به‌روز رسانی: دایره‌المعارف جامع سری بازی Kingdom Hearts

با دومین آیتم جدید دنیای بازی آشنا می‌شوید که چیزی نیست جز «دایره‌المعارف». در مجموعه دایره‌المعارف یا همان Encyclopedia، قرار است بازی‌هایی که قصه‌های قوی می‌گویند، شخصیت‌های متعدد و دوست‌داشتنی دارند و به‌صورت خلاصه دنیایی مستقل برای خود دارند (که در انگلیسی به اصطلاح به کل این مفهوم Folklore می‌گویند) را بیاوریم و چون یک کتاب دایره‌المعارف جز به جز دنیای‌شان را بررسی کنیم. در اولین قسمت این مجموعه، به سری بازی Kingdom Hearts می‌پردازیم که چیزی هم تا انتشار نسخه سوم آن باقی نمانده است. در ادامه از شما دعوت می‌کنیم با دایره‌المعارف جامع سری بازی Kingdom Hearts همراه دنیای بازی باشید.

مقدمه

کینگدام هارتس یکی از پیچیده‌ترین و عجیب‌ترین مجموعه‌های ویدئوگیم است که تا به امروز تولید شده و از آن‌جایی که منبعی فارسی برای آن وجود ندارد، سعی کردم یک دایره‌المعارف تروتمیز بنویسم که هم تازه‌واردین و هم طرفداران بتوانند از آن استفاده کنند.
درحالی که تلاش کرده‌ام در مطلب پیش رو به تمام جزئیات مهم بازی‌ها و اطلاعات الزامی بپردازم، یک معرفی‌نامه‌ی کوتاه نیز پیش‌تر نوشته‌ام که می‌تواند به‌عنوان نقطه‌ی شروع، یاری‌رسان علاقمندان باشد. بنابراین اگر صرفاً دنبال جواب این سوال هستید که «از کجا باید کینگدام هارتس را شروع کرد؟» شاید بهتر باشد نیم نگاهی به مقاله‌ی مذکور بی‌اندازید.

کینگدام هارتس چه‌طور شکل گرفت؟

گفته می‌شود که بین سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ شینجی هاشیموتو (تهیه کننده‌ی اسکوئر انیکس) و یکی از مدیران اجرایی کمپانی والت دیزنی در آسانسور یکدیگر را ملاقات کردند و گفت و گوی‌شان به یک کراس‌اور بین مجموعه‌ی فاینال فانتزی و فیلم‌های دیزنی ختم شد که امروزه تحت عنوان کینگدام هارتس می‌شناسیم‌اش. در ابتدا ایده‌ی ترکیب کردنِ اسکوئر انیکس (که به‌خاطر ساخت نقش‌آفرینی‌های تاریک، غم‌انگیز و سنگین شهرت داشت) و جهانِ کودکانه و دوست‌داشتنیِ دیزنی با عقل جور در نمی‌آمد اما با روی کار آمدن تاتسویا نامورا (طراح شخصیت فاینال فانتزی ۷) پروژه وارد مسیر جالب و امیدبخشی شد و این‌طور که به‌نظر می‌رسید، نامورا توانسته بود به شکلی متجانس، این دو فرانچایز بزرگ را ترکیب کند.
خوشبختانه با انتشار بازی در سال ۲۰۰۲ بر روی کنسول پلی‌استیشن ۲، کینگدام هارتس به موفقیت جهانی دست‌یافت که برای یک فرانچایز نوپای ژاپنی بسیار غریب و غیرمترقبه بود. اسکوئر انیکس که شاهد موفقیت چشم‌گیر کینگدام هارتس بود، تصمیم گرفت تا با قرار دادن منابع بیشتر و اختیار تام به تاتسویا نامورا این مجموعه را ادامه دهد.

استراتژی نامورا در روایت داستانی حماسی و گیرا در دل جهان‌های دیزنی، منجر به آغاز فرانچایزی گسترده و پرطرفدار شد که امروزه در کنار فاینال فانتزی و دراگون کوئست به یکی از ستاره‌های درخشان کمپانی اسکوئر انیکس تبدیل شده و افراد مختلف از هر رده‌ی سنی از آن لذت می‌برند.

آشنایی اولیه با دنیای کینگدام هارتس

قبل از این‌که بیشتر درباره‌ی پلات بازی‌ها و جزئیات داستانی و گیم‌پلی صحبت کنیم، لازم است به یک سری از مفاهیم اولیه بپردازیم و خیلی کلی با جهان افسارگسیخته‌ی کینگدام هارتس آشنا شویم.

دنیای کینگدام هارتس: اگر اهل داستان‌های کمیک بوکی باشید، احتمالاً با جهان‌های موازی آشنا هستید که مثلاً در یک دنیا، سوپرمن جزو ارتش آلمان نازی است و در دنیای دیگر زیر نظر اتحاد جماهیر شوروی خدمت می‌کند. در دنیای کینگدام هارتس نیز جهان‌های موازی نقشی کلیدی ایفا می‌کنند که به شکل سیاره‌های از هم جدا شده در سراسر هستی وجود دارند. به این معنی که دنیای «شیرشاه» و «سیندرلا» دو جهان موازی مستقل از هم هستند که قوانین و اصول خودشان را دارند. برای مثال در دنیای سیندرلا حیوانات صحبت نمی‌کنند اما اگر سیندرلا وارد دنیای شیرشاه شود، احتمالاً به شکل حیوانی سخنگو درمی‌آید.
سفینه‌هایی وجود دارند که به‌وسیله‌ی آن‌ها می‌توان بین این جهان‌های موازی سفر کرد.

قلب‌: قلب یک جورهایی معادل فورس در جنگ ستارگان است. تمام جانوران و اشیاء در دنیای کینگدام هارتس دارای قلب هستند و هر قلبی شامل دو نیمه‌ی تاریکی و روشنایی می‌شود (البته در این بین استثنا نیز وجود دارد) که کل فلسفه‌ی کینگدام هارتس به همین کانسپت اولیه برمی‌گردد.
تفاوت اصلی جانوران زنده و اشیاء در روح است. اگر قلب دریچه‌ی احساسات و شخصیت افراد باشد، روح موجودیتی است که به آن‌ها جان می‌دهد (بیشتر شبیه به افسانه‌های شرق آسیا تا ابراهیمی).

هارت‌لِس (بی‌قلب): هارتلس‌ها موجوداتی هستند که نیمه‌ی تاریک قلب‌شان به نیمه‌ی روشن غلبه کرده و کاملاً سیاه شده. برخلاف اسم‌شان، هارتلس‌ها قلب دارند اما قلبی تاریک و بی‌نور که عموماً به شکل دشمنان شما در بازی‌ ظاهر می‌شوند.

نوبادی (هیچ‌کس): زمانی که افراد قلب‌شان را از دست می‌دهند، تبدیل به نوبادی می‌شوند. نوبادی‌ها مردود شدگان تاریکی و روشنایی هستند و میان دو دنیا حرکت می‌کنند. از آن‌جایی که قلب شامل تمام احساسات انسانی می‌شود، نوبادی‌ها فاقد هرگونه احساسات هستند و صرفاً می‌توانند نقش بازی کنند که احساسات دارند.
افرادی که قدرت اختیار قدرتمندی دارند، می‌توانند در کالبد نوبادی ظاهر انسانی خودشان را حفظ کنند درحالی که عموم نوبادی به زامبی‌های بی‌مغز تبدیل می‌شوند.

نکته: با نابودی هارتلس و نوبادیِ یک فرد، خود شخص بار دیگر به زندگی برمی‌گردد.

رپلیکا (المثنی): نوبادی‌های معدودی که به‌صورت غیرطبیعی براساس فرد به‌خصوصی تولید می‌شود و کپی فیزیکی آن فرد هستند. رپلیکاها به دو نوع بی‌نقص و ناقص تقسیم می‌شوند. رپلیکا‌های بی‌نقص درواقع کپی برابر اصلِ فرد هستند که تمام خصوصیات ظاهری و باطنی‌ش را به ارث می‌برند اما رپلیکاهای ناقص صرفاً یک سری از خصوصیات خاصی را می‌توانند مانند دیتا در خود ذخیره کنند و شباهتی به فرد اصلی ندارند.
رپلیکاها می‌توانند به مرور زمان شخصیت خودشان را فارق فرد اصلی بسازند.

آن‌ورسد (ناتوان): آن‌ورسدها متضاد حیات بشر هستند و حاصل احساسات منفی می‌باشند که طی یک آزمایش مرموز (جلوتر درباره‌اش صحبت می‌کنیم) تولید شده‌اند.

خواب‌خوار: خواب‌خوارها موجوداتی هستند که در عالم رویا و خواب زندگی می‌کنند و به دو نوع خیراندیش و بدذات تقسیم می‌شوند. خواب‌خوارهای خیراندیش از خواب‌های بد و کابوس‌ها تغذیه می‌کنند و خواب‌خوارهای بدذات منجر به ایجاد کابوس‌ها می‌شوند.

کی‌بلید (کلیدشمشیر!): اسلحه‌های کلیدی (!) هستند که توسط افراد خاص حمل می‌شوند. کی‌بلید‌ها نقشی اساسی در نبرد تاریکی و روشنایی ایفا می‌کنند و می‌توانند دروازه‌های قلب‌ها را باز یا بسته کنند. افسانه‌های زیادی درباره‌ی کی‌بلیدها وجود دارد؛ برای مثال شاه ترایتون (پری دریایی) معتقد است که حاملین کی‌بلید فقط تباهی و مرگ همراه خود می‌آورند.

کینگدام هارتس (پادشاهی قلب‌ها): ماهیت کینگدام هارتس کمی مبهم است، اما به‌طور کلی می‌توان آن را قلب راستین هستی تلقی کرد. همان‌طور که بالا اشاره شده بود، هرچیزی در دنیای کینگدام هارتس قلب دارد و هستی نیز از این موضوع مستثنا نیست و قلب راستین هستی را کینگدام هارتس می‌گویند.

کـــی‌بلید (χ-blade): یک کی‌بلید خاص که در هنگام نبرد تاریکی مطلق و روشنایی مطلق خلق می‌شود و به وسیله‌ی آن می‌توان کینگدام هارتس را گشود.
بسیاری در چنل‌های یوتوبی به اشتباه χ یونانی را اِکس تلفظ می‌کنند.

فصل اول – سپیده دم تاریکی

اولین شماره‌ی کینگدام هارتس که در سال ۲۰۰۲ به‌صورت انحصاری برای کنسول پلی‌استیشن ۲ منتشر شد با عرف جی‌آرپی‌جی‌ (نقش آفرینی ژاپنی)های اسکوئر انیکس بسیار تمایز داشت و هسته‌ی اصلی این تمایز در عنصر اکشن/هک‌انداسلشی بود که جایگزین مبارزات شناخته شده‌ی Turn-based (نوبتی) شده بود. وجود دوبلورهای معروف انیمیشن‌های دیزنی نیز کمک کرد تا کینگدام هارتس در غرب به موفقیت غیرقابل انتظاری دست پیدا کند و تا به امروز به‌عنوان یکی از بهترین بازی‌های پلی‌استیشن ۲ شناخته شود.

البته کینگدام هارتس یک به‌نظر من بازی خیلی خوبی نیست! شاید در زمان خودش درخشان بوده باشد اما امروزه به‌خاطر کنترل دشوار، دوربین اعصاب خُردکن و پلتفرمینگ بی‌جا و اضافی که گاهی دیوانه‌کننده است؛ می‌تواند دل خیلی از بازیکن‌های جدید را بزند. ایرادهای ریزی که در ترجمه‌ی بازی وجود دارند نیز گاهی به‌شدت مشکل‌زا واقع می‌شوند. برای مثال، در یکی از مأموریت‌ها در دنیای پری دریایی به شما گفته می‌شود که باید سوار دلفینی در اطراف یک منطقه شوید تا شما را به مقصد برساند و این درحالی است که باید این گفته را نادیده بگیرید و به منطقه‌ی دیگری سفر کنید تا بتوانید بازی را ادامه دهید و اگر سوار دلفین مزبور شوید فقط دور خودتان می‌چرخید! (باورتان نمی‌شود چند ساعت سر این مرحله وقتم تلف شد.)

کینگدام هارتس یک با عنوان Kingdom Hearts Final Mix که شامل محتویات اضافی و باس‌های جدید می‌شد برای بار دوم روی پلی‌استیشن ۲ منتشر شد. در سال ۲۰۱۳ اسکوئر انیکس یک نسخه‌ی ریمستر شده از بازی را تحت عنوان Kindgom Hearts HD 1.5 Remix که شامل بازی Re: Chain of Memories هم می‌شد و برخی از ایرادهای بازی اصلی را رفع کرده بود، روی پلی‌استیشن ۳ منتشر کرد که چند سال بعد در کلکسیون جدید پلی‌استیشن ۴ با عنوان Kingdom Hearts HD 1.5 + 2.5 Remix منتشر شد. به‌مناسبت انتشار کینگدام هارتس سه، اسکوئر انیکس یک کلکسیون جدید تحت عنوان Kingdom Hearts All in One نیز منتشر کرد که شامل نسخه‌ی ریمستر کینگدام هارتس یک می‌شد.

داستان کینگدام هارتس از یک دنیای نقلی به اسم «جزیره‌ی سرنوشت» آغاز می‌شود. سه دوست وفادار و قدیمی در این دنیا زندگی می‌کنند که از کودکی با یکدیگر بزرگ شده‌اند و سودای ماجراجویی و اکتشاف در سر دارند. سه دوست وفادار قصه که «سورا»، «ریکو» و «کایری» نام دارند، تصمیم می‌گیرد تا با ساخت یک کشتی چوبی جزیره‌ی سرنوشت را به قصد ماجراجویی ترک کنند.

اما قبل از این‌که بتوانند نقشه‌ی سفرشان را عملی کنند، هارتلس‌ها وارد جزیره‌ی سرنوشت می‌شوند و شروع به خراب‌کاری می‌کنند. سورا ریکو را در کنار ساحلی میابد و پیش از این‌که بتواند به او برسد، تاریکی وجود ریکو را فرا می‌گیرد و ناگهان یک کی‌بلید در دستان سورا ظاهر می‌شود. در میان بلبشوی هارتلس‌ها، سورا در فضا و زمان گم می‌شود و سر از دنیایی جدید به اسم «شهر ترورس» درمی‌آورد.

شهر ترورس: در ادامه‌ی داستان متوجه می‌شویم که هارتلس‌ها منجر به نابودی و پراکندی جهان‌های موازی شده‌اند و شهر ترورس جهانی است که از تکه‌های گسسته‌ی جهان‌های دیگر تشکیل شده است. بسیاری از شخصیت‌های فاینال فانتزی و دیزنی در شهر ترورس زندگی می‌کنند و براساس معماری انگلستان ویکتوریایی طراحی شده.

در گوشه‌ی دیگری از دنیای کینگدام هارتس و در قلعه‌ی دیزنی، شاه میکی (میکی ماوس) گم شده است و با یک نامه‌ی مبهم ذکر کرده که مأموریت بسیار مهمی را بر دوش دارد که به حمله‌ی هارتلس‌ها مرتبط است. دانلد (دانلد داک) و گوفی که شوالیه‌های سرشناس قلعه هستند به‌دنبال شاه راه می‌افتند و ناخواسته وارد شهر ترورس می‌شوند.
دانلد و گوفی، سورای گمگشته و تنها را ملاقات می‌کنند که به‌دنبال دوستان خود (کایری و ریکو) است. هر سه تصمیم می‌گیرند تا با یک دیگر متحد شوند و پرده از راز هارتلس‌ها بردارند و دوستان گمشده‌شان را پیدا کنند.

سورا، دانلد و گوفی (این عبارت را زیاد خواهید شنید!) که مجهز به یک سفینه‌ی میان جهانی (گامی ‌شیپ) از قلعه‌هستند، تصمیم می‌گیرند تا ردپای ریکو، کایری و شاه میکی را در جهان‌های مختلف -که متعلق به فیلم‌های مختلف دیزنی هستند- دنبال کنند تا سرانجام به یاران قدیمی خود برسند.
سورا در حین سفر کردن، متوجه می‌شود که قادر است با استفاده از کی‌بلیدش دروازه‌‌ی جهان‌های مختلف را قفل کند و مانع از ورود هارتلس‌ها و نابودی شود. از سوی دیگر، ویلن‌های دیزنی به رهبری ملفیسنت (زیبای خفته) تصمیم گرفته‌اند تا هفت شاه‌دخت روشنایی را پیدا کنند و به قدرت لایتناهی کینگدام هارتس دست پیدا کنند. ریکو نیز فریب ملفیسنت را خورده و با این تصور که پس از اتمام مأموریت‌اش، کایری را نجات می‌دهد با او هم‌پیمان شده.

هفت شاه‌دخت روشنایی: افسانه‌ای وجود دارد که با جمع کردن هفت شاه‌دخت روشنایی که قلب‌شان فاقد از هرگونه تاریکی است (کایری – آلیس – سفید برفی – یزمین – بل – سیندرلا – زیبای خفته) می‌توان کینگدام هارتس را گشود و قدرت‌ش را به‌دست آورد. البته، در بازی‌های بعدی متوجه می‌شویم که چنین موضوعی صحت ندارد و ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.

جهان‌های دیزنی که به ترتیب واردشان می‌شوید:  آلیس در سرزمین عجایب – هرکولس – تارزان – علاءالدین – پینوکیو – پری دریایی – کابوس قبل کریسمس – پیتر پن – وینی پو (به‌عنوان یک دنیای اضافی که در صورت تکمیل مأموریت فرعی مرلین جادوگر آزاد می‌شود).

سورا، دانلد و گوفی وارد جهان جدیدی می‌شوند که مرکز تمام مشکلات به‌نظر می‌رسد و هالو بَسشن نام دارد. در هالو بسشن، مشخص می‌شود که ذهن متفکر تمام این اتفاقات، مردی به اسم «اَنسِم، جویای تاریکی» است که کنترل ملفیسنت را به‌دست گرفته و تمام خرابی‌ها را رغم زده. انسم بدن ریکو را نیز تسخیر کرده و تصمیمات نابه‌جا و اهریمنی ریکو از این موضوع نشأت می‌گیرد.

هالو بسشن: هالو بسشن درواقع قلعه‌ای آهنی و مکانیکی است که روی دنیای «باغ درخشنده» بنا شده که زمانی زیبا و دلنواز بود اما حالا به پایتخت هارتلس‌ها تبدیل شده.

اَنسِم، جویای تاریکی: انسم دانشمندی است که طی آزمایش‌هایش به این نتیجه می‌رسد که ماهیت اصلی هر قلبی تاریکی است و در نتیجه، هسته‌ی اساسی کینگدام هارتس نیز باید تاریکی باشد. در بازی‌های بعدی مشخص می‌شود که انسم درواقع هارتلسِ یک شخص ثانی است.

پس از این‌که انسم توسط سورا شکست می‌خورد، مشخص می‌شود که بخشی از قلب کایری در هنگام نابودی جزیره‌ی سرنوشت در بدنِ سورا گرفتار شده؛ در نتیجه برای بستن دروازه‌ی هالو بسشن باید قلب کایری کامل شود. سورا با استفاده از کی‌بلیدِ انسم، قلب‌ش را از بدن‌ش جدا می‌کند تا کایری و جهان را نجات دهد و در همین راستا تبدیل به یک هارتلس می‌شود.

با بسته شدنِ تمام دروازه‌ها، کایری قلب سورا را به بدنش بازمی‌گرداند. سورا، دانلد و گوفی بار دیگر بایکدیگر متحد می‌شوند تا انسم را یک بار برای همیشه نابود کنند و ریکو و شاه میکی را نجات دهند. در «انتهای دنیا» سورا با انسم مبارزه می‌کند (که روی حالت پراد (سخت) به شکل باورنکردنی دشوار است!) و به دو حقیقت تلخ و شیرین پی می‌برد که اولاً سورا هرگز منتخب کی‌بلید نبود^* و همچنین برخلاف نظر انسم، هسته‌ی کینگدام هارتس روشنایی است نه تاریکی.

انتهای دنیا: جهانی که از موجودیت نابودگر هارتلس‌ها پدید آمده و یک جورهایی جهنم دنیای کینگدام هارتس محسوب می‌شود.

در هنگام باز شدن دروازه‌ی کینگدام هارتس، بلاخره شاه میکی را در کنارِ ریکو ملاقات می‌کنیم که در سوی دیگر دروازه (دنیای تاریکی) ایستاده‌اند و فداکارانه کمک می‌کنند تا دروازه از داخل بسته شود؛ بنابراین در دنیای تاریکی باقی می‌مانند.

در آخر بازی پلوتو (سگ میکی ماوس) نامه‌ای از طرف شاه میکی میاورد که ناامیدیِ سورا، دانلد و گوفی را به امیدواری تبدیل می‌کند… .

*گفته می‌شود که کی‌بلید در هنگامِ رسیدن به منتخب اصلی (ریکو) روشنایی بیشتری از سمت سورا حس می‌کند، بنابراین به اشتباه در دستان او ظاهر می‌شود. درمورد چگونگی انتخاب شدن ریکو و سورا ابهام وجود دارد.

تریویا

-اگر مسابقات کلوسیوم در دنیای هرکولس را تکمیل کنید به سفیروث (ویلن فاینال فانتزی ۷) می‌رسید که به اعتقاد بسیاری جزو بهترین و سخت‌ترین باس‌های تاریخ ویدئوگیم است.
-در پایان مخفی بازی، پسری مرموز را ملاقات می‌کنیم که دو کی‌بلید به‌دست دارد و از ریکو درمورد محل اسکان سورا می‌پرسد (مرتبط به کینگدام هارتس دو).

فصل دوم – خاطرات

اگر مثل من با کنسول‌های سونی بزرگ شده باشید، احتمالاً فرض می‌کردید که کینگدام هارتس دو قاعدتاً باید سکوئل کینگدام هارتس یک باشد اما در سال ۲۰۰۴ (دو سال بعد از کینگدام هارتس یک و یک سال قبل از کینگدام هارتس دو) اسکوئر انیکس سکوئلی تحت عنوان Kindgom Hearts: Chain of Memories برای کنسول گیم‌بوی ادونس (GBA) منتشر کرد که داستان بازی اصلی را به قسمت دوم متصل می‌کرد و برخلاف اکثر اسپین‌آف‌ها، نقشی حیاتی در تکمیل سناریوی فرانچایز دارد.

در سال ۲۰۰۷، اسکوئر انیکس یک نسخه‌ی بازسازی شده با گرافیک‌ سه‌بعدی از Chain of Memories را روی پلی‌استیشن ۲ منتشر کرد (ابتدا در ژاپن و یک سال بعد به‌صورت جهانی) با عنوان Re: Chain of Memories که نتوانست از نظر فروش موفق جلوه کند، به هرحال یکی دو سالی می‌شد که پلی‌استیشن سه و اکس باکس ۳۶۰ وارد بازار شده بودند.

برخلاف کینگدام هارتس یک که از نظر سبک و سیاق در رده‌ی بازی‌های اکشن آرپی‌جی قرار می‌گیرد، Chain of Memories (به اختصار CoM) از مبارزات کارتی پیروی می‌کند. مدیریت کارت‌ها و انتخاب کارت مناسب در زمان مشخص می‌تواند برای خیلی‌ها جالب باشد ولی خُب به شخصه نتوانستم با این سبک ارتباط برقرار کنم و به زحمت CoM را بازی کردم.

بازی Re:CoM در کولکسیون‌های پلی‌استیشن سه و چهار قرار دارد و اگر دوست دارید نسخه‌ی اصلی‌اش را تجربه کنید، می‌توانید از امولاتورهای GBA استفاده کنید.

داستان دقیقاً از پایان کینگدام هارتس یک ادامه پیدا می‌کند که سورا، دانلد و گوفی دنبال نامه‌ی شاه میکی راه می‌افتند. در همین راستا، سر از قلعه‌ای سحر آمیز به اسم «قلعه‌ی فراموشی» درمیاورند. هر چه‌قدر که سورا و دوستان‌اش بیشتر وارد دروازه‌های قلعه می‌شوند، به این واقعیت تلخ پی می‌برند که درحال فراموشی خاطرات‌شان هستند. یعنی این‌که هر چه‌قدر بیشتر در قلعه دنبال شاه میکی و ریکو می‌گردند، بیشتر هم گذشته‌شان را از یاد می‌برند.

با پشت سر گذاشتن دروازه‌های قلعه، سورا جهان‌هایی که در بازی قبل واردشان شده بود را در قالب خاطرات تجربه می‌کند – که در واقعیت یک ترفند نویسندگی برای استفاده‌ی مجدد از اَسِت‌های قدیمی است! در طول این مسیر سورا با اعضای «سازمان سیزده» روبرو می‌شود که مقاصد نامشخصی دارند و «رپلیکای ریکو» را مأمور کرده‌اند تا جلوی سورا را بگیرد.

سازمان سیزده: گروهی سیزده نفره از نوبادی‌های سیاه‌پوش مرموز که پیگیر اهداف مبهمی هستند (در کینگدام هارتس دو بیشتر درباره‌ی این گروه می‌فهمیم).

رپلیکای ریکو: وِکسِن، یکی از اعضای سازمان سیزده رپلیکای ریکو را به منظور فریب و سوق دادن ریکو به سمت تاریکی خلق می‌کند که با شکست مواجه می‌شود و رپلیکای ریکو پس از هضم واقعیت وجودی‌اش سلامت عقلانی‌اش را از دست می‌دهد.

درحالی که سورا راه خود را در قلعه‌ی فراموشی پیدا می‌کند با یکی از اعضای سازمان سیزده به اسم «مارلوشا» آشنا می‌شویم که دختری به‌نام «نامینه» را تحت فرمان خود گرفته تا حافظه‌ی سورا را دست کاری کند. در انتهای داستان، زمانی که سورا مارلوشا را شکست می‌دهد، متوجه می‌شویم که نامینه تحت فشار بوده تا تمام واقعیات مرتبط به کایری را از ذهن سورا پاک کند و خودش را جایگزین کایری کند. اما با شکستِ مارلوشا، نامینه به سورا کمک می‌کند تا هرآنچه فراموش کرده را بار دیگر به‌یاد آورد و به همین منظور باید برای مدتی طولانی در کنار دانلد و گوفی در محفظه‌ی مخصوصی بخوابد.

به موازات داستان سورا، ریکو نیز از دنیای تاریکی به قلعه‌ی فراموشی طی‌الارض می‌کند. ریکو نیز با رپلیکای خودش و اعضای سازمان سیزده به مبارزه می‌پردازد اما ماجرای ریکو به مراتب دشوارتر از سورا است چراکه باید با تاریکی درونی‌اش نیز بجنگد و تقابل روشنایی و تاریکی که در وجودش جریان دارد، باعث شده به‌شدت تضعیف شود.
در انتهای داستان ریکو با شاه میکی همراه می‌شود تا راه خود را در میان تاریکی و روشنایی پیدا کند.

لازم به ذکر است که رپلیکای ریکو در حین مبارزه با ریکوی اصلی شکست می‌خورد و درحالی که هنوز با حالت روان‌پریشانه‌اش دست و پنجه نرم می‌کند، جذب تاریکی می‌شود.

تریویا

-تاتسویا نامورا جایی گفته بود که در ابتدا قرار بود نام CoM را «خاطرات گمشده/Lost Memories» بگذارد.
-سازندگان CoM (کمپانی ژوپتیر) با الهام از ایده‌ی نامورا و مبارزات کارتی، بازی مشهور The World Ends With You را طراحی کردند.

فصل سوم – آغاز حماسه

کینگدام هارتس دو که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد با رویکردی نوآورانه، توانست حتی بهتر از قسمت اول ظاهر شود و از طرف بسیاری از مجلات و وب‌سایت‌ها به‌عنوان یکی از بهترین بازی‌های تاریخ شناخته شد. علاوه بر اینکه کینگدام هارتس جوایز بسیاری را در سالی که منتشر شد از آن خود کرد، در همان هفته‌ی اول انتشار بیش از یک میلیون نسخه صرفاً در ژاپن فروخت – خلاصه می‌توان گفت که کینگدام هارتس دو هم از نظر تجاری و هم فنی یک موفقیت ویژه برای اسکوئر انیکس محسوب می‌شود.

من خودم کینگدام هارتس دو را بیشتر از هر کینگدام هارتس دیگری دوست دارم و ارادت خاصی به این بازی دارم. هر عنصری که قسمت اول را آزاردهنده می‌کرد (پلتفرمینگ‌ها، دوربین اعصاب خُردکن، ترجمه‌ی بد و غیره) در کینگدام هارتس دو اثری ازش نیست و همه چیز، از داستان گرفته تا مبارزات و ستینگ‌ها بهبود پیدا کرده‌. اگر کینگدام هارتس اول حکم کتاب هابیت را داشته باشد، کینگدام هارتس دوم حکم ارباب حلقه‌ها را دارد که یک داستان سرراست کودکانه را به یک حماسه‌ی بزرگ و اعجاب انگیز تبدیل می‌کند.

کینگدام هارتس دو نیز مانند قسمت اول بار دیگر با محتویات و باس‌های جدید، تحت عنوان Final Mix عرضه شد. در سال ۲۰۱۴، اسکوئر انیکس نسخه‌ی ریمستر شده‌ی کینگدام هارتس دو را همراه با دو بازی دیگر با عنوان Kingdom Hearts HD 2.5 Remix منتشر کرد که سه سال بعد در کولکسیون ۱.۵ + ۲.۵ پلی‌استیشن ۴ نیز قرار گرفت.

پ.ن: از کینگدام هارتس دو، مینی‌گیم‌ها به بخش مهمی از فرانچایز تبدیل شدند.

داستان از دنیایی جدید به اسم «شهر گرگ و میش» آغاز می‌شود و شخصیتی کاملاً ناآشنا به‌نام «راکسز» را ملاقات می‌کنیم که در تعطیلات تابستانی به‌سر می‌برد. راکسز مانند هر پسر نوجوانی هر روز برای کسب درامد به مشاغل پاره وقت می‌پردازد و بعد از ظهرها هم با دوستان صمیمی‌اش وقت می‌گذراند.

شهر گرگ و میش: دنیایی در میان تاریکی و روشنایی که خورشید هرگز در آن طلوع یا غروب نمی‌کند. شهر گرگ و میش عموماً ساکت و آرام است و همانند جزیره‌ی سرنوشت پر است از چهره‌های دوست داشتنی و بی‌آزار.
این دنیا همچنین زادگاه اکثر نوبادی‌هاست.

راکسز: پسری مهربان اما عصبانی که مدام درگیر هویتِ نامشخص‌ش است. جلوتر، معلوم می‌شود که راکسز درواقع نوبادیِ شخصیت سوراست و طی وقایع کینگدام هارتس یک پدید آمده است – وقتی سورا خودش را تبدیل به یک هارتلس کرد.

درحالی که راکسز با رویا و کابوس‌های عجیب‌ش دست و پنجه نرم می‌کند، با مَردی سیاه‌پوش به اسم «اَکسل» آشنا می‌شود که او را از حقیقت وجودی‌اش آگاه می‌کند. راکسز با پیدا کردنِ بدن بی‌هوش سورا، دانلد و گوفی ناگهان به قلب صاحب اصلی‌اش که سورا باشد بازمی‌گردد.

سورا، دانلد و گوفی بلاخره از خوابِ طولانی‌شان بلند می‌شوند و راهشان را به قلعه‌ی «یِن سید» (جادوگری قدرتمند و استاد شاه میکی) پیدا می‌کنند. یِن سید آن‌ها از وجود سازمان سیزده و اهداف مخربشان مطلع می‌کند و می‌گوید که به هر قیمتی شده باید جلوی هارتلس‌ها و نوبادی‌ها را بگیرند.

اطلاعاتی که درباره‌ی سازمان سیزده به‌دست می‌آوریم:
دانشمندی به‌نام «اَنسِم دانا» گروهی شش نفره از شاگردان سرشناس‌اش تشکیل می‌دهد تا درمورد ماهیت هستی تحقیق کنند. یکی از شاگردان اَنسم، به‌نام «زِهِنورت» به اکتشاف قلب‌ها علاقمند می‌شود و تاریکی را در عمق وجود قلب‌ها کشف می‌کند. باقی شاگردان اَنسم دانا نیز به مبحث تاریکی علاقه نشان می‌دهند و تبدیل به هارتلس می‌شوند. هارتلسِ زهنورت، نام اَنسِم را ازان خود می‌کند (ویلن اصلی کینگدام هارتس یک) و نوبادیِ زهنورت همراه با دوازده نوبادیِ دیگر، سازمان سیزده را به منظور کشف کینگدام هارتس و کسب دانش بیشتر خلق می‌کند.

معرفی اجمالی اعضای سازمان سیزده:

۱ – زَمنِس: نوبادیِ زهنورت و رهبر سازمان سیزده. زمنس ویلن اصلی کینگدام هارتس دو است و احتمالاً یکی از جذاب‌ترین باس‌های کل فرانچایز محسوب می‌شود.

۲ – زیگبار: دست راست زمنس و تنها کسی که از دوستان زهنورت اصلی بود. زیگبار از اسلحه‌های گرم استفاده می‌کند و قدرت تلپورتیشن دارد.

۳ – زالدین: تنها کسی که با اختیار خودش تصمیم گرفت تا نوبادی شود چراکه از داشتن احساسات بی‌زار بود.

۴ – وِکسِن: دانشمندی دیوانه که علاقه‌ی خاصی به آزمایش‌های خطرناک روی قلب‌ها دارد. وکسن مسئول خلق رپلیکای ریکو بود.

۵ – لشوئِس: قدرتمندترین عضو سازمان سیزده (از نظر فیزیکی) که فوق‌العاده به «زِشیان» وفادار است.

۶ – زِشیان: علاقه‌ی شدیدی به هنر، انسانیت، ادبیات و اسرار طبیعت دارد. زشیان از تنبلی بی‌زار است و به‌نظر می‌رسد که جزو مغزهای متفکر گروه محسوب می‌شود که الباقی اعضا را کنترل می‌کند.

۷ – سایکس: یکی از خطرناک‌ترین اعضای سازمان سیزده که فوق‌العاده سرد و بی‌رحم است و این امر هم در رفتار و هم اعمال‌اش نمود دارد.

۸ – اَکسِل: دوست سابق راکسز که در انتها به‌خاطر نجاتِ جان سورا و راکسز به سازمان سیزده خیانت می‌کند و در عین این‌که احساسات ندارد اما توهمی مشابه به آن را طی رفاقت‌ش با راکسز تجربه می‌کند.

۹ – دِمیکس: تنها عضو سازمان سیزده که بی‌نهایت ترسو، بزدل و تنبل است و در عین حال جزو باس‌های سخت مجموعه محسوب می‌شود.

۱۰ – لوکسارد: برخلاف همکاران‌اش، به‌دنبال هدف خاصی نیست و تا زمانی که بتواند طی مأموریت‌‌ش سرگرم شود به کارش ادامه می‌دهد و از آن‌جایی که علاقه‌ی زیادی به شرط‌بندی و شانس دارد، جزو باس‌های جذاب مجموعه است.

۱۱ – مارلوشا: فریب‌کار و روباه‌صفت که در CoM به‌عنوان ویلن اصلی داستان ظاهر شد و قصد داشت تا با استفاده از سورا سازمان سیزده را درهم بکشند و خودش کنترل کامل را به‌دست بگیرد.

۱۲ – لارکسنه: تنها عضو مونث سازمان سیزده که در عین شوخ‌طبع بودن، هیچ رحم و مروتی در انجام مأموریت‌ش نشان نمی‌دهد.

۱۳ – راکسز: راکسز زمانی در کنار نوبادی‌های دیگر عضو سازمان سیزده بود اما به‌دلایلی که در بازی‌های آینده روشن‌خواهد شد، سازمان را برای همیشه ترک کرد و حافظه‌اش را در این باره از دست داد.

در ادامه‌ی داستان مشخص می‌شود که زمنس با جمع‌آوری تعداد کثیری از قلب‌ها قصد دارد تا کینگدام هارتس را به‌شکل مصنوعی بازسازی کند تا از این طریق به هسته‌ی اصلی‌اش پی ببرد و نوبادی‌ها -من جمله خودش- را به کالبد اصلی‌شان بازگرداند. سورا، دانلد و گوفی در حین جست و جوی جهان‌های مختلف با اَنسم دانا، کایری، ریکو و شاه میکی همراه می‌شوند تا با زمنس مقابله کنند و به آزمایش‌های خطرناک‌اش خاتمه دهند.

جهان‌های دیزنی که به‌ترتیب واردشان می‌شوید: هرکولس – مولان – دیو و دلبر – وینی پو (به‌عنوان جهانی اضافی که در صورت تکمیل مأموریت فرعی مرلین آزاد می‌شود.) – قلعه‌ی دیزنی – رودخانه‌ی جاودانه (براساس کارتون کلاسیک والت دیزنی که به‌نظرم بهترین دنیای کینگدام هارتس است) – پری دریایی – دزدان دریایی کارائیب – علاءالدین – کابوس قبل از کریسمس – شیرشاه – تران (نسخه‌ی اوریجینال).

پس از جنگی بزرگ با شرکت شخصیت‌های دیزنی و فاینال فانتزی و شکستِ زمنس، پرده از راز راکسز و نامینه برداشته می‌شود که راکسز نوبادیِ سوراست و نامینه نوبادیِ کایری. سورا، کایری و ریکو پس از مدت‌ها بلاخره به دنیای مادری‌شان «جزیره‌ی سرنوشت» بازمی‌گردند تا با خیال راحت زندگی کنند.

قبل از این‌که بازی تمام شود، می‌بینیم که نامه‌ای از طرف شاه میکی برای سورا رسیده که خبر از حادثه‌ای جدید می‌دهد… .

تریویا

-در نسخه‌ی انگلیسی، باس فایتِ راکسز را به‌خاطر سختی زیاد حذف کرده بودند چراکه معتقد بودند مخاطبین غربی آمادگی چنین چالشی را ندارند. در نسخه‌ی ریمستر بار دیگر او را اضافه کرده‌اند.
-در نسخه‌ی انگلیسی، سانسورهای بسیاری وجود دارند که مقداری از میزان خشونت و درام بازی کم می‌کنند.
-در پایان مخفی بازی، نمایی از سه شوالیه‌ی حامل کی‌بلید در صحرایی بی‌کران می‌بینیم که منجر به حیرت و تعجب خیلی از بازیکن‌ها در زمان خودش شد (مرتبط به بازی Kingdom Hearts: Birth by Sleep).

فصل چهارم – بستنی یخی

در سال ۲۰۰۹ اسکوئر انیکس اسپین آف جدیدی با عنوان عجیب Kingdom Hearts 358/2 Days به‌صورت انحصاری برای کنسول Nintendo DS منتشر کرد که مطمئنم خیلی از طرفداران کینگدام هارتس هم هنوز نمی‌دانند معنی این اسم‌گذاری چیست! (در بخش تریویا درباره‌ی معنی اسم نوشته‌ام.) به‌خاطر محدودیت‌هایی که کنسول دی‌اس به همراه داشت، نامورا قادر نبود سیستم گیم‌پلی را مشابه به بازی‌های قبلی طراحی کند.
لازم به ذکر است که ۳۵۸/۲ اولین کینگدام هارتسی بود که شامل بخش مالتی‌پلیر (چندنفره) می‌شد که خُب تجربه‌ی آن این روزها تقریباً غیرممکن است.

من دی‌اس نداشتم و ندارم، بنابراین نتوانستم ۳۵۸/۲ را آن‌طور که باید تجربه کنم و زمانی که با امولاتور امتحانش کردم، حس کردم که دارم یکی از بدترین ویدئوگیم‌های عالم را بازی می‌کنم. دلیل‌اش را نمی‌دانم (احتمالاً به‌خاطر مشکلات فنی که در هنگام پورت کردن ایجاد شده بود). اما در نسخه‌ی ریمسترِ پلی‌استیشن ۳ و ۴ تمام بخش‌های گیم‌پلی حذف شده‌اند و درواقع ۳۵۸/۲ تبدیل به یک فیلم طولانی شده است. بنابراین، چیزی درباره‌ی گیم‌پلی و باس‌ها نمی‌توانم اضافه کنم و بهتر است یک راست سراغ داستان بازی برویم.

همان‌طور که قبلاً فهمیدیم؛ زمانی که سورا تبدیل به هارتلس شد، راکسز که نوبادیِ سورا باشد در شهر گرگ و میش پدید آمد. زَمنِس (نوبادیِ زهنورت) راکسز را به سازمان سیزده دعوت کرد و به او وعده داد که با تکمیل نقشه‌ی کینگدام هارتس به بدن اصلی‌اش بازمی‌گردد.
در طول بازی، راکسز در کنار اعضای سازمان سیزده به جهان‌های مختلف سفر می‌کند تا برای زمنس قلب جمع کند و در این راه با اَکسِل و عضو جدیدی به‌نام «شیان» دوست می‌شود. (رفاقت سه نفره بین دو پسر و یک دختر، تمِ اصلی کینگدام هارتس است که در سراسر مجموعه به چشم می‌خورد). راکسز، اکسل و شیان به مرور زمان شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا می‌کنند و رابطه‌ی دوستی‌شان روز به روز قوی‌تر می‌شود؛ درحالی که از صبح تا شب هم بستنی یخی می‌خورند!

شیان: جلوتر متوجه می‌شویم که شیان درواقع یک رپلیکای ناقص از راکسز بوده که توسط وِکسِن به منظورِ ذخیره‌ی خاطرات سورا طراحی شده است. بعد از این‌که شیان واقعیت وجودی‌اش را کشف می‌کند، برای همیشه از سازمان سیزده فرار می‌کند تا روزی بتواند یک انسان واقعی شود.

زمنس بعد از خبردار شدن از این موضوع، مغز شیان را دست‌کاری می‌کند تا با راکسز به مبارزه بپردازد و با جذبِ خاطرات راکسز انسانی کامل شود. خوشبختانه راکسز پیروز می‌شود و شیان ماهیت فیزیکی‌اش را از دست می‌دهد و تمام خاطرات سورا به بدن اصلی‌اش بازمی‌گردد.
راکسز به‌واسطه‌ی ضربه‌ی روحی سختی که از شیان خورده، سازمان سیزده را ترک می‌کند.

اَنسم دانا به کمک ریکو تمام حافظه‌ی راکسز را پاک می‌کند و او را در خلال یک زندگی عادی در شهر گرگ و میش قرار می‌دهد (چرا؟ چون سورا را پیدا کند و به بدن صاحبش بازگردد) که در ادامه شاهد وقایع کینگدام هارتس دو خواهیم بود.

تریویا

-بازی طی ۳۵۸ روز می‌گذرد و چون در طول بازی راکسز و شیان با فاصله زمانی از یکدیگر بی‌هوش می‌شوند که هر دو بخشی از وجود سورا هستند؛ بنابراین، به دو نحو متفاوت این ۳۵۸ روز را تجربه می‌کنند و برای همین نام بازی ۳۵۸/۲ Days است.

سال ۲۰۰۹ اسکوئر انیکس شروع به انتشار یک بازی سریالی موبایل با عنوان Kingdom Hearts: Coded کرد که تا سال ۲۰۱۰ ادامه یافت. یک نسخه‌ی بازسازی شده از بازی بعداْ تحت عنوان Re: Coded برای نینتندو دی‌اس منتشر شد و مانند ۳۵۸/۲ به‌صورت یک فیلم طولانی در کلکسیون‌های پلی‌استیشن ۳ و ۴ قرار گرفت.
عموماْ Coded را به‌عنوان بدترین کینگدام هارتس در سراسر مجموعه در نظر می‌گیرند که خُب با توجه به اینکه ابتدا برای گوشی‌های همراه طراحی شده بود، جای تعجب ندارد.

Coded احتمالاً تنها کینگدام هارتسی است که از نظر داستانی فیلر محسوب می‌شود؛ یعنی این‌که چیز جدیدی به لور اضافه نمی‌کند و عملاً حکم آن اپیزود مگس برکینگ بد را دارد. تنها نکته‌ی مهمی که در آن گنجانده شده، کانسپت بازگشت فرد به کالبد اصلی‌اش است: اینکه با نابودی هارتلس و نوبادیِ یک فرد، خود شخص بار دیگر به زندگی برمی‌گردد.

داستان بازی در دیتابیسِ ژورنال سورا می‌گذرد که شاه میکی قصد دارد تا با کمک نسخه‌ی ویرچوال سورا باگ‌های نرم‌افزار را پاک کند. بعداً معلوم می‌شود که باگ‌ها درواقع بخشی از عوارض جانبی تلاش نامینه برای بازگرداندن خاطرات سورا بوده‌اند.

فصل پنجم – جنگجوی خفته

اولین پریکئول سری کینگدام هارتس در سال ۲۰۱۰ به‌صورت انحصاری برای کنسول پی‌اس‌پی (پلی‌استیشن پورتابل) منتشر شد و توانست بازخورد بسیار مثبتی از جانب منتقدین و گیمرها کسب کند؛ به حدی که برخی Kingdom Hearts: Birth by Sleep (به اختصار BBB) را کینگدام هارتس صفر (چون ماجرایش به قبل از کینگدام هارتس یک برمی‌گردد) می‌نامند.

ایده‌های بسیار جالبی در BBB وجود دارند که آن را در میان بازی‌های کینگدام هارتس، منحصر به‌فرد می‌کنند. برای مثال، شما در ابتدای بازی می‌توانید از بین سه شخصیت اصلی یکی را انتخاب کنید و در طول مسیر، از زاویه‌ی دید همان شخصیت بازی را تجربه می‌کنید و فقط در صورت تکمیل کردنِ روایت هر سه شخصیت است که داستان BBB به‌طور کامل آشکار می‌شود؛ یک جورهایی شبیه به سریال ملودرام «رابطه/ The Affair».

گرچه BBB از خیلی جهات گیرا و لذت‌بخش است اما از آنجایی که من نسخه‌ی ریمستر را روی پلی‌استیشن ۴ بازی کردم، به‌شدت با پیاده‌سازیِ مبارزات مشکل داشتم. البته که این موضوع کاملاً طبیعی است، چراکه بازی اصالتاً برای یک کنسول همراه (پی‌اس‌پی) طراحی شده بود.

اگر جزو معدود کسانی هستید که واقعاً داستان فرانچایز را تا اینجا دنبال کرده‌اند، لازم است بگویم که BBB در همان مقیاس بلاهت‌وار و عجیب و غریبِ کینگدام هارتسی‌اش، یکی از بهترین و مهیج‌ترین داستان‌های سری را روایت می‌کند.

داستان درباره‌ی سه دانش‌آموز جوان به‌نام‌های «آکوا»، «ترا» و «ونتس» است که هشت سال قبل از وقایع کینگدام هارتس یک درحال یادگیری راه و روش‌های کی‌بلید هستند. «استاد اِراکوس» معلم سه قهرمان داستان، تصمیم می‌گیرد تا آکوا و ترا را که سن‌شان به حد نصاب رسیده در «نشان مهارت» شرکت دهد.

آکوا: جنگجویی ماهر و شجاع که در عین حال بسیار دلسوز و مهربان است، خصوصاً نسبت به دوستان صمیمی‌اش. آکوا فوق‌العاده خون‌سرد است و همواره سعی می‌کند تا در شرایط سخت عقلانیت و منطق‌ش را حفظ کند؛ به‌خاطر همین موضوع یک حس مادرانه نسبت به دوستان‌اش دارد.
آکوا نیز مانند سورا از لحاظ عاطفی و احساسی از اعتمادبه‌نفس کافی برخوردار نیست.

تِرا: جوانی رشید و قدرتمند که احساسات‌اش در اغلب مواقع به منطق‌ش غلبه می‌کند. اعتماد به‌نفس زیاد ترا منجر می‌شود تا اطرافیان‌اش بتوانند به سادگی او را فریب دهند و از اعتمادش سوءاستفاده کنند.
ترا نیز مانند آکوا به دوستان صمیمی‌اش علاقه‌ی زیادی دارد و حاضر است حتی جان‌اش را نیز فدای‌شان کند.
به دلایلی که جلوتر روشن خواهد شد، ترا شباهت زیادی از نظر ظاهری به زهنورت/زمنس از بازی‌های قبلی دارد.

وِنتِس: کوچک‌ترین عضو گروه که کنجکاو، دلیر و خوش‌قلب است و ترا و آکوا را مانند برادر و خواهر بزرگ‌اش دوست دارد. ونتس قبل از این‌که با استاد اراکوس آشنا شود، زیر نظر «استاد زهنورت» تعلیم دیده بود.
به دلایلی که جلوتر روشن خواهد شد، ونتس شباهت زیادی از نظر ظاهری به راکسز از بازی‌های قبلی دارد.

استاد اِراکوس: استاد بزرگ کی‌بلید که قصدش برقراری صلح و تعادل در جهان و جلوگیری از جنگ بین تاریکی و روشنایی است. اراکوس همراه با «استاد زهنورت» راه و روش کی‌بلید را یاد گرفت اما به‌خاطر علاقه‌ی زیاد زهنورت به تاریکی، راه این دو یار قدیمی از یکدیگر جدا شد.

نشان مهارت: آزمونی سخت که تمام اساتید کی‌بلید باید حتماً با موفقیت طی کنند.

در هنگامِ برگزاری آزمون نشان مهارت، استاد زهنورت نیز به‌عنوان ناظر در کنارِ دوست قدیمی‌اش حضور می‌یابد. آکوا موفق می‌شود تا نشان مهارت را پشت سر بگذارد اما تِرا به‌خاطر وجود تاریکیِ ناشناخته‌ای که در قلب‌اش تحریک شده است (توسط استاد زهنورت) در آزمون شکست می‌خورد.

پس از پایان آزمون، آن‌وِرسدها مانند مور و ملخ همه جا را فرا می‌گیرند و تِرا مأمور می‌شود تا جلوی‌شان را بگیرد. ونتس نیز ترغیب می‌شود تا تِرا را دنبال کند و شاگرد مرموز زهنورت که «وَنیتاس» نام دارد شروع به تعقیب ونتس می‌کند. استاد اراکوس هم آکوا را که حالا استاد کی‌بلید شده، مأمور می‌کند تا مراقب ترا و ونتس باشد.

جهان‌های دیزنی که به ترتیب واردشان می‌شوید: زیبای خفته – سفید برفی و هفت کوتوله – سیندرلا – فانتزیا – شهر دیزنی (جهانی براساس انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی که شامل انواع و اقسام مینی‌گیم‌ها می‌شود) – هرکولس – لیلو و استیچ – پیتر پن.

وَنیتاس: زمانی که ونتس زیر نظر استاد زهنورت تعلیم می‌دید، زهنورت با استفاده از کی‌بلید قلب‌ ونتیس را شکافت تا دو موجودیت مطلق روشن (ونتس) و تاریک (ونیتاس) خلق کند. زهنورت قصد دارد تا با مبارزه‌ی ونتس و ونیتاس «جنگ کی‌بلید» را آغاز کند و در امتداد آن به کـــی‌بلید (یادآوری: کـــی‌بلیدها ابزاری خاص هستند که بوسیله‌ی آن‌ها می‌توان کینگدام هارتس را گشود و کنترل کرد.) دست یابد.
ونیتاس خالق آن‌ورسدهاست و قدرت کنترل‌شان را در دست دارد.

استاد زهنورت: در BBB زهنورت پیرمردی پر سن و سال است و ظاهری کاملاً متفاوت با زهنورتی که قبلاً می‌شناختیم دارد. او قصد دارد تا با استفاده از ترا وارد کالبدی جدید و جوان شود و با استفاده از ونتس، نقشه‌اش برای رسیدن به کـــی‌بلید را آغاز کند.

جنگ کی‌بلید: جنگی بزرگ بین نیمه‌ی تاریک و روشن که منجر به خلق کـــی‌بلید می‌شود.

استاد اراکوس برای اینکه جلوی نقشه‌ی زهنورت را بگیرد، قصد قتل ونتس را می‌کند اما پیش از این‌که بتواند ونتس را بکشد، ترا با راهنمایی زهنورت از راه می‌رسد و مقابل اراکوس می‌ایستد و استادش را به مبارزه می‌طلبد. ترا که حالا کاملاً فریب زهنورت را خورده، جان اراکوس را می‌گیرد و به نیمه‌ی تاریک سقوط می‌کند.

در انتها، آکوا، ترا و ونتس یکدیگر را در «قبرستان کی‌بلید» ملاقات می‌کنند. استاد زهنورت طبق برنامه ‌ریزی‌هایی که کرده بود نقشه‌اش را عملی می‌کند: وارد کالبد جوان ترا می‌شود و روح ترا را از بدن‌اش خارج می‌کند. ونیتاس را نیز می‌فرستد تا با ونتس مبارزه کند.
گرچه زهنورت موفق به تسخیر بدن ترا می‌شود (که اصطلاحاً به نسخه‌ی جوان زهنورت، تِرانورت گفته می‌شود!) اما آکوا کـــی‌بلیدی که از ونیتاس و ونتس خلق شده را به کمک شاه میکی نابود می‌کند و در امتداد همین موضوع، ترانورت حافظه‌اش را از دست می‌دهد. جلوتر اَنسِم دانا، ترانورت را پیدا می‌کند و اتفاقات کینگدام هارتس دو آغاز می‌شود.

قبرستان کی‌بلید: بازمانده‌ی جنگ باستانی کی‌بلید که سالیان دور اتفاق افتاد.

آکوا بدن بی‌هوش ونتس را به «باغ درخشنده» میاورد و «قلعه‌ی فراموشی» را برای حفاظت از وی درست می‌کند. در همین حین، آکوا متوجهِ قلب ترا می‌شود که در تاریکی فرو رفته و برای اینکه بتواند دوست صمیمی‌اش را نجات دهد وارد دنیای تاریکی می‌شود تا زمانی که قهرمانان جدید و شاه میکی بتوانند راهی برای شکست زهنورت پیدا کنند… .

دو نکته‌ی قابل توجه:

۱ – آکوا و ترا در طول سفرشان به کایری، ریکو و سورا قدرت حمل کی‌بلید را منتقل می‌کنند که در آینده قهرمانان جدید داستان می‌شوند.

۲ – دقیقاً زمانی که قلب ونتس به دو تیکه تقسیم شد، سورا به‌دنیا آمد و سورا و ونتس ارتباطی عمیق با یکدیگر پیدا کردند. این‌جاست که می‌فهمیم راکسز هرگز یک نوبادی نبوده و قلب ونتس را در خود داشته (به همین خاطر ونتس از نظر ظاهری به راکسز شبیه است و ونیتاس به سورا).

تریویا

۱ – مارک همیل، بازیگر نقش لوک اسکای‌واکر در سری فیلم‌های جنگ ستارگان و دوبلور جوکر در انیمیشن‌ها و بازی‌های بتمن، صداپیشگی «استاد اراکوس» را برعهده داشت.

۲ – لئونارد نیموی، بازیگر نقش آقای اسپاک در فرانچایز پیشتازان فضا (استارترک)، صداپیشگی «استاد زهنورت» را برعهده داشت و بسیار مایه‌ی تأسف است که در قسمت سوم صدایش را نخواهیم شنید.

۳ – BBB مانند بازی ۳۵۸/۲ Days شامل بخش مالتی‌پلیر می‌شود که البته در نسخه‌ی ریمستر حذف شده است.

فصل ششم – من زهنورت، تو زهنورت، همه زهنورت

اولین سکوئل رسمی کینگدام هارتس دو، تحت عنوان Kingdom Hearts 3D: Dream Drop Distance  (به اختصار DDD) سال ۲۰۱۲ برای کنسول تری‌دی‌اس منتشر شد که برخلاف Coded -که نود و نه درصد فیلر است- یک بازی کامل محسوب می‌شود. یکی از باحال‌ترین مکانیک‌هایی که در DDD وجود دارد، قابلیت تغییر شخصیت از سورا به ریکو است که هرکدام از نظر گیم‌پلی تا حدودی متفاوت عمل می‌کنند.
از آن‌جایی که سازندگان بازی The World Ends With You  (به اختصار TWEWY) مسئول تولید کینگدام هارتس جدید روی تری‌دی‌اس بودند، تصمیم گرفتند تا به‌جای شخصیت‌های فاینال فانتزی که همیشه در فرانچایز حضوری پرررنگ داشتند، از شخصیت‌های TWEWY استفاده کنند (یک مقداری از The World Ends With You را بازی کردم ولی به‌خاطر کنترل افتضاح‌ش نتوانستم ادامه دهم).

نسخه‌ی ریمستر DDD روی پلی‌استیشن ۴ خیلی خوب پیاده سازی شده و به شخصه از تجربه‌ی آن لذت بردم، اما باید به شما هشدار دهم که DDD پیچیده‌ترین و بی‌سروته‌ترین پلات را در سراسر فرانچایز دارد! متأسفانه DDD با معرفی انواع پلات‌دیوایس‌های غیرقابل کنترل مثل سفر در زمان، داستان کینگدام هارتس را بیش از پیش درهم‌تنیده و دشوار کرده است. ولی خُب شمایی که تا این‌جا مطلب را دنبال کرده‌اید بعید می‌دانم با این هشدارها دست از ادامه دادن بردارید… .

با نابودی اَنسِم، جویای تاریکی (هارتلسِ زهنورت) در کینگدام هارتس یک و زَمنِس (نوبادیِ زهنورت) در کینگدام هارتس دو، زهنورت اصلی بار دیگر به زندگی برگشته است. در همین راستا، یِن سید تصمیم می‌گیرد تا سورا و ریکو را به اساتید کی‌بلید تبدیل کند که در آینده بتوانند در مقابل زهنورت ایستادگی کنند.

سورا و ریکو برای تکمیل آزمون «نشان مهارت» به هفت جهان مختلف فرستاده می‌شوند که مورد حمله‌ی خواب‌خوارهای بدذات قرار گرفته‌اند. سورا و ریکو نیز سعی ‌دارند تا با کمک به خواب‌خوارهای خیراندیش، بدذات‌ها را نابود سازند و جهان‌های مزبور را به حالت اول‌شان بازگردانند.
در همین حین، قهرمانان قصه با اَنسِم، جویای تاریکی و زَمنِس روبرو می‌شوند که در کنارِ نسخه‌ی جوان زهنورت سورا را می‌دزدند. درحالی که ریکو قصد دارد سورا را از چنگ دشمنان نجات دهد، متوجه می‌شویم که سازمان سیزده‌ی واقعی از انواع زهنورت‌ها تشکیل شده است و زهنورت‌ها -که از زمان، مکان و جهان‌های موازی مختلف در کنار هم جمع شده‌اند- قصد دارند تا با پیدا کردنِ هفت روشنایی، کـــی‌بلید را بار دیگر خلق کنند.

سیزده زهنورت یا سازمان سیزده واقعی: در پیشگویی‌ها آمده که در صورت مبارزه‌ی هفت روشنایی و سیزده تاریکی (همه‌ی سیزده تاریکی باید از یک قلب نشأت بگیرند) کـــی‌بلید پدیدار می‌شود. زهنورت جوان نیز تصمیم دارد تا با جمع کردنِ نسخه‌های مختلف‌اش از اقسا نقاط زمان و مکان و تبدیل کردنِ دیگران به خودش، سازمانی سیزده نفره از زهنورت‌ها تشکیل دهد! (می‌دانم دیگر خیلی داستان دارد دیوانه‌وار می‌شود.)

دو اصل سفر در زمان: فقط قلب یک فرد قادر است در زمان سفر کند؛ یعنی فرد نمی‌تواند کالبدش را همراه خود ببرد و حتماً باید یک ورژن از همان فرد در زمان مشخصی که به آن سفر می‌کند، وجود داشته باشد.

اعضای سازمان سیزده‌ی واقعی که در DDD حضور دارند:

۱ – استاد زهنورت: زهنورت مسنی که ویلن اصلی بازی Birth by Sleep بود.

۲ – زهنورت جوان: زهنورتی که از گذشته‌ای موازی به زمان حال آمده و سعی دارد تا نقشه‌ی نهایی‌اش را به کمک دیگر زهنورت‌ها پیاده کند.

۳ – انسم، جویای تاریکی: هارتلسِ زهنورت که ویلن اصلی کینگدام هارتس یک بود.

۴ – زمنس: نوبادی زهنورت که ویلن اصلی کینگدام هارتس دو بود.

۵ – زیگبار (با نام اصلی بِرِیگ): دست راست زمنس که درحال تبدیل شدن به زهنورت است و جمله‌ی مشهور «من همین الان‌ش هم نیمه-زهنورت هستم.» را در DDD خطاب به سورا می‌گوید. این‌که چه‌طور زهنورت قادر است قلب اعضای سازمان سیزده را دستکاری کند و به خودش تبدیل کند هنوز کاملاً روشن نیست.

۶ – سایکس (با نام اصلی عیسی): یکی دیگر از اعضای سازمان سیزده که درحال تبدیل شدن به زهنورت است.

جهان‌های دیزنی که به ترتیب واردشان می‌شوید:  تران (نسخه‌ی ریبوت شده) – گوژپشت نتردام – پینوکیو – سه تفنگدار – فانتزیا.

یکی از شخصیت‌های جدیدی که به یاری ریکو و سورا می‌آید، لی است که در گذشته در قالب یک نوبادی، اَکسِل نام داشت.
پس از نابودی خواب‌خوارها، ریکو تبدیل به استاد کی‌بلید می‌شود اما متأسفانه چون سورا در به پایان رساندنِ مأموریت‌ش شکست خورده است، عنوانِ استاد کی‌بلید را دریافت نمی‌کند. سورا که مثل همیشه مصمم است، امیدش را مبنی بر تبدیل شدن به یک استاد کی‌بلید از دست نمی‌دهد.

تریویا

۱ – بسیاری از طرفداران کینگدام هارتس عقیده دارند که DDD سخت‌ترین بازی در فرانچایز محسوب می‌شود.

۲ – مرد مرموزی که در ابتدای کینگدام هارتس یک می‌بینیم درواقع اَنسم است که در زمان سفر کرده تا به زهنورت جوان هشدار دهد.

۳ – در DDD متوجه می‌شویم که زادگاه زهنورت نیز همانند سورا، کایری و ریکو «جزیره‌ی سرنوشت» است.

۴ – به دلایل نامشخصی زهنورت جوان از نظر ظاهری به عیسی (سایکس) شباهت دارد.

فصل هفتم – آکوا در کرانه

بلافاصله بعد از موفقیت کولکسیون Kingdom Hearts HD 1.5 + 2.5 Remix که در سال ۲۰۱۷ برای پلی‌استیشن ۴ عرضه شد، اسکوئر انیکس کلکسیون جدیدی با عنوان Kingdom Hearts HD 2.8 Final Chapter Prologue (هنوز معمای این اسم گذاری عجیب را کشف نکرده‌ام!) منتشر کرد که شامل نسخه‌ی ریمستر Dream Drop Distance، یک بازی کاملاً جدید و فیلمی یک ساعته می‌شود.

بازی Kingdom Hearts 0.2: Birth by Sleep – A Fragmentary Passage (تایتل از این طولانی‌تر دیده بودید تابه‌حال؟) که بیشتر حکم یک دموی کوتاه برای نشان دادنِ موتور جدید کینگدام هارتس سه را دارد، دو روایت Birth by Sleep و Dream Drop Distance را به یکدیگر متصل می‌کند. قدرت گرافیکی، طراحی هنری، گیم‌پلی و کنترل مبارزات؛ همه چیز به شکل قابل توجهی بهبود پیدا کرده و به یک درجه‌ی نزدیک به بی‌نقص رسیده است که اگر به‌خاطر زمان کوتاه ۰.۲ نبود، به‌نظرم لیاقت تبدیل شدن به بهترین کینگدام هارتس -حداقل تا قبل از انتشار سه- را داشت.

داستان از پایان Birth by Sleep آغاز می‌شود که آکوا در دنیای تاریکی اسیر شده است و قصد نجات دوستان صمیمی‌اش را دارد. در طول بازی، آکوا با انواع و اقسام هارتلس‌ها روبه‌رو می‌شود اما بزرگترین دشمن‌اش، روحی تاریک است که از تمام انرژی‌های منفی‌اش پدید آمده (و یکی از بهترین باس فایت‌های فرانچایز).
آکوا در نزاعی درونی، اشباحی از ونتس، ترا و زهنورت را ملاقات می‌کند و پیش از اینکه بیشتر در عمق تاریکی غرق شود، توسط شاه میکی نجات می‌یابد، اما از آن‌جایی که باید یک نفر دروازه‌ی دنیای تاریکی را بسته نگه دارد، آکوا قسم می‌خورد که تا آخرین نفس در مقابل ارتش تاریکی ایستادگی کند و راه را برای مأموریت سورا و ریکو هموار سازد.

پس از این‌که ریکو از وجود آکوا باخبر می‌شود، تصمیم می‌گیرد تا همراه با شاه میکی به دنیای تاریکی سفر کند. کایری که به تازگی صاحب کی‌بلید شده است، زیر نظر یِن سید تعلیم می‌بیند به امید روزی که بتواند در کنار سورا و ریکو برای نجات دنیا با ارتش زهنورت مبارزه کند.
سورا که طی وقایعِ Dream Drop Distance ضعیف شده و بسیاری از قدرت‌های‌ش را از دست داده، باید بار دیگر برای رسیدن به درجه‌ی «استادی کی‌بلید» تلاش کند و برای جنگ نهایی با زهنورت آماده شود. چون که هرکولس نیز زمانی داستانی مشابه را پشت سر گذاشته بود (قدرت‌های از دست رفته‌ی خداگونه‌اش را بازیافت) سورا، دانلد و گوفی تصمیم می‌گیرند تا به اولیمپوس سفر کنند و سری به یار قدیمی‌شان بزنند.

فصل هشتم – خیانت

سال ۲۰۱۳ Kingdom Hearts χ برای کامپیوترهای شخصی منتشر شد که یک بازی دو بعدیِ اکشن با المان‌های نقش‌آفرینی بود (چرا بود؟ چون امروزه پیدا کردن‌ش بسیار دشوار است) و با تمام بازی‌های قبلی فرق داشت. داستان Kingdom Hearts χ به قرن‌ها پیش از اتفاقات مجموعه‌ی اصلی کینگدام هارتس برمی‌گرشت و بازیکن نقش یک آواتار را برعهده می‌گرفت که باید به‌صورت مالتی‌پلیر با دشمنان روشنایی به مبارزه می‌پرداخت.
یک نسخه‌ی جدید از Kingdom Hearts χ، با نام Kingdom Hearts Unchained χ -که در حال حاضر به اسم Kingdom Hearts Union χ [Cross]  شناخته می‌شود- برای گوشی‌های همراه عرضه شد که طبق معمولِ بازی‌های موبایل، یک عنوان درجه سه‌ی بی‌مغزِ کَش گِرَب (Cash Grab) است که فقط به‌درد بازیکن‌های کلش آو کلنز و فورتنایت می‌خورد. می‌توانید Kingdom Hearts Union χ [Cross] را از فروشگاه‌های مجازی اندروید و آی‌اواس تهیه کنید.

خوشبختانه در کولکسیون Kingdom Hearts HD 2.8 اسکوئر انیکس یک فیلم سی‌جی‌آی کامل (شبیه به نجات کودکانِ فاینال فانتزی) به اسم Kingdom Hearts χ Back Cover قرار داده است که بخش‌های داستانیِ مرتبط به کینگدام هارتس سه را روایت می‌کند. فیلم Kingdom Hearts χ Back Cover با دوبله‌های قوی و کیفیت بالا، به‌نظرم حتماً ارزش دیدن دارد – البته برای کسانی که طرفدار کینگدام هارتس هستند وگرنه به هیچ وجه توصیه نمی‌شود!

داستان از دوران باستان و قرن‌ها پیش از ماجرای سورا آغاز می‌شود. هفت استاد کی‌بلید مسئولیت محافظت از دنیا را برعهده دارند و رهبرشان مردی مرموز به اسم «استادِ اساتید» است که موجوداتی به نام «چیریشی» یا «چیریثی» را خلق می‌کند تا یاری‌رسانِ شاگردانش در مسیر روشنایی باشند.

چیریشی: موجودات ریز و بامزه و به‌قول ژاپنی‌ها کاوایی. چیریشی‌ها پیروان روشنایی هستند اما اگر صاحب‌شان به تاریکی سقوط کند، چیریشی مد نظر نیز تبدیل به موجودی تاریک (کابوس) می‌شود.

استاد اساتید به یکی از شاگردانش به اسم «لوکسو» هشدار می‌دهد که جنگی غیرمترقبه بین حاملین کی‌بلید در راه است که به شکست روشنایی ختم می‌شود و به هیچ وجه نمی‌توان جلوی‌ش را گرفت. استاد اساتید به لوکسو دستور می‌دهد که تحت هر شرایطی نباید وارد جنگ شود و موظف است تا از دو آیتم بسیار مهم نگهداری کند: بی‌نام و جعبه‌ی سیاه.

بی‌نام: کی‌بلید استاد اساتید که دست در دست، از لوکسو به شاگردان برجسته منتقل می‌شود تا نظاره‌گر تاریخ هستی باشد. بی‌نام در آخر به دست زهنورت می‌رسد.
جعبه‌ی سیاه: یک جعبه‌ی مرموز که هیچ‌کس به‌جز استاد اساتید و لوکسو از محتویات‌ش خبر ندارد. جعبه‌ی سیاه نقشی بسیار مهم در داستان کینگدام هارتس سه ایفا می‌کند.

پس از ناپدید شدن استاد اساتید؛ یکی از شاگردان به اسم «ایرا»، ناگهان چیریشیِ تاریکی پیدا می‌کند که نشان از حضور خائنی در میان محافظین دارد. شاگردان استاد اساتید که در جست و جوی خائن هستند، انگشت اتهام به سوی یکدیگر بلند می‌کنند و نبردی سحمگین بین اساتید کی‌بلید آغاز می‌شود.

در آخرین سکانس فیلم، لوکسو را می‌بینیم که در قبرستان کی‌بلید درحال حمل بی‌نام و جعبه‌ی سیاه است.

تریویا

در طول بازی Kingdom Hearts χ بازیکن با ونتس روبرو می‌شود که در جنگ کی‌بلید شرکت می‌کند. چندین تئوری در این باره وجود دارد که ممکن است ونتس در زمان سفر کرده باشد یا این‌که بدنی جاودانه دارد و هرگز پیر نمی‌شود.

فصل نهم – پایان حماسه‌ی زهنورت

در سال ۲۰۰۶، پروژه‌ی جدید تاتسویا نامورا با نام Final Fantasy Versus XIII به‌عنوان بخشی از فرانچایز بزرگ فاینال فانتزی ۱۳ معرفی شد که متأسفانه به دلایل نامشخصی هرگز تکمیل و عرضه نشد. در سال ۲۰۱۳ اسکوئر انیکس اعلام کرد که پروژه‌ی مزبور تحت مدیریت تاباتا قرار گرفته و قرار است با عنوان هیجان‌انگیز Final Fantasy XV عرضه شود. در همین راستا، نامورا با جدیت روی Kingdom Hearts III آغاز به‌کار کرد.
شش سال بعد، در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۹ انتظارات به پایان رسیدند و سکوئل باورنکردنی (چرا باورنکردنی؟ نگاهی به میم‌هایی بی‌اندازید که طی این مدت تولید شدند.) عرضه شد. در نقد دنیای بازی نوشته‌ام: «کینگدام هارتس سه یک عنوان خارق‌العاده و به معنای واقعی کلمه بی‌نظیر است که مطمئناً دل بسیاری از هواداران وفاداری که سال‌ها منتظرش بودند را به‌دست می‌آورد. کینگدام هارتس سه بی‌نقص نیست و اصلاً نباید هم باشد، یا بهتر است بگویم عاشق کینگدام هارتس سه هستم چون بی‌نقص نیست و سعی ندارد باشد!»

کاور کینگدام هارتس سه برای دو کنسول اکس باکس وان و پلی‌استیشن ۴

کینگدام هارتس سه توانست با کسب نمرات عالی از جانب منتقدین در کنار رزیدنت ایول۲ به یکی از بهترین عناوین عرضه شده در ژانویه سال ۲۰۱۹ تبدیل شود؛ ضمن اینکه برنده‌ی عنوان «بهترین نقش‌آفرینی» سال ۱۳۹۷ نیز از طرف دنیای بازی شد.

داستان کینگدام هارتس سه آخرین فصل از حماسه‌ی زهنورت را رغم می‌زند و ماجرا از نقطه‌ای شروع می‌شود که پیش‌تر Kingdom Hearts 2.8 Birth by Sleep – A fragmentary Passage (مجدد باید تشکر کرد از نامورا بابت این اسم‌گذاری‌های نبوغ‌آمیز!) پایان یافت. سورای تضعیف شده که در پی یافتن قدرت «بیداری» است، طبق معمول همراه با دانلد و گوفی راهی جهان‌های دیزنی-پیکسار می‌شود.
از سوی دیگر شاه میکی و ریکو وارد سرزمین تاریکی شده‌اند و به‌دنبال استاد آکوا می‌گردند که متأسفانه تلاش‌شان بعد از شکستن کی‌بلید ریکو بی‌نتیجه می‌ماند. در همین حین، لی (اَکسل) و کایری درحال تمرین کردن هستند تا برای مبارزه‌ی بزرگ علیه زهنورت آماده شوند.

قدرت بیداری: قدرتی برای بیدار کردن قلب‌های خفته.

جهان‌های دیزنی-پیکسار: هرکولس – گیسوکمند – داستان اسباب بازی – دزدان دریایی کارائیب – بیگ هیرو ۶ – کمپانی هیولاها

در طول سفر متوجهِ دو نکته‌ی بسیار مهم می‌شویم: از تحقیقات اَنسم دانا مشخص است که قلب‌های ونتس، راکسز و شیان در وجود سورا قرار گرفته‌اند – سازمان سیزده‌ی جدید (یا واقعی) با استفاده از رپلیکاهای وِکسن درحال بازگرداندن اعضایی هستند که در گذشته زندگی می‌کنند. (فراموش نکنید که سفر در زمان فقط در صورتی رخ می‌دهد که فرد فاقد بدن فیزیکی باشد.)

اَنسم دانا که درحال کسب دانش و تحقیق است وارد جهان تاریکی می‌شود تا با استاد آکوا گفت و گو کند؛ اَنسم، جویای تاریکی استادش (اَنسم دانا) را می‌دزدد و قلب خسته‌ی آکوا که سال‌هاست منتظر نشسته را تاریک می‌کند. خوشبختانه مشخص می‌شود که وِکسن در اصل یکی از مأموران اَنسم دانا بوده! بنابراین به ارباب‌اش وفادار می‌ماند و او را از دام اَنسم، جویای تاریکی نجات می‌دهد. وی همچنین به سورا برای احیای شخصیت‌راکسز کمک می‌کند که قلب‌اش را در کالبدی جدید قرار دهد.

سورا که از تقلای شاه میکی و ریکو باخبر شده است و بیشتر از این نمی‌تواند دوستان‌ش را تنها بگذارد؛ سخنان اساتیدش را مبنی بر پیدا کردن قدرت بیداری نادیده می‌گیرد و از طریق کی‌بلید آکوا در «جزیره‌ی سرنوشت» وارد دنیای تاریکی می‌شود. بعد از مبارزه‌ای سحمگین (و به شدت باحال!)، آکوا از دل تاریکی بیرون می‌آید.

مبارزه‌ی سورا و استاد آکوا در جهان تاریکی

بعد از نجات آکوا، سورا و دوستان‌ش راهی قلعه‌ی فراموشی می‌شوند تا ونتس را از خواب ابدی بیدار کنند. در همین راستا استاد آکوا با ونیتاس مبارزه می‌کند و او را به زانو درمیاورد.
پس از اتحاد شش نگهبان کی‌بلید (سورا، آکوا، ونتس، میکی، کایری، لی)، همگی وارد قبرستان کی‌بلید می‌شوند تا در وهله‌ی اول هفتمین نگهبان (ترا) را نجات دهند و در وهله‌ی دوم با سازمان سیزده‌ی واقعی به مبارزه بپردازند. پس از شکست ترانورت (زهنورت جوانی که بدن ترا را تسخیر کرده بود.) تِرا به دوستان‌ش ملحق می‌شود و شرایط برای جنگ نهایی بین سیزده تاریکی و هفت روشنایی مهیا می‌شود.

ترا بعد از ملحق شدن به دوستان قدیمی‌اش، آکوا و ونتس

بعد از جنگی مفصل بین سیزده اعضای تاریکی و هفت نگهبان روشنایی، استاد زهنورت کایری را نابود میسازد و  موفق می‌شود کــی‌بلید را پدید آورد. سورا به کمک دانلد و گوفی با استاد زهنورت (که در بالاترین جد قدرتش قرار دارد.) مبارزه می‌کند و او را شکست می‌دهد. پس از شکست زهنورت، روحِ دوست دوران کودکی‌اش، استاد اِراکوس مانند جنگ ستارگان پدیدار می‌شود تا زهنورت را راضی به تسلیم کند. در این نقطه از بازی بلاخره متوجهِ هدف اصلی زهنورت می‌شویم که وی تصمیم داشت تا با کنترل پادشاهی قلب‌ها (کینگدام هارتس)، جهان را از نو بسازد، جهانی که دیگر وارد تاریکی نشود، جهانی خالص و زیبا. زهنورت مانند گذشته‌ها با اِراکوس همراه می‌شود تا در کنار یکدیگر وارد جهان پس از مرگ شوند.

سورا با استفاده از کــی‌بلید پادشاهی قلب‌ها را می‌بندد. با وجود اینکه در طول بازی سورا موفق می‌شود تمام دوستان‌ش را نجات دهد من جمله نامینه، شیان و راکسز اما کایری همچنان نجات نیافته و نیاز به کمک‌اش دارد اما برای این کار سورا باید از قدرت بیداری استفاده کند که متأسفانه قادر به کسب‌اش نبود. بنابراین به شکل ناواضحی خودش را فدا می‌کند تا معشوقه‌اش، کایری دوباره به زندگی برگردد. (هنوز مشخص نشده که دقیقاً چه بلایی سر سورا آمده.)

در یکی از فیلم‌های مخفی بازی مشخص می‌شود که زیگبار (یا همان بریگ) درواقع شاگرد استاد اساتید (لوکسو) بوده که مسئولیت حمل جعبه‌ی مشکی و «بی‌نام» را برعهده داشته. او چهارتا از اساتید کی‌بلید گذشته را احضار می‌کند تا بلاخره پرده از نقشه‌ی استاد اساتید بردارد. (که در همین نقطه بازی به پایان می‌رسد!)

ماجرای مرموز Verum Rex: در دنیای داستان اسباب بازی، تریلر سی‌جی‌آی عجیب و غریبی که شباهت زیادی به پروژه‌ی Final Fantasy Versus XIII دارد پخش می‌شود. در طول بازی متوجه می‌شویم که این تریلر متعلق به یک بازی خیالی به‌نام Verum Rex (به معنای شاه واقعی) است.

تصویری از بازی خیالی Verum Rex در دنیای داستان اسباب بازی

شخصیت اصلی بازی یازورا نام دارد که در ژاپنی به معنای «آسمان شب» است و این دو نام استعاره‌ی جالبی به‌نظر می‌رسند وقتی به فاینال فانتزی ۱۵ دقت می‌کنیم، چراکه ناکتس (شخصیت اصلی بازی) به لاتین می‌شود «از شب» و دقیقاً ماجرای بازی درمورد شاهی است که به ناحق فرمانروایی‌اش را غصب کرده‌اند. بسیاری معتقدند که Verum Rex و غیبت شخصیت‌های فاینال فانتزی در بازی، طعنه‌ی سنگین نامورا به اسکوئر انیکس بوده.
ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که در دومین فیلم مخفی بازی سورا و ریکو در توکیوی مدرن پدیدار می‌شوند و یازورا را در بالای ساختمانی طویل مشاهده می‌کنیم.