مدت زیادی از انتشار انیمیشن Reign of the Supermen که اولین اثر سینمایی دنیای DC راجع به بازگشت «سوپرمن» بعد از مرگش توسط «دومزدی» است، نمیگذرد. این اثر سینمایی، دنبالهی انیمیشن The Death of Superman سال ۲۰۱۸ است؛ اما برخلاف The Death of Superman که کپی پر زرق و برقتری از انیمیشن Superman: Doomsday محصول سال ۲۰۰۷ بود، داستان جدیدی را روایت میکند که قبل از این، تنها در کمیکها خوانده بودیم. در ادامه با نقد انیمیشن Reign of the Supermen همراه دنیای بازی باشید.
این انیمشین ماجراهای شش ماه پس از مرگ سوپرمن را روایت میکند. زمانیکه چهار قهرمان یا به عبارتی چهار سوپرمن جدید، شامل یک سوپرمن شبیهسازی شدهی نوجوان بهنام «سوپربوی» (Superboy)، یک سوپرمن در زره آهنین بهنام «زرهپوش» (Steel)، یک پارتیزان بیرحم بهنام «ریشهکن کننده» (Eradicator) و «سایبورگ سوپرمن» (Cyborg Superman) مرموز از جا برخاستهاند و برای پر کردن جای مرد آهنین متروپلیس، با هم به رقابت پرداختهاند. داستان بدین شکل مخاطب را به فکر فرو میبرد که آیا هیچکدام از این قهرمانان تازه وارد، میتواند همان سوپرمن افسانهای باشد؟
حکومت سوپرمنها تا حد نسبتاً منطقیای به کمیکهای سال ۱۹۹۳ وفادار مانده است. البته مغایرات فیلم با این کمیکها نیز بیشتر باعث تقویت اثر شده تا تضعیف آن. به مانند The Death of Superman، در طول مدت فیلم اشارات جالبی به منابع اولیه داستان شده است. از جملهی این اشارات، تصاویری از جلد کمیک بوکهای داستان هستند که به احترام خالقین آن در فیلم گنجانده شدهاند.
در پایان، اما نود دقیقه برای پرداختن به تمامی این شخصیتهای پیچیده که همواره در رقابت با یکدیگر هستند، کافی نیست. فیلم تنها بهطور سطحی به محتوای رمزآلود اصلی اشاره میکند. (آیا هیچکدام از این قهرمانها همان سوپرمن اصلی است؟) به نظر میرسد که با گذشت داستان، فیلم با سرعت زیادی علاقهاش را به شخصیتهایی مثل سوپرمن زره پوش و ریشهکن کننده از دست میدهد؛ بهطوری که در نهایت، ریشهکن کننده در نقطهای حساس، بهطرز عجیبی از فیلم حذف میشود. همچنین در تلاش برای پوشش همه موضوعات فرعی مانند مواجه شدن سوپربوی با میراث خود، امکانپذیر شدن تحول « لکس لوتر»، مکان اعضای لیگ عدالت و سرگذشت سایبورگ سوپرمن، فیلم عملاً نمیتواند هیچکدام را آنطور که باید بیان کند.
تماشای فیلم این سوال را برمیانگیزد که آیا حکومت سوپرمنها واقعاً چهار قهرمان مختلف برای جایگزینی سوپرمن نیاز داشت؟ آیا فقط با پرداختن مستقیم به سوپربوی و سایبورگ سوپرمن، فیلم روایت متمرکز و بیان دقیقتری پیدا نمیکرد؟ احساس میشود که حضور کاراکترهای ریشهکن کننده و زرهپوش، تنها به این دلیل است که در کمیک بوکها داستان اینطور مطرح شده نه به این دلیل که در فیلم نیازی به این شخصیت ها وجود داشته است. این موضوع درواقع به یک مشکل پایهای در تمام سری فیلمهای سوپرمن اشاره میکند. به نظر میرسد که این فیلمها تا حد زیادی به اطلاعات پایهای تماشاگران از کمیک بوکها وابسته هستند. سری فیلمها و انیمیشنهای سوپرمن تقریباً دارای همان ضربآهنگ کمیک بوکی هستند اما هیچوقت مطمئن نمیشوند که ضربآهنگ فیلم هم دارای چنین اثرگذاری احساسی و مناسبی هست یا خیر.
بهترین صحنه در هر دو فیلم The Death of Superman و Reign of the Supermen برای برانگیخته کردن احساسات مخاطبین، صحنه بازگشت خود سوپرمن به خط مقدم نبرد بود اما متاسفانه این صحنهها هیچگاه طوری که باید اتفاق نیافتادند. البته این بدان معنی نیست که در کل فیلم هیچ صحنه احساسی عمیقی وجود ندارد. برای مثال، عزاداری شخصیتهای اصلی فیلمهای سوپرمن مثل «لوییس لین» و «پری وایت» در کنار دیگر مردم شهر متروپلیس برای مرد پولادین، از این دست فضاهای احساسی به شمار میآید؛ و یا سکانس جالب دیگری که که در آن، مجادلات بین لوییس و «واندرومن» بر سر سوپرمن را بهخاطر وضعیت مشابهشان (هر دو از گزینههای عاطفی سوپرمن هستند) میبینیم. این سکانس کافی است تا آرزو کنیم کاش این روایت تنها روایت مرگ سوپرمن در دنیای DC نبود تا شاید روابط جدیدی مثل رابطه اشاره شده در بالا ایجاد شود. داستان نقاط ضعف کوچک دیگری هم دارد که از جمله آنها میتوان به حضور بسیار کوتاه و سرسری اعضای لیگ عدالت و عدم تطابق سوپربوی فیلم با سوپربوی سایر فیلمها و کمیک بوکها اشاره کرد. این موضوعات بیش از آنچه که بهنظر میرسند، ناامید کننده هستند.
قطعاً اگر بخواهیم در یک موضوع خاص روی فیلمهای دنیای DC و بهطور کلی دنیای سینمایی کمیک بوکها حساب باز کنیم، آن موضوع صحنههای پر زد و خورد و هیجانانگیز است. از مبارزه و رقابت میان چهار سوپرمن جدید گرفته تا متحد شدن ابرقهرمانان و ضدقهرمانان داستان برای مقابله با تهدیدی که جهان را تهدید میکند. این سری از فیلمها هیچ وقت چیزی ورای تصور به ما ارائه نمیکنند با اینوجود، اما صحنه های اکشن جذابشان کمی از ضعف قابل پیشبینی بودن مجموعه میکاهد.
صحنه پایانی فیلم اما ارزش و احترام زیادی برای فیلمهای قبلی سوپرمن قائل شده و نوید ساخت قسمت دیگری از مجموعه را به ما میدهد. در قسمت جدید احتمالاً شاهد همکاری لکس لوتر و اعضای لیگ برای شکست ضدقهرمان بزرگ داستان خواهیم بود. با این تفاسیر میتوان گفت که انیمیشن Reign of the Supermen از امتیاز بالاتری برخوردار خواهد شد اگر که آن را نه به صورت اثری مستقل بلکه به عنوان قطعهای در پازل فیلمهای دنیای DC ببینیم.
آقای «سم لیو» کارگردان چینی-آمریکایی فیلم که کارگردانی و تهیه کنندگی قسمت قبلی را هم برعهده داشته، در زمینه ساخت انیمیشنهای ابرقهرمانی (هم در دنیای DC و هم در دنیای مارول) ید طولایی دارد. از جمله آثار او میتوان بهThor: Son of Asgard، Planet Hulk، Justice League: Crisis On Two Earths و Batman: Year One اشاره کرد.
صداپیشگان نیز همگی از بازیگران معروفی هستند که صدای خود را در گذشته هم به قهرمانان کارتونی قرض داده بودند .از معروفترین آنها میتوان به «جری اُکانل» صداپیشه سوپرمن، و «رازاریو داوسون» صداپیشه واندروومن اشاره کرد.
به طور کلی اینگونه میتوان تعبیر کرد که انیمیشن Reign of the Supermen در میانه سری در حال پیشرفت انیمیشنهای دنیای DC جای دارد. مطمئناً این فیلم نسبت به The Death of Superman برتری دارد و داستانی را روایت میکند که تا به حال در سینما به آن پرداخته نشده بود؛ با این حال از تاثیرگذاری احساسی کافی دربارهی جهانی که قهرمان خود را از دست داده، برخوردار نیست.