دایرهالمعارف بازی Warframe – قسمت اول
شرکت Digital Extremes تنها با دو عنوان بازی رایانهای شناخته میشود: Dark Sector و Warframe! با این وجود Waframe طی ۵ سالی که از انتشار آن میگذرد توانسته همواره در فهرست ۱۰ بازی پرطرفدار سال باقی بماند. اگر شما هم دوست دارید با این عنوان پر طرفدار و دنیای پر رمز و راز آن بیشتر آشنا شوید، با مجموعه مقالات دنیای بازی در خصوص Warframe همراه شوید. در ادامه شما را به خواندن قسمت اول دایرهالمعارف بازی Warframe دعوت میکنیم.
هشدار: ادامه متن داستان بازی را لو میدهد.
اربابان کهکشان
داستان وارفریم در کهکشان راه شیری روایت میشود. هرچند دقیقا مشخص نیست ماجراهای این بازی در چه نقطهای از تاریخ بشریت روایت میشود، اما ارتباط میان دنیای این بازی با جهان ما قابل لمس است. تاریخ در وارفریم به سه دورهی زمانی تقسیم میشود: دوران شکوه «اوروکینها»، دوران جنگ کهن و عصر وارفریمها. اوروکینها تمدنی کهن و قدرتمند بودند که بر تمام کهکشان راه شیری فرمانروایی میکردند. تمدن اوروکینها آنقدر پیشرفته بود که سازههای باقی مانده از آنها از بسیاری از فناوریهای جهان امروز وارفریم پیشرفتهتر به نظر میرسد! اینکه اوروکینها چقدر بر کائنات حکمفرمایی کردهاند، به طور دقیق مشخص نیست. عدهای آنها را حاکمان هزارهها میدانند و عدهای دیگر تنها به چند قرن بسنده میکنند. نظام اجتماعی اوروکینها مانند تمدنهای کهن زمینی دارای سلسله مراتب قدرت بود که حاکمان در راس آن و خدمتکاران، سربازان، هنرمندان و محققان در مراتب پایینتر آن قرار میگرفتند. اوروکینها علاقهی دیوانهواری به کمال و زیبایی داشتند که این امر در خرابههای باقی مانده از تمدن آنها همچنان دیده میشود. اوروکینها اعتقاد داشتند که ۷ فضیلت باید مورد ستایش قرار بگیرد: قدرت، ذکاوت، سرعت، چالاکی، همکاری، استقامت و مخفی کاری. تمدن اوروکینها تنها شامل نژاد اوروکین نبود. بزرگان و حاکمان اوروکین با استفاده از دانش عظیمی که در اختیار داشتند به انجام تحقیقات ژنتیکی برای خلق موجودات جدید پرداختند که نتیجهی آن تولد «گرینیرها» بود.
گرینیرها سربازان و کارگران اوروکینها بودند. اوروکینها با تغییر ژنوم انسانها، موجوداتی مطیع و تک بعدی خلق کردند که تنها به نبرد و صنعت میاندیشیدند. گرینیرها متولد نمیشدند، بلکه مانند ماشین آلات و ابزار «ساخته» میشدند. اوروکینها با اسنتفاده از فناوری شبیهسازی (کلونینگ) ارتشهای عظیمی از گرینیرها را رهبری کرده و با استفاده از آنها بر کهکشان فرمانروایی میکردند.
گرینیرها تنها خدمتکاران حاکمان اوروکین نبودند. «کورپوسها» هم بخش دیگری از جامعهی اوروکینها و مسئول امور اقتصادی و فناوریها در این تمدن بودند. آنها هم مانند گرینیرها بر انجام مسئولیتهای تعیین شدهی خود یعنی ساخت سلاحهای پیشرفته، سربازان رباتیک و کشف فناوریهای نوین متمرکز بودند، هرچند که برخلاف گرینیرها، اعضای نژاد کورپوس به نوعی از نژاد اوروکین (اوروکینهای دون پایه) بوده و به روشهای مصنوعی تولید نمیشدند.
اوروکینها با درنوردیدن مرزهای کهکشان راه شیری و فتح آن به نقطهای رسیدند که توسط آنها «پوچی» نام گرفت. این انرژی عظیم، این مادهی ناشناخته مانع پیشرفت اوروکینها و عبور از مرزهای کهکشان میشد. هر موجودی که با «پوچی» تماس پیدا میکرد، نابود میشد. قدرت شگفتانگیز پوچی اوروکینها را برای بررسی بیشتر آن ترقیب کرد و همین امر سرنوشت کهکشان را برای همیشه تغییر داد.
طی یکی از این تحقیقات، یک فضاپیما متشکل از صدها خانواده از انسانها به درون پوچی فرستاده شد. فضاپیمای یاد شده سالها درون پوچی سرگردان بود تا مجددا روی سیستمهای رهگیری اوروکین آشکار شد. اوروکینها پس از نجات فضاپیما با اتفاق غیر منتظرهای روبهرو شدند. تمام سرنشینان بزرگسال این فضاپیما به دلیل تشعشعات پوچی جان خود را از دست داده و تنها کودکان زنده مانده و کاملا سالم بودند. این کودکان به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشعات پوچی قدرتهای عجیب و غیر قابل کنترلی بهدست آورده بودند، قدرتهایی که در عین جذابیت برای اوروکینها، برای آنها خطرناک هم بود. به همین دلیل اوروکینها این کودکان را در مکانی نامعلوم پنهان کردند و نام آنها را «تنو» نهادند؛ نامی که از کد فضاپیمای یاد شده الهام گرفته بود (Zariman 10-0).
در میان حاکمان اوروکین، یک انسان به نام مارگولیس وجود داشت. او به دلیل دانش بسیار خود و تخصص زیادی که در علم ژنتیک داشت مورد احترام اوروکینها بود. مارگولیس طی اتفاقی به وجود تنوها پی برد و تصمیم گرفت به آنها در کنترل تواناییهای خود کمک کند. او نهایتا توانست در تحقق این هدف موفق باشد، هرچند که این امر به قیمت از دست دادن بینایی خودش تمام شد. مارگولیس تصمیم گرفت تا با همکاری یکی دیگر از انسانهای بلند پایه (ارشمیدوسیها) به نام سیلوانا، با استفاده از نوعی ویروس آزمایشگاهی که بعدها «عفونت» (Infestation) نام گرفت، بدنی ثانویهی برای تنوها ایجاد کند تا آنها بتوانند آزادانه و بدون ترس از آسیب رساندن به دیگران در جامعه تردد کنند. متاسفانه خبر فعالیتهای مارگولیس به گوش اوروکینها رسید و آنها از وی خواستند تا دست از ادامهی تحقیقات خود برداشته و از محفل بزرگان اوروکین (۷ اوروکین بلند پایه) طلب بخشش کند. متاسفانه مارگولیس حاضر به رها کردن تنوها نشد و به دلیل مخالفت با بزرگان اوروکین، به مرگ محکوم شد.
اکنون اوروکینها متوجه شده بودند که تمدن قدرتمند آنها در حال نابود کردن منظومه شمسی و تمام سیاراتی است که تحت کنترل دارند. برای جلوگیری از این اتفاق، تصمیم بر آن شد تا اوروکینها به منظومه «تائو» مهاجرت کنند. البته، این کهکشان هنوز آمادهی پذیرش حیات آن هم از نوع اوروکین نبود. از طرف دیگر اوروکینها باید روشی برای عبور از پوچی و سفر به کهکشان یاد شده پیدا میکردند. به همین دلیل «آگاهان» ساخته شدند؛ نژادی از موجودات مصنوعی که میتوانستند خود را با هرگونه آسیب خارجی مطابقت داده و در برابر آن مقاومت کنند. این موجودات از طریق تقسیم شدن، تولید مثل کرده و با استفاده از هرچه که در دسترس داشتند، آسیبهای وارده به خود را درمان و رفع میکردند. آگاهان باید از پوچی عبور کرده و با رسیدن به منظومهی تائو، آنجا را برای سکونت اوروکینها آماده کنند. این نقشه بینقص اوروکینها، کلید گسترش قلمرو و جلوگیری از نابود آنها بود. از آنجایی که هرتمدن قدرتمندی به شدت از نابودی خود وحشت دارد، اوروکینها هم آگاهان را به گونهای ساختند که در اثر تماس با پوچی، دچار آسیبی جبرانناپذیر میشدند. با این کار آگاهان توسط اربابان خود به سفری بدون بازگشت به منظومه تائو فرستاده میشدند و دیگر امکان بازگشت آنها به منظومه شمسی و عبور از پوچی بدون هماهنگی و خواست اوروکینها وجود نداشت. نقشهی اوروکینها بینقص و تماما حساب شده بود، به همین دلیل سفر آگاهان به تائو برای نجات آیندهی اربابان خود آغاز شد.
زمان گذشت و آگاهان در تلاش برای آماده سازی منظومهی جدید، رشد کرده و خود نیز دچار تغییر و تحول شدند. آگاهان فهمیده بودند که ارمغان اربابان اوروکین آنها چیزی جز نابودی نخواهد بود. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا به منظومهی شمسی بازگشته و تمدن اوروکینها را نابود کنند. البته، برای این کار نیاز به عبور از پوچی و تحمل آسیبی جبرانناپذیر بود. برخلاف آنچه که اوروکینها تصور میکردند، آسیب پوچی به آگاهان منجر به نابودی تمام عیار آنها نمیشد. بلکه آنها را برای همیشه عقیم میکرد. هرچند که این امر منجر به انقراض نسل این موجودات در دراز مدت میشد، اما آگاهان برای نجات جهان و نابودی اوروکینها حاضر به تقبل این بهای گزاف بودند. بنابر این آگاهان به منظومه شمسی بازگشته و با تسخیر سیارات تحت سلطهی اوروکینها عصر تازهای در کهکشان آغاز کردند: عصر جنگ کهن!
نتیجهی جنگ کهن، سرنوشت جهان را برای همیشه تغییر داد؛ جنگی که کمترین تلفات آن، نابودی بخش عمدهای از کهکشان بود! آیا آگاهان موفق به نابودی اوروکینها و نجات جهان میشوند یا این تمدن کهن و قدرتمند مثل همیشه آقای جهان باقی میماند؟ منتظر ادامهی داستان جهان وارفریم در قسمت بعدی باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
قسمت دومش رو بزارید لطفاً
عالی منتظر ادامه داستانش هستم از سایتتون
متاسفانه تا الان به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از دنیای وارفریم و ترس از اینکه مثل وارکرفت وسط کار ولش کنم سراغش نرفتم که این تاریخچه بهونه خوبی شد تا برم سراغش و اونطوری که شنیدم، یکی از بهترین عناوین این نسل بازی های آنلاین از لحاظ پشتیبانی رو، تجربه کنم. سپاس از علی ارکانی عزیز بابت این مقاله ی پروپیمون و چشم انتظار شماره های بعدی
این بازی طی ۵ سالی که منتشر شده، همواره جزء ۱۰ بازی پر طرفدار شبکه استیم بوده. در تجربه این بازی شک نکن.