سکانس برتر ۳: دوازده مرد خشمگین

در ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ , 18:00:29

فیلم «دوازده مرد خشمگین» اثری در ژانر درام به کارگردانی «سیدنی لومت» و هنرمندی «هنری فوندا» است که دقیقا ۶۰ سال قبل (در سال ۱۹۵۷) راهی سینماها شد. این فیلم بر خلاف نام‌اش، هیچ گونه صحنه‌ی خشن و اکشنی در دل خود ندارد. در واقع تمام این اثر یک ساعت و نیمی در یک اتاق روایت می‌شود، آن هم به صورت سیاه و سفید! «دوازده مرد خشمگین» داستان ۱۲ عضو یک هیات منصفه را روایت می‌کند که باید در خصوص بی‌گناهی یا مجرم بودن یک پسر جوان در خصوص اتهام قتل پدرش تصمیم بگیرند. پسر ادعای بی‌گناهی می‌کند، اما تمامی شواهد علیه او هستند. بنابراین تمامی اعضای هیات منصفه حکم اعدام وی را صادر می‌کنند (در آن زمان در آمریکا هنوز مجازات قتل نفس، اعدام بود)، همه غیر از یک نفر (هنری فوندا). اکنون این یک نفر باید دلایل خود را برای سایرین توضیح داده و آنها را متقاعد کند. برخلاف ظاهر ساده‌ی فیلم «دوازده مرد خشمگین»، این اثر بسیار ارزشمند و پر محتواست، تا حدی که پس از ۶۰ سال همچنان در مقام پنجمین فیلم برتر تاریخ سینما در سایت معروف IMDB قرار دارد. در ادامه بخشی از این فیلم را تماشا می‌کنیم که مربوط به نظرات تند یکی از اعضای هیات منصفه در خصوص متهم است. با دنیای بازی همراه باشید تا نگاهی به زوایای مختلف این اثر فاخر سینمایی بیندازیم.

 

هیات منصفه چیست؟

هیات منصفه گروهی متشکل از مردم عادی اما آبرومند است که در دادگاه‌ها حاضر شده و به دفاعیات و مستندات ارائه شده در دادگاه گوش کرده و در انتها یک رای صادر می‌کنند. دو نکته‌ی مهم در خصوص این رای وجود دارد: اول اینکه رای این هیات باید حتما از اکثریت مطلق برخوردار باشد، یعنی تمامی اعضای آن (در اینجا هر دوازده نفر) باید یک رای ارائه بدهند! این امر بسیار حائز اهمیت است، زیرا تنها مخالفت یک نفر می‌تواند مانع از صدور رای شود که این امر در راستای احترام به حقوق متهمان و دفاع از آنهاست. با این وضعیت، مخالفان و موافقان باید آن‌قدر برای رای خود دلایل محکم و کافی ارائه کنند تا گروه مقابل تمام و کمال و از روی میل، رغبت و انتخاب عقلانی آن را قبول کند. نکته‌ی دوم در این زمینه، کارکرد رای هیات منصفه است. قاضی دادگاه مجبور به پذیرش رای این هیات نیست، اما از آن‌جایی که این هیات از افراد عادی جامعه از پیشه‌های مختلف (معلم، کارمند و…) تشکیل شده و به نوعی نمایده‌ی افکار عمومی است، معمولا قضات خلاف آراء آنها رای نمی‌دهد. اهمیت هیات منصفه در ایالات متحده آن‌قدر زیاد است که چند سال قبل خبر منع حضور «برد پیت»، بازیگر سرشناس هالیوود از عضویت در این هیات‌ها، بسیار بازتاب داشت. دلیل این ممنوعیت، شهرت این بازیگر سرشناس و امکان تاثیر غیرمستقیم نظر و رای او بر سایر اعضای هیات منصفه و طبعا تضییع حقوق متهمان بود (نکته‌سنجی چنین قوه‌ی قضائیه‌ای واقعا قابل تحسین است).

مردی که خلاف جهت رود شنا می‌کرد

با آگاهی از جنبه‌ی قانونی فیلم «دوازده مرد خشمگین» می‌توانیم وارد داستان شده و اندک‌اندک درک کنیم که «سیدنی لومت» چه در سر داشته است. شاید باورش سخت باشد، اما این فیلم دومین اثر حرفه‌ای این کارگردان نامی است. او که در کارنامه‌ی خود آثار بسیار معتبری مثل «بعد از ظهر سگی» را دارد، در فیلم‌هایش سعی در ارائه‌ی تصویری قهرمانانه از مردم عادی داشته و به چالش کشیدن آن‌چه «نظر اکثریت» در جامعه خوانده می‌شود را تشویق می‌کند. گویا لومت اصلا به «خواهی نشوی رسوا، هم‌رنگ جماعت شو» اعتقادی نداشته و به خوبی در آثار خود نشان می‌دهد که در اقلیت بودن دلیل برای سکوت کردن در برابر بی‌عدالتی نیست. این فیلم‌ساز بزرگ که آثارش جوایز بسیاری (از جمله شش جایزه اسکار در زمینه‌های مختلف) را از آن خود کرده‌اند، به خوبی نماد یک هنرمند دغدغه‌‌مند است.

مردان خشمگین یا مشتی که نمونه‌ی خروار است

همان‌طور که در سکانس فوق تماشا کردید، فیلم «دوازده مرد خشمگین» بر نگاه افراد جامعه به یک‌دیگر و قضاوت آنها در خصوص اعمال دیگران تمرکز دارد؛ امری که نه‌تنها همچنان از مسائل مهم جوامع بشری است، بلکه هرگز صحبت در خصوص آن کهنه و قدیمی نمی‌شود. در این سکانس یکی از اعضای هیات منصفه‌ی فیلم به شکلی متعصبانه در خصوص متهم نطق می‌کند. او فقیر بودن و زندگی در محله‌های فقیر نشین شهر را مبنایی قرار می‌دهد تا با استفاده از آن نه تنها پسر جوان را یک خلافکار و جامعه ستیز نشان دهد، بلکه رفته‌رفته مجموعه‌ی مورد اتهام خود را بزرگ‌تر کرده و کلا مردم پایین شهر را مشتی «وحشی و آدم‌کش» می‌خواند. شاید در این سوی صحنه‌ی نمایش، برای ما که تماشاگر هستیم، حرف‌های این پیرمرد عصبانی نادرست به نظر برسد، اما در واقع ما هم مثل او هستیم. هنوز هم پس از ۷۰ سال ما دیگران را بر اساس ظاهرشان قضاوت می‌کنیم. شاید بسیاری از شما ویدئوی منتشر شده از رفتار با کودکی اروپایی در دو ظاهر فقیر و معمولی را دیده باشید. گروهی که این آزمایش را اجرا کرده بودند، به خوبی نشان دادند حتی بچه‌ها هم از قضاوت‌های نادرست ما به اصطلاح انسان‌های متمدن در امان نیستند. مردم کودکی که لباس و ظاهر آراسته‌ای داشت را نوازش کرده و به او محبت می‌کردند، اما وقتی همان کودک با لباس‌های کهنه و ظاهری نسبتا ژولیده با مردم روبه‌رو می‌شد، آنها حتی با وی صحبت هم نمی‌کردند! بله، ما این‌قدر افول کرده‌ایم. پیرمرد این سکانس به نوعی آمار جرم و جنایت در پایین شهر را دلیل برای بد بودن مردم‌اش می‌داند؛ اما آیا این تفسیر، درست است؟ آیا نگاه از بالا به پایین و ناعادلانه دلیل سوق پیدا کردن افراد به سمت خلاف نیست؟ اگر شما هم صرفا به دلیل فقر «پایین شهری»، «گدا»، «‌بی‌کلاس» و بسیاری چیزهای دیگر خطاب می‌شدید، ذره‌ذره نفرت در وجودتان ریشه نمی‌دواند؟ به‌راستی علت این آمار جرم و جنایت پیش داوری‌ها و برچسب زدن‌های ما مثلا انسان‌های آراسته و «شهروندان نمونه» به دیگران نیست؟ همان‌طور که سنگ نمی‌تواند در برابر فشار ضربات آب تا ابد دوام بیاورد، روح آدم هم نمی‌تواند مدام دربرابر توهین‌ها و پیش داوری‌ها ایستادگی کند؛ دیر یا زود انسان تسلیم نفرت شده و تسلیم خواسته‌ی جامعه می‌شود: اگر جامعه از من یک مجرم می‌خواهد، پس ناگزیر مجرم خواهم بود. «تعصب همیشه حقیقت را تیره و تار می‌کند»؛ این تمام پیام فیلم «دوازده مرد خشمگین» است. این‌که ما انسان‌ها را براساس آن‌چه که واقعا هستند قضاوت نمی‌کنیم، بلکه ما برداشت خود از آنها را مورد قضاوت قرار می‌دهیم! حقیقت این است که ما با پیش‌داوری تربیت شده‌ایم! ما توسط ارزش‌های جامعه از کودکی برنامه‌ریزی شده‌ایم؛ ما یاد گرفته‌ایم که «خالکوبی» بد است و «تسبیه» خوب، اما یاد نگرفتیم هرکسی که «خالکوبی» دارد لزوما بد و هرکسی که «تسبیه» دارد، لزوما خوب نیست! ما یاد نگرفتیم با دقت و عمق به مسائل نگاه کنیم و این امر ریشه‌ی بسیاری از مشکلات موجود در جهان و خصوصا جامعه‌ی ماست. فیلم «دوازده مرد خشمگین» به ما یاد می‌دهد تا به قول امام علی (ع): «گناه دیگران هر قدر زیاد هم باشد هرگز بسیار و گناه خود را هر قدر هم کم باشد اندک» نپنداریم. پیام لومت در این اثر، دوری از تعصب است؛ بلایی که مانند زالو در حال مکیدن خون بشریت است.

مرگ بر جلوه‌های ویژه!

شاید از نظر شما فیلم «دوازده مرد خشمگین» اثری کهنه و رنگ‌و رو رفته باشد، خصوصا که سیاه و سفید نیز هست؛ اما کارگردانی و طراحی صحنه‌ی این فیلم واقعا زیبا کار شده است. این فیلم در یک روز گرم تابستانی و در یک اتاق فاقد تهویه‌ی مناسب روایت می‌شود و در طول فیلم شما ذره‌ذره عرق کردن افراد و قطرات عرق را روی چهره‌ی آنها می‌بینید. مسیر کلافه شدن این ۱۲ نفر طی ۹۰ دقیقه‌ی فیلم به دلیل دمای هوا به خوبی در پوست و گوشت فیلم نفوذ کرده که این نشان‌دهنده‌ی دقت کارگردان در ارائه‌ی اثری زیبا و ماندگار است. فکر نکنید که این فیلم چون متعلق به ۶۰ سال پیش است، مجبور به استفاده از محیطی بسته و فاقد جلوه‌های ویژه است. باید توجه کرد که اولین قسمت سری معروف «گودزیلا» با آن حجم از جلوه‌های ویژه (در زمان خود) سه سال پیش از ساخت فیلم «دوازده مرد خشمگین» اکران شده بود. لومت در این اثر به خوبی به بینندگان نشان می‌دهد که زیبایی، تاثیرگذاری و در کل ارزش یک فیلم به جلوه‌های ویژه، طراحی لباس و این‌گونه موارد ظاهری نیست، بلکه یک محتوای ارزشمند و نگاه صحیح به مسائلی که بیننده می‌تواند آن‌را در زندگی روزمره خود لمس کند، رمز موفقیت و جاودانگی یک اثر خواهد بود. متاسفانه امروزه، سینمای جهان و بینندگان اسیر جریانی هستند که با تاکید بر جلوه‌های بصری و پر رنگ کردن آن، هرگونه ضعف (و گاها توهین به شعور بیننده) در فیلم را کوچک و قابل گذشت تلقی می‌کنند. تماشای این فیلم در چنین روزگاری، صرف نظر از پیام‌های اخلاقی خود، اهمیت روایت آهسته و دقیق داستان در کنار توجه به کوچک‌ترین عناصر سازنده‌ی فیلم (مثل بخش‌های کوچک دیالوگ‌ها) را برای بیننده‌هایی که ذائقه‌ی آنها طی سال‌های اخیر توسط فیلم‌های پرفروش یا «بلاک باستر» دگرگون شده دوچندان می‌کند.

فیلم «دوازده مرد خشمگین» هرگز قدیمی نمی‌شود. اگر آخر و عاقبت تلاش یک نفر در برابر ۱۱ مرد خسته و ناراضی و سرنوشت جوانی که پای چوبه‌ی دار است برای شما به حد کافی جذاب نیست، مطمئن باشید نحوه‌ی روایت داستان و استدلال‌های رد و بدل شده میان موافقان و مخالفان این جمع در کنار پیام‌های اخلاقی این فیلم می‌تواند به خوبی هر بیننده‌ی سخت‌گیری را تا پایان این اثر هنری پای تلویزیون میخ‌کوب کند. اگر به دنبال «قالی کرمان» آثار هالیوودی هستید، این اثر زیبای لومت را از دست ندهید.


4 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. بالاخره یکی به فکر بررسی یه فیلم کلاسیک افتاد .
    یه فیلم کم نظیر که ثابت میکنه برای ساخت یه شاهکار نیاز نیست هزینه فیلم به چند صد میلیون دلار برسه .
    اصلی ترین نقطه قوت فیلم داستان و دیالوگ های عالی اونه . داستان به طور هوشمندانه ای در طول فیلم به گونه ای بیان میشه که ناخوداگاه بیننده رو مجبور به قضاوت میکنه و در انتها هم به خوبی موفق میشه بیننده رو درباره قضاوتش به شک بندازه .
    نکته بعدی قابل توجه به نظر من نورپردازی عالیه فیلمه که با وجود فضای محدود فیلم به خوبی اجرا شده .
    بازیگر ها عموما به خوبی کارشون رو انجام دادن ( به خصوص لی جی کاب )
    و در اخر به همه ی اینها کارگردانی بی نظیر لومت رو هم اضافه کنید که با این فیلم مهارت هاشو در کارگردانی نشون داد و عملا این فیلم سکوی پرتابی برای این کارگردان بزرگ و صاحب سبک شد :*: .
    علی جان خسته نباشی . هم فیلم عالی بود و هم متن ( به خصوص بخش ” مرگ بر جلوه‌های ویژه! ” که من شدیدا باهاش موافقم و بار ها هم گفتم که اکثر فیلم های پر فروش این روز ها مزخرفاتی هستن که دارن با ظاهری زیبا به مخاطب ارائه میشن :11: .)
    امیدوارم باز هم همچین سکانس هایی از فیلم های کلاسیک رو بررسی کنید .

    ۲۰
  2. برای دیدن این فیلم‌ خیلی مقاومت میکردم،به دلایل کلیشه‌ای،قدیمی بود،سیاه سفید،اکشن نداشت،
    اما وقتی نگاه کردم برای اولین بار حتی گذر زمان و حس نکردم، اکشن نبود اما فیلم با دیالوگ‌های فوق‌العاده بازی‌های بی نظیر ۱۲ نفر اجازه پلک زدن نمیده، روزی که برای اولین بار دیدم فردای همون روز باز فیلم و دیدم و فکر نمیکنم که از این فیلم خسته بشم،انگار که تیاتر روی پرده نقره‌ی اجرا شده بود :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵: :۱۵:

    ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر