۱۵ بازی عالی که شروعی کند و آهسته دارند – اندکی صبر، هیجان نزدیک است
تا بهحال شده که یکی از دوستان شما با آب و تاب در مورد یک بازی صحبت کند ولی در آخر بگوید «ولی چند ساعت باید بازی کنی تا بازی قشنگ بشود»؟ این جمله ممکن است برای خیلیها نگرانکننده باشد، زیرا اگر با خودمان روراست باشیم، میبینیم که آدمهای چندان صبوری نیستیم؛ ولی بهتر است به توصیههای دوستان خود توجه کنیم، زیرا ممکن است که یک بازی جداً شروع کند و آهستهای داشته باشد، ولی بعد از مثلا ۵ ساعت شما را آنچنان ذوب در خود کند که قدرت قطع کردن بازی را نداشته باشید. با دنیای بازی همراه باشید تا نگاهی به ۱۵ بازی اینچنینی بیندازیم که کمی طول خواهد کشید تا شما را مجذوب خود کنند.
توجه: متن مختص به هر بازی دارای اسپویل داستانی آن بازی است. پس اگر بازی خاصی را در این لیست تجربه نکردهاید، متن زیر تصویر آن را مطالعه نکنید.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater
مرحله Virtuos را که در آن «اسنیک» برهنه به دنبال پیدا کردن Sokolov، یک دانشمند شوروی که یک سلاح خطرناک ساخته بود، فرستاده شده بود به یاد دارید؟ در این مرحله، البته بهدلیل خیانت The Boss، آقای Volgin توانست این سلاح را دوباره به دست بگیرد و یک سلاح هستهای به سمت روسیه بفرستد. همه این اطلاعات بهنظر جالب و هیجانانگیز میرسد، ولی جداً زمان زیادی طول میکشد تا به مراحل اصلی Operation Snake Eater برسید؛ ولی خب شاید بتوان گفت این مسئله از یک بازی در سری Metal Gear Solid بعید نیست.
اگر تابهحال هیچکدام از بازیهای سری Yakuza سگا را تجربه نکردید، Yakuza 0 قطعا بهترین نسخه برای شروع است؛ ولی قبل از اینکه به قسمتهای هیجانانگیز بازی یعنی گشتوگذار در دنیای بازی، مراحل جانبی عالی و انجام کمبوهای حرفهای و زیبا برسید، باید کمی صبر پیشه کنید و داستان Kazuma Kiryu و اینکه به چه دلیلی مردم را زیر رگبار مشت و لگد خود میگیرد آن هم با سرعتی نه چندان سریع بشنوید.
شاید بتوان گفت اکثر نسخههای عنوان Suikoden برای اینکه صبر شما را ارزشیابی کنند، ساخته شدهاند؛ ولی قطعا جایزه خسته کنندهترین شروع در سری Suikoden به نسخه پنجم آن میرسد. شما در شروع بازی باید به چند شهر بروید و چند مبارزه انجام دهید و باید حدود ۱۵ ساعت از این تجربه را داشته باشید تا بتوانید مقر خود را بنا کنید و به بهترین قسمت بازی، و شاید هستهی بهترین نسخه Suikoden برسید.
Assassin’s Creed 3
این بازی به دلایل متفاوتی بدنام شده است، ولی شروع اصلی این بازی که در آن در نقش Haytham Kenway بازی میکنید، تقریبا خوب و مفرح است. بهطرز عجیبی در مراحل بعدی وقتی که شما کنترل Connor، پسر Haytham را در دست دارید، بازی بهطور خوبی شروع نمیشود و جذابیت خود را از دست میدهد؛ ولی بعد از چند سکانس بازی، به مراحل جالب و خوب AC3 میرسیم. تقریبا میتوان گفت که بازی Assassin’s Creed 3 یک عنوان عالی نیست، ولی قطعا از Unity در این زمینه بهتر است!
Kingdom Hearts 2
چه شما از داستان و وقایع Kingdom Hearts و Chain of Memories اطلاعات کافی داشته باشید یا نه، باید قسمت اول بازی را تجربه کنید که در آن در نقش Roxas بازی میکنید، به ماموریتهای تقریبا کم اهمیت میروید و با موجودات نه چندان مهم مبارزه میکنید. بعد از گذر از این چند مرحله، بالاخره در نقش Sora بازی خواهید کرد و آنجاست که بازی جذابتر خواهد شد.
The Legend of Zelda: Skyward Sword
قسمت ابتدایی نسخه Skyward Sword قطعا نسبت به Twilight Princess طولانیتر نیست، ولی به هرحال بسیار طولانی است و کمی طول میکشد تا شما به قسمتهای خوب این بازی برسید و به در دست گرفتن کنسول ۳DS خود به مدت طولانی عادت کنید. این نسخه از بازی که کمترین نمره را میان نسخههای ۳DS «زلدا» دارد، اتفاقا بازی خوبی است ولی کمی طول میکشد تا به قسمتهای خوب آن برسید، پس کمی بردبار باشید.
The Last of Us
چند دقیقه ابتدای TLOU قطعا بسیار زیبا و هیجان انگیز است ولی بعد از اینکه Joel دخترش را از دست میدهد بازی روند کندی در پیش میگیرد و با توجه به اینکه Joel هنوز دخترش را فراموش نکرده است، این ورود Ellie به داستان بازی است که باعث میشود هیجانات جدیدی در بازیکن بهوجود آید؛ مخصوصا این هیجانات وقتی که سفر بزرگ Joel و Ellie شروع میشود، بیشتر و بیشتر میشود.
Persona 5
خیلی عجیب است که تصور کنید باید حدود ۱۰ ساعت بازی Persona 5 را تجربه کنید و مبارزات انجام دهید و با افراد مختلف تعامل داشته باشید و کارهای مختلف انجام دهید تا بتوانید پایه اصلی بازی را درک کنید. نمیخواهیم بگوییم که این ۱۰ ساعت اولیه مفرح و جذاب نیستند، ولی بعد از ده ساعت اول و وقتی که وارد اولین کاخ یا مرحله اصلی بازی میشوید، Mementoها و Confidantهای جدید در دسترس شما خواهند بود که بازی را بسیار زیباتر و جذابتر میکنند.
Okami
گرافیک زیبا و چشم نواز بازی Okami باعث شد تا اکثر بازیکنان متوجه داستان بهشدت طولانی این بازی نشوند. این مسئله همچنین برای خیلیها عذاب آورتر بود، زیرا در نسخههای بازی (به جز نسخه Wii) نمیتوانید کاتسینها و بخشهای داستانی بازی را رد کنید و باید تمام آن را تجربه کنید.
Half-Life 2
وقتی به عقب نگاه میکنیم و در مورد شاهکاری چون Half-Life 2 صحبت میکنیم، این مسئله بسیار عجیب است که چهقدر طول کشید تا این بازی به قسمتهای خوب خود برسد. اگر از هر کسی که این بازی را دوست دارد بپرسید که چه وقتی در بازی جذابیت آن بسیار زیاد شد، آنها پاسخ خواهند داد که بعد از فصل سوم بازی این اتفاق افتاد. بعد از اینکه میفهمید Combine چه بلایی بر سر زمین آورده است و با چند کاراکتر مکالماتی دارید و اولین سلاح خود را دریافت میکنید، تازه بازی گرم میشود و به آن مجذوب میشوید.
Silent Hill 2
اگر انتقادات زیادی که به بازی Silent Hill 2 وارد شده است را در نظر نگیریم، تقریبا همه طرفداران قبول دارند که این بازی در مجموع کندتر از نسخه اول آن است. حتی بعد از اینکه اولین پازل بازی را حل میکنید، بازی به کندی به پیش میرود تا اینکه آن موجود کله هرمی وارد داستان بازی میشود. بنابراین، اگر کسی به شما توصیه کرد که Silent Hill 2 را تجربه کنید، در نظر داشته باشید که کمی طول خواهد کشید تا بازی واقعا شما را از ترس آشفته کند.
The Legend of Zelda: Twilight Princess
این عنوان که یکی از عناوین قابل ستایش در سری «زلدا» است، بخاطر شروع کُند و آهستهاش بسیار بدنام شده است. قسمت ابتدایی بازی رسما برای آموزش همه بخشهای بازی، از شکار گرفته تا ماهیگیری، طراحی شدهاند. این بخشهای آموزشی که اجباری هستند و قابل رد شدن هم نیستند، شما را کمی کلافه خواهند کرد ولی برای تجربه این عنوان زیبا لازم هستند. شما رسما تا ۵ ساعت اول بازی ردی از سیاهچالهای بازی نمیبینید.
Deadly Premonition
بازی عجیب Swery65 یعنی Deadly Premonition که بخاطر شباهتاش به داستان Twin Peaks بسیار ستایش شده است، در لیست ما به این دلیل حضور دارد که برای لذت بردن از گشت و گذار در Greenvale و دیدن ویژگیهای آن، باید چند ساعت مبارزه خستهکننده و نهچندان خوب را تحمل کنید؛ ولی بعد از آن بازی روند خوبی به خود میگیرد و قطعا از آن لذت خواهید برد.
Spec Ops: The Line
بازی Spec Ops: The Line در ابتدا بنظر یک شوتر مبتنی بر کاور گرفتن عادی است که چیز زیادی از بازیکن نمیخواهد. ماموریتهای سادهای که در چند کلمه «برو، بکش، نابود کن» خلاصه میشوند، چند ساعت اول این بازی را تشکیل میدهند؛ ولی اینها همه حیله و کلک بازی برای این است تا روی دیوانهکننده بازی را در اواسط بازی به شما نشان بدهد. شاید بتوان گفت مرحله بمباران شیمیایی، شروع جذابیت و هیجان اصلی این بازی است.
The Witcher 3: Wild Hunt
در ابتدای بازی Wild Hunt باید به منطقه White Orchard برسید و برای رسیدن به آن باید چند ماموریت کوچک انجام دهید و در مورد Ciri و Yennefer اطلاعاتی جمعآوری کنید. در این قسمت از بازی هنوز اطلاعات زیادی از Ciri و اینکه چهقدر در داستان بازی مهم است ندارید و باید کمی صبر داشته باشید و ماموریتهای جانبی بهظاهر بیارزش انجام دهید تا به No Man’s Land و Velen برسید. بنابراین، کلا باید به مکانیک مبارزه بازی عادت کنید و ماموریتهای روتین و عادی انجام دهید تا به قسمتهای هیجانانگیز بازی برسید.
شما چهقدر با بازیهای این لیست موافق هستید؟ بهنظرتان چه بازیهایی دیگر باید در این لیست قرار بگیرند؟
درمورد witcher3 واقعا موافقم اوایل که بازی میکردم مراحل فرعی داشت اعصالم رو خورد میکرد(مخصوص پیدا کردن بز اون یارو دیگه داشت میرفت رو مخم) ولی بعدش کم کم باهاش حال کردم :*:
درمورد witcher3 واقعا موافقم اوایل که بازی میکردم مراحل فرعی داشت اعصالم رو خورد میکرد(مخصوص پیدا کردن بز اون یارو دیگه داشت میرفت رو مخم) ولی بعدش کم کم باهاش حال کردم