ما وجود داریم | پیشنمایش بازی Persona 5
پنجمین نسخهی یکی از برترین و خاصترین نقشآفرینیهای دنیا در راه است؛ Persona 5 اثری به غایت خاص و ویژه که فقط از ذهن خلاق و نوآور بازیسازان و هنرمندان مشرقزمین سربرمیآورد. بازگشت مجموعهی پرسونا بعد از نه سال با تغییرات فوقالعاده که نوید دهندهی صد ساعت عشق و عاشقی دیگر است. همراه با دنیای بازی باشید.
از عمر این مجموعه بیست و یک سال میگذرد، درحالی که خودش اسپینآفی برای مجموعهی سی ساله «مگامی تنسی» است؛ بازی قدمتداری که کارش را با «سیستم سرگرمی نینتندو» (Nintendo Entertainment System) شروع کرد و سال پیش نیز جدیدترین نسخهاش با نام Shin Megami Tensei Apocalypse روانه بازار شد. نسخهی ژاپنی پرسونا ۵ شهریور گذشته میزبان کاربران ژاپنی بود و نسخهی غربی بازی با تاخیری نه ماهه در پانزده فروردین امسال راهش را بهسوی باقی مخاطبان باز خواهد کرد.
بازیهای مگامی تنسی همیشه با داستان عمیق و چندلایه، مضامین روانشناختی و فلسفی متعدد، سیاهچال نوردی و گریندینگ بسیار شناخته میشود. در این بین، مجموعهی پرسونا در دو نسخهی ابتدایی، ادامه دهندهی راه مجموعه در بستری مدرن با شخصیتهایی نوجوان بود که باید برای نجات دنیا و کنار آمدن با مشکلات شخصیشان راهی میجستند و در مقابل آنها قد الم میکردند. شخصیتپردازیهای عالی و نزدیکبودن دنیای داستانی به دنیای خودمان همذاتپنداری با داستان و شخصیتها را آسان کرد و در نتیجه، نام پرسونا را به عنوان یک بازی فرعی در بین نسخههای متعدد مگامی تنسی حسابی مطرح کرد. با آمدن نسخهی سوم داستان کمی تغییر کرد؛ سیاهچال نوردی و گریندیگ مثل همیشه با قدرت سرجایش بود، شخصیتپردازی و داستان هم میخکوبکننده بود، ولی عناصر و ویژگیهای جدیدی در بطن اثر تزریق شده بود که پرسونا ۳ را نه تنها در میان سایر بازیهای مجموعه، بلکه بهعنوان یکی از خاصترین و زیباترین نقشآفرینیهای ژاپنی بدل کرد. در نسخهی سوم سازندهها یک شبیهساز روابط اجتماعی در بازیشان قرار داده بودند. پرسونا ۳ دارای دو گیمپلی کاملا مجزا است. بخش اول، همانند دیگر نسخههای مجموعه مشغول سروکله زدن با هیولاهای مختلف هستید و در برج طویل تارتاروس غولهای مختلف را زمین میزنید و راه خود را بهسوی سردرآوردن از راز این برج اسرار آمیز باز میکنید. بخش دوم، شما بهعنوان یک دانشآموز شانزدهساله دبیرستانی به مدرسه میروید. نقطهی تجلی این بازی نیز در همین بخش بود. شما میتوانید به انتخاب خودتان از بین شخصیتهای پرتعداد داستانی با هرکدام که دوست دارید به بیرون بروید، از بین فعالیتهای مختلف روزانه همانند بازی با لپتاپ، مطالعه، گشتوگذار با دوستان، بالارفتن از تارتاروس و… یکی را برگزینید. ولی چیزی که همهی این انتخابها را تحت تاثیر خودش قرار میداد، عنصر زمان بود. دقیقا همانند دنیای واقعی زمان میگذرد و شما با انتخاب هرفعالیت، عملاً در آن روز فرصت انجام کار دیگر را از شخصیتتان گرفتهاید. شما میتوانید در کل نه ماه بازی هیچکاری نکنید و فقط خودتان را وفق تارتاروس کنید. در عین حال، این گزینه را دارید که با هوشمندی با تمام شخصیتهای ریز و درشت بازی تعامل داشته باشید، هر سه فاکتور روابط اجتماعیتان را ارتقا دهید، سر از داستان شخصی کاراکترای مختلف در بیاورید و دنیای داستانی را از یک تجربه مجازی صرف، به لطف داستان فوقالعاده بازی خارج کنید و درد و مشکل شخصیتهای بازی را به مشکل خودتان بدل بکنید. اینجاست که جادوی مجموعهی پرسونا قویتر از همیشه در شما اثر میکند و به خودتان میآیید و میبینید که ۱۰۰ ساعت است که غرق در داستان بینظیر بازی شدهاید.
نسخهی چهارم، تمامی ویژگیهایی که پرسونا ۳ را تا این حد خاص و خواستنی کرد را چندین لول ارتقا داد و تجربه فوقالعاده و احساسی بازی را به اوج رساند. مبارزات و سیاهچالههای پویاتر، روابط اجتماعی و تاثیر زمان جذابتر و چالش برانگیزتر، گرافیک فنی بهتر و داستانی غنی با تعداد زیادی داستانهای فرعی و ساعتها دیالوگ و شخصیتپردازی که تکتکشان صفحهها حرف برای گفتن دارند. مجموعهی این عوامل و بهبود کامل و نسخه به نسخه این مجموعه در طی سالها، جایگاهی بس مرتفع و طرفدارانی در سرتاسر دنیا برای آن فراهم کرده است. هماکنون و پس از چند نسخه فرعی، جدیدترین نسخهی اصلی آماده غرق کردن شما در دنیای بینظیر خودش است.
نسخهی پنجم چه در ظاهر و چه در گیمپلی تغییرات وسیعی را به خود دیده است. دوربین بهطور کامل به پشت شخصیت اصلی انتقال پیدا کرده، گرافیک به لطف ارتقای تکنولوژی و موتور جدید تیم پرسونای آتلوس، بهبود فوقالعادهای پیدا کرده، مبارزات از قبل نیز هیجانانگیزتر و درگیرکنندهتر ظاهر شده و بخش روابط اجتماعی نیز با تغییرات مثبتی روبرو بوده است. «کاتسورای هاشینو»ی کارگردان، «شیگنوری سوجیما»ی طراح و «شوجی مگورو»ی آهنگساز، هر سه از پرسوناهای سه و چهار بازگشته و کمر همت بستهاند تا بار دیگر از خود و مخلوقات بینظیرشان پیشی بگیرند. تیم پرسونای آتلوس در فاصلهی میان قسمت چهارم و پنجم مشغول چند پروژه مختلف بود. اول، نسخه «کامل و طلایی نسخه چهارم» (Persona 4 The Golden) که راهی پلیاستیشن ویتا شد. دوم، یک ماجرایی-پازل بینظیر با نام «کاترین» (Catherine). سوم، بازی Persona Q Shadow Of The Labyrinth که روانه ۳DS شد. در انتها نیز بازی Persona 4 Dancing All Night. همچنین با همکاری استودیو مبارزهای ساز «آرک سیستم ورکز» (Arc System Works)، دو بازی Persona 4 Arena و Persona 4 Arena Ultimax که داستانشان دو ماه بعد از وقایع نسخهی چهارم اتفاق میافتاد را روانه بازار کردند. حالا و پس از تمامی این نسخههای فرعی و رها کردن طرفداران در بیابان بیانتهای انتظار، نوبت به نسخهی پنجم و بازگشت سازندههای خلاق مجموعه رسیده که مجدد دست به بازتعریف معنای نقشآفرینی ژاپنی بزنند.
تم اصلی داستان نسخهی پنجم پیرامون هویت افراد در اجتماع و محدودیتها و زنجیرههایی است که در جامعه به گردن افراد میاندازند و فشارهای روزانه که همانند یک زندان انفرادی افراد را از درون میخورد. شخصیتهای نوجوان این قسمت به دنبال رها کردن و آزاد ساختن خود از این زنجیرها و نقشسازیهای جانسوز هستند و همینطور یافتن جایگاه و نقش خودشان در اجتماع. این امر در تمامی تریلرها و عکسهای بازی نیز صادق است. شخصیتهایی که آزادانه در اتوبان میرقصند و خودشان را رها میکنند، ماسکهای دروغین شخصیتی را میشکنند و راهشان را به سوی آینده خودشان باز میکنند. مشکل هویت اینبار نه به عنوان یک مضمون فرعی، بلکه در نقش موضوع اصلی در پرسونا ۵ ظاهر شده؛ موضوعی که شاید در زمانهی کنونی، با بزرگتر و پرجمعیتتر شدن جامعهها به مشکلی بزرگ بدل شده است. خصوصاً در کلان شهری مثل توکیو که ازدیاد نقشها، شغلها، وضعیتها و اتفاقات غیرقابل پیشبینی بسیاری را منجر شده که این امر برای نوجوانانی که تازه در حال آشنا شدن با خود و دنیای پیرامونشان هستند، بیش از بقیه افراد سخت و چالش برانگیز است. مشکلی که در کشور خودمان هم بهخاطر روی هم افتادگی و همبرایندی معضلات مختلف، بسیار قابل بحث است. نوجوانی که باید در میان گذر سریع زمان و توقعات مختلف، دست به انتخابهایی بسیار مهم و تاثیرگذار بزند، آن هم درحالی که تازه دارد خود و دنیایش را پیدا میکند.
داستان همانند نسخههای سوم و چهارم با انتقال نقش اصلی صامت بازی به شهر و دبیرستانی جدید شروع میشود. بعد از اینکه شخصیت اصلی بازی از یک زن در مقابل سوء استفاده یک سیاستمدار قدرتمند دفاع میکند، سیاستمدار مذکور از نفوذ خودش استفاده میکند و پروندهی خرابکاری برای شخصیت اصلی داستان جعل میکند. وی نیز پس از بهدستآوردن عفو مشروط، از دبیرستان خودش اخراج میشود و راهی خانه دوستان خانوادگیشان در شهر توکیو و دبیرستان شوجین میشود. ولی در بدو ورودش به شهر به رسم مجموعه، وارد اتاق مخملی دوستداشتنی و اسرارآمیز و صاحب نمادینش، ایگور میشود. وی به او هشدار میدهد که باید خودش را برای اتفاقات پیشرو آماده کند. سپس به وی اجازه دسترسی به یک اپلیکیشن فراطبیعی را میدهد که به نقش اصلی اجازه میدهد وارد دنیای مرموز قصر بشود. در آنجا به مورگانا، یکی از شخصیتهای اصلی داستان برمیخورد که نقش اصلی را راضی میکند که با دزدیدن جواهر ارزشمند قلب انسانهای ضعیف که همان ریشه احساسی رفتارشان باشد، سعی بر تغییر جامعه و مردم اطرافشان برآیند. به همین طریق نیز به شخصیتهای دیگر داستان برمیخورند و گروه دزدان قلب را شکل میدهند. جزییات بیشتری از داستان بازی لو نمیدهم و همین میزان نیز به قدر کافی در به قلقک انداختن کنجکاویها مطمعناً موثر واقع شده است.
اساس گیمپلی بازی همان چیزی است که در پرسوناهای سه و چهار دیدیم، ولی دلیل نمیشود که بازی تغییراتی نکرده باشد. اولین تغییر به عوض شدن سیستم «روابط اجتماعی» (Social Links) با سیستم مشابه ولی کارآمدتری با نام «همکاری» (Cooperation) است. شما همانند قبل میتوانید با شخصیتهای قابل تعامل پرتعداد بازی بیرون بروید و یک رابطه دوستی را آغاز کنید. همچنین بسته به انتخابها و استمرار در رابطهتان با فرد مورد نظر، دوستی و نزدیکیتان را بیشتر بکنید و صمیمیتر بشوید و در نهایت آن رابطه مورد نظر را به درجه آخر برسانید. در سیستم جدید، دوستی با هر فرد، مزایای گوناگونی برای بازیکن دارد. بهطور مثال، اگر دوست دارید که آیتمها و داروهای قویتری نصیبتان بشود، بهتر است با پرستار حاضر در بازی رابطه ایجاد کنید و با افزایش «سطح» (Level) دوستیتان علاوه بر سر درآوردن از داستان زندگیش، آیتمهای بهتری نیز نصیب خودتان کنید، یا برای انجام فیوزهای سه تایی و بالاتر (ترکیب چند پرسونا و بدستآوردن یک پرسونای قویتر با قابلیتهای بیشتر) باید با جاستین و کارولین، همکاران ایگور در اتاق مخملی، رابطه ایجاد کنید. بهطور خلاصه، عنصر اصلی جذابیت مجموعه در این نسخه حتی از قبل نیز عمیقتر و جذابتر کار شده و قرار است حسابی شما را مشغول خودش بکند.
طراحی سیاهچالهها نیز برخلاف نسخههای قبلی دیگر تصادفی نیست و علاوه بر برخورداری از طراحی خاص خود، از طراحی مرحلهی مخصوصی نیز برخوردار است. سیستم صحبت با هیولاهای بازی که از ویژگیهای اصلی مجموعهی شین مگامی تنسی است، بعد از دو قسمت غیبت دوباره به بازی برگشته و شما در بخش خاصی از مبارزه، میتوانید به هیولاهایی که بر روی زمین افتادهاند، پیشنهاد مذاکره بدهید و در قبال بخشیدن جانشان از آنها آیتم، پول یا قدرتی خاص بگیرید. مبارزات بازی نیز مشابه قبل در گروههای چهار نفره دنبال میشود که شما علاوه بر شخصیت اصلی، درصورت دلخواه میتوانید در حین نبرد کنترل دیگر شخصیتهای گروهتان را نیز در اختیار داشته باشید که این امر در مبارزه با غول آخرها که احتیاج به طرحریزی استراتژی خاص برای نبرد دارد بسیار بهدردتان خواهد خورد. همینطور شخصیتهای بازی در هنگام مبارزهها علاوه بر برخورداری از پرسونای خاص خود و قابلیتهای ویژهی هرکدام، به یک سلاح دوربرد و نزدیکبرد نیز دسترسی دارند. شخصیت اصلی نیز همانند دیگر نسخهها علاوه بر پرسونای اختصاصی خود، توانایی استفاده از دیگر پرسوناهای بازی را نیز دارد که با توجه به تعداد بالا و تنوع بسیار قابلیتهایشان، تعدد گزینه قابل توجهی پیشروی بازیکنان است و با مقداری دقت و هوشمندی در مبارزه، میتوانند قویترین هیولاهای بازی را نیز به زمین بزنند.
چیزی به انتشار نسخهی انگلیسی بازی نمانده و بازخوردها از نسخهی ژاپنی بسیار مثبت بوده است. نمایشها و اطلاعاتی نیز که از بازی در اختیار طرفداران قرار گرفته، همگی نوید دهندهی یک نسخه فوقالعاده دیگر را در این مجموعهی پیشرو و یکهتاز میدهد و قرار است ساعتها شما را با شخصیتهای دوستداشتنیاش بهسوی دستیافتن به هویت و بهبود اجتماعشان همراه کند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
متای بازی با ۳۰ نقد ۹۴ PogChamp
البته انتظار دیگه هم نمیرفت از پرسونا…واقعا امسال سونی ترکونده فقط ۴ تا از بازی هاش تا الان لیاقت کاندید گوتی شدن رو دارن…persona-nier-nioh-horizon
بعضی نمره های Persona 5 هم اومد .
طرفداراش راضی باشن چون تا الان متاش ۹۴ هست .
خیلی خیلی منتظرش بودم ولی هی عادی تر شد! انقدر معرفی بازی ها زود و عرضشون طولانی بوده که دیگه ما رو پیر و بی حس کردن ! یا هم اینکه کم تبلیغ و هیجانه که باز هم خوب همون بی حسی. حتی دث استرندینگ کوجیما هم دیگه گمانه زنیهاش خیلی مزه نمیده. یه tlou part II, kingdom hearts III امیدمون هستن تقریبا!
بازی هم که الان یه یکی دو روزی هست اومده. استیل بوکشو می دونم که قیمتش خیلیم بد نیست اتفاقا,۳۲۰ ایناس. ولی جو اطراف نیر و مس افکت گیرا تر بوده تا حالا.
توی کمتر مراسمیم که سونی اینو تبلیغ کرد! البته شایدم بهتر باشه. فروشی نه ولی بازی ای چرا.
در هر صورت تشکر.
قلبهای پادشاهی رو تا ذره اخر شیرهاش رو نکشن قسمت سوم رو نمیدن. با سومی میخوان تمومش بکنن دیگه. برای همین تا جایی که بشه میخوان با قسمتای فرعی و رمیکس و ریمستر و ریمیک شیره سری رو بکشن و پولش رو به جیب بزنن. چند روز دیگه ۲.۹ prologue prelude after before هم معرفی بشه خیلی نباید تعجب کرد. ولی بازم جای شکر داره که حسابی دارن برای قسمت سوم زحمت میکشن و به احتمال زیاد با اثری تو مایههای دو قسمت اول روبرو باشیم از حیث کیفیت.
اخرین ما هم که من اولیش رو هم اصلا خوشم نیمد. تا نصفههاش هم به زور رفتم. اصلا به درد من یکی نمیخورد. قیمت پرسونا هم خوب باید صبر کرد. همین هم زیاده. معنی نداره انقدر :۱۸: