تجدیدِ ساختار | نقد فیلم «جان ویک ۲»

در ۱۳۹۶/۰۳/۰۶ , 22:52:20
John Wick

قسمت دوم «جان ویک» (John Wick: Chapter 2) از آن دست فیلم‌هایی است که به‌شدت از جار و جنجال بازار آشفته و پرادعای دنباله‌سازی‌های چرند و کورکورانه‌ی اکشنِ رئال فاصله گرفته و در تداوم سیر تنش دیوانه‌وارش، تماشاگر را در دنیایی از تحرکات بی‌وقفه و موزیک‌های هیجان‌انگیز رها می‌کند. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید.

اولین قسمت فیلم جان ویک در سال ۲۰۱۴ و دقیقا هم‌زمان با فقر شدید سینمایِ اکشنِ هیجانی منتشر شد و به‌عنوان آخرین پرچم‌دار اکشنِ بی‌ قید و بندِ رئال، با قدرت به دنیای اکشن وارد شد. فیلم جدید اما چیزی فراتر از قسمت پیشین ندارد، با این‌حال هم‌چنان عالی‌تر از سایر آثار این ژانر، سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی است.

جان ویک ۲ در همان مقدماتِ فیلم، کار را ضربتی و با فوریت و شدت آغاز می‌کند. یعنی فیلم در دقایق ابتدایی، به‌صورت جدی از میانه‌های یک جریان تعقیب و گریزِ عالی از اکشن پرده بر می‌دارد. این شروع در کنار معرفی چهارچوب و استایل کلی، موضع اصلی فیلم را در برابر عمق داستان‌پردازی و تناسبِ حضور سکانس‌های پر زد و خورد و اکشن مشخص می‌کند.

John Wick

اصولاً در وجوه داستانی ژانر اکشن، پردازش عمیق و چندلایه‌ای وجود ندارد و حضور این بعد صرفاً بهانه‌ای است برای رو به اکشن رفتن و اکشن شدن.جان ویک هم در ادامه‌ی پیروی از این اصلِ خودساخته، عملاً وجه داستان را از ساختمان فیلم خارج می‌کند؛ و تا حد ممکن از روایت و بازنویسی ماجراهای پرتکرارِ اکشن‌ساز  فاصله می‌گیرد. در حقیقت حذفِ نسبیِ داستان از فیلمی که به‌صورت حرفه‌ای قرار است اکشن تولید کند، کار نادرستی نیست؛ درصورت حضور فرآیندهای پرتحرک سرگرم‌کننده حتا می‌تواند از جمله اصول منحصر و قدرت‌‍مندِ فیلم باشد. یعنی چیزی که علناٌ در جان‌ ویک می‌بینیم! البته در فیلم، رسیدگی به اکشن چنان نیست که در راستای نفی داستان قدم بردارد. با این‌وجود، هوشمندانه و دقیق است. در هر صورت پیش از اکشن، این مفاهیم به‌جا مانده از داستان (معمولاً تک‌لایه‌ایِ) فیلم است که اساس شخصیت‌ها و فضا را شکل می‌دهد.

در قسمت پیشین دیدم که  اساس و عمده‌ی چالش شخصیت جان ویک، تنها در بازپس‌گیری اتومبیل و گرفتنِ انتقام سگِ خانگی‌اش خلاصه شد. بنابراین لازمه‌ی تولید فیلمی دقیق با محوریت سرگرمی، می‌تواند جزئیات بی‌آلایش و مفاهیم ساده‌ای باشد که ضمن دورنگه‌داشتنِ افکار مخاطب از جریان‌های پیچیده‌ی کم‌مصرف، تولیدِ هیجان همراه با عناصر لذت‌بخش می‌کند.

John Wick

فیلم «حسابدار» (The Acountant) علی‌رغم تفاوت‌های ریز و درشت ژانری، در کسب بهانه برای تولید اکشن، با جان ویک مشترک است. تلاش حسابدار در پرداخت ماجرایی چندلایه و ناتوانی در حفظ تناسب میان داستان و اجرا به یک خروجی بی‌جان تبدیل می‌شود که هم داستان‌پردازی را از دست می‌دهد و هم اکشن را؛ و خلافِ این عمل‌کرد، دقیقاً همان چیزی است که جان ویک را به‌عنوان یک اکشن رئالِ هیجانی، به بلوغ می‌رساند.

پس از اتفاقات قسمت اول ، جان ویک حالا خود را یک آدم‌کشِ بازنشسته می‌داند و بعد از پیش آغاز تندِ ابتدای فیلم، رسماً به فضای آرام بازنشستگی وارد می‌شود. پس از یک بازه‌ی زمانیِ به‌نسبت کوتاه، جان با ردِ پیشنهاد هم‌کاریِ یکی از رؤسای رده بالای باندهای مافیای شهری، فیلم را به فاز جدیدی از ناآرامی و تشنج می‌کشاند.

John Wick

با این‌که در فیلم تایم استراحت و سکانس‌های راکد زیادی وجود ندارد، اما نقاط اتصال و به‌عبارتی تقابل این بخش‌ها با آغاز اکشن و تحرک از جمله اصول منطقی و جذاب فیلم است. اصلاً اساسِ فیلم همین حرکات بی‌وفقه و بدون استراحت است که در کنار سیر پر جنب و جوش پیش‌رویِ کار، جان ویکِ هیجان‌انگیزِ نفس‌گیر را به یک اکشن سرعتیِ ماندگار تبدیل می‌کند.

در ردیف آثار شناخته‌شده‌ی ژانر اکشن هیجان‌انگیز، «جیسون بورن» (Jason Bourne) از آن دست آثاری است که با مختصه‌ و شاخص دوربین روی دست شناخته می‌شود. در قسمت اخیر هم علناً شاهد تکان‌های پیوسته، شدید و تهوع‌آور دوربین بودیم. این سبک تصویربرداری که منحصراً در آثار اکشن و به‌صورت دقیق‌تر، در سکانس‌های بدلکاری و مبارزات مستقیم به‌کار می‌رود، به‌طرز شگفت‌انگیزی جزئیات کم‌کیفیت مبارزات (که معمولاً از بی‌دقتی و ناتوانی تیم کارگردانی و بازیگری در اجرا ناشی می‌شود) را کاهش می‌دهد.

John Wick

در جان ویک ۲ اما قواعد فیلم‌برداری و اجرا، اساساً به دور از کلیشه‌های رایج اکشن‌سازهای امروز سینماست. به‌ صورتی که در حین مبارزات تن‌به‌تن و درگیری‌های نزدیکِ پر زد و خورد، دوربین عاری از هرگونه حرکت اضافه و احمقانه‌ای، در یک مدیوم‌شاتِ مناسب و دقیق، به‌صورت ثابت یک نمای باز صریح و بی‌پرده را به تماشاگر ارائه می‌کند.در این نما، تمام جزئیات اجرای اکشن، خصوصاً درگیری‌های مستقیمِ بدون سلاح به‌شکل واضح و شفاف در اختیار بیننده قرار می‌گیرد. البته ضمانت این نما، کارگردانی قابل قبول و کم‌یافتِ «چاد استاهلسکی» (Chad Stahelski) و اجرای عالی «کیانو ریوز» (Keanu Reeves) و تیم بدلکار است که کیفیت اکشن را به این حد می‌رساند.

در نگاه کلی، قسمت دوم جان ویک اثری ناب و مطلق است که با تقسیم‌بندی و توزیع صحیح تحرکات در تمام بدنه‌ی فیلم و ضرباهنگ فوق‌العاده منظم و به‌سامان در ارائه‌ی اکشن، به یک جریان لذت‌بخش و مرغوبِ تجدید کننده‌ی ساختار اصیل و ریشه‌دار اکشن رئال تبدیل شده و در این بازار بی‌اساس و تهیِ اکشنِ رئال حتا به چندین بار تماشا کردن هم می‌ارزد.


8 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. ” بنابراین لازمه‌ی تولید فیلمی دقیق با محوریت سرگرمی، می‌تواند جزئیات بی‌آلایش و مفاهیم ساده‌ای باشد که ضمن دورنگه‌داشتنِ افکار مخاطب از جریان‌های پیچیده‌ی کم‌مصرف، تولیدِ هیجان همراه با عناصر لذت‌بخش می‌کند. ”
    یک مقدار با این جمله مشکل دارم . قبول دارم که ژانر اکشن نیاز به داستان کامل و بی نقص نداره اما داستان از یک حدی ضعیف تر دیگه مسخره میشه . در این که اکشن این فیلم عالیه که شکی نیست اما کشتن این همه ادم به خاطر سگ دیگه خیلی بی معنیه ( حداقل از نظر من :۲۳: ).
    البته وقتی در سکانس اخر قسمت اول ، جان ویک در جواب سوال ” ما متمدن بودیم . چه اتفاقی برای ما افتاده ؟ ” گفت ” به نظرت من متمدن میام ؟ ” به این نتیجه رسیدم که شاید هدف فیلم همین بوده که عجیب باشه و غیر منطقی .
    در هر حال این فیلم قطعا از بسیاری از فیلم های این ژانر بهتره و ارزش دیدن رو داره .
    با تشکر از اقای صفری :*: .

    ۱۱
  2. اول تشکر کنم از امیرحسین عزیز که بعد یه مدت نسبتاً طولانی نقد فیلم نوشتن که عالی بود
    اصولا دنباله‌ها به‌خاطر ماهیتشون که فقط کسب سود مالی بیشتر هستن، افت شدیدی نسبت به نسخه‌ی اول فیلم پیدا می‌کنن ولی خوشبختانه این قضیه برای جان ویک ۲ صدق نمیکنه؛ البته فیلم همانطور که تو نقد کامل و جامع امیرحسین هم بهش اشاره شد، چیز جدیدی برای ارائه نداره و از همون فرمول قبلی استفاده کرده؛ مثلا دقیقا عین قسمت اول جان ویک وارد یه مکانی میشه که یه خواننده در حال خوندن با ریتم تند هست و از همون آهنگ هم برای صحنه‌های اکشن فیلم استفاده میشه. عین قسمت اول هم داستان خیلی جدی گرفته نمیشه؛ البته سعی شد روی شخصیت جان ویک تمرکز بیشتری گذاشته بشه ولی خب ماهیت فیلم چنین اجازه ای به سازنده ها نمیداد.
    فیلم خیلی خوبی بود ولی خب برای جذابیت قسمت اول رو نداشت. شاید دلیلش این باشه که بین اون همه اکشن حال بهم زن اون موقع، جان ویک با یه اکشن خوش ساخت وارد معرکه شد که از خیلی جهات با باقی آثار ژانر تفاوت داشت. این قسمت هم از همون فرمول قبلی به شکل درستی استفاده کرد و نتیجه اش هم یه اثر سرگرم کنندست

    ۰۰
    1. اتفاقا تو سینما قسمت‌ دوم‌های خیلی خوبی داریم که نه‌تنها ویژگی‌های قسمت اول رو ارتقا دادن بلکه هویت جدیدی رو هم به اثر تزریق کردن. نمونه‌اش نابودگر دوم، بیگانه‌ها، شوالیه تاریکی، پدر خوانده دوم که بعنوان بهترین دنباله‌تاریخ هم شناخته میشه و خیلی‌های دیگه.
      در اینکه اساس و بنیاد قسمت دوم بر همون محتوا و ماهیت نخستین قسمت سواره شکی نیست، ولی اینطوری سازنده‌ها مواد اولیه رو دارن و با داشتن یه قسمت اول میتونن دنیای داستان و شخصیتاشون رو حسابی ارتقا بدن. البته اگه دست سازنده‌های خوبی بیوفته و در وجهه اول اصلا اون اثر ویژگی‌ها و پتانسیل دنباله‌سازی رو دارا باشه. در خصوص جان‌ویک تنها کاری که سازنده‌ها لازم بود انجام بدن وسیع‌تر کردن دنیای مورد اتفاق داستان و عمیق‌تر کردن شخصیت جان و اهدافش. فکر نکنم کسی توقع تغییرات اساسی در بخش اکشن و کارگردانی داشته باشه.
      با تشکر از نقد عالیت :۱۵:

      ۱۰
    2. من این بخش اولیه‌ی کامنت رو به صورت کلی گفتم و این آثاری هم که شما نام بردید اصن قصه شون با اثاری مث جان ویک فرق میکنه. با این حال، حق با شماست، باید بیشتر این بخش رو بسط میدادم و توضیحات بیشتری ارائه میکردم…کوتاهی از من بود :-) :-) :-)

      ۱۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر