نوستالژی همیشه نو | نقد و بررسی بازی The Little Acre
برخی مفاهیم و تجربهها هیچوقت آن حسوحال اولیهی ناب و دوستداشتنی خود را از دست نمیدهند. تجربهی کاوش سرزمینی اسرارآمیز، کاملا نو و بدیع یکی از تجاربی است که همیشه رنگ و بویی تازه دارد و هیچوقت تکراری یا کلیشهای نمیشود. چنین حس و حالی را میتوان نوستالژی نامید. در بیشتر ماجراهایی که به واسطهی قاب کوچک و الکترودهای نوری با آنها خاطره ساختیم یا حتی بدون استفاده از تلویزیون و بهواسطهی کاغذ و قلم لحظات دلچسب و فراموشناشدنی برایمان رقم خورد، بیشتر این لحظات و ماجراها متعلق به دوران کودکی و نوجوانی، و اکتشاف و کنکاش در سرزمینهای جادویی و بدیع بود. حتی در سنین بزرگسالی نیز چنین تجاربی با عناصر خشن و بهنوعی بالغ شده(!) در دسترس ما هستند، اما آن حس ناب و تازگی که در آن ماجراهای خاطرهانگیز وجود دارد، در بزرگسالی و آثار مخصوص به این دوره از عمر آدمی یافت نمیشود و هر از چند گاهی میبایست با دورهی آن ماجراها و به بهانهی برانگیختن حس نوستالژی، دوباره درگیر ماجراجوییهای خطرناک اما فوقالعاده شیرینی شویم که ما را به سرزمینهای دور دست میبرند. The Little Acre یکی از آن آثار هنری است که آن حس نوستالژی خاص را در مخاطب خود زنده میکند؛ نوستالژی، که در ذات خود نوعی تضاد است، اما تضادی دلانگیز. با نقد و بررسی بازی The Little Acre همراه دنیای بازی باشید.
تعاملی با جادوی نوستالژی
حتی قبل از اینکه بازی را دانلود و نصب کنم حس خاصی به آن داشتم. با توجه به تصاویر منتشر شده از بازی و تریلر آن، با خودم گفتم که بهنظر میرسد بعد از مدتها قرار است آن حس خاص نوستالژی و رازآلودگی یک دنیای جدید که راه ورود به آن خیلی هم سخت و پیچیده نیست را دوباره تجربه کنم. بازی را شروع کردم و دقیقا همان چیزی بود که انتظار داشتم؛ نقاشیهای کلاسیک متحرک بهمانند انیمیشنهای فوقالعاده خاطرهانگیز «دیزنی» و سبک ماجراجویی یا اشاره و کلیک. برای من بازی سرشار از آن حس نوستالژی خاص بود؛ نوستالژی که در لغت بهمعنی یادآوری شادی از گذشته و خاطرات دلتنگکنندهای که حس غم را در ما ایجاد میکنند است. شاید کمی بد نوستالژی را تعریف کردم ولی پارادوکس نهفته در حس نوستالژی در بازی بهوضوح نهادینه شده است.
آغاز این نوستالژی بهمحض شروع بازی است، که به روند بیدار شدن یکی از دو شخصیت اصلی، «ایدن»، تعلق دارد! او میخواهد از تختخوابش بلند شود و همین موضوع خودش به خودی خود چالش بزرگی است و موقعیتی بهوجود میآورد که در همان اولین لحظه ارتباطی صمیمی با بازی و شخصیتهایش برقرار کنید.
ایدن یک مهندس بیکار است که دنبال کار میگردد و از قضا پدر وی نیز یک مهندس و دانشمند بوده که بهنظر میآید بیشتر از خود ایدن شیفتهی علم و حرفهی خود بوده که دستگاه و فناوری خلق کرده که در آیندهای نهچندان دور باعث میشود به دنیایی دیگر سفر کنید. همانطور که گفته شد سبک بازی اشاره و کلیک است و بزرگترین چالشهایی که با آنها روبهرو خواهید شد، معماها و عبور از موانع خواهند بود. در بازی چند معمای معدود اما چالش برانگیز وجود دارد و بقیهی معماها و پازلها بهسادگی حل میشوند و در سطح آن چند معدود نیستند؛ معمایی که واقعا از طراحی خوبی برخوردارند و برای حل کردن آنها نه تنها نیاز به جمعآوری آیتمهای متفاوت و متنوعی دارید، بلکه صرفا با قرار دادن آیتمها در جای خودشان همه چیز به خوبی و خوشی به پایان نمیرسد و باید فکر خود را نیز بهکار بیندازید. متاسفانه بازی خیلی کوتاه است و وجود همین چند معمای دست و پاگیر بهشخص مرا راضی نکرد.
این کوتاهی بازی به داستان و شخصیتپردازی آن نیز لطمه وارد کرده است. در اول بازی شما در نقش ایدن فرو میروید که وی با دختر کوچک خود، لیلی، سگ خانگیشان و پدرش زندگی میکند. ایدن از خواب بیدار شده و دنبال پدرش میگردد اما خبری از وی نیست. شما در نقش ایدن در خانه جستوجو میکنید و به بیرون از خانه میروید تا در نهایت پدر را پیدا کنید و ردپایی از وی بیابید زیرا انگار که او ناپدید شده است. همین جستجو شما را به سرزمینی اسرارآمیز میبرد و در نتیجه در این بین شما هم در نقش ایدن در سرزمین جادویی به جستجو ادامه میدهید، و از آن سو نیز در نقش لیلی به جستجوی ایدن مشغول میشوید. دنبال کردن داستانهای موازی و بازی کردن در هر دو نقش بسیار ایدهی جذابی است که بهخوبی پیادهسازی شده و روند داستان از این نظر مشکلی ندارد، و بهواسطهی معماها و چالشهای در راه نیز این داستانها در نهایت به یکدیگر میپیوندند؛ اما مدت زمان به اتمام رساندن بازی کوتاهتر از آن است که کاملا با ایدن و لیلی خو بگیرید و این تجربهی نوستالژی و شیرین را کاملا در ذهن و دل خود حک کنید. نهتنها کوتاهی بازی درخشش آن را محدود کرده، بلکه کوچک بودن و محدود بودن محیطها برای جستجوی بیشتر، پی بردن به ریشههای دنیای اسرارآمیز و شناخت بیشتر پدربزرگ دانشمند این خانوادهی دوستداشتنی نیز از بهکمال رسیدن بازی جلوگیری کرده است. بازی کاملا پتانسیل اینکه به یک اثر نو و مستقل تبدیل شود را دارد، اما محدود بودن موارد ذکر شده، کمبود ظرافت کار در طراحی جزییات برخی محیطها و معماها باعث شده این پتانسیل هدر رود.
زندهتر از آنچه که میتوان دید
انیمیشنها و حرکات در بیشتر صحنهها واقعا خوب از آب در آمدهاند و این حس را به شما القا میکنند که یکی از آثار کلاسیک دیزنی را بازی میکنید. با اینکه در دید کلی انیمیشنها و حرکات شخصیتها و اشیا قابل قبول است، اما با دوبعد گرافیک بیشتر سر و کار نداریم. گاهی حرکت شخصیت اصلی در محوری بهغیر از محورهای طول و عرض غیرطبیعی و نهچندان دلچسب بهنظر میآید، اما زمانیکه جزییات برخی انیمیشنها را میدیدم و به زحمت خلق آنها فکر میکردم، آن غیرطبیعی جلوه کردن ذکر شده از ذهنم پاک میشد؛ از جزییات فوقالعاده انیمیشن شیطنتهای لیلی گرفته تا شیطنتهای آن گربهی کار راه انداز در راه ورود به آزمایشگاه سد! طراحی شخصیتها و جزییات محیط بسیار خوب است، هر چند که محیطهای دنیای اسرارآمیز بازی میتوانستند از جزییات بیشتری برخوردار باشند تا جادوی بیشتری در آنها احساس شود. صداپیشگی شخصیتهای بازی واقعا خوب کار شده و همین هنرمندی صداپیشهها است که باعث میشود بسیار بیشتر با ایدن و دخترش ارتباط برقرار کنید، هرچند که کمبود موسیقی متن قوی در بازی واقعا حس میشود و گاهی اوقات موسیقیهای موجود بیشتر آزاردهنده میشوند تا لذتبخش و سرگرمکننده چرا که میزان بلندی صدای آنها با صدای دیالوگها و مونولوگها متوازن نیست.
در نهایت…
The Little Acre اولین بازی و اولین اثر خلق شده توسط استودیو Pewter Games است که باهمکاری Charles Cecil تولید شده، «چارلز سسیل» که خودش با استودیوی خودش Revolution Software در کارنامهی خود آثاری چون مجموعهی Broken Sword را دارد، و توسط Curve Digital راهی پلتفرمهای اصلی شد. این بازی حس و جادویی نهفته در خود دارد که اگر به کمبودها و اشکالات آن توجه شود و برای نسخهای ادامه دهنده بهبود پیدا کند، میتواند به یکی از ماندگارترین بازیها تبدیل شود. اگر میتوانید از اشکالات ذکر شده چشمپوشی کنید و دلتان برای یک ماجراجویی ناب با حس نوستالژی لک زده است، پیشنهاد میکنم که حتما The Little Acre را تجربه کرده و خود را غرق حسی خاص از نوستالژی نسبت به چنین آثار و تجاربی نمایید که هیچوقت تکراری نمیشود و همیشه نو میماند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
این رو بازی نکردم ولی فکر کنم مثل بازی Deponia باشه که بازی قشنگی بود و بعضی معماهاش خیلی سخت بود.
شاید بازیش کنم.