ضعیف و پرایراد اما قابل تحمل | نقد و بررسی بازی Past Cure
عنوان Past Cure برای استودیو تازهساختی همچون Phantom 8 که مدت زیادی از تاسیس آن نمیگذرد اثر قابل ملاحظهای است. این استودیو تلاش کرده است تا در اولین قدم خود در بازیسازی عنوانی را ارائه دهد که بیشتر تم کلاسیک و رنگ و بوی عناوین خوب دهه گذشته را داشته باشد، اما متاسفانه اثر نهایی با همه ایدههای خوبی که دارد پرایراد و ضعیف ظاهر شده است که نشان از تازهکار بودن استدیو میدهد. پس با ما برای نقد و بررسی بازی Past Cure در دنیای بازی همراه باشید.
بازی Past Cure به نحوی است که چندین سبک مختلف را در خود جا داده است و میتوان گفت به خوبی این چیدمانهای مختلف را کنار هم چیده است. اکشن، مخفیکاری، وحشت و ماجراجویی چهار عنصر اصلی هستند که در هسته اصلی گیمپلی بازی قرار گرفته است و در کنار اینموارد، وجود برخی پازلها و حل کردن معما رنگ و بوی متفاوتی به بازی بخشیده است. شخصیت اصلی بازی «این» (Ian – تلفظی تقریبا اسپانیایی دارد) نام دارد و از یک بیماری روانی رنج میبرد و وقت و بیوقت کابوسهایی را میبیند که زندگی او را مختل کرده است. شدت این کابوسها به قدری بالا و به واقعیت شبیه است که زندگی عادی «این» را نیز با این کابوسها گره خورده و باعث میشود او گوشهگیر شود و زندگی تحت درمان را شروع کند. «این» در کابوسهای خود زنی را میبیند که او را در زندگی واقعی هم به تردید انداخته و باعث ایجاد مشکلاتی میشود. این بیماری در «این» باعث بهوجود آمدن دو قدرت ماورایی در وی شده که این دو قدرت از موارد کاربردی و مهم در بازی و گیمپلی بازی نیستند. قدرت کنترل یا کند کردن زمان و قدرت تلپاتی و کنترل ذهن است که بعضا روی تجهیزات الکترونیکی تاثیرگذار است و امکان دیدن پشت دیوار را نیز به مخاطب میدهد. تا اینجای کار، همه چیز مثبت است و داستان بازی از نکات مثبتی است که به مخاطب انگیزهای برای ادامه و دانستن سرنوشت شخصیت بازی را میدهد؛ اما این نکته، تنها نکته مثبتی است که در بازی وجود دارد و از این به بعد بازی وارد مرحلهای بد و شاید بهتر است بگوییم فاجعهآمیزی میشود.
چیزی که در این بازی برای مخاطبین کلاسیک آشنا خواهد بود، وجود شباهت بسیار زیاد بازی به عنوان «مکس پین» است. احتمالا سازندگان علاقه بسیار زیادی به مکس پین داشتهاند و نحوه روایت داستان و اکشن بازی و حتی قدرت آهسته کردن زمان همگی شبیه عنوان مکس پین است. این شباهت رفتهرفته حتی در طراحی مراحل و نوع راه رفتن شخصیت و زمزمههایی که با خود و دنیای درونی خود انجام میدهد، مخاطبین را به یاد مکس پین خواهد انداخت؛ اما متاسفانه بازی فقط از لحاظ ظاهری به مکس پین شبیه است و محتوای موجود بسیار ضعیف کار شده است. طراحی مراحل در هر چپتر بسیار تکراری و بیدلیل طولانی میشود و تنوع خاصی در روند مراحل به وجود نمیآید. خوشبختانه زمانی که کابوسهای «این» شروع میشود، ما وارد رویاها و کابوسهای او میشویم که باعث به وجود آمدن دنیایی جدید میشود که در اینجا هم محیط و هم فضاسازی بسیار شبیه به عنوان «سایلینت هیل» تداعی میکند، اما خوشبختانه سعی شده عناصر این بخش نسبتا مستقل به سایلنت هیل عمل کنند. این اتفاق تا انتهای بازی همراه شما خواهد بود و بین کابوسهای «این» و دنیای واقعی او در رفت و آمد خواهید بود. این روند روی کاغذ بسیار خوب است، اما متاسفانه بعد از طراحی مراحل ضعیفی که با آن مواجه میشویم، کلیت گیمپلی کمعمق و خستهکننده ظاهر شده است. نوع و حتی حرکت شخصیت بازی نرم و روان نیست؛ حتی برای باز کردن یک در در یک بازی اکشن باید ثانیهای معطل بمانیم. باز کردن در، شاید در بخش وحشت و کابوسهای «این» قابل تامل باشد اما در میدان نبرد و در قسمت اکشن خوب درنیامده است. در مقابل، هوش مصنوعی دشمنان چه افراد عادی و چه دشمنان اهریمنی بسیار پایین است و تعادل مناسبی ندارند. اکشن بازی کند و گانپلی کم عمقی دارد که بازی را بسیار خستهکننده میکند. مطمئنا اکثر مخطابان برای دوری از اکشن تلاش خواهند کرد تا به مخفیکاری روی بیاورند که به واسطه هوش مصنوعی ضعیف بازی این کار بسیار آسان خواهد بود، اما طولانی بودن بیش از حد برخی مراحل و افتادن بازی روی دور تکرار، حوصله و هیجان بازی را میکاهد. این اتفاق حتی به داستان بازی نیز آسیب زده و روی آن نیز تاثیر میگذارد؛ به نحوی که برخی اتفاقات داستانی نامعلوم و بدون یک دلیل منطقی رخ میدهند.
بازی از لحاظ گرافیک نیز جلوه مناسبی ندارد و استودیو سازنده نتوانسته است از موتور «آنریل» بهره مناسبی را ببرد. از همان ابتدای بازی از طراحی بسیار سطح پایین چهره شخصیت گرفته تا کیفیت بافتهای صاف و بدون جزییات، همگی متعلق به دو نسل قبل هستند. برخی مواقع در مکانهای تاریک بعضا نورپردازی، افکت سایهها و بازتاب نور زیباست اما همین مورد هم آنچنان چنگی به دل نمیزند. کلیه آبجکتیوها (Objectives) کهنه و بدون هیچ طراحی خاصی هستند و اکثر رنگبندیها مشابه و مثل هم انجام شدهاند. این بیدقتی در قسمت موسیقی و مخصوصا صداگذاری نیز به وضوح مشخص است. با توجه به علاقه سازندگان به عنوان مکس پین و چون هسته اصلی روایت داستان برعهده خود شخصیت اصلی بازی است که مدام با خود در حال صحبت کردن است، در بسیاری از مواقع ما اصلا متوجه صدای شخصیت نمیشویم و من حتی با بلند کردن صدای اسپیکر هم نتوانستم به این امر دست پیدا کنم و مجبور به استفاده از زیرنویس میشدم. در کنار این، موسیقی بازی هم بسیار ناهماهنگ است و در اکثر اوقات نیز به فراموشی سپرده میشد.
عنوان Past Cure الگو گرفته از عناوین نامداری است که مدتهاست به فراموش شدهاند. جای خالی چنین بازیهایی مثل مکس پین و یا سایلنت هیل در صنعت امروزه بازیهای ویدیویی احساس میشود، اما Past Cure عنوانی نیست تا جای آنان را پر کند. همین الگوبرداری جرات و توانایی بالایی میخواهد که استودیو Phantom 8 این کار را انجام داده است، اما نتوانسته آنطور که باید و شاید بازی خوبی روانه بازار کند. با این حال و با وجود تمام ایراداتی که Past Cure دارد، با مقداری چشمپوشی بازی قابل تحمل شده و ارزش یکبار تجربه را دارد.
Resolution
Platform: PS4 – Score: 4 out of 10
Except for a good story, Past Cure has nothing to present if you are looking for a polished action game. Clearly, the game and some of its elements are inspired by great titles like Max Payne and Silent Hill, but Phantom 8 does not fulfill those inspirations and the game fails to put its story potentiality into practice. If you can ignore the game’s deficiencies, you could give it a try to experience its story.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی Past Cure بود که توسط ناشر آن یعنی Phantom 8 برای دنیای بازی ارسال شده است.)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
ممنون بابت نقد خوب دقیقا باهاتون موافقم بد جور نبود بازی مثل مکس پین داره احساس میشه