بررسی فیلم The Wailing
در ۱۳۹۶/۰۶/۰۹ , 19:15:11
کارگردان هونگ جین نا
سازنده راک استار
ناشر اکتیویژن
رده بندی سنی r
پلتفرم

بررسی فیلم The Wailing

- میانگین امتیازات متاکریتیک
8 امتیاز دنیای بازی
کارگردان هونگ جین نا
سازنده راک استار
ناشر اکتیویژن
رده بندی سنی r
پلتفرم
87
در ۱۳۹۶/۰۶/۰۹ , 19:15:11

فیلم‌های کره‌ای طرفداران زیادی در کشور ما دارد. این فیلم‌ها اغلب با ژانر کمدی و عاشقانه در ایران شناخته می‌شوند، اما سینمای کره تنها به این ژانر محدود نیست. فیلم The Wailing یا «شیون»، اثر «هونگ جین نا»، فیلمی در ژانر وحشت-اسرارآمیز است که توانست اعتبار جهانی برای سینمای این کشور به‌ارمغان بیاورد. این فیلم با کسب متوسط امتیاز ۸۱ از ۱۰۰ در سایت معروف متاکریتیک، هم توانست نظر منتقدان و هم بینندگان را به خود جلب کند. اما چرا یک فیلم در ژانر وحشت باید این‌قدر مورد توجه قرار بگیرد؟ با دنیای بازی همراه باشید تا به نقد و بررسی فیلم The Wailing بپردازیم.

صدا، دوربین، وحشت! بررسی فیلم The Wailing

علی‌رغم رسم معمول که در ابتدا به بررسی زوایای داستانی اثر پرداخته می‌شود، ما برای این فیلم ابتدا نکات فنی را بررسی می‌کنیم، زیرا بار اصلی این اثر بر دوش داستان پر پیچ و خم و عجیب‌اش بوده که هنوز هم بینندگان در سرتاسر جهان در خصوص پایان و مفهوم آن در حال بحث هستند! این اثر تناوبی از طنز، ترس، رمز و راز است. در بخش‌های ابتدایی فیلم، کارگردان زندگی شخصیت اصلی فیلم یعنی افسر پلیس «جانگ گو» (با بازی دو ون کواک) را به ما نشان می‌دهد. او یک پلیس دست و پا چلفتی است، البته تقصیری هم ندارد، مگر در یک روستای کوچک در کره جنوبی چه‌قدر جرم و جنایت خشن رخ می‌دهد که ما توقع داشته باشیم افسران پلیس آن مانند نیروی ویژه‌ی لس‌آنجلس آماده به جنگ باشند؟ او یک مرد معمولی و پدری مهربان است، اما در گذر داستان، شخصیت وی تغییر می‌کند، همان‌طور که فضای فیلم عوض می‌شود. او برای نجات دخترش خشن و خشن‌تر شده و این تغییر تدریجی در طول فیلم به خوبی قدرت کارگردان در فضاسازی و قدرت بازیگران در پرداخت زیبای شخصیت‌ها را نشان می‌دهد. موسیقی این اثر شاید چندان به چشم نیاید، اما این امر یک نقطه ضعف نیست، زیرا موسیقی در این اثر درست مثل بیماری عمل کرده که روستای جانگ گو را در بر گرفته؛ بی‌سر و صدا و به آرامی زیر پوست انسان رفته و در وجود وی می‌نشیند. از دیگر نقاط قوت این فیلم، گریم و طراحی صحنه است. مردگان متحرکی که گاه و بی‌گاه در این اثر ظاهر می‌شوند، بسیار خوب گریم شده و تجلی و تصویرسازی از شیطان آن هم به سبک شرقی در انتهای فیلم، موی بر تن بیننده سیخ می‌کند. شاید روایت داستان در ابتدا کمی خسته‌کننده به‌نظر برسد، اما شیون اثری است پر از نکات ریز ودرشت که همه آنها برای درک آن‌چه در فیلم اتفاق می‌افتد لازم هستند. علی‌رغم ژانری که این فیلم به آن تعلق دارد، حتی یک صحنه از فیلم را هم نباید از دست داد، زیرا چندین نکته کلیدی در فیلم تنها در صحنه‌های ۲ تا ۵ ثانیه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد و ندیدن آنها درک چگونگی وقایع را دشوار می‌کند (مثل گیاهی که در ابدای فیلم بالای در خانه مرد روستایی اویزان شده یا اولین دیدار شیطان با جانگ گو و دخترش در کنار رودخانه). شیون به‌خوبی نشان داد که می‌توان اثری قابل تحسین و هنرمندانه در ژانری ساخت که عمدتا توسط فیلم‌هایی صرفا برای سرگرمی و فروش گیشه اشباع شده‌ است.

در دام شیطان

داستانی پیچیده، شخصیت‌هایی پیچیده‌تر

داستان کلی این فیلم، ماجرای یک روستا را روایت می‌کند که دچار جنون و مرگ شده است. مردم این روستای آرام به شکل عجیبی ناگهان دچار جنون شده و اطرافیان خود را می‌کشند. شخصیت اصلی داستان که یک پلیس است، ابتدا این قتل‌ها را در اثر مصرف قارچ سمی می‌داند، اما با گذر زمان همه چیز عوض شده و صحبت از نیروهای شیطانی به میان می‌آید. شاید در ظاهر داستان چندان پیچیده نباشد، اما کتاب را نباید از جلد آن قضاوت کرد. با اضافه شدن شخصیت‌های جدید به داستان، ماجرا پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود. این فیلم چهار شخصیت اصلی دارد: جانگ گو که به وی اشاره کردیم، «ایل گوانگ» (با بازی جونگ مین هوآنگ) که یک شامان (یا همان جن‌گیر خودمان) است، مرد ژاپنی مرموز (با بازی جون کونیمورا) و دخترک سفیدپوش (با بازی وو هی چون). هرکدام از این شخصیت‌ها به صورت تدریجی وارد فیلم شده و ماجرا را پیچیده می‌کنند. اما واقعا چرا این داستان پیچیده است؟ چرا نیمی از شخصیت‌های اصلی حتی اسمی ندارند؟ درون این اثر چه می‌گذرد؟ نقد و بررسی فیلم The Wailing را با شرح داستان فیلم ادامه می‌دهیم… .

و اما شرح ماجرا…

آن‌چه که در ادامه می‌خوانید، شرحی از نمادها و شخصیت‌های این فیلم است، البته از نظر نویسنده‌ی این متن! تعجب نکنید، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان ادعا کند که برداشت‌اش از این فیلم، صحیح و دقیق بوده و حقیقت ماجراست! بله، این یکی از دلایل عجیب بودن این اثر است. حتی کارگردان این فیلم هم حاضر نشده در خصوص داستان اصلی فیلم توضیحی دهد و گفته که می‌خواهد هر کسی با برداشت خود فیلم را به پایان برساند. و اما برداشت من:

داستان فیلم هیچ ربطی به بیماری و قارچ سمی ندارد! اصلا قارچی در فیلم نیست که بخواهد سمی باشد. این‌ها همه زائیده‌ی افکار ماموران پلیس است تا بتوانند جنون آنی در افراد را توجیه کنند. تمام آن‌چه که در فیلم جریان دارد، تلاش شیطان برای اسیر کردن روح اهالی دهکده است؛ جنگی میان خیر و شر. در اولین صحنه‌ی فیلم، بخشی از انجیل را می‌خوانیم که سخن حضرت عیسی با حواریون شگفت زده‌ی وی پس ماجرای مصلوب شدن‌اش را بیان می‌کند: «من روح نیستم چون گوشت و استخوان دارم.» شاید فکر کنید هدف کارگردان از بیان این جمله، این بوده که به ما بگوید هیچ کدام از شخصیت‌های فیلم ماوراء‌الطبیعه نیستند و همگی انسانند، زیرا گوشت و استخوان دارند اما این‌طور نیست! اولین صحنه‌ی فیلم حجتی است که به ما شیطان واقعی را نشان می‌دهد، آن هم در آخرین صحنه‌های این اثر! اما شیطان در این داستان واقعا کیست؟ از نظر من شیطان مرد ژاپنی مرموز است. او یک غریبه است و به این روستا آمده تا مردمان‌اش را اسیر خود کند. در ابتدای فیلم هم درست پس از جمله‌ی فوق، وی را می‌بینیم که دارد طعمه‌ای بر قلاب زده و لب رودخانه ماهی‌گیری می‌کند. او در واقع در طول فیلم، با طعمه‌ی خود که «گناه» است، سعی در صید مردم دارد. با کمی دقت در فیلم، متوجه می‌شویم که تمام افرادی که به جنون مبتلا شده و جنایت می‌کنند، به‌نوعی گناه‌کار هستند. اولین قاتل فیلم انگار به زن مقتول چشم بد داشته و می‌خواسته دل او را به‌دست بیاورد، قاتل دوم که یک زن است، طبق شایعه‌ها، با خود شیطان (مرد ژاپنی) روابطی نامشروع داشته، همکار جانگ گو مدارکی علیه مرد ژاپنی پیدا می‌کند اما از ترس زمانی به همکارش این موضوع را اطلاع می‌دهد که دیگر دیر شده (گناه وی بزدلی بوده)، در انتها خود جانگ گو هم مرتکب گناه قتل می‌شود. مرد ژاپنی از افردای که می‌خواهد آنها را هدف قرار دهد، عکاسی می‌کند و این عکس‌ها در فیلم توسط یکی از پلیس‌ها کشف می‌شود (همان همکاری که ترسو بوده)، این‌ها همه نشان می‌دهد که مرد ژاپنی گناه‌کار است. او حتی در مراسمی مردگان را زنده‌ می‌کند تا به کمک آنها جانگ گو و همکارانش را به کشتن دهد. عده‌ای ممکن است فکر کنند مرد ژاپنی یک جن‌گیر است و قصد کمک به مردم دهکده را داشته، اما این ادعا نمی‌تواند درست باشد زیرا او نیروی ماوارئ الطبیعه دارد. در واقع شخصیت مثبت و فرشته‌گونه‌ی این فیلم، دختر سفیدپوش مرموز است. در یکی از صحنه‌ها که مرد ژاپنی در حال فرار از دست این دختر است، با ماشین جانگ گو و همکارانش تصادفی مرگبار می‌کند و آنها هم به دلیل اینکه فکر می‌کردند مرد ژاپنی شیطان است، جسد وی را به درون دره پرتاب می‌کنند (همین‌جاست که جانگ گو گناه قتل را انجام می‌دهد). اما پس از این صحنه، باز هم مرد ژاپنی زنده می‌ماند. از طرفی دیگر، در صحنه‌‌ی پایانی فیلم که کشیش مسیحی محل اختفای مرد ژاپنی را پیدا می‌کند، او از جمله‌ی ابتدایی فیلم که از زبان حضرت عیسی بیان شده، استفاده می‌کند تا کشیش را گول بزند و دستان‌اش را به کشیش نشان می‌دهد که مثل دستان فردیست که به صلیب کشیده شده است (جای سوراخ میخ در کف و پشت دستان). این در حالی است که در سایر صحنه‌ها هیچ اثری از زخم و جراحتی این‌چنینی در دستان مرد ژاپنی دیده نمی‌شود. همه‌ی این‌ها نشان از این دارد که شیطان برای گول زدن هر کسی از وسیله‌ و روشی استفاده می‌کند که بیشترین تاثیر را دارد، برای کشیش مسیحی سخنان پیامبرش را می‌خواند (وگرنه چه دلیلی دارد که یک فرد ژاپنی کلام مسیح را آن هم درست برای یک کشیش بگوید، در واقع اشاره به این بخش از انجیل در ابتدای فیلم به این جهت بوده که ما بتوانیم از حقه شیطان در انتهای فیلم آگاه شویم) و برای گول زدن جانگ گو تنها فرزندش را بیمار می‌کند.

بررسی فیلم The Wailing
هیچ انسانی پلیدی را به خاطر شیطانی بودنش انتخاب نمی‌کند، بلکه آن را با خوشبختی یا خوبی که به دنبالش است اشتباه می‌گیرد – «مری وولستون کرافت»

دخترک سفیدپوش قدیس و نگهبان مردم است. اولین حضور او در فیلم در اطراف یکی از صحنه‌های جرم است. او از دور مثل دیوانگان به جانگ گو سنگ پرتاب می‌کند. طبق روایات انجیل، این‌کار نشان‌دهنده‌ی بی‌گناهی است و حضرت مسیح می‌گوید اولین سنگ را باید کسی به سمت یک گناه‌کار پرتاب کند که خود بی‌گناه باشد. مرد ژاپنی هم هنگام رو به رو شدن با این دخترک دچار ضعف و سستی می‌شود. در انتهای فیلم هم این زن به جانگ گو همه‌ی ماجرا را می‌گوید و از وی می‌‌خواهد تا به خانه‌اش نرود. دختر سفیدپوش می‌گوید که شیطان مرد ژاپنی است و شامان یا همان جن‌گیر فیلم هم با او همکاری دارد. او می‌گوید که تمامی افراد گناه‌کار به دام این شیطان افتاده‌اند و وقتی جانگ گو از گناه خود سؤال می‌کند، او به قتل مرد ژاپنی و سگ وی اشاره می‌کند (از کجا می‌دانسته که سگ مرد ژاپنی را او کشته؟ مگر اینکه واقعا علم غیب داشته و فراتر از یک انسان معمولی باشد). او می‌گوید که برای نابود کردن این شیطان، تله‌ای بر در خانه‌ی جانگ گو قرار داده (این تله با استفاده از نوعی گل میمون درست شده که این گل را در صحنه‌ی جرم ابتدایی فیلم هم می‌بینیم، یعنی این زن از ابتدا تلاش داشته تا با این شیطان مقابله کند، اما متاسفانه هر بار شکست خورده) و برای اینکه شیطان در دام بیفتد، تنها کافیست جانگ گو به دختر اعتماد کرده و تا سه مرتبه خواندن خروس و طلوع آفتاب، پیش وی بماند (سه مرتبه خواندن خروس هم در انجیل آمده است؛ حضرت مسیح به پترس می‌گوید که تو در روز آخر حیات من، پیش از آنکه خروس سه بار بخواند، از ترس مرا انکار خواهی کرد). اما جانگ گو هم‌مانند دیگران نمی‌تواند به دختر اعتماد کند و برای نجات خانواده‌اش به خانه بر می‌گردد. با ورود وی به خانه می‌بینیم که گل‌های میمون قرار گرفته در چهارچوب در پژمرده می‌شوند و تلاش برای شکست شیطان بار دیگر ناکام می‌ماند. دختر همیشه لباسی سفید بر تن دارد و هنگامی که جانگ گو به خانه می‌رود، برای مرگ خانواده‌ی او فریاد کشیده و اشک می‌ریزد. این‌ها همه می‌تواند نشانه‌ی خوب بودن او و تلاشش برای نجات مردم باشد.

در ادامه نقد و بررسی فیلم The Wailing باید بگوییم که ایل گوانگ جن‌گیر، دستیار شیطان است. او عکس‌هایی که شیطان از مردم گرفته بود را در اختیار داشت و در انتهای فیلم هم از جسد جانگ گو و خانواده‌اش عکاسی کرده و بدون هیچ احساسی محل را ترک کرد. او به جانگ گو گفت تا به حرف دختر سفیدپوش گوش نکند. وی حتی مراسمی برای خروج شیطان از بدن دختر جانگ گو انجام داد که به دلیل زجر کشیدن کودک، توسط پدرش ناتمام ماند، اما در ادامه فیلم با صحنه‌ی قتلی دیگر رو به رو می‌شویم که آثار مراسمی مشابه در آن دیده می‌شود؛ انگار کارگردان می‌خواسته بگوید اگر مراسم جن‌گیری «ایوجین» (دختر جانگ گو) هم به پایان می‌رسیده، سرنوشت مشابهی در انتظار او و خانواده‌اش بوده. از طرف دیگر، ایل وانگ هم مثل مرد ژاپنی هنگام رو به رو شدن با دختر سفید پوش، دچار ضعف و تهوع شده و خون و کثافت زیادی بالا می‌آورد که ممکن است نماد ذات کثیف و پلید او باشد. در ادامه وقتی جن‌گیر ما می‌خواهد از روستا فرار کند (پس از رو به رو شدن با دختر سفیدپوش)، توسط شیطان منع شده و مجبور به بازگشت می‌شود. علاوه‌بر این‌ها، جانگ گو در پایان فیلم به حرف وی گوش کرده و به خانه می‌رود تا دخترش را نجات دهد (علی رغم اسرار دختر سفید پوش) اما این امر تنها مرگ‌اش را در پی دارد. پس این مرد نمی‌تواند یک شامان خوب باشد، زیرا راهنمایی‌های وی تنها منجر به مرگ می‌‌شود.

نقد و بررسی فیلم The Wailing
ایمان فتح دشواری است و حفظ آن مبارزه‌ای هر روزه می‌طلبد- «پائولو کوئیلو»

در پس خون و جنون- جمع‌بندی بررسی فیلم The Wailing

پشت پرده‌ی این فیلم و ماجراهای آن، شاید پیامی نهفته باشد. نقد و بررسی فیلم The Wailing را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: شیطان زاییده‌ی اعمال ماست. این ما هستیم که شیطان را با انجام اعمال نادرست به خانه‌ی خود دعوت کرده و خود را در بالین او قرار می‌دهیم. خداوند و نیروی خیر برای کمک به ما، از ما می‌خواهد که ایمان داشته باشیم. اما ایمان داشتن عمل دشواری است! چه‌طور به خدایی ایمان داشه باشیم که «لمس» و «دیده» نمی‌شود اما گول شیطانی را که هر روز به روش‌های مختلف و متنوع سعی در شکار ما دارد را نخوریم؟ دخترک سفیدپوش تنها از مردم می‌خواهد که به وی اعتماد کنند، اما شیطان سعی دارد ادعا‌های خود را به دیگران اثبات کند؛ او می‌گوید که بیایید و مرا لمس کنید، از نزدیک ببینید که من شیطان نیستم! دنیای ما هم در واقع این‌گونه است. همیشه جلو زدن در صف، دروغ گفتن و بی‌تفاوتی سخت‌تر از ایستادن در برابر باطل و انجام دادن کارهای صحیح است. روستایی که ما در فیلم دیدیم، در واقع جهان امروز است و ما هم مردمانی که مرگ و جنون اطرافیان‌مان را می‌بینیم، اما در عمل ایمان کافی برای تغییر شرایط و نجات خود را نداریم. ما هم مانند جانگ گو پاک، صاف و ساده‌ایم، اما هنگامی که پای منافع‌مان در میان باشد، آدم هم می‌کشیم. فیلم شیون در کنار زیبایی‌های فنی و پیچیدگی‌های داستان، چهره‌ی ما را به ما نشان می‌دهد و فکرمان را به چالش می‌کشد؛ همان‌طور که پیدا کردن پاسخ صحیح و یافتن شیطان حقیقی در این فیلم کاری دشوار است، تشخیص خوب و بد هم در دنیای «تکسرگرای» امروز کاری دشوار است. همان‌طور که عده‌ای در روستا باور دارند این جنایات کار یک بیماری و قارچ سمی است و شیطانی وجود ندارد، جهان هم به سمت منزوی کردن مفاهیم دینی و توجه به مفاهیمی می‌رود که با روش‌های علمی قابل تعریف و توضیح باشند. شاید اصلا شیطانی نباشد، شاید همه این‌ها زاییده‌ی ترس مردم روستا باشد، شاید این جنون و کشتارها همه کار یک بیماریست، هر چه که هست، فقط شما می‌توانید تصمیم بگیرید کدام مسیر را انتخاب می‌کنید؛ به قول «مورفیوس» (در ماتریکس): «من تنها می‌توانم راه (در) را به تو نشان دهم، قدم گذاشتن در آن بر عهده‌ی خودت است.»

این بود نقد و بررسی فیلم The Wailing در دنیای بازی. نظر شما در مورد این فیلم چیست؟

نکات مثبت
  • داستانی عمیق و چند وجهی
  • شخصیت‌پردازی زیبا
  • به‌چالش کشیدن بیننده
  • بازی تاثیرگذار دو ون کواک
نکات منفی
  • بخش اولیه فیلم کمی خته‌کننده است
امتیاز دنیای بازی 8 نفیس
علی ارکانی
نویسنده علی ارکانی

از کودکی دنیای بازی های رایانه ای برایم همیشه پر از جادو بود؛ جادویی که بر خلاف هنرهای دیگر، خود من خالق آن بودم. اکنون بیش از بیست سال از اولین روزی که پا به این دنیای جادویی گذاشتم می گذرد و هنوز هم تشنه کاوش بیشتر آن هستم.

نقد و بررسی فیلم و سریال

87 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

    1. مرد ژاپنی خود شیطان بود جنگیر همدستش بود و دختره فرشته بود .
      دختره سفید پوش به مرد پلیس میگه اگه قبل از سومین بانگ خروس بری داخل خونه همه خانواده ات کشته میشن و همین جوری شد و بعدش گریه کرد و این صدق شخصیتش رو نشان داد .
      در آخر فیلم یک سکانس حذف شده داره که جنگیر مرد ژاپنی رو سوار ماشینش میکنه و میرن و نشان میده باهم همدست بودن .
      در واقع ما هیچ دلیلی نداریم که بگین دختر مرموز سفید پوش خود روح پلید یا شیطان باشه اما در عوض چندین دلیل هست که بگه که مرد ژاپنی خود شیطانه(عکس های قربانیان -غذای بسیار چندش آور داخل کلبه و جمجمه بز و نماد های دیگر شیطانی داخل کلبه ارتباط نامشروع با زن در کنار دریا – دیدن مرد ژاپنی در حال خوردن جسد انسان یا حیوان در جنگل توسط مرد روستایی در آخر که چهرش رو آشکار کرد و موارد دیگه که حضور ذهن ندارم و بصورت نمادین نشان داده میشد) اما با این وجود بازهم شک میکنیم اونم بخاطر اینکه لباس های دیگران یا گیره سر دختر پلیس را داشت .

      ۱۷۱
    1. ممنون از نقدتون ولی خی من نمیفهمم.
      _مردژاپنی که خب مشخص بود تکلیفش.
      _جنگیر شخصیتش خیلی مثبت بود، داشت مردژاپنی و نابود میکرد. پس نمیتونه همدست مردژاپنی باشه. ولی مسئله اینجاست پس چرا عکسا دست جنگیر بود؟
      بنظرم فیلم مشکل داره. من هر سناریویی که میچینم منطقی در نمیاد.
      حتی شما اگه بخواید فرض کنید جنگیر مثبت بوده و بعد از رویارویی با دختر سفیدپوش تسخیر شده باز هم منطقی نمیشه(منظورم اینه حتی اگه علاوه بر مرد ژاپنی دختر سفیدپوش هم شیطان باشه)
      فیلم خوبیه البته اگه مشخص بشه برام چی شد. چون در حال حاضر فکر میکنم مشکل داره فیلم.

      ۳۲۱۳
    2. با سلام
      این اشتباهی که همه میکنن از جمله شما دوست عزیز اینه که او سکانس که جنگیر و مرد ژاپنی روبا هم داشت نشون میداد فریب کارگردان برای بیننده بوده و اگر دقت کرده باشید مرد ژاپنی با اومدن دختر سفید پوش حالش بد میشه و اصلا ربطی به کار جنگیر نداشت و این زیرکی کارگردانی بود و به نظرم همین زیباش کرد

      ۹۰
  1. بسیار عالی بود…نقدتون رو خیلی دوست داشتم…فیلم قطعا یه جهان به تمام معنا از خیر و شر هستس…فقط من متوجه نشدم در کدوم لحظه از فیلم شیطان با جانگ گو و دخترش کنار رودخانه ملاقات میکنه؟ چون دوبار فیلم رو کامل و با دقت دیدم…اما نفهمیدم.

    ۴۰۴
    1. همون جایی که جانگ گو برا دخترش رفته بود خرید و کنار هم لب رودخانه نشسته بودن و حرف میزدن

      ۲۰۴
    1. نقد خوبی بود فقط تنها مشکل اینجا بود که چرا وقتی جن گیر مراسم جنگیری انجام داد مرد ژاپنی داشت میمرد تا اینکه مراسمو بهم زدن و مرد ژاپنی دوباره زنده شد؟!!
      یعنی معلوم نمیشه که جنگیر همدست ژاپنی بود یا خیر؟
      فقط یه سناریو ممکنه و اونم اینه که جنگیرم خودش سر در گم شده بود و اولا فکر کرد که شیطان مرد ژاپنیه و قصد کشتنش رو هم داشت با آیین جنگیری همون طور که دیدین ولی
      بعدا که دختر سفید پوش رو دید و خون بالا آورد فکر دیگه ای کرد و اشتباها تصور کرد شیطان همون دختره سفید پوش هستش و برگشت خونه و از بودا کمک خواست که نشون
      میده یه ایمانی داشته بلخره.و اینجا میبینه شمعا خاموش شدن و یه کلاغ وارد خونه شد و ترسید پیش خودش گفت کار خود دختر سفید پوشه!! پس میتونیم بگیم در کل اشتباه فکر کرده جنگیر و از پلیسه خواست که بره دخترش و خانوادش رو نجات بده بدون اینکه از تلسمی که دختره واسه شیطان گذاشته خبر داشته باشه ـ. و برای عکس ها هم میشه گفت با توجه به اشیا داخل ماشینش ممکنه یه سری مدارک ازینجور اتفاقا واسه خودش جمع کرده باشه که دلیل نمیشه گفت که همدست شیطانه…

      ۴۹۳۰
    2. آفرین. اینو منم بهش رسیده بودم ک وقتی داشت مراسم رو اجرا میکرد مرد ژاپنی (شیطان) داشت میمرد ولی با دخالت جانگ گو (پدر دختر) و نیمه کار ماندن مراسم، مرد ژاپنی (شیطان) قسر در رفت. خودش قبلنم ب جانگ گو گفته بود ک اصلا موقع اجرای مراسم نباید دخالتی کنه ولی متأسفانه هم خود جن گیر تأکید لازمو نکرد و هم جانگ گو اهمیتشو درک نکرد که کارشون نیمه تمام یا بهتر بگیم خراب شد
      درباره تصور اشتباهش و اینکه با دیدن دختر سفیدپوش و خون بالاآوردن دچار اشتباه شد هم همین تصور شما رو دارم. فقط یک موضوع: وقتی جانگ گو و دختر سفیدپوش در پایان فیلم با هم صحبت میکردند بعد از پایان تماس تلفنی جن گیر با جنگ گو، دختر سفیدپوش بهش گفت جن‌گیر بود؟ جانگ‌گو گفت آره. دختر بهش میگه ب حرفش گوش نده اون و مرد ژاپنی همدستن.. اینجا بخاطر این سنارویی ک تو ذهن داریم این حرفشو چی تعریف کنیم؟ ک مثلا منظورش اینه ک کار جن گیری مثل کار خود جن و شیطانه و غلطه؟ منظورش از این حرف چی بود؟ چون حقیقتا هم جن گیر با شیطان همدست نبود و طبق مراسم داشت اونو میکشت. و بنظر منم در آخر فیلم با استفراغ و فرار، دچار اشتباه محاسباتی شد که فکر کرد دختر شیطانه ولی این حرف دختر سفیدپوش رو چجوری میتونیم معنی کنیم؟

      ۳۱
  2. یکی از بهترین فیلم های تازه سینمای قدرتمند کره جنوبی و سومین فیلم یکی از جدیدترین استعداد های این هنر زیبا. نا هونگ جین که پیشتر دو فیلم the chaser و the yellow sea رو ساخته بود مجدد تریلری سرشار از تعلیق و هیجان رو خلق کرد و با هنر کارگردانی بالایش سه ساعت تمام بیننده را در تنشی کامل نگه داشت.
    بشخصه دریای زرد را از دیگر ساخته هایش قویتر و منسجم تر میدونم و دیدنش رو به علاقه مندان توصیه.درامی جنایی با پلاتی بسیار مفصل و حساب شده, از دستش ندهید

    ۸۵۷
    1. ممنون از پیشنهادتون اما در رده بندی سه فیلم این کارگردان اول مویه دوم تعقیب کننده و سوم دریای زرد قرار میگیره

      ۱۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر