گرفتار در طمع | نقد و بررسی بازی Wonder Boy: The Dragon’s Trap
در جهان امروز، بازیهای مستقل از ارزش بالایی برخوردار هستند؛ زیرا برخلاف بسیاری دیگر از نمونههایی که چندین میلیون دلار به ساخت آنها اختصاص داده میشود و هیچ خلاقیتی در آنها وجود ندارد، ایدههای نو را به نمایش میگذارند. این سرگرمیها به اندازهای رشد پیدا کردهاند که حجم بالایی از جوایز مراسم بهترین بازی سال ۲۰۱۷ میلادی را نیز به خود اختصاص دادند. در حال حاضر شرکتهای سونی، مایکروسافت و نینتندو در حال حمایت از بازیسازان مستقل هستند، بهخصوص به علت قابلحمل بودن کنسول سوییچ، میتوان بازیهای مستقل را در هر شرایطی حتی زمانهایی که وقت زیادی وجود ندارد تجربه کرد. یکی از این عناوین، بازی Wonder Boy: The Dragon’s Trap است که حدود ۳۰ سال پیش عرضه شده بود و چند ماه قبل نیز نسخهی بازسازی شدهی آن برای بسترهای نسل هشتمی منتشر شد. موضوع جالبتوجه انتشار دوبارهی این بازی، فروش بیشتر آن روی نینتندو سوییچ نسبت به مجموع تمام پلتفرمهای دیگر است. در ادامه قصد داریم نسخهی بهروز شدهی بازی Wonder Boy: The Dragon’s Trap را مورد نقد و بررسی قرار دهیم؛ همراه دنیای بازی باشید.
ماجرای شوالیه طمعکار
داستان بازی Wonder Boy: The Dragon’s Trap در رابطه با پسر شوالیه و شجاعی با نام :پسر شگفتانگیز» است که برای بهدست آوردن گنج به یک قلعهی قدیمی وارد میشود؛ اما درست بعد شکست دادن اژدهای موجود در آن، به علت طمع طلسم شده و بعد از فرار از قلعه سعی در شکستن آن دارد.
داستان بازی در همان دو خط بالا خلاصه میشود و دیگر تا پایان آن داستانی در کار نخواهد بود؛ اما موضوع جالبی که تقریباً همه افراد با آن روبهرو خواهند شد، طلسم شدن بلافاصله پسر شگفتانگیز است که نشان از طمع بازیکنان دارد؛ زیرا اگر آنها صبر کرده، درست عمل میکردند، پاداش بیشتری بهدست میآورند.
به دنبال شکست طلسم
همانطور که در بخش قبل گفته شد، بازیکن باید با سر زدن به مناطق مختلف، راه شکسته شدن طلسم را پیدا کند. در واقع با رسیدن به انتهای هر منطقه فرد قابلیت تبدیل شدن به موجودی جدید را پیدا میکند که هر یک از ویژگیهای خاصی برخوردار هستند. این موجودات یک اژدهای کوچک، موش، جغد، وزغ و شیر هستند. در نتیجه، بعد از دستیابی به هر هیولا بهتر است بازگردید و تمام محیطهای قبلی را دوباره جستجو کنید.
همانطور که گفته شد، هر موجود قابلیت متفاوتی دارد، برای نمونه اژدها آتش پرتاب کرده و از راه دور مبارزه میکند، موش از دیوارهای خاصی بالا میرود، جغد پرواز کرده و شیر قویترین شخصیت بهحساب میآید.
در بازی یک شهر مرکزی به نام شهر هیولاها وجود دارد که افراد مختلفی در آن زندگی میکنند؛ این افراد یک پرستار، آهنگر و پیشگو هستند که در پیشروی مأموریتها به شما کمک خواهند کرد. هر یک از این افراد با توجه به اینکه در قالب چه هیولایی نزد آنها میروید، عکسالعمل متفاوتی داشته و در بعضی مواقع نیز جملاتی نسبتاً طنزآمیز مطرح میکنند.
در ابتدای شروع بازی، قهرمان داستان دارای بهترین آیتمهای موجود است؛ اما بعد از ماجرای ذکر شده تمام آنها را از دست میدهد و بازیکن خود باید به جمعآوری مجدد قلبها و تجهیزات متنوع بپردازد. با وجود این، لازم به ذکر است که هیچیک از این دو بعد از شکست باسها بهدست نمیآیند؛ بلکه در گوشهکنار بازی مخفی شده یا قابلخرید هستند. در نتیجه صرفهجویی در منابع یکی از نکات کلیدی بهحساب میآید.
مبارزات بازی و دشمنان موجود از کیفیت و تنوع خوبی برخوردار هستند و از آنجایی که یک از هیولاهای شما شیوهی مبارزه، قد، قدرت تهاجم و دفاع متفاوتی دارند، عمق بیشتری نیز به آن میبخشند. برای نمونه با هر یک از شخصیتها به جز اژدها که باشید زمانی که شمشیر نمیزنید، سپر بهصورت خودکار از شما محافظت میکند؛ اما اژدها به علت حمله از راه دور هیچگونه سپری ندارد. در مقابل جغد داستان یکی از سختترینها برای انجام مبارزه در هوا است و از طرفی به علت توان پرواز از قدرت حملهی کمی بهره میبرد. لازم به ذکر است بعد از هر بار مردن به شهر مرکزی بازی بازگشته و همهی آیتمهای شما به جز تجهیزات خریداری شده و پول قهرمان از شما گرفته خواهد شد.
یکی از اصلیترین مشکلات بازی، نبود توضیح کافی برای پیشروی در آن است به گونهای که ممکن است بارها هدف خود را گمکرده و با گشت زنی چندباره در محیط، محل بعدی را پیدا کنید. نسخهی بازسازی شده از نظر میزان سختی با نمونهی اصلی تقریباً تفاوتی ندارد. با وجود این نکته، قویترین شمشیر بازی که تنها در صورت جمعآوری ۶ آیتم خاص بهدست میآمد، حال به ۴ عدد از آنها نیاز دارد. از طرفی همین شمشیر زمانی به شما داده میشود که دیگر داستان بازی تمام شده و اگر همهی آیتمها را جمعآوری کرده باشید، دیگر انگیزهای برای ادامهی بازی نخواهید داشت. بازی از جنبهای دیگر نیز در نسخهی بازسازی سخت شده است که شاید بتوان آن را به پای بازسازی گرافیک و محیط بازی گذاشت؛ در بخش بعد این موضوع بیشتر توضیح داده میشود.
تأثیر گذر زمان
همانگونه که گفته شد، بازی پسر شگفتانگیز بازسازی یک سرگرمی با همین نام از حدود ۳۰ سال پیش است، در نتیجه شاید یکی از اولین مواردی که بسیاری از افراد به دنبال آن باشند گرافیک و افکتهای صوتی تازهی آن است. اولین موضوعی که با شروع بازی به چشم خواهد آمد، گرافیک پر جزئیات، انیمیشنهای نرمتر قهرمان داستان و دشمنهاست. محدودیتهای سختافزاری ۳۰ سال پیش باعث شده بود تا در بسیاری از مناطق و بهخصوص هنگام مبارزه با باسها با محیطی بدون پسزمینه و کاملاً سیاهرنگ مواجه شوید؛ زیرا تمام توان پردازشی به افکتها اختصاص داده میشد. در مقابل، هماکنون با محیطهایی بسیار زیبا مواجه میشوید. در بخش قبل گفته شد که گرافیک جدید بازی را کمی سختتر کرده است؛ زیرا پسزمینه از جزئیات بالایی برخوردار است. به عبارتی دیگر، در چند بخش محدود دشمنها مشکلتر تشخیص داده میشوند و یکی از راههای مخفی مراحل بازی در گرافیک جدید تقریباً غیرقابل تشخیص است.
در نسخهی جدید، دو دکمه تعبیه شده است که با فشار آنها میتوان بین دو نسخهی جدید و قدیم گرافیک و موسیقی بازی را تغییر داد. این موضوع برای طرفداران قدیمی به شدت لذتبخش است؛ زیرا میتوان خاطرات گذشته را به کمک آن مرور کرد. افکتهای صوتی و موسیقی بازی نیز کیفیت بهتری پیدا کرده و همهی آنها تقریباً از نو ساخته شده و ریمیکس شدهاند.
مرور خاطرات
بازی پسر شگفتانگیز به همان اندازهی نسخه قدیمی خود لذتبخش است. همچنین در صفحهی اصلی بازی بخشی به نام گالری وجود دارد که همهی تصاویر هنری و حتی ویدئوی ضبط موسیقیها در آن وجود دارند که دیدن آنها خالی از لطف نیست. بازی میتواند بین ۵ تا ۱۰ ساعت شما را سرگرم کند. همچنین، لازم به ذکر است که نسخهی جدید این بازی برای انشار در سال ۲۰۱۸ میلادی تأیید شده است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
کامنت بالا رو لطفا پا کنید
در کل اون چیزی نبود که فکر میکردم