دو مردی که فرار کردند | نقد و بررسی بازی A Way Out
دومین بازی «جوزف فارس» (Josef Fares) بیروتی در کلیت و خمیرمایه خود دنبالهرو همان راهیست که اثر پیشین این سازنده، «برادران: داستان دو پسر» (Brothers: A Tale Of Two Sons) در آن قدم میزد. یک تجربه هنری دلنشین و با اتکای تمام روی تجربه دو نفره. اگر جوزف فارس در برادران تخفیف قائل شد و امکان کنترل هر دو برادر را در لحظه در اختیار بازیکن قرار داد، در «یک راه فرار» (A Way Out) تخفیف بازی پیشیناش را اتخاذ نکرده و بازی را فقط و فقط بهصورت دو نفره میشود بازی کرد. تجربهای که شاید به تاثیرگذاری احساسی و هنری برادران نرسد، ولی بدون شک اثریست خلاقانه و نشانهای از هوش و خلاقیت سازندههای جواناش؛ سازندههایی که درصورت پیشبرد و ارتقای رویکرد کنونیشان، آیندهای بس درخشان در انتظارشان است. در ادامه با نقد و بررسی بازی A Way Out همراه دنیای بازی باشید.
جوزف فارس پیش از ورود به صنعت بازیسازی، در حیطه سینما فعالیت داشت. وی که در کشور سوئد بزرگ شده، تا قبل از قدم نهادناش به هنر هشتم، پنج فیلم را کارگردانی کرده و توانسته در جشنوارههای معتبر بینالمللی نیز موفق به کسب جوایزی شود. در سال ۲۰۱۱، بهخاطر پتانسیلهای بسیاری بالایی که بازیهای ویدئویی برای روایت قصه در اختیار او قرار میدادند، با همکاری استودیو «استاربریز» (Starbreeze Studios) عنوان موفق «برادران: داستان دو پسر» را ساخت. خلاقیت، نوآوری و روایت قصه ملموس و بسیار تاثیرگذار این بازی، گواهی بود بر اینکه فارس با دستی پر و هدفگذاری مشخص پا به این هنر تازه گذاشته و فرم بینش خاصی را از دنیای سینما همراه خود آورده. همین موضوع و موفقیت چشمگیر برادران، فارس را واداشت که استودیو شخصی خود را تاسیس کند و بدین شکل در سال ۲۰۱۴ و در شهر استکهلم سوئد، استودیو «هزلایت» (Hazelight Studios) پا به هستی گذاشت.
لازم به ذکر است که پیش از برخورد و مواجهه با A Way Out، باید به سابقه کاری فارس و علاقه بسیارش به فرصتهای تازه و خلاقانه برای روایت قصه در فرم بازیهای ویدئویی توجه ویژهای داشت؛ چرا که این اثر بیشتر از اینکه یک بازی تمام باشد، یک فیلم سینمایی کلاسیک قابل تعامل، در خصوص فرار از زندان و گرفتن انتقام است.
A Way Out تجربهای تماما دو نفره است و به هیچ شکلی امکان تجربه یک نفرهاش وجود ندارد. پس الزاما یا باید بهصورت آفلاین و کلاسیک بازی را دو نفره با دوستان و یا اقوامتان انجام دهید و یا فردی را آنلاین گیر بیاورید و به انجام آن مشغول شوید. خودم بهشخصه تجربه آفلاین را پیشنهاد میکنم، دلیلاش هم بسیار واضح است، دیدن و بودن پیش کسی که در حال تجربه کلیتی یکسان با توست، از تاثیرگذاری بسیار بیشتری برخوردار است تا فردی که شاید صرفا به شنیدن صدایش بسنده کنیم. شکلگیری کلکلهای نوستالژیک حین انتخابهای مختلف و بحثوجدلهای قدیمی دوستداشتنی، بهنوعی به هویت بازیهای دو نفره تبدیل شده و در نبودش، همیشه جای خالیاش احساس میشود.
موضوع دیگری که ضمن تجربه این اثر به آن پیبردم، فقدان تجربههای مشترک اینچنینی بود. واقعا چندسال از عرضه آخرین اثری که اثری با تمرکز اینچنینی روی تجربههای دو نفره و یا بیشتر داشته باشد گذشته؟ منظورم بازیهای آنلاین و مولتیهای ریز و درشتی نیستند که از سر و روی این صنعت در حال بالا رفتن هستند، بلکه منظورم تجربههایی دلنشینتر و خانگیتری مثل دوگانه Rayman Origins و Legends، امثال سونیکهای مگادرایو و همین برادران است. تناقض جالبیست، بازیهای چند نفره بیش از هر نسل دیگری از اقبال و توجه برخوردارند، ولی مشابه سایر مواجهات این سالها، بیشتر از اینکه افراد را فیزیکی و حقیقی کنار هم بیاورند، صرفا از طریق هزاران کد صفر و یکی پیچیده، بهشکلی مصنوعی کنار هم قرار میدهند و تجربهای نچندان رضایتبخش از با هم بودن را بهوجود میآوردند. برای همین، اصرار دارم که درصورت فراهم بودن امکاناش، بازی را کلاسیک و دودسته بازی کنید تا طمع حقیقی تجربهای مشترک و co-op را بچشید.
داستان A Way Out تماما وامدار آثار کلاسیک و مشابه دنیای سینماست. از روایت گرفته، تا شخصیت پردازیها و پیرنگهای مختلف قصه. به همین دلیل، بهجز پیچش داستانی انتهای بازی و فصل تعقیب و گریز متفاوت و جالباش، بازی عملا در حال استفاده از فرمولهای جواب پس داده است؛ که البته بهنظرم درخصوص اثری مشابه این بازی، چندان خرده نیز به آن نمیتوان گرفت. محدودیتهای مختلفی که خود سابژانر فرار از زندان روی قصه و فرم رواییش ایجاد میکند، حالت دائمی کوآپ و همینطور عنصر سرگرمیسازی همگی عوامل گونهگونی هستند که فارس و همکاراناش در ساخت این بازی باید به آنها توجه میداشتند و تعادل مناسبی را بینشان ایجاد میکردند. در نتیجه، آنها بهجای دمیدن خلاقیت و ایدههایی داستانی جدید، در پرداخت صحیح و سر و شکلدادن درست به همان کلیشههای قدیمی اهتمام ورزیدهاند و در انجامش نیز کم و بیش موفق بودهاند.
قصه A Way Out حول دو شخصیت با نامهای «وینسنت مورتی» و «لئو کاروسو» میچرخد. دو زندانی که یکی بهدلیل پولشویی و اتهام قتل برادرش به زندان افتاده و دیگری به علت اقسام مختلف بزهکاری و دزدی. بازی با انتقال وینسنت به زندان شروع میشود. از زندانیشدن لئو شش ماهی میگذرد، در همان روزهای آغازین حضور وینسنت در زندان اتفاقاتی میافتد که منجر به آشنایی این دو فرد میشود و یک فصل مشترک خاص، منجر به همکاری برادرانهای بین آن دو میشود که در نهایت به فرار این دو از زندان میانجامد. این فصل مشترک، «هاروی» نام دارد. رییس باند مجرمانهای که در گذشته این دو شخصیت و علت زندانی شدنشان نقشی بسیار حیاتی را ایفا میکند. در اصل، فرار از زندان فصل ابتدایی بازیست و هدف اصلی وینسنت و لئو پیدا کردن هاروی و گرفتن انتقام از اوست.
قصه بازی همانطور که پیشتر ذکر کردم، ایده خلاقانه و جدیدی در خود ندارد و کلیت خود را بر ایدههای جواب پسداده قدیمی چیده است. در این حالت، موضوعیتی که بسیار قابل توجه میشود، چگونگی ارائه آنها و چیدمان صحیحشان برای خلق داستان و روایتی مناسب است. امری که سازندهها در بخشهایی در شکلی عالی موفق به انجامش شدهاند و در دیگر بخشها، ضعفهای مختلفی متوجهشان شده است. خوشبختانه بهقدری تجربه دونفره بازی دلنشین است و شخصیتپردازیهای خوب کار شده که ضعفهای ریز و درشت قصه چندان خودنمایی نمیکند و در انتها تجربهای شیرین و بهیادماندنی را برایتان به یادگار میگذارد.
گیمپلی A Way Out، بهعنوان مهمترین رکن آن، کم و بیش در انجام وظایفاش موفق ظاهر میشود. از طرفی، تجربهی دو نفره زیبایی را پدید میآورد و از طرف دیگر گیمپلی خود را فدای خلق تجربهای سینمایی و و دونفره کرده است و با وجود برخورداری از فصلهای متنوع و مکانیکهای مختلف، چندان توانایی عرض اندام ندارد. بازی فصلهای تعقیب و گریز با ماشین، دکمهزنی، تیراندازی سوم شخص همراه کاورگیری و کلی مکانیک جمع و جور دیگر دارد که همگی در راستای افزایش جذابیت و تنوع بازی در آن جای گرفتهاند. همین مساله، گیمپلی بازی را بدل به مجموعهای از مینیگیمهای مختلف کرده است که در کنار هم جای گرفتهاند.
سابقه طول و دراز فارس در سینما نیز در A Way Out به کارش آمده بعضا قاببندیها و صحنهآراییهای بسیار چشمگیری را شاهد هستیم. نمونهاش فصل بیمارستان بازیست که بخش نهاییاش بهصورت یک پلان سکانس فوقالعاده دنبال میشود و فرار دو شخصیت اصلی را از دست نیروهای پلیس، در دو بخش مختلف بیمارستان دنبال میکند. صحنهای که تماما بیانگر هنر و سواد فارس و تسلطش بر الگوهای کارگردانی و تلاشش در چگونگی پیادهسازی صحیحشان در بازیهای ویدئوییست.
تجربه دو نفره بازی و نیاز به همکاری مداوم دو بازیباز با هم، بهقدری دلنشین است که احساس و لذت ناشی از تجربه این مکانیکهای ساده را چند پله ارتقا داده و بر تاثیرگذاریشان افزوده. علاوه بر این، تجربه دو نفره A Way Out جدای از تجربه فیزیکی و عینیاش در دنیای واقعی، در بطن قصه و شخصیتپردازیش نیز در شکلی بسیار ملموس احساس میشود و به خوبی شکل گرفته. نیاز دو شخصیت بازی به یکدیگر و دوستی و صمیمیت برادرانهای که آرامآرام از خلال مشکلات و سختیها بین آن دو شکل میگیرد و بازتاب عینیاش بین دو بازیکن درحال بازی، از آن دست تجربههای هنری نابیست که مشابهاش کم پیدا میشود. همین دستاورد نسبی هنری خاص، بهتنهایی میتواند وزنهی بسیار سنگینی برای فارس و تیماش بهوجود آورد و خلاقیتاش را مورد ستایش قرار دهد و علاقهمندان را چشمانتظار بازیهای بعدیشان نگهدارد. امیدوارم که رویکرد هنری کنونی خودشان را گم نکنند و با اهتمام و ذوق بیشتری در راستای اعتلایش بکوشند.
گرافیک بازی قابل قبول است و در انجام وظایف خویش موفق. هولناک و فکانداز نیست و فاصله بسیاری با غولهای گرافیکی نسل کنونی دارد؛ که البته مقایسهشان با هم در کل اشتباه است. نحوه مواجهتان با A Way Out باید بهمثابه یک اثر مستقل باشد. محصولی که با تعداد نفرات محدودی ساختهشده و اگر حمایتهای بخش Originals الکترونیک آرتز در تبلیغات و پشتیبانی مالی نبود، عملا تفاوت چندانی با یک محصول تماما مستقل نداشت. به همین دلیل، طبیعتا نباید توقع خاصی از گرافیک آن داشته باشید و ذهنتان را هم درگیرش نکنید. ولی از آن سو، طراحی هنری محیطهای مختلف بازی و لوکیشنهای گونهگونش، همگی به زیبایی تمام صورت گرفته و نقصانی را به آن نمیتوان به آن وارد ساخت.
موسیقی، خصوصا در پرده آخر قصه، نقش بسیار مثمر ثمری را ایفا میکند و در افزایش تاثیرگذاری احساسی بازی موفق ظاهر میشود. صداگذاری شخصیتهای مختلف و خصوصا وینسنت و لئو عالیاند و صداگذاران و موشنکپچرکنندههایشان، یعنی «اریک کراگ» (Eric Krogh) و «فارس فارس» (Fares Fares) بهخوبی از پس وظایف خود برآمدهاند. «فارس فارس»، برادر جوزف فارس کارگردان است و در اغلب فیلمهای وی نیز بهعنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخته.
از معدود مشکلاتی که متوجه صداگذاری میتوان ساخت هنگامیست که یکی از شخصیتها درحال صحبت با یک NPC در محیط است و شخصیت دوم نیز وارد گفتوگویی با یک شخصیت غیرقابل بازی دیگر میشود. در این هنگام، صدای گفتوگوی دوم زیر صدای گفتوگوی اول میافتد و عملا چیزی از آن به گوش نمیرسد. مشکلی که رخدادش در اثری مشابه A Way Out قابل پیشبینی بود و متاسفانه سازندهها نیز در حالت استفاده از بلندگو فکری به حال نکردهاند.
A Way Out تجربه زیباییست، بینقص نیست و از کمبودهای مختلفی رنج میبرد؛ ولی بهقدری در پیادهسازی درست داشتههایش و خلق تجربهای دونفره موفق عمل میکند که بازی کردناش را بدل به امری واجب برای هر علاقهمندی به بازیهای ویدئویی و حتی چه بسا سینهفیلیها میکند. لازم به ذکر است که نام عنوان این نقد اشارهای به فیلم «مردی فرار کرد» (A Man Escaped) اثر فیلمساز مشهور، «رابرت برسون» (Robert Bresson) دارد.
Resolution
Platform: PS4 – Score: 8 out of 10
A Way Out has some deficiencies, but it is a beautiful experience indeed. It creates an enjoyable co-op experience which is a must-play for all video game enthusiasts and even cinephiles.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
واقعا بی نظیر.یک بازی دو نفره که همه چی داره توش. مخفی شدن، ماشین سواری، قایق سواری و مهم تر از همه تفنگ =))
واقعا اگه یکیو دارید که باهاش بتونید این بازی رو انجام بدید همین الان بگیرید و بازیش کنید.به هیچ وجه پشیمون نمیشید.
از نظر داستان بازی که تا لحظه اخر انگشت به دهان نگه میداره شما رو و مطمعن باشید لذت میبرید.امیدوارم بازم شاهد بازی هایی در این سبک باشیم.
ممنون بابت نقدتون
یکی از بهیادموندنیترین بازیهایی که تجربه کردم
همونطور که علی جان توی نقد گفت، بازی کمبود زیاد داره و از فرمولهای تکراری اما موفق استفاده کرده، ولی تلاش برای خلق موقعیتهای داستانی و توی گیمپلی برای هر چه بیشتر دونفره کردن بازی، واقعا فوقالعاده و تحسین برانگیز هست…
امیدوارم فارسها کارشون رو توی ساخت دونفرههای فوقالعاده ادامه بدن و این سبک کشف نشده رو حسابی کشف کنن