اینجا، بدون بتمن | نگاهی به سریال محبوب «گاتهام»
نام «گاتهام» و «بتمن» به نوعی درهم تنیده شدهاند، تا جایی که یکی بدون دیگری قابل تصور نیست. در طول ۷۸ سالی که از تولد شوالیهی تاریکی میگذرد، انواع و اقسام برنامههای سینمایی و تلویزیونی در خصوص این شخصیت ساخته شده که برخی مانند «شوالیهی تاریکی» نولان شهرت و اعتبار جهانی پیدا کرده و برخی دیگر مانند غباری در باد فراموش شدند؛ اما باید همین ابتدا بگوییم که سریال گاتهام در خصوص بتمن نیست! بله، نقش اصلی این سریال بازرس «گوردن» معروف (که در زمان ظهور بتمن رئیس پلیس میشود) است و سریال بیشتر بر وقایعی تمرکز دارد که هریک به نحوی معروفترین دشمنان بتمن را متولد میکنند. اگر شما هم از طرفداران مرد خفاشی هستید، با دنیای بازی همراه شده و بیشتر در خصوص این سریال جذاب بدانید.
در مسیر تباهی
داستان این سریال که تاکنون ۶۸ قسمت آن طی سه سال گذشته پخش شده است را نمیتوان در چند سطر گنجاند، اما بهطور کلی، باید گفت در طول تمام این قسمتها عدهای نابکار (یا همان بدمن) بر سر تاج و تخت دنیای خلافکاران گاتهام با یکدیگر مبارزه کرده و گاها متحد میشوند. «جیم گوردن» و همکار وفادار او «هاروی بالاک» در تمام این مدت با شروران مبارزه کرده و شهر را از چنگال تهدیدهای متعدد آنان نجات دادهاند. یکی از مهمترین دلایل موفقیت سریال گاتهام، روایت آهسته و پیوستهی داستان زندگی شرورهایی است که در ابتدا تنها انسانهایی ساده بودهاند. مثلا «ادوارد نیگما» معروف به «معماگو» که از دشمنان معروف بتمن است، در این سریال مامور پزشکی قانونی ادارهی پلیس گاتهام و از همکاران نزدیک جیمز گوردن بوده و کمکم به یک شخصیت منفی تبدیل میشود؛ یا «باربارا کین»، نامزد گوردن که در ابتدا پیوند عاطفی عمیقی با وی دارد، خیلی زود به یکی از قطبهای خلاف در گاتهام بدل خواهد شد. تماشای این سیر نزولی و تجربهی لحظلات دردناکی که این افراد را به هیولاهایی آدمکش بدل میکند، نه تنها به طرفداران دنیای بتمن احساس نزدیکی و همزادپنداری بیشتری با شخصیتهای داستانهای محبوبشان عطا میکند، بلکه برای اولین بار تصویری عاطفی و خصوصی از دشمنانی به ما ارائه میکند که در ابتدا تنها یک انسان معمولی بودند و این اطلاعات پیش از این در فیلمها و بازیهای مربوط به دنیای بتمن تنها به صورت گذرا و کوتاه مورد بررسی قرار میگرفتند و تمرکز بر آنها در سریال گاتهام باعث شده تا تماشای این برنامه هرگز خستهکننده و یکنواخت نشده و بیننده همواره منتظر ظهور (یا گاها سقوط) شخصیتهای جدید و مختلف باشد. از دیگر نکات قوت سریال گاتهام، عدم تکیهی صرف آن بر شخصیتهای از پیش ساخته شدهی دنیای DC است. برخی شخصیتهای مهم و جذاب این سریال، برای اولین بار است که پا به دنیای DC گذاشتهاند؛ مثل ملکهی خلافکاران، «فیش مونی» که در ادامه به شخصیت وی خواهیم پرداخت. این بدعت و نوآوری باعث شده تا پر و پا قرصترین طرفداران DC هم نتوانند با اطمینان از همهی وقایع داستان آگاه باشند و سرنوشت شخصیتها را پیش از آشکار شدن آن در سریال بدانند. در ادامه با پنج مورد از شخصیتهای مهم و کلیدی این سریال آشنا خواهیم شد:
فیش مونی: این شخصیت با بازی «جادا پینکت اسمیت» صرفا برای این سریال خلق شده و کار خود را به عنوان دستیار «فالکونی» معروف، یکی از سران مافیای گاتهام شروع کرده و کمکم تبدیل به ملکهی دنیای تبهکاران میشود. شخصیتپردازی فیش مونی یکی از زیباترین و بدیعترین شخصیت پردازیها در فیلمها و سریالهای جهان DC است. او زنی خودساخته و نترس بوده و برای رسیدن به اهداف خود در کنار کشیدن نقشههای طولانی و دقیق، از انجام هیچ کاری اجتناب نمیکند. او هر مردی را که بخواهد از پا در آورده و هیچکس و هیچ چیز، حتی فالکونی بزرگ هم نمیتواند مانعاش شود. فیش در ابتدا تنها یک خلافکار نترس است، اما در طول سریال به قدرتهای فرا انسانی هم دست پیدا کرده و شخصیتی مخوفتر از خود نشان میدهد که حتی سختگیرترین افراد را هم وادار به تحسین میکند.
تابیتا گالاوان: مهمترین شرورهای این سریال را زنان تشکیل میدهند! شاید این رویکرد فمنسیتی به مزاج بسیاری خوش نیاید، اما صادقانه باید گفت این خانمها کار خود را به خوبی انجام میدهند. تابیتا به همراه برادرش «تئو»، از اعضای محفل «قدیس دوما»، از محافل کهن شهر گاتهام هستند که برای بازگرداندن این شهر به دوران اوج خود تلاش میکنند، البته به شکلی مرگبار! تابیتا هم از شخصیتهای انحصاری این سریال بوده و بسیار اهل مبارزه و خشونت است. سلاح اصلی و تخصصی وی یک شلاق سیاه است، هرچند که وی در استفاده از انواع سلاحهای سرد تبحر دارد.
آزوالد کابلپات ملقب به «پنگوئن»: «پنگوئن» دیگر نیازی به معرفی و توصیف ندارد، اما پنگوئن گاتهام از بسیاری جهات با نسخهی کمیکی دنیای DC تفاوت دارد. او مثل پنگوئن درون کمیکها یک کوتلهی زشت نیست، بلکه پایش لنگ میزند و کمی هم جنون آنی دارد! با وجود این تفاوتها، پنگوئن گاتهام با بازی «رابین لرد تیلور» یکی از بهترین شخصیتهای این سریال است. او کار خود را به عنوان نوچهی «فیش مونی» شروع میکند و خیلی زود با سیاستورزی و هوش سرشاری که دارد (البته از نوع منفی و جنایت کارانه) تمام گاتهام را در چنگ خود میگیرد! بازی لرد تیلورد در این نقش، واقعا ستودنی است: از لحظاتی که برای مادر پیرش اشک میریزد، تا صحنههایی که با خودکار یا هرچه که دم دستاش باشد، به شکلی بیمارگونه اطرافیان خود را زجرکش میکند.
باربارا کین: حتما شنیدهاید که میگویند: »مرز بین عشق و نفرت اندازهی یک تار موست»؛ باربارا کین و جیمز گوردن نمونهی بارز این ضربالمثل هستند! باربارا که در ابتدای سریال زن رویاهای جیمز بود، اکنون در فصل چهارم پس از چند بار مردن و تا پای مرگ رفتن، تبدیل به یک دلال اسلحه در گاتهام شده است. شاید هیچ کدام از شرورهای این سریال مثل باربارا قهرمان داستان (منظور ما جیمز گوردن است، نه بتمن!) را از نظر روانی و عاطفی ویران نکرده باشد، اما این بانوی قدرتطلب، هیچچیز برای از دست دادن ندارد و حتی از کشتن معشوق سابقاش هم دریغ نمیکند!
جیمز گوردن: «بن مکنزی»، در این سریال چهرهی جوان و پرانرژی مردی را به تصویر میکشد که در دنیای بتمن با عینک ته استکانی و موهای جو گندمیاش معروف است. جیمز گوردن در ابتدای این سریال بسیار ایدهآل گرایانه وارد ادارهی پلیس گاتهام میشود و رفتهرفته خود نیز تحت تاثیر تاریکی این شهر قرار میگیرد. مسیر تغییر شخصیت جیمز گوردن به فردی منفیگرا و خشن، بهخوبی در این سریال توسط مکنزی به تصویر کشیده شده است. مردی که علی رغم تمام تاریکیها، امید خود را نسبت به بهبود شرایط از دست نداده است. مکنزی در مصاحبهای گفت که شخصیت جیمز گوردن در این سریال را بر اساس شخصیتی که «گری الدمن» در سری «شوالیهی تاریکی» از خود نشان داده بنا کرده است.
بتمن… دقیقا کجایی؟
یکی از مهمترین سؤالها این است که کی و کجا قرار است بتمن وارد ماجرا شود؟ بگذارید خیالتان را راحت کنم، بتمن از فصل چهارم این سریال عملا متولد شده است. بروس وین در ابتدای گاتهام نوجوانی است که والدین خود را از دست داده، اما تنها طی همین چهار فصل با چنان سرعتی رشد و پیشرفت کرده که «سوباسا اوزارا» در ۳۰۰ قسمت «فوتبالیستها» هم به پایش نمیرسد! هرچند که او در نقش پسر بچهای معصوم وارد سریال میشود، اما این پسر بچه اکنون قتل، تلاش برای نابودی گاتهام و تمامی مردماش، مبارزه با انواع و اقسام شروران و حتی تا پای مرگ رفتن را هم در پروندهی خود دارد. یکی از مهمترین دلایلی که دیدن این سریال را به همه شما دوستداران شوالیهی سیاه پیشنهاد میکنیم، نگاهی بر نحوهی شکلگیری هویت بروس وین و ارزشهای اخلاقی او در گذر زمان است. همانطور که میدانید، سریالهای «پیکان» و «فلش» از سالها پیش شروع به پخش کرده و طرفداران زیادی هم پیدا کردهاند؛ اما بر همگان واضح و مبرهن است که تمام این شخصیتها تنها پیش درآمدی برای تولد ناجی گاتهام است. نکتهسنجی کارگردان سریال هم در این خصوص واقعا ستودنی است. شما در طول تمام این فصول، اثری از تلویزیونهای LCD، ماشینهای مدل بالا یا سایر علائم فناوریهای مدرن را نمیبینید که این خود نشاندهندهی روایت سریال در زمان (نسبتا) قدیم را دارد. این یعنی زمانی که بتمن بخواهد وارد داستان شود، ماجرا دیگر به زمان حال خواهد رسید و با سایر عناوین دنیای DC هماهنگ خواهد شد.
سریالی برای تمام فصول
بگذارید بازهم خیالتان را راحت کنم، گاتهام به هیچ وجه قابل مقایسه با آثار فاخری مثل «دنیای غرب» (Westworld) و «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) نیست! این سریال در زمان اوج خود در فصل اول هفت میلیون بیننده داشته که این رقم تا رسیدن به فصل چهارم به پنج میلیون کاهش پیدا کرده است، اما به نظر نگارندهی این سطور بهترین اقتباس تلویزیونی از دنیای DC، همین سریال است! گاتهام در روایت داستان و رعایت منطق روایی جهانی که به تصویر میکشد، بسیار دقیق است. همانطور که گفتم از محیط شهری تا تلفنهای همراهی که در طول سریال در دست شخصیتهای اصلی میبینیم، همگی با آمریکای دههی ۹۰ میلادی سازگار است. بازیگران سریال هم بهخوبی در نقش خود جا افتاده و شما را هم با خود همراه میکنند. طراحی صحنه و لباس هم آنقدر خوب کار شده که مانند فیلم «آرتور: اسطورهی شمشیر» شاهد الگوهای مد و لباس عجیب و غریب و نامعقول برای شخصیتها نباشیم، بهعلاوه برای لباسهای شخصیتهای اصلی چیزی فراتر از یک طراحی ساده صورت گرفته است؛ مثلا لباس پنگوئن توسط «مارتین گرینفیلد»، طراح لباس ریاست جمهوری آمریکا طراحی شده است. برخلاف سریالهای دیگری که در این جهان مثل «پیکان» که قهرمان داستاناش از بیهویتی و سردرگمی رنج میبرد، گاتهام با روندی آهسته و پیوسته شخصیت قهرمانان و شروران را آنقدر زیبا بهتصویر میکشد که بهخوبی در ذهن مخاطب نشسته و او را با جهان این سریال همراه میکند. گاتهام اثریست که ارزش وقت شما را داشته و برای طرفداران بتمن میتواند بهترین سریال موجود (در زمان نبود «بازی تاج و تخت») باشد. اگر شما هم دوست دارید بفهمید که چرا بتمن دوست ندارد خون بریزد یا چرا اینقدر با خدمتکار وفادارش آلفرد احساس نزدیکی میکند، حتما گاتهام را تماشا کنید! اگر هم مثل ما تاکنون این سریال جذاب را دنبال کردهاید، پس منتظر خبرهای خوب دنیای بازی در خصوص این اثر دوست داشتنی باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
به نظر من سریال گاتهام واقعاً سریال خیلی خوبیه و شما انقدر خوب توصیفش کردید که بیشتر بهش علاقه مند شدم واقعاً ممنون بابت این متن زیبا?