به سوی اسکار: جدایی‌ گرایی… | نقد فیلم «صورت‌های پنهان»

در ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ , 22:02:24

فیلم «صورت‌های پنهان» در نگاهِ کلی، فیلمی است به شدت معترض که از ابتدایی‌ترین لحظات تا آخرین دیالوگ‌ها و سکانس‌ها، خفتِ جماعتِ سیاه‌پوستِ آمریکایی را بر سر مخاطبانش می‌کوبد و جز اندک سر و صدا و فریادهای اعتراض‌آمیزی که به جامعه‌ی سینمایی و غیرسینماییِ امروز آمریکا وارد کرده، عملاً نه اثری شایسته برای حضور در صفِ نامزدهای اسکار و هم‌ردیف شدن با نامزدهای ارزشمندِ امسال است و نه فیلم خوبی برای دیدن و لذت بردن. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید.

چند سالی است که آکادمی اسکار در پیِ اعتراضات اجتماع رنگین‌پوستِ هالیوودی در باب بی‌توجهی به آثار سیاهان، موجِ شدیدی از آثار سیاه را روانه‌ی مراسم کرده است. این عملکرد محافظه کارانه از سال پیش با برگزیدن یک مجری سیاه‌پوست شدت گرفت و امسال در بخش نامزدها به حد اعلا رسید. توجه به نژادها و اقوام و به‌صورت کلی، حمایت از ضدنژادپرستی، عملی عامه پسند و ارزشمند است؛ امسال اما آکادمی پا را کمی فراتر از حد گذاشته و همواره می‌بینیم که افت کیفیت و اعتبار مراسم را به‌همراه داشته و دارد. در جمعِ نه نامزدِ اسکار ۲۰۱۶، سه فیلم با محوریتِ صد در صدیِ نژاد پرستی و تمرکز بر جوامع رنگین‌پوست حضور دارد. «مهتاب» و «حصارها» به‌قطع دو اثر ارزشمند امسال به شمار می‌آیند؛ در موردِ صورت‌های پنهان اما امسال داوران تا حد زیادی انفاق قائل شده‌اند و این انفاق جز از تکمیلِ عملکردِ سیاه‌پوست‌دوستانه‌ی اسکار، از جای دیگری نشات نمی‌گیرد. صرف نظر از جریاناتِ اسکار و جوایز، فیلم اثری کاملاٌ ضعیف است، از منظر جشنواره‌ای اما من قطعاً ترجیح می‌دهم فیلمی همانند «سکوت» را به‌جای صورت‌های پنهان در میان لیست نامزدها ببینیم!

صورت‌های پنهان فیلمِ ترحم برانگیزی است. فیلم‌نامه پیوسته چیزهایی از جمعیت کاکاسیاه‌های آمریکایی را به تصویر می‌کشد و در شرایط جامعه، مرتباً شما را در شرایطی خاص قرار می‌دهد. این اتفاق از بدو ماجرا با تمرکز بر سه زنِ سیاه‌پوست آغاز می‌گردد. از میان این سه نفر فیلم کمی متمرکز‌تر می‌شود و یکی را به‌عنوان شخصیت اصلی به ما معرفی می‌کند. شخصیتی که به یک‌باره از دلِ داستان بیرون می‌زند و تا پیش از این اصلاً در حد و اندازه‌های کاراکترِ اصلی در فیلم ظاهر نشده بود. در راستای این توجیه، فیلم در لحظات آغازین، نماهایی از کودکی شخصیت «کاترین» (شخصیت اصلی داستان) را به‌نمایش می‌گذارد با این حال همچنان توجیه قابل درکی را بر ظهور یک‌باره‌ی شخصیت نمی‌یابیم!!

داستان فیلم، در عین اینکه دفاع از حق سیاهان را در دست دارد، به‌شدت بر دستِ کم گرفته‌شدنِ نژاد سیاه تاکید می‌کند. در این راستا فیلم را پر می‌کند از اولین‌ها!! اولین سیاهِ نیروی دریایی… اولین مهندس سیاه‌پوست… اولین کارمند زن سیاه‌پوست در ناسا و..! با این‌که بنای فیلم واقعی و به‌گونه‌ای مستند است، اما دست‌درازی‌های کارگردان در عمده بخش‌های فیلم‌نامه به خوبی مشخص و قابل درک است. فیلم در راستایِ جبرانِ لحظات ترحم‌برانگیزش، سه نابغه را در مرکزیت قرار می‌دهد و در یک لایه‌ی عمیق‌تر به زندگیِ کاترین می‌پردازد. کاترین فردی است که از کودکی تا کنون در ریاضیات دارای استعدادی فوق‌العاده بوده و حالا پس از سال‌ها او به موجبِ تواناییِ شگفت‌انگیزش، به استخدام ناسا در آمده است.

در ناسا روایت کمی پیچیده‌تر می‌شود. تمامی محتوای ناسا از ریاست تا کارمند و محیط و لیوان قهوه گرفته تا توالت و لباس فرم، همگی تبعیض نژادی و جدایی‌گرایی جامعه را به موازات داستانِ فیلم بالا می‌کشانند. حرف از داستان فیلم شد! ماجرای صورت‌های پنهان به معنای واقعیِ کلمه هیچی است!! اصولاً با چیزی به اسمِ داستان مواجه نیستیم بلکه در بهترین حالت، به تماشای جریانی نشسته‌ایم که شدیداً خسته‌کننده و حوصله‌سر‌بر است. در دلِ این جریانِ کسالت‌آور اما اندک هیجانات ریزی وجود دارد که در شرایطی ویژه به هیچ وجه به شخصیت اصلی و هدف مورد نظر فیلم مرتبط نمی‌شود.

زندگی کاترین از دو بُعد مورد بررسی قرار می‌گیرد. یکی وجه شغلی و موقعیت در جامعه و دیگری زندگی شخصی و ارتباطات معنوی او با فرزندان و اهل منزل را تصویر می‌کند. بعدِ ابتدایی یعنی زندگیِ اجتماعی کاترین با وجود حجم بالای انتقاد و اعتراض به نژاد پرستی -با اینکه الهام‌بخش است- در سطحی به مراتب معمولی و متوسط قرار دارد. زندگی شخصی اما تا قبل از ورود خواستگار جدید خوب است. کاترین زنی بیوه با سه فرزند دختر است بنابراین طبق واقعیت و یا چیزی که کارگردان به فیلم‌نامه می‌افزاید، او در گوشه‌کناره‌های خطِ داستانی، وارد رابطه‌ای عاطفی می‌شود. تمرکز بیش از حدِ فیلم بر نکاتِ مذکور (نژاد و رنگِ پوست)، فرصت را از شخصیت‌ها و فیلم صلب می‌کند؛ به صورتی که پیوند عاطفی احساسیِ کاترین به هیچ وجه به بلوغ نمی‌رسد و به نوعی از ضعیف‌ترین بارهای احساسی و عاشقانه‌یِ یک چنین فضای درامی به قدرت فاصله می‌گیرد. معشوقه‌ی کاترین را «ماهرشلا علی» بازی می‌کند. بازیگری که علی‌رغمِ نقش‌آفرینی و درخشش بی‌نظیرش در مهتاب، در صورت‌های پنهان به شدت بی‌روح، لوس و غیرقابل درک ظاهر شده است.

در بخش بازیگران مکمل، فیلم مجدداً چیزی برای عرضه ندارد. کاترین و دو شخصیت دیگر با وجود اینکه در یک فیلم و در یک جریان حضور دارند، اما هر کدام در روایتی مستقل، ناتمام و بی سر و ته قرار می‌گیرند. حال جالب آن است که یکی از این دو شخصیت (اکتاویا اسپنسر)، امسال در آکادمی، در صفِ بهترین بازیگران مکمل زن حضور یافته ‌است!! این نقش عملاً هیچ رویکردِ تکمیل‌کننده‌ای در ارتباط با شخصیت اصلی نداشته و به نسبت دیگر شخصیت‌ها عملکردی به ‌مراتب ضعیف‌تر از خود بروز می‌دهد.

فیلم صورت‌های پنهان صرفاً فیلمی سیاه‌محور است و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، ناسا و محیط فضاییِ کار را می‌توان بخش جذاب فیلم به شمار آورد. در غیر این صورت، صورت‌های پنهان، به فیلمی ضعیف و بدردنخور تبدیل می‌شود که به‌هیچ وجه پتانسیل و صلاحیت حضور در جمع مدعیان اسکار هشتاد و نهم را ندارد.


9 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. روایت فیلم به شدت کلیشه ایی هست، مضمون فیلم به طور کامل یک چیز تکراری هست کلا فیلم سرتا پا کلیشه ی خالص هست و چیز خاصی نداره که بخواین بگید لیاقت نامزدی بهترین فیلم رو داره!
    کارگردانی فیلم تنها نکته ی مثبتشه ، حتی موزیک هم چیز خاصی نداره
    هر سال از اسکار و انتخاب هاش نامید تر می شم

    ۲۰
  2. بردگان دیروز پادشاهان امروز
    کاکا سیاه های بی مغز امروز شاخ شدن
    تقصیر خود سفید پوست های ابله آمریکایی هستش
    دو قرن پیش خوب بود برای این کاکا سیاه ها
    از مرداشون تا حد مرگ کار بکشی از زن هاشون هم برای
    روسپی خانه ها استفاده کنی
    بهترین حالت ممکن برای این کاکا سیاه ها

    ۲۹
    1. موافقم شدیدا
      حیف میشیم نژاد پرست :))) ولی حد اقل نباید امسال تو زمینه ی سینما ۳ تا فیلم درباره ی سیاه پوستا می رفتن جزو کاندید بهترین فیلما! واقعا مسخرس این حرکت
      شماها زندگی سختی داشتید؟ گی بودید و بهتون فضا داده نشد؟ باباتون تردتون کرد؟ شاید جالب باشه بدونید ده برابر این مشکلا برای سفید پوستا هست! و نیازی به فیلم ساختن نداره

      ۳۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر