رستگاری در نورس | پیشنمایش بازی God Of War
تغییر یکی از مهمترین و البته در برخی مواقع سختترین رویدادهای ممکن در صنعت بازیهای ویدئویی به شمار میرود. اهمیت این اتفاق آنقدر تاثیر گذار است که میتواند یک عنوان را به نابودی و یا برعکس به موفقیتهای بزرگی برساند. امروزه با گسترش و اشباع انواع سبکها و استفاده بیش از حد از کلیشهها چه در عنصر داستان و چه در هسته گیمپلی باعث شده تا لذت و البته جذابیت بازیهای ویدئویی تا حدودی کمرنگ شده و این صنعت در مسیر تکرار گرفتار شود. استفاده از متودهای قدیمی و پولساز باعث شده تا ریسک تغییر و تلاش برای یک نگرش جدید در بین استودیوهای بازیسازی و البته ناشرین کمتر و برخی اوقات به فراموشی سپرده شود. یکی از اساسیترین نکات عدم ریسک در تغییر بر روی بازیهایی است که مجموعه و پیشینهای قدرتمند و موفقی دارند و این هشدار است که هرگونه تغییر و دستکاری کوچک در هسته اصلی، بازی و پیشینه آن را به نابودی بکشاند چرا که در چند وقت اخیر نمونههای مختلفی از آن را مشاهده کردیم که فقط اندک مواردی توانستهاند از خطر ریسک جان سالم به در ببرند که حتی آنها هم حاشیههایی را به همراه خود داشتهاند. از جمله از این عناوین مهم و البته مورد انتظار میتوان از مجموع بازیهای God Of War نام برد که در طول یک دهه اخیر بعد از موفقیتهای بیشماری که کسب کرد در آستانه قرار گرفتن در مسیر تکرار و قرار گرفتن در لیست عناوین کلیشهای بود که سونی و البته استودیو «سانتا مونیکا» ریسک کرده و با یک تغییر اساسی با همان شخصیت و با همان ابهت همیشگی بازگشتهاند. در ادامه با پیشنمایش جدیدترین بازی God of War همراه دنیای بازی باشید.
هسته اصلی بازی تغییر کرده اما هویت آن سر جایش است!
بعد از انتشار God of War: Ascension و تلاش سونی برای تزریق بخش چندنفره به بازی ناتمام باقی ماند، سونی تصمیم گرفت برای مقطعی به بازی استراحت بدهد تا این که در مراسم E3 سال ۲۰۱۶ بود سونی برای قدرتنمایی کنسول جدید خود و البته ادامه این مجموعه محبوب با یک تغییر اساسی پا به میدان گذاشت. تغییری که از همان ابتدای نمایشهای خود، نشان از یک نگرش جدید و ماجراجویی جدید چه از لحاظ داستانی و چه از لحاظ گیمپلی را به مخاطب منتقل میکرد. این تغییر از طرفی یک نگرانی و یک وسواس را به برخی مخطابین منتقل میکرد که دیگر شاهد آن بازی همیشگی نخواهیم بود و این تغییر توانایی احیای چنین عنوان بزرگی را دارد؛ و یا ممکن است که بازی را به نابودی بکشاند؟ چیزی که از اولین نمایش بازی دیده شد، واقعا متفاوت و البته باشکوه بود. همه چیز تغییر کرده است و آن تغییر از همان ابتدا و از همان لحظهای که هیبت کریتوس از سایه به بیرون آمد و ما بعد از چند سال شاهد حضور کریتوس هستیم. از چهره و اندامش به وضوح مشخص است که پیر شده است، اما همچنان مثل یک شیر ابهت دارد. یک شیر پیر که هر موقع اراده کند، میتواند غیرممکنها را ممکن کند. دیگر از آن اندام جوان، چهره سرکش و بیپروای کریتوس خبری نیست و جایش را به چهرهای خسته، دوراندیده و با تجربه داده است. در واقع اولین و مهمترین تغییر را ما از همان ابتدا و روی مهمترین عنصر بازی که شخصیت آن و کریتوس است، مشاهده میکنیم. اگر چه پیر شده است، اما ابهت خود را حفظ کرده؛ شخصیتی که پیر شده اما همچنان در اولین رخ دلربایی میکنند.
کریتوس حتی محل زندگی خود را تغییر داده است؛ شمال شرق اروپا و منطقه اسکاندیناوی جاییست که کریتوس و خانوادهاش زندگی میکنند. بله، درست است؛ خانواده. کریتوس اینبار صاحب یک پسر است، پسرک نوجوانی که در اولین نمایش بازی با وی ملاقات میکنیم. او در کنار کریتوس زندگی میکند و «آترئوس» (Atreus) نام دارد؛ هرچند که هنوز نسبتِ خونی او با کریتوس مشخص نشده است. در نمایشهای اخیری که از بازی دیدیم، کریتوس حتی به هنگام خطاب قرار دادن آترئوس او را پسر یا با اشاره صدا میکند و در لحن و حتی نوع رفتار فی مابینی که دارند، احساسی پدرانه از طرف کریتوس مشاهده نمیشود. این رابطه بیشتر شبیه یک مربی و شاگرد به چشم میخورد تا رابطه فرزند و پدری. بر همین مبنا، سوالات بسیار زیادی در مورد رابطه این دو به وجود آمده است؛ سوالاتی از این قبیل که اصلا آیا آترئوس به مانند کریتوس یک خداست (نیمه خدا) و یا یک انسان عادی است؟ آیا آترئوس پسر خونی کریتوس است و کریتوس بنا به ملاحظاتی امنیتی حتی با رفتارش در تلاش است تا هویت واقعی فرزندش فاش نشود؟ آیا آترئوس پسر یکی از خدایان اسکاندیناوی است که بنا به دلایلی که معلوم نیست در کنار کرتیوس زندگی میکند و یا از خدایان یونان باستان است، سرزمینی که محل زندگی کریتوس در گذشته بوده است؟ سوالات بسیار زیادی درباره این پسر نوجوان وجود دارد و یکی از بخشهای مهم و البته هیجانی بازی دانستن داستان و سرنوشت آترئوس خواهد بود. با توجه به قدرتهایی که این پسر در نمایشهای بازی از خود نشان داد، این تصور که آترئوس یک انسان معمولی است، منتفی میشود و میتوان حدس زد که آترئوس فرزند یکی از خدایان است. حال فرزند چه کسی و از کدام منطقه است، از نکات مجهول و جالب توجه بازی بهشمار میرود.
آترئوس کیست؟ ریشه نام آترئوس به کجا میرسد؟
چیزی که تا الان به وضوح مشخص است، یونانی بودن آترئوس است. در اساطیر یونان آمده است که آترئوس فرزند «پلوپس» و «هیپودامیا» و پادشاه منطقهای به نام «مونکای» است. در دوران حکومت خود به برادرش شک میکند و سه فرزند او را میکشد تا این که در نهایت فرزند چهارم، برادر آتروئوس را میکشد. با این تفاسیر نمیتوان دقیقا گفت که این آترئوس که در کنار کریتوس و در منطقه اسکاندیناوی حضور دارد، یقینا همان حاکم مونکای باشد، اما چیزی که مشخص میشود، یونانی بودن آترئوس است. در نمایشهای بازی، آترئوس تواناییهای منحصربه فردی دارد و در نبردها به کریتوس کمک میکند. این تواناییها، به مانند یک انسان معمولی و عادی نیست و آترئوس قدرتهایی دارد که او را به یک خدا و یا نیمه خدا تبدیل میکند. از مهمترین تواناییهای آترئوس، این است که او میتواند به زبان موجودات و خدایان آن منطقه صحبت کند و زبان آنها را میفهمد. در یکی از ویدئوهای منتشر شده از بازی، میبینیم که آترئوس به همراه کریتوس در مقابل یک مار بسیار بزرگی که «یورمونگاند» نام دارد، قرار میگیرد و آترئوس صحبتهای یورمونگاند را برای کریتوس ترجمه میکند. در مواقع جنگ و درگیری، آترئوس توسط کمانی که در اختیار دارد و قدرتهای مختلفی که روی کمان وجود دارد، به مانند قدرتهای برق و آتش که هر کدام از امکاناتی است که آترئوس در تیر و کمان خود دارد، به کریتوس یاری میرساند.
تغییر در گیمپلی، تغییر در سبک!
همه چیز تغییر کرده است. از اساسیترین بخشهای بازی که متحمل تغییر بسیار بزرگی شده است، هسته گیمپلی در بازی است. مجموع بازیهای «خدای جنگ» تا به حال به عنوان یک بازی Hack and slash شناخته میشدند. شاید در برخی مواقع در زمره بازیهای اکشن هم از خدای جنگ نام برده میشد، اما در اصل به عنوان یکی از پرچمداران سبک Hack and slash از خدای جنگ یاد میشود؛ اما حتی سبک بازی هم در نسخه جدید تغییر کرده است و شاید مهمترین چیزی که بیشتر از جنبههای دیگر مثل داستان و شخصیتها به چشم طرفداران این مجموعه میآید، تغییر سبک بازی است. در گام اول زاویه دوربین است که اینبار ما بازی را از زاویه پشت شانههای کریتوس و در حالت سوم شخص دنبال خواهیم کرد. این تغییر زاویه اساس گیمپلی را تحت شعاع قرار داده و از این رو مطمئنا نحوه نبردهای کریتوس هم تغییر خواهد کرد. بازی حالت اکشن/ ماجراجویی به خود گرفته و دیگر خبری از نماهای دور نیست. مبارزات نزدیک و تنبهتن شده و همین اتفاق برخی موارد از جمله جاخالی دادنها، پریدنها و حتی مهمتر از همه، روی استفاده کریتوس از سلاحها نیز تاثیر گذاشته است. استفاده از سلاحهای متنوع از دیرباز از نکات مهم و لذتبخش این مجموعه به شمار میرود، Blades of Chaos که از مهمترین سلاحهای کریتوس و این بازی به حساب میآید؛ فعلا در این بازی رونمایی نشده است. نکته اصلی در استفاده از شمشیر کریتوس، نمای دوربین است و اگر قرار باشد که کریتوس Blades of Chaos را در طول بازی بهدست آورد و استفاده کند، با این نمای جدید همخوانی نخواهد داشت؛ پس میتوان نتیجه گرفت که خبری از این سلاح در بازی نخواهد بود. با تکیه بر صحبتهای کارگردان بازی آقای «کوری بارلوگ»، کریتوس به دنبال زندگی جدید و هویتی جدید است و از هرگونه ارتباط، اتفاق یا وسیلهای که او را به گذشته متصل میکند، پرهیز میکند؛ اما یکی از نکات مهم و البته نگرانکنندهای که در بازی وجود دارد، عدم تنوع سلاح در بازی است. تا به حال در نمایشهای متعددی که از بازی شاهد بودیم، به غیر از تبر و سپری که کریتوس در اختیار دارد، فعلا سلاح دیگری رونمایی نشده است که همین اتفاق تا حدودی طرفداران را نگران کرده است. در همین رابطه برخی مصاحبهها با کارگردان و دستاندرکاران بازی انجام شده که هیچ کدام مستقیم به وجود و یا عدم وجود سلاحهای متعدد اشاره نکردهاند و همین نکته هم جای نگرانی دارد؛ این که میتوانیم انتظار غافلگیری شگفتانگیز از طرف کارگردان و استودیو را داشته باشیم. مطمئنا سانتامونیکا و شخص «کوری بارلوگ» آنقدر تجربه دارند که تنها به یک یا دو سلاح در بازی اکتفا نکنند و در همین راستا با لو ندادن تنوع موراد زیاد، مخاطبین را با غافلگیری راهی بازی کنند.
اساطیر اسکاندیناوی منتظر کریتوس کبیر باشند، کمی با این اساطیر و منطقه اسکاندیناوی آشنا بشویم!
یونان و خدایانش به مانند پشه در دستان کریتوس له شدند. حال که کریتوس به اسکاندیناوی سفر کرده است، میتوان انتظار نبردها و جنگهای فیمابین خدایان و اساطیر اسکاندیناوی با کریوس (خدای جنگ) را داشته باشیم. اسکاندیناوی به مانند یونان سرشار از افسانهها و داستانهای ریز و درشتی از موجودات و خدایان مختلفی است که هر کدام قدرتهای مختلفی دارند و در منطقه مخصوص خود حکومت میکنند. اساطیر اسکاندیناوی، به مانند یونان، جذاب و متنوع هستند و هر کدام از خدایان و الههها قدرتهای خاصی دارند که این توانایی را دارند تا در مقابل خدایجنگ قد علم کنند. این تنوع مثال زدنی باعث شده تا دست سازندگان باز باشد و دشمنان ریز و درشتی را در مراحل مختلف بازی بگنجانند که هر کدام در حد یک غولآخر اقتدار و عظمت دارد. در افسانههای اسکاندیناوی، این منطقه به ۹ سرزمین تقسیم شده است که در ادامه و با توجه به تصویر زیر به این مناطق اشاره میکنیم:
Asgard: آزگارد، در بین ۹ سرزمین در بالاترین قسمت قرار دارد و محل اقامت خدایان «آسیر یا اِزیر»هاست. در این سرزمین، خدایان مشهوری به مانند اودین، ثور، لوکی و… زندگی میکنند.
Muspelheim: «موسپلهایم» یا «موسپل» یکی دیگر از ۹ بخش در کیهان نورس است. همانطور که در تصویر فوق میبینید، این سرزمین کمی پایینتر از آزگارد قرار دارد و محل زندگی خدای آتش «سورت» است. این قسمت از کیهان نورس همیشه در حال آتش و گداخته است و از این رو باعث به وجود آمدن موجوداتی آتشی شده است.
Midgard: «میدگارد» یا «سرزمین میانه» که در مرکز کیهان نورس قرار دارد و از جمله منطقههایی است که حضور کریتوس در آن قطعی شده است. با توجه به دشمنان و محیطهایی که از نمایشهای بازی دیدیم میدگارد خواهد بود. همچنین میدگارد تنها سرزمینی است که انسانها در آن حضور داشته و زندگی میکنند. در افسانههای میدگارد آمده است که این سرزمین از به هم پیوستن اندام یمیر، اولین مخلوق اساطیر اسکاندیناوی پس از کشته شدنش توسط اودین و برادرانش به منظور محافظت از بشریت در مقابل غولها درست شدهاست. ایزدان با حمل پیکر عظیمالجثه او به داخل گینونگاگپ، زمین را از گوشت تن و صخرهها را از استخوانش پدیدآوردند. آنها تخته سنگها و قلوه سنگها را از دندانها و استخوانپارههای تن او پدیدآوردند، خونش را به دریاچهها و دریا، جمجمهاش را به آسمان فراز زمین بدل کردند و از چهار سو، چهار کوتوله (شمال، جنوب، شرق و غرب) در هر سمت گماردند تا جهان را نگه دارند. آنها گیاهان و درختان را از موی یمیر برآوردند و مغز او را بر آسمان پاشیدند تا ابرها را پدیدآورد و در انتها از ابروهایش میدگارد، سرزمین انسانها را خلق کردند.
Álfheimr: این منطقه محل زندگی الفها است. الفها، خدایانی دارند که به زیبایی مشهور هستند و «فریر» فرمانروای این سرزمین نام دارد. فریر خدای خورشید، باران و باروری است و از این رو از خدایان خاص نورس به حساب میآید.
Nidavellir یا : در این منطقه موجوداتی به نام «دوارف» زندگی میکنند. غارهای عظیمالچه و بزرگ از جنس سنگ این سرزمین را به وجود آوردهاند و فقط دوارفها هستند که به خوبی با این سرزمین آشنا هستند و اگر شخصی ناشناس وارد این مطقه شود مطمئنا گم شده و تلف خواهد شد. سنگهای موجود در این سرزمین رونق فلزکاری و معدن را به حدی گسترش دادهاند که دوارفها برای خدایان در نورس اشیاء مهم و ارزشمندی را ساختهاند که از مهمترین آنها پتک «ثور» است.
vanaheim: یا Vanaheimr است که یکی از نُه بخش کیهان نورس و در بخش میانی قرار دارد. همانطور که از نامش پیداست سرزمین نژاد ونیرها، ایزدان و ایزدبانوان باروری، حاصلخیزی و خرد است. ونیرها استادان سحر و جادو نیز بودند و میتوانستند آینده را پیشگویی کنند.
Helheim: این سرزمین، توسط ایزدبانوی «هل» فرمانروایی میشود. این مکان به واسطه این که محلی برای زندگی مردگان است همیشه سرد و تاریک بوده و از این رو، سرزمین مردگان نیز نام گرفته است. این سرزمین نفرین شده به شکلی است که اگر کسی مسیرش به این سرزمین بیوفتد دیگر بازنخواهد گشت و خواهد مُرد؛ حتی اگر یک خدا باشد. کسانی که بر اثر بیماری و کهولت سن یا غیره کشته شده و یا فوت میکنند به این سرزمین منتقل میشوند و بر عکس افرادی که با رشادت و فداکاری از بین یم رفتند به والهالا فرستاده میشوند.
Jötunheimr: به سرزمین یوتونها، غولهای بزرگ و سنگی تعلق دارد. سرزمین یوتونهایم بیشتر شامل سنگ، بیابانها و پوشیده از جنگلهای انبوه است، و غولها غذای مورد نیاز خود را از ماهیهای رودخانه و حیوانات جنگل تأمین مینمودند چون زمین حاصلخیزی در یوتونهایم وجود نداشت.
Niflheim: سرزمینی مملو از یخ و سرما که در انتهای کیهان نورس و درخت زندگی قرار دارد. نزدیک به نُه رودخانه در این سرزمین وجود دارند که همگی یخ زده و توسط یک اژدهای بزرگ که «نیدهاگ» نام دارد، محافظت میشود. هنگامی که ایگدراسیل، درخت جهان رشد کرده و سر به آسمان کشید، یکی از سه ریشه بزرگ خود را برای جذب آب چشمههای هورگلمیر در نیفلهایم قرار داد.
هر کدام از این سرزمینها، خدایان مخصوص خود را دارند که پتانسیل این را دارند تا به عنوان یک غولآخر در مقابل ما و کریتوس کبیر قرار بگیرند. جذابیت و هیجان روبرو شدن با خدایان نورس واقعا بالا و لذت بخش است. کریتوس بعد از به خاک و خون کشیدن خدایان یونان حال آمده تا سرزمین نورس را با وجود این سطح از گستردگی به نابودی بکشاند. مبارزه با خدایانی همچون «ثور» که از جمله شناخته شدهترین شخصیتهای این روزهای سینما نیز است میتواند هیجانانگیز باشد. مبارزه با خدایان دیگری همچون «لوکی» و… که هر کدام توانایی خاص خود را دارند و باید آماده باشند تا قدرت خود را در مقابل کریتوس محک بزنند. اما سرزمین نورس به واسطه بزرگ و رمزآلود بودنش، سرشار است از موجودات ریز و درشت و مناطق مخوفی است که بعضا حتی خدایان همین نورس نیز به آنان نزدیک نشدهاند. این موجودات افسانهای و خاص هر کدام تواناییهای متفاوتی دارند که این پتانسیل را دارند تا به عنوان یک پیش غذا در مقابل کریتوس قد علم کنند.
اکشن/ماجراجویی کمی تا حدودی شخصیسازی
تغییرات گیمپلی اساس بازی را حتی در نحوه ارتقا و نحوه تصمیمگیری برای مبارزات نیز تحت شعاع قرار داده است. نسخههای قبلی با جمعآوری XP میتوانستیم سلاحهای خود را ارتقا بدهیم ولی در قسمت جدید این سیستم دستخوش تغییر شده است. با گشت و گذار در محیط و به دست آوردن آیتمهای مختلف که در محیط و یا در برخی صندوقچهها پراکندهاند می تواینم XP به دست بیاوریم و از این رو سلاح خود را ارتقا دهیم. البته اسندیو سانتامونیکا توضیحات زیادی در این مورد نداده است. اما مهمترین نکته اضافه کردن و قرار دادن آیتمی به نام «رون» (Runes) در بازی است. رونها آیتمهایی هستند که به تبر و یا سلاحهای کریتوس نصب میشوند و قابلیتهای مختلفی را به آن اضافه میکنند. از جمله نمونه این قابلیتها، یخ است که در نمایشهای اخیر بر روی تبر کریتوس آن را مشاهده کردیم. به گفته کارگردان بازی، هر رون قابلیت و قدرت مختلفی دارد که با استفاده کردن آنها بر روی تبر خود میتوانید ضربات مختلف و متفاوتی بر روی دشمنان خود وارد کنید. هر سلاحی فقط قابلیت استفاده از دو رون دارد یا به عبارتی دو اسلاید برای رونها مورد نظر قرار گرفته است. پس با این حساب و با توجه به تنوعی که رونها دارند هر شخصی بنا به سلیقهای که در مبارزات دارد میتواند رون مورد نظر خود را بر روی سلاحش قرار دهد.
از دیگر قابلیت های بازی سیستم «اسپارتان ریج» (Spartan Rage) است. این قابلیت همیشه فعال نیست و فقط در برخی مواقع و موقعیتهای خاصی فعال است. مواقعی که کریتوس به حد کافی عصبانی شده باشد، این قابلیت از طریق نواری که با مبارزات زیاد پر میشود انجام پذیر است. چیزی به حالت ضربه آخر یا فینیشر است که کریتوس سلاحهای خود را کنار گذاشته و برای چند دقیقهای به گذشته اسپارتانی خود بازمیگردد و با مشت و لگد به جان دشمنان بخت برگشته میافتد. انجام این قابلیت در هر مرحله و در مقابل هر دشمن شکل خاص خود را دارد و بازی وارد یک حالت سینماتیک و همزمان با گیم پلی میشود و مخاطب نیز باید در این هنگام و در ضربات سنگین کریتوس به نحوه مبارزه خود دقت کند.
با این حساب، میتوان به این نتیجه رسید که خشونت بازی همچنان سرجای خودش باقیاست و با توجه به نمایشهایی تاکنون از بازی دیدهایم و نبردهایی که کریتوس داشته، این سوال پیش آمده بود که ممکن است خشونت بازی به واسطه پیر شدن کریتوس و البته توجه سازندگان به جنبه داستانی و رابطه بین پسر و کریتوس، خشونت بازی نیز تحت تاثیر این مقوله قرار گرفته و دستخوش تغییر قرار میگیرد.
تاثیر آترئوس بر روی داستان و گیمپلی
مطمئنا حضور «آترئوس» یکی از مهمترین نکات بازی به حساب میآید. انتظار ما برای دانستن داستان آترئوس از یک طرف و البته تاثیر و همکاری او در هنگام بازی و بر روی گیم پلی از دیگر موارد مهمی هست که بسیار مورد انتظار و هیجانانگیز است. رابطه بین کریتوس با آترئوس و تاثیر روابط احساسی بین پد رو پسر بر روی مخاطب در طول بازی احساس خواهد شد و اینبار شاید بیشتر از این که شاهد جنبههای خشن کریتوس شویم، شاهد رفتاری آرام و پدرانه کریتوس خواهیم بود تا به آترئوس نحوه زندگی در آرامش و به دور از خشم را یاد بدهد. کریتوس خود گذشتههای سرشار از خشونت و خون دارد و خشونتی افسارگسیخته را تجربه کرده است اما اینبار دیگر تنها نیست و صاحب زن و فرزندی شده است که مسئولیت تربیت و آموزش فرزندش را نیز به عهده دارد. این مسئولیت بزرگ مطمئنا کریتوس را آرام و در تصمیماتش محتاطتر خواهد کرد.
کریتوس در کنار تربیت پرورشی فرزند خود وظیفه آموزشهای زندگی از جمله شکار و زنده ماندن در این دنیای مرموز را نیز بر عهده دارد. در واقع یکی از موارد گیمپلی مطمئنا نحوه آموزش و رشد آترئوس خواهد بود. آترئوس به مرور در طول بازی پیشرفت خواهد کرد و ما شاهد بهتر شدن وی حتی در مبارزات هم خواهیم بود. اما آترئوس قرار نیست در حین مبارزات دست و پا گیر باشد. به موقع کمک خواهد کرد و به موقع هم کنار خواهد رفت و حتی به کریتوس در گشتوگذار و یافتن آیتمها نیز کمک خواهد کرد.
آقای «کوری بارلوگ» از تاثیرگذارترین افراد استدیو «سانتامونیکا» و البته مجموعه بازیهای «خدای جنگ» به حساب میآید. وی در کنار آقای «دیوید جفی» بر روی قسمت دوم این مجموعه در سمت نویسنده و کارگردان نقش داشته است. سپس، مدتی از پروژه خدای جنگ کناره گیری کرد و اینبار در قسمت جدید با نگرشی تازه بازگشته است و در کنار کارگردانی، یکی از اعضای نویسنده بازی نیز محسوب میشود. کوری بارلوگ در طول مدتی که خدای جنگ جدید معرفی شده است، بارها به مصاحبات مختلف دعوت و پاسخ گوی سوالات خبرنگاران راجب بازی بوده است و با توجه به انگیزه و تجربهای که ایشان در این زمینه دارند میتوان امیدوار بود که اثر نهایی یک بازی درخور توجه خواهد بود.
تیم سانتامونیکا از افراد ماهری حتی در زمینه موسیقی استخدام کردهاند تا حماسی بودن موسیقی این محموعه مثل همیشه پایدار باقی بماند. آقای «بر مککرری» که از آهنگسازان معروف و به نامی است را حتما به خاطر دارید. او در اولین نمایش بازی در E3 سال ۲۰۱۶ با اجرای کنسرتی بزرگ به پیشواز قسمت جدید مجموعه God Of War رفت. وی جوایز متعددی را در کارنامه خود به واسطه چندین سال فعالیت در عرصه فیلم و تلوزیون دریافت کرده است.
وقتی که تغییر اساسی و از روی فکر باشد، مطمئنا مثبت و تاثیرگذار خواهد بود. همه چیز در این بازی نوید یک بازی زیبا و تما عیار را میدهند و وقتی تمام اِلمانهای مختلف بازی را کنار هم میچینیم به جرات یک نکته منفی در آن نمیتوانیم پیدا کنیم. همگی ما مخاطبینی که سالها با کریتوس زندگی کردهایم و با خشم و خشونت بی حد و صفش بزرگ شدهایم. همچنین، منتظر یکی دیگر از ماجراجوییهای او هستیم و بی صبرانه در انتظار به خاک و خون کشیدن خدایان سرزمین نورس خواهیم نشست. خدایان نورس کنار بروید که خدای خدایان، خدای جنگ خدای صنعت بازیهای ویدئویی آمده است تا نابودتان کند پس در مقابل کریتوس کبیر تعظیم کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
دیگر از آن اندام جوان، چهره سرکش و بیپروای کریتوس خبری نیست و جایش را به چهرهای خسته، دوراندیده و با تجربه داده است. در واقع اولین و مهمترین تغییر را ما از همان ابتدا و روی مهمترین عنصر بازی که شخصیت آن و کریتوس است، مشاهده میکنیم. اگر چه پیر شده است، اما ابهت خود را حفظ کرده؛ شخصیتی که پیر شده اما همچنان در اولین رخ دلربایی میکنند.
همین عبارت بالا نشان از تغییر توسط افراد خردمند میده
خطر اسپویل:
Blades of chaos تو بازی وجود داره کافیه یه نگاه به تروفی ها بندازین!
تغییر با ریسک بالا جواب میده همیشه
درسته اما وقتی برعکس بشه و جواب نده کلا همه چی به فنا میره :دی