضی اوقات حسش نیس بری بگردی ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید