یادآوری خاطرات | نقد و بررسی بازی Lost Sphear
وقتی برای اولین بار پا به جهانِ زیبا و چشمنوازِ Lost Sphear میگذارید، بوی دلپذیر و نوستالوژیکِ JRPGهای کلاسیک همچون Chrono Trigger و Final Fantasy -های قدیمی- وجودتان را فرا میگیرد. مانند I Am Setsuna که پروژهی قبلیِ Tokyo RPG Factory و Square Enix بود؛ اوماژها و ادای احترامهای بیشماری نسبت به بازیهای نقش آفرینی مطرح در عصر Super Nintendo وجود دارند. پس کجای کار میلنگد؟ خُب، راستاش را بخواهید، Lost Sphear هویت مشخص و منحصر بهفردی ندارد. موسیقی، فضاسازی، گرافیکِ رترو و خیلی ویژگیهای دیگر از عناوین مشهور کلاسیک گرفته شدهاند اما مشکل اساسی اینجاست که تمام این عناصر مانند تکههای نامتجانسِ پازلهای مختلف و بیربط بههم چسبیدهاند.
داستان با وجود تمام کلیشههای خود، نقطهی قوت Lost Sphear محسوب میشود. دنیا درحال غرق شدن در سفیدیِ مبهم و مرموزی است؛ کاناتا (شخصیت اصلی بازی) و دوستان وفادارش نیز تصمیم دارند تا با این فاجعهی سحرآمیز مقابله کنند و دهکدهی پرخاطرهشان را پس بگیرند.
کاناتا میتواند با استفاده از قدرتِ خاطرات، افراد و مکانهای فراموش شده در سفیدی را بازسازی کند. ارتباط خاطرات و وجودیتِ اشیا من را به یاد فلسفهی آنیمیزم شرقی میاندازد که میتواند برای دوستداران فرهنگِ ژاپن شیرین و دوستداشتنی واقع شود. وجودِ داستانی روحانی و طراحیهای شیرین و لذتبخش -خصوصاً در دشمنها- ماجراجویی کاناتا را سرگرمکننده و مفرح میکند.
متاسفانه مبارزه با همین دشمنها خیلی زود جذابیت خود را از دست میدهد. Lost Sphear از سیستم مبارزهی Active Battle Time پیروی میکند -که در نسخههای قدیمی فاینال فانتزی بهکار میرفت- و سعی دارد تا آن را مدرنیزه کند. شوربختانه، چنین مکانیکی که متعلق به ۲۰ سال پیش است برای RPGهای امروزی جوابگو نیست. با تمام این اوصاف، باید اضافه کنم که همچنان Lost Sphear به بسیاری از عناصر مبارزات Turn-based در JRPGها وفادار است و بهکار بردنِ استراتژیهای مختلف در موقعیتهای چالش برانگیز -حداقل از نیمهی دوم بازی- میتواند قابل توجهِ پیشکسوتهای این سبک باشد.
حیف نمیتوانم بدون اضافه کردنِ یک گلایه، از Lost Sphear تعریف و تمجید کنم. حتی اگر با مکانیک بدترکیب مبارزات هم کنار بیایید؛ امکان ندارد سیستم خامدستِ خرید و فروش شما را آزرده خاطر نکند. دوست ندارم با شرح و بسط هر یک از بخشهای بازی سرتان را درد بیاورم و فقط به مثالی ساده بسنده میکنم: گیمر بهطور موقت قادر است تا قدرت شخصیتهایش را از طریق مواد غذایی افزایش دهد، اما برای این کار هم باید به شکل غیرمعقولی پولِ رستورانها را بدهید و هم باید انواع رسپی پیدا کنید؛ بگذریم که پیدا کردنِ آیتمهای مورد نیاز خودش دردسریست و در نهایت از این کار پشیمانتان میکند. قدر Legend of Zelda: Breath of the Wild و روند منعطفاش را بدانید! پشت سر گذاشتنِ چالشهای محاسبه شده یکی از عناصر اصلی هر RPG است اما دشواری Lost Sphear بهجای اینکه در آزمون و خطا و استراتژی مبارزات باشد، در طراحی ناعادلانه و ضعیف بازیست.
Lost Sphear یک انباری بزرگِ صد ساعته است از مکانیکها و سیستمهای مختلف اما بهخاطر کوتاهی در طراحیشان، حتی ۲۰ ساعت هم برای تمام کردنِ بازی زیاد بهنظر میرسد. در آخر باید بگویم که Lost Sphear بازی بدی نیست اما با وجود JRPGهایی که امسال روانهی بازار شد، چیز جدیدی در چنته ندارد و صرفاً به مزاج بعضی از مخاطبین قدیمیِ نقشآفرینیهای کلاسیک خوش میآید. پتانسیل حرام شده در این بازی، آن را تبدیل به معجونی ساده و توخالی از نوستالوژی میکند.
Resolution
Platform: PS4 – Score: 5.8 out of 10
Lost Sphear is a loyal game to JRPG Genre and you can feel every nostalgic element of games like Final Fantasy and I Am Setsuna in it; but the problem with the game is that even though is narrates an interesting story, it has no roots and identity of itself. The enemies in the game could not be visually designed better, but their codes make them attack in Active Battle Time-like system which does not work it out for a modern JRPG game.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقد بازی Lost Sphear بود که توسط ناشر آن یعنی Square Enix برای دنیای بازی ارسال شده است.)