درخت خاطرهها | نقد و بررسی بازی The First Tree
زندگی، مفهومی که تمامی ما از اولین جرقههای شکلگیری هستیمان، وجودیتمان با آن گره خورده و در اختیار آن است. کلّیتی چنان وسیع که تمامی این بودنها و آمدوشدها و فردیت کنونی تکتک ما را امکانپذیر کرده. در عین حال، چنان سخت و غیرقابل پیشبینیست، چنان این مخلوقش را وارد ناملایمتها و درگیریهای درونی و بیرونی میکند که عدهای از ما، نبودن را به بودن در آن ترجیح میدهند. مفهومی آمیخته با جبر و اختیار، درد و لذّت، شور و محنت و چرخهای چنان جاویدان که همهی ما را در دستان خود آرام نگهداشته و شاهدی صامت بر تمامی خاطرات و هستیهایمان است و در مواقعی که هیچکس از علیتش خبر ندارد، با جادویش، خود را به یادمان میآورد و به ما نشان میدهد. خاطرات، افسوسها، انتخابها و عواقبهای بیپایان و رفتن و رفتنها و نیستیِ نهایی. آن کنایهی بزرگِ هستی که در هارمونی کامل با تمامی کلّیتش قرار دارد و اینچنین موشکافانه و غیرقابلفهم، خودش را کامل میکند و ما را به نظارهی موجودیت درکناشدنی خود مشغول میسازد. میرویم و میآییم، ولی وی همچنان آنجاست. آرام آرمیده و به شیوهی مخصوص خودش، نخهای زندگی فرد به فرد ما را میبافد و شکل میدهد. «اولین درخت» (The First Tree)، جدیدترین ساختهی دیوید وهل (David Wehle)، بازیسازی مستقل که پیشتر در کارنامهاش اثر Home is Where One Starts به چشم میخورد، در خصوص همین مفاهیم است. در خصوص زندگی، در خصوص حسرتها و بودن و نبودنها. در دو ساعت داستان شخصیت اصلیاش را به آرامی روایت میکند و در بستری چنان دلنشین و آرامشبخش، از مفهوم خویش آرام آرام پرده بر میدارد. با نقد و بررسی بازی The First Tree همراه دنیای بازی باشید.
The First Tree در ژانر ماجرایی کار شده و شباهت بسیاری به آثار ماجرایی ساختهشده در زیرژانر «شبیهساز راهرفتن» دارد. مشابه محصولاتی مثل Dear Esther، Gone Home، What Remains Of Edith Finch و Vanishing Of Ethan Carter که تمرکز اصلیشان در خلق قصه و روایتی احساسی و تأثیرگذار، با تمرکز بسیار به روی مفهوم زندگی و تلخی و سرورهای بیپایانش است. ساختهی پیشین وهل نیز در همین سبک کار شده و دومین ساختهاش، با وجود این که فقط در دقایق پایانیاش کنترل شخص راوی را به بازیکن میسپارد و در دید اولشخص دنبال میشود و بقیهی مدت زمانِ دو ساعتهاش به روباه نارنجی و دوستداشتنیاش اختصاص دارد، در همان وادی قدم میزند که ساختهی پیشیناش زمانی از آن عبور کرده بود.
قصهی بازی تماماً توسط راوی و همسرش، جوزف و ریچل، از طریق دیالوگهای بینشان روایت میشود. بازیکن آرامآرام با پیشروی در قصّه با زندگی و حسرتهای جوزف و رابطهی خاصاش با پدرش آشنا میشود و ارتباط بین جوزف، روباه و دنیای زیبایی که در خواب میبیند برایش آشکار میشود.
گیمپلی بازی ساده است. روباه The First Tree میتواند بدود و بپرد و با رسیدن به مکانهایی خاص، زمین را بکند و تکهای از خاطره و گذشتهی جوزف را نمایان سازد. شش محیط برای گشتوگذار در بازی جای گرفتهاند که با پیشروی در داستان، خودشان را به شما مینمایانند. هر محیط بازی نیز با توجه به کلّیت خطی و متکی بر روایتاش، از وسعت خوبی بهره میبرد و اجازهی گشتوگذار و کاوش بسیار خوبی در دنیای سحرانگیزش به بازیکن میدهد.
هدف هر مرحله از The First Tree، جمعآوری سه تکه از خاطرات گذشتهی جوزف است که وی در خصوص آنها با همسرش سخن میگوید و سرگذشت و دلیل این سرگشتگی و محنت کنونیاش را بازگو میکند. علاوه بر این، آیتمهایی ستارهشکل نیز در محیط برای جمعآوری وجود دارند که میتوانید با گشتوگذار و انجام چند سکوبازی ابتدایی ساده، آنها را بهدست بیآورید. بازی هیچ توضیحی در خصوص چیستی این آیتمهای ستارهشکل و دلیل جمعآوریشان نمیدهد. در ابتدا فکر میکردم که صرفاً برای دمیدن اندکی تنوّع به گیمپلی و تزریق انگیزهای برای کاوش بیشتر در هر محیط به بازیکن و بهدستآوردن اچیومنت است، ولی در انتهای بازی، وقتی به سرمقصد نهاییتان میرسید و بازی سِرّ نهفتهاش را برایتان بازگو میکند، از هدف وجودی این ستارههای درخشان آگاهی پیدا میکنید و متوجه میشوید سازندهها چهقدر خلاقانه دست به خلق آنها و قرار دادنشان در بازی زدهاند و چه همخوانی و همسویی مثالزدنی با کلّیت قصه دارد.
طراحی هنری و گرافیک The First Tree بسیار زیباست. چشمها را میشوید و در حظی مفرط فرو میبرد. هر محیط مملو از احساس و شیرینی آرامشبخش است و ترکیباش با موسیقی دلنشین و آرامی که همیشه حضور زیبای خودش را بهمثابه پدری مهربان شامل حال بازی میکند، ترکیبی بس خوشایند و باب احساس را شکلداده که امکان ندارد پرتشویشترین بازیکنهایش را هم به حداقل آرامش و سکونی نرساند.
متأسفانه با وجود مدتزمان کم بازی و خلاقیت و هنری که صرف خلق آن شده، بازی اسیر ورطهی تکرار و سررفتِ حوصله میشود. مشکلی که گریبان بسیاری از بازیهای ساختهشده در این سبک را میگیرد و سازندههای این قبیل آثار با توسل به شیوهها و خلق ایدهها و ویژگیهایی غریب و تازه، بازیکن را مشتاق و سرزنده نگه میدارند. امری که در The First Tree به چشم نمیخورد و بازی در تمامی مدتزمان دوساعتهاش، بهغیر از چند دقیقهی پایانی، دقیقاً همان چیزیست که در پنج دقیقهی اولش به بازیکن مینمایاند. مشکلی که اگر وهل سعی بر برطرفکردنش میکرد، خاطرهای بس ملموس و درخشانتر از ساختهی جمعوجور و احساسی کنونیاش را در ذهن بازیکنندهها باقی میگذاشت.
The First Tree مکاشفهای انسانی در خاطرات و حسرتهاست. میتواند استعارهای جامع و بسیار جمعوجور از هستی تکتک ما باشد و به همین علت، خوب بر دل مینشیند و احساسات بازیکناش را با خود همراه میکند. جادویش میکند و همراه روباه قشنگاش ما را وارد دنیای سحرانگیز و جادویی خویش میکند. تجربهای که عاری از ایراد نیست، ولی در انتها، آرامش و شورش تعادل را بهسوی خویش برهم میزند و بازیکن را سوار بر جریان آرام موجهای دریای نیمهشبش میکند و باری دیگر زندگی، این مفهوم مستمر و همیشگی را به یادمان میآورد.
Resolution
Platform: PC – Score: 7.5 out of 10
The First Tree is an emotional experience about life and its memories. It is about our grief and happiness. Although the game isn’t perfect within its two-hour short gameplay, and at the final parts it gives the player a feel of repetitiveness, it gives the player the feel of passion and comfort; which is enough to make it all worthwhile.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی The First Tree بود که توسط ناشر و سازنده آن، David Wehle برای دنیای بازی ارسال شده است.)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بازی فوق العاده آرامش بخشی هست. این دسته آثار فکر و ذهن رو درگیر میکنم و نقطه مقابل بازی های شلوغ و پر از مکانیک و گیم پلی امروزی هستن.
شاید از نظر من که این بازی رو تموم کردم، اونقدر که سری کلاف ، اساسین، نیدفور اسپید و …. خسته کننده و مزخرف شدن، گیم پلی این بازی مینیمال خسته کننده نبود، بلکه من نظرم اینه گیم پلی بازی موسیقی و اتمسفر هر مرحلش بود تا حرکت دادن روباه.