خانه » سینما و تلویزیون نقد فیلم First Man × توسط سجاد محمدیپور در ۱۳۹۷/۱۱/۰۵ , 21:30:18 3 First Man قطعاً بهترین دستآورد دیمین شزل نخواهد بود، اما قطعا از بهترین تعابیر سینمایی مرتبط با اولین حضور انسان در کره ماه است. با دنیای بازی همراه باشید تا به نقد فیلم First Man بپردازیم. جدیدترین دستآورد «دیمین شزل» (Damien Sayre Chazelle) پدیدهای از جنس سینما و پکیجی از بهترین نقشآفرینیهای رایان گاسلینگ است. در عین حال که تجربه حضور در این ماجراجویی حس مستندگونهای را منتقل نمیکند. فیلم First Man در قیاس با دیگر آثار دیمین شزل ضرب آهنگ سریعتر و شورانگیزتری دارد؛ اگر چه در کشاندن مخاطب عام به سینما برای خالی کردن ظرفهای چیپس و پفکشان بیش از اندازه خسته کننده است. تعبیر کارگردان از منابع اقتباسش، محدود به صفحههای سفید تاریخ فضانوردی نمیشوند و ابعاد جالبی از آن در فرم سینمایی شزل جای میگیرد. فیلم First Man قطعا بهترین دستآورد دیمین شزل نیست، اما بدون شک از بهترین تعابیر سینمایی مرتبط با اولین حضور انسان در کره ماه است. فرم ظاهری فیلم First Man قرار نیست به لوکیشنهای رنگارنگ و سرزمینهای عجایب ختم شود؛ اگر چه در اینجا میزانسن و دوربین هنر سینما را به رخ میکشند. فلیم First Man که درواقع اقتباسی از کتابی با همین نام (اولین مرد: زندگی نیل آرمسترانگ) است، برگه سفیدی از تاریخ را به روایت تصویر میکشاند. داستان چنانچه باید در رابطه با نیل آرمسترانگ و یکی از بزرگترین موفقیتهای تاریخ فضانوردی است. جایی که انسان برای اولین بار با روایتی حماسی پا به سطح ناشناختهها میگذارد؛ ماه! دیمین شزل اما صرفاً به جنبههای تاریخی این واقعه بسنده نمیکند و قصهای که در پسزمینه روایت میشود، رکن اصلی فیلم First Man است. سناریوی تاریخی داستان، بیشتر به جنبههای واقع گرایانهای میپردازد که یادآور فیلمهای علمی-تخیلی نیستند. این فیلم در رابطه با اتمسفر و فضای اطراف آن نیست. بیشتر از هر چیزی در رابطه با نیل آرمسترانگ یا بهتر است بگوییم، وابسته به رایان گاسلینگ است. اینجا نقش آفرینی و فرم بازیگری حرف اول را میزند. برای مخاطب، جنبهها و جزئیاتلحظات پایانی فیلم First Man درست مانند دیگر دستآوردهای دیمین شزل حس یک خداحافظی اجباری را میدهد. بازیگری، حیاتیتر از داستانی که در پسزمینه روایت میشود خواهد بود. داستان اما درست از همانجا که باید شروع و در جایی که نباید پایان مییابد. و منظور از جملهبندی اخیر یک پایانبندی بد نیست. آن را این گونه تعبیر کنید که لحظات پایانی فیلم First Man درست مانند دیگر دستآوردهای دیمین شزل حس یک خداحافظی اجباری را میدهد. اما پیش از این خداحافظی اجباری، داستان از جایی شروع میشود که نیل آرمسترانگ وارد پروژهای تاریخساز میشود. در عصری که آمریکا و روسیه یک رقابت بزرگ فضانوردی را تجربه میکنند، ناسا میخواهد با نشاندن آپولو ۱۱ بر خاک کره ماه به سطح جدیدی از کاوش در فضا دست یابد. راوی اما داستان را نه در دل این ماجرا، بلکه از حواشی آن روایت میکند. تا جایی که فیلم First Man در کنار روایت داستانش، همزمان میتواند مستند جذابی از این ماجراجویی تاریخی باشد. با این حال، سناریوی نیل آرمسترانگ بیش از اندازه وابسته به نقش آفرینی بازیگرانش شده است. فرم سناریو اینطور نیست که دوربین شما را شاهد و ناظر سرگذشت نیل آرمسترانگ کرده باشد. بیشتر در رابطه با این است که مخاطب خودش را در جایگاه این شخصیت قرار دهد و دوربین در اکثر مواقع بیشتر به جنبههای شخصیت اصلی میپردازد تا خلق موقعیتهای چشمنواز؛ البته که جای خالی لوکیشنهای تماشایی در فیلم First Man اصلا احساس نمیشود.یک سوم انتهایی First Man اگر چه جذابیتهای انکار ناپذیری برای مخاطب عام دارد، اما به شکل ناامیدکنندهای عاری از ظرافتهای سینمایی است. بنابراین، حاصل کار تعدد بالای صحنههای اولشخص و حالت POV شده است. فیلم از کتاب زندگینامه نیل آرمسترانگ به قلم «هنسن» (Hansen) اقتباس میکند و جزئیات آن را به تصویر میکشد. از این رو First Man گاهی بیش از اندازه شخصی است. یک سوم انتهایی First Man اگر چه جذابیتهای انکارناپذیری برای مخاطب عام دارد، اما به شکل ناامیدکنندهای عاری از ظرافتهای سینمایی است. برای انتقال یک مفهوم، نیاز به شرح سکانس ابتدایی فیلم First Man دارم که شاید گوشههای ناچیزی از هویت داستانی را برای شما فاش کند. در یک توصیف؛ نیل آرمسترانگ حضور در مرز میان سواحل هستی و دریای بیکران نیستی را تجربه میکند. پرواز آرامی که با دور شدن از جو زمین و در بستری از یک دوربین اول شخص، کمکم به مصیبتی باورپذیر بدل میشود. فضاپیمای مجهزی که تا دقایقی پیش سلطان آسمانهای زمین بوده است، با ترک آسمان آبیرنگمان کاملاً حس یک قوطی حلبی را به مخاطب میدهد که گویی پیچ و مهرههایش نزدیک است از جا در بیایند. سکانس ابتدایی درست مثل لحظات خنثی کردن یک بمب ساعتی است. وقتی این بمب در آستانه انفجار قرار میگیرد، لحظهای سکوت و پس از آن یا انفجار و مرگ است یا نجات و زندگی. پرواز در جو زمین خیلی زود به شمارش معکوس بمب ساعتی تعبیر میشود، خروج از آن با منظرهای از گردی زمین همان سکوتِ چند لحظهای و جنون پس از آن نیز سرنوشت خنثی شدن این بمب است. ظرافت در یک دوم ابتدایی فیلم First Man بیداد میکند. مضمونی که تنها کمی پس از یک دوم ابتدایی کاملا از دست میرود. فیلم با سکوت، آرامش و ظرافتهای بازیگری و فیلمبرداری آغاز میشود و در نهایت با فریاد، هیاهو و همچنان ظرافتهای بازیگری و فیلمبرداری پایان مییابد. اگر چه خروج از یک فرم سینمایی خاص باعث میشود آن اوجی که دیمین شزل انتظارش را داشته هرگز شکل نگیرد. تا جایی که نهایتاً همه چیز به یک پایانبندی خوب و تعملبرانگیز ختم میشود. پایانبندی در فیلم First Man یک سرانجام منطقی است. اتفاقاتی که گوشهای از آن هرگز دررایان گاسلینگ در First Man نسخهای کمحرف و هوشمندانه از نیل آرمسترانگ را به نمایش میگذارد که غرور، جذبه و اتمسفر یک قهرمان را در خودش دارد. تاریخ و صدالبته بیوگرافی نیل آرمسترانگ درج نشد. لذا تصویر کارگردان از آن موفقیت تاریخی، لوکیشن فوقالعادهای برای مخاطب امروز است. سبک روایت داستان، وابسته به جنبههای ویژهای از توانایی بازیگران است. رایان گاسلینگ که پیشتردر فیلم La La Land سابقه همکاری با دیمین شزل را داشته است، اینبار نیز در مقابل دوربینهای او قرار میگیرد و به معنی واقعی کلمه خوش میدرخشد. رایان گاسلینگ در First Man نسخهای کمحرف و هوشمندانه از نیل آرمسترانگ را به نمایش میگذارد که غرور، جذبه و اتمسفر یک قهرمان را در خودش دارد. گاسلینگ به تصویر میکشد که آرمسترانگ شخصیتی ماهر در فضانوردی و صدالبته کمحرف در میان اعضای خانواده است و سبک روایت سناریو، سفری را نهتنها به عمق جریان تاریخی داستان، بلکه به دل شخصیت آرمسترانگ آغاز میکند. «کلر فوی» (Claire Elizabeth Foy)، «کوری استول» (Corey Stoll) و «جیسون کلارک» (Jason Clarke) از دیگر ستارگان فیلم First Man تلقی میشوند که به عنوان شخصیتهای فرعی داستان، عملکرد رضایتبخشی از خودشان به جا میگذارند. در فیلم، لحظات اضافهای وجود دارد. دقایقی که احتمالاً برای حفظ ضرب آهنگ روایت داستان فیلمبرداری شدهاند، اما در مجموع به لحظات کسلکنندهای بدل گشتهاند که وجودشان ضرورتی ندارد. با این حال، تدبیر دیمین شزل برای این آشفتگی در سناریوی ناموزون داستان، به رخ کشیدن ذات موسیقی در لحظات کم اهمیت فیلم است. موسیقی به عمل کاری میکند که ضعف فیلمنامه و همچنین رعشههای اضافهای که به جان دستان فیلمبردار افتاده اصلا به چشم نیاید. اگر چه همین گردشهای نامرتب دوربین در برخی از لحظات آن حسی که باید را منتقل میکند، اما با این حال همچنان راههای بهتری برای انتقال یک مفهوم احساسی یا تعلیقی وجود دارد. دیمین شزل احتمالا به همان اندازه که سینما را میشناسد، با موسیقی نیز آشنایی دارد. اهالی سینما حالا خوب میدانند که او با دو فیلم اخیرش چطور توانست به لطف سبک موسیقی «جَز» معجزه به پا کند و حالا فرصت او حتی بیشتر از گذشته است که باز هم خودی نشان دهد؛ همین اتفاق هم در فیلم First Man میافتد. او بازهم دستپرودهاش را با یک موسیقی فوقالعاده عجین میکند. جوری که گویی جدیدترین دستآورد او همچنان از جهان موزیکال شزل فاصله ندارد و موسیقی به همان اندازه و با همان ظرافت در این فیلم هم مهم و ضروری است. اگر چه بازهم مانند گذشته، موسیقی تمام ماجرا نیست و صرفا بستری برای بهتر شدن موقعیتها و خلق یک فضاسازی بینظیر است. در اینجا شزل دست از شگفتزده کردنتان بر نمیدارد. یکی از موضوعاتی که دوست دارم در نقد First Man به آن اشاره کنم، موضوعی است که در اکران ابتدایی فیلم سر و صدای زیادی به پا کرد. عدم توجه شزل به پرجم آمریکا و موضوعاتی از این قبیل که صدای رسانهها را درآورد. این شاید یکی از دلایلی بود که باعث شد با کنجکاوی بیشتری سکانسهای مربوط به آن را ارزیابی کنم. باید اعتراف کرد که شزل بیشتر با نگاه هنریاش سعی داشته تا کسب این موفقیت را به هیچ برند یا جمعیتی نسبت نداده باشد. فیلم او ناشی از یک تفکر ملی نیست. صرفاً مثلث قائمالزاویهای از واقعیت است که در کنار نیمهی دیگری از همین مثلث، مربعی را تشکیل میدهند. اما چنانچه پیشتر نیز به آن اشاره شد، فیلم First Man در رابطه با آرمسترانگ است. آری، پرچم کشورها در فیلم حضور دارند تا حقیقت تاریخی ماجرا انکار نشده باشد، اما این چیزی نیست که دیمین شزل به دنبال آن باشد و صرفا اتفاقی است که معمولاً در پسزمینه رخ میدهد؛ تصمیمی که احساس میکنم جسارت کارگردان جوان سینمای امروز را به رخ دیگران میکشاند. در نهایت، فیلم First Man تجربهای قابل احترام از سفری دو ساعته به سطح کره ماه است. داستان جذابی که علیرغم وجود برخی از ضعفها، عیار ویژگیهای خوبش در ترازوی قیاس با این ایرادات کاملا سنگینی میکند تا در نهایت آن را یک فیلم مناسب برای تماشاکردن بدانیم. دیمین شزل ثابت کرده است که فرم سینماییاش در این روزها کاملا تازکی و جنس خاص خودش را دارد. اگر چه اینبار موفقیت First Man را بیش از اندازه به بازیگرانش مدیون است. نویسنده سجاد محمدیپور سینما و تلویزیون 3 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. این گامی کوچک برای یک مرد و جهشی بزرگ برای بشریت بود … :۱۵: ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید واقعاً این فیلم میتونست نامزد اسکار باشه! ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید شزل اسکارِ خونش بالا رفته بود :)) ۲۰