۱۵ شخصیت همراه در بازی‌ها که از شخصیت اصلی جذاب‌تر بودند
در ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ , 16:09:21

۱۵ شخصیت همراه در بازی‌ها که از شخصیت اصلی جذاب‌تر بودند

12
در ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ , 16:09:21

خیلی راحت می‌توان یک شخصیت همراه را به یک بازی ضمیمه کرد و چسباند و متاسفانه در تاریخ بازی‌های ویدیویی از این گونه نمونه‌ها که سعی کرده‌اند یک شخصیت همراه را به خورد مخاطب بدهند، زیاد دیده‌ایم. با این وجود در گوشه دیگری از ماجرا، بازی‌های زیادی بوده‌اند که به شکل بی‌مانندی شخصیت‌های همراه بی‌همتایی را خلق کرده‌اند. شخصیت‌هایی که ما را در تمام یک ماجرا (یا بخشی از آن) همراهی کرده‌اند و آن را به تجربه‌ای بسیار غنی‌تر از آن چه می‌شد بدون آن تجربه کرد، تبدیل کرده‌اند. شخصیت‌هایی که ما را بدون توقف با شخصیت‌پردازی و رفتار بی‌بدیل‌شان به وجد آورده‌اند. ویژگی‌هایی که به تمام این شخصیت‌ها بازمی‌گردد. ما می‌خواهیم در این مقاله به پانزده مورد از آن‌ها اشاره کنیم. نکته اول، در این متن به هیچ یک از شخصیت‌ها بیش از دیگری بها داده نشده و بر اساس جای گیری‌شان هیچ برتری‌ نسبت به یکدیگر ندارند. نکته دیگر، با وجود تعداد زیاد شخصیت‌های همراه بی‌نظیر در دنیای بازی‌های ویدیویی احتمال زیادی وجود دارد که ما نیز برخی از این شخصیت‌ها را در لیست‌مان بدون هیچ قصدی از قلم انداخته باشیم. پس اگر موردی مد نظرتان بود و در لیست پیدایش نکردید، حتماً در کامنت‌ها به آن اشاره کنید. در نهایت به عنوان هشدار نهایی، احتمال اسپویل شدن و لو رفتن داستان بازی‌ها در این مقاله وجود دارد. در ادامه با آخرین مقالات بازی و «۱۵ شخصیت همراه در بازی‌ها که از شخصیت اصلی جالب‌تر بودند» همراه دنیای بازی باشید.

Trip

Enslaved: Odyssey to the west 

Enslaved: Odyssey to the west عنوانی بود که به طرز ناجوانمردانه‌ای در طی تاریخ از یاد رفت و در زمان خود به هیچ وجه به آن گونه که باید و شاید دیده نشد. و در این میان شخصیت تریپ به خوبی نمایانگر کیفیت این بازی است. تریپ روی کاغذ نباید چیزی بیشتر از یک شخصیت اعصاب خردکن باشد که در یک ماموریت اسکورت با شما همراه می‌شود. شما عملاً او را در کل بازی روی کول خود حمل می‌کنید. با این حال در عمل، تریپ وجهه‌های بیشتر و عمیق‌تری را از خود نشان می‌دهد. طی گیم‌پلی بازی، او به شدت کمک حال بازیکن است ولی با این وجود چیزی که باعث درخشش این شخصیت می‌شود، ظرافت شخصیت‌پردازی وی در داستان و روایت آن است، ساده و زیبا. این نویسندگی بی‌نظیر در ترکیب با صداپیشگی و بازیگری محشر باعث شده نحوه شکل‌گیری بین این دختر و میمونی که او را حمل می‌کند به نقطه قوت این شاهکار تبدیل شود.

Blade Wolf

Metal Gear Rising: Revengeance 

بعضی شخصیت‌ها به خاطر شخصیت‌پردازی محشرشان عالی به نظر می‌آیند. برخی نیز به خاطر طراحی خفن‌شان، و در نهایت برخی از آن‌ها نیز به خاطر روابط به تصویر کشیده شده‌شان در یاد و خاطره‌ها باقی می‌مانند. بلید وولف در متال گیر رایزینگ: انتقام هر سه‌ی این ویژگی‌ها را یک‌جا با هم دارد. برای تازه‌کارها او یک سگ فوق خفن مکانیکی با یک اره برقی متصل به بدنش است و همین ابتدای کار میلیون‌ها امتیاز به حسابش واریز می‌کند. در ادامه بازی از او به عنوان گونه برتر در مقایسه با دیگر هم نوعان خویش یاد می‌کند که باعث می‌شود حتی او خفن تر به نظر برسد و با اضافه شدن و نمایان شدن رابطه عمیق او با ریدن در طی بازی، در نهایت شما با یکی از به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های بازی روبرو آشنا خواهید شد.

Daxter

Jak and Daxter

همان‌گونه که از قدیم می‌گویند، پشت هر قهرمان بزرگی، یک احمق زبان نوک تیز عجیب غریب نیز وجود دارد. و در این یکی مورد این احمق به طرز عجیبی لیاقت توجه بیشتری نسبت به قهرمان خود بازی را دارد. اشتباه برداشت نکنید! جک هیچ مشکل خاصی ندارد، اما این ویژگی خاص دکستر که هیچ چیز را نمی‌تواند جدی بگیرد و با مهارت بی‌نظیر خودش در هر موقعیتی و وقتی می گویم هر موقعیتی یعنی «هر» موقعیتی، می‌تواند مسخره بازی در آورد. او را به طرز بی‌نظیری از همراه شخصیت اصلی خود متمایز می‌کند. به علاوه، این موضوع که دکستر به تنهایی در یک بازی کامل، بار شخصیت اصلی بودن را بدون اتکا به هیچ شخص دیگری مثل جک به دوش می‌کشد بیش از پیش نشان می‌دهد که به عنوان یک شخصیت، او چقدر محشر و تکرارنشدنی است.

Mimir

God of War

یک سال پیش، اگر پیش من می‌آمدید و می‌گفتید که در God of War قرار است یک شخصیت فکاهی خنده‌دار داشته باشیم (فکاهی خنده‌دار تا جایی که جو مجموعه اجازه می‌دهد) و بازی آن را به خوبی آن را ارائه دهد، تا پهنای گوش به قیافه‌تان می‌خندیدم. ولی این دقیقاً اتفاقی است که در مورد میمیر رخ می‌دهد. زبان شیرین، لهجه‌ی جالب و سلیقه طنزسرایی وی، به طور مداوم در بازی در جاهای مناسب باعث خنده و رهایی کوتاه شما از جو گرفته و سیاه میدگارد می‌شود. در کنار این موضوع، دانش و اطلاعات وی، نحوه اشتراک گذاشتن این اطلاعات در طی بازی با شما و ارتباطی که با وی در طی بازی از دید کریتوس و پسرش می‌گیرید. در نهایت او را به شخصیتی دوست‌داشتنی و به‌یاد ماندنی تبدیل می‌کند. یادمان نرود که قصه‌هایی که او در طی مراحل قایق‌سواری تعریف می‌کند واقعاً کل اجرا را از کریتوس و پسرش می‌رباید.

Garrus Vakarian

Mass Effect

اوه نیگاه! بهترین رفیق همه، داداش نالوتی همه‌مان، خفن‌رین توریان کل کهکشان، گاروس واکاریان. خیلی سخت می‌توان شخصیتی را یافت که تا این حد با ریشه یک مجموعه پیوند خورده باشد و همه مجموعه را با او بشناسند ولی گاروس به راحتی در این مجموعه کوچک و ریز و قابل ستایش از شخصیت‌ها جای گرفته که بسیار مورد مهم و قابل تاملی است. وقتی به این موضوع فکر می‌کنید که طی این سال‌ها، چه تعداد از شخصیت‌های محشر را در دنیای اثر جرمی دیده‌ایم، این موضوع که گاروس میان تمامی آن‌ها با این شدت می‌درخشد اهمیت بسیاری دارد. از مهارت او در مبارزات تا پشتیبانی بی‌قید و شرط‌اش در تمامی موانع از شپرد، باعث می‌شود کمتر کسی بعد این سه گانه حماسی عاشق وی نشود.

Clementine

Telltale’s The Walking Dead: Season 1

فصل اول مردگان متحرک، بازی تل تیل‌اش را می‌گویم نه سریال تلویزیونی‌اش را، یک انقلاب بی‌همتا بود (هر چند فصل اول سریال نیز مورد نابی بود). عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا این بازی در سالی که عرضه شده بود یک سر و گردن بالای بقیه بایستد. ولی موردی که همه روی آن اتفاق نظر داشتند، کلمنتاین بود. خب این موضوع تعجبی نیز ندارد. همراهی کردن بچه‌ها در بازی‌های ویدیویی حاصله‌ای غیر از مزاحمت و اعصاب خرد کردن برای شخصیّت اول و بازیکن ندارد. اما کِلِم کوچولو در این زمینه پیشتازی می‌کرد. نشان دادن بلوغ در اوج مشقت و مقاومت کردن و کنار آمدن با ترس‌هایی که فرای تصور هر بچه‌ی دیگری است. در نهایت، وقتی بزرگ شدن او را در قسمت‌های فصول بعدی می‌بینیم و نحوه تبدیل شدن‌اش به زنی که در انتها است را مشاهده می‌کنیم، بی‌اختیار اشک‌هایمان بر گونه‌هایمان جاری می‌شود.

Claptrap

Borderland

در مجموعه‌ای که میزبان شخصیت‌هایی افسانه‌ایی‌ هم‌چون جک خوشتیپه و شوتی مک شوتفیس است. کلپ ترپ توانسته به طرز عجیبی خود را در رقابت با این افسانه‌ها، بیشتر نشان بدهد و مطرح کند. سخت می‌توان این ربات آشغال‌دونی عجیب‌الخلقه را، با دیالوگ‌های خنده‌دارش و صدای جنون‌وارش، دوست نداشت. هر چند، درست است، او به شما بیشتر به عنوان یک زیردست نگاه می‌کند تا یک یار و همراه و خب این هم درست است که او قصد دارد عملاً یک لشکر از ربات‌ها را بسیج کند تا نسل بشریت را از بین ببرند… ولی خب چون او ربات بامزه‌ای است بیخیال این موارد می‌شویم و در این لیست قرارش می‌دهیم.

Wheatley

Portal 2

پورتال ۲ به دلایل به شدت زیاد و متفاوت از یکدیگری یک بازی تکرارنشدنی است. یکی از دلایل برتر این موضوع (یا از نظر من، نزدیک به برتر) ویتلی است. این ربات حرّاف در بازی حکم یک راهنمای کارآمد را (حداقل در ابتدای بازی) برای شل، هنگامی که او می‌خواهد از اپرچر فرار کند، ایفا می‌کند. نویسندگی و ظرافت دیالوگ‌های ویتلی در پورتال ۲ به واسطه هنرنمایی بی‌نظیر استفن مرچنت به زیبایی تمام در بازی به نمایش در می‌آید و زنده می‌شود. درست است که ویتلی از نقطه ای به بعد در داستان قصد جان شما را می‌کند… ولی او نیز ربات بامزه‌ای است. برای همین او را نیز در این لیست راه می‌دهیم.

Vincent یا Leo

A Way Out

این یکی اندکی پیچش دارد. نمی‌توان با اطمینان گفت که از میان وینسنت یا لئو کدامیک شخصیت بهتر و جالب‌تری دارند (هر چند شما می‌توانید بگویید با کدام یک بیشتر لذت برده‌اید) و خب ما قصد نداریم بگوییم که فردی که با او این بازی را انجام می‌دهید از شما جالب‌تر است (شاید هم در واقعیت چنین است؛ بستگی به خود شما و او دارد). با این حال، یار Co-op شما یک پدیده شگفت‌انگیز است. برخلاف بازی‌های دیگر به خاطر مکانیک‌های این بازی شما به هیچ وجه نمی‌توانید حرکات او را پیش‌بینی کنید که شما و او را در مقابل خطرات و چالش‌های جالبی قرار می‌دهد که در هیچ بازی دیگری به این صورت ندیده بودیم. هر چند بازی‌های زیادی در طی سالیان دراز سعی کرده‌اند به دستاوردهای جالبی از طریق Co-op محلی دست پیدا کنند ولی راهی به بیرون، در این زمینه به واسطه ایده‌های جالب و شخصیت‌پردازی فوق‌العاده شخصیت‌هایش به نتایج بسیار شگفت‌انگیز‌تری رسیده است.

Sully

Uncharted

ویکتور سالیوان، یا به طور مختصر سالی، به معنای کامل کلمه آدم «باحالی» است. آنچارتد بدون او واقعاً می‌خواست به کجا برسد؟ این مرد سیگاری که به سن‌اش اعتنایی نیز نمی‌کند چشم‌اش از هیچ گنجی که دنیا را تکان می‌دهد دور نمی‌ماند. اما نکته مهم‌تر این است که او همیشه پشت به پشت نیتن ایستاده. مهم نیست او در چه وضعیتی باشد؛ او همیشه به کمک «شاگرد”»اش می‌شتابد. در سخت‌ترین لحظه‌ها و مشکل‌ترین موقعیت‌ها، او همیشه ظاهر می‌شود و به نیتن کمک می‌کند. کم‌کم ما در طی این سال‌ها عاشق حضور وی و هنرنمایی‌اش در ماجراجویی‌هایمان شده‌ایم، همان‌قدر که از حضور خود نیتن لذت می‌بردیم. می‌توانم این‌جا از طرف تمامی طرفداران مجموعه آنچارتد بگویم که یک بازی از این مجموعه تنها با حضور سالی، قطعاً از خیلی جهات بهتر از بازی‌های اصلی خواهد شد.

D-Dog

Metal Gear Solid V: Phantom Pain

یک نکته در مورد D-Dog وجود دارد و آن هم همان‌گونه که اسم‌اش اشاره می‌کند، این است که او یک سگ است. اولین بار که او را می‌بینید، او یه توله سگ کوچولو است و امکان ندارد که عاشق‌اش نشوید (مگر این که شما یک هیولای قصی‌القلب باشید که از سگ‌ها خوششان نمی‌آید). بعد از این دیدار، او شروع به رشد می‌کند و شما در طی این مدت او را به چشم می‌بینید تا جایی که او به مفیدترین یار شما در این بازی تبدیل می‌شود. او می‌تواند دشمنان را شناسایی و تگ کند. او به چاقویی مجهز است که در دهان‌اش جاسازی شده و می‌تواند صدمه‌ی سنگینی به دشمنانش بزند. او می‌تواند دشمنان را گمراه کند تا راه شما هموار شود و مهم‌تر از همه، می‌گذارد تا شما او را ناز کنید.

Alyx Vance

Half-Life 2

الیکس وانس زمانی در نیمه جان ۲ به عنوان یک یار مستقل، قوی و قابل اتکا معرفی شد که بازی‌های دیگر در ماموریت‌های عذاب‌آوری اسکورتی و همراهی یک یار ضعیف‌تر دست و پا می‌زدند. همین باعث شد او در چشمی بر هم زدن به شخصیت مورد علاقه کسانی که آن بازی را تجربه می‌کردند، تبدیل شود. جدا از این که او کاملا جای خالی نوع شخصیتی‌ که گوردون فریمن بی‌احساس و بی‌صدا داشت را به طرز بی‌نقصی تکمیل می‌کرد، در طی گیم‌پلی نیز او به وضوح کارآمدی خود را به عنوان یک همراه نشان می‌داد. از مهارت‌های وی در کار با اسلحه‌هایی که به آن دسترسی داشت تا قابلیت‌های متفاوت آن در مواجهه با قفل‌ها، کامپیوترهای کدنویسی شده و بمب‌های مین‌گذاری شده؛ باعث می‌شود نتوان برای دیدن دوباره او در نیمه جان ۳ صبر کرد… اوه یادم رفت!

Cicero

The Elder Scrolls V: Skyrim

یارها و همراهان معرفی شده در اسکایریم خیلی راه سختی برای جالب‌تر شدن از شخصیت اصلی ندارند. چون، خب، اژدهازاده از نظر ظاهری حداقل هیچ شخصیت‌پردازی شاخصی ندارد. اما سیکرو از طرفی دیگر واقعاً شخصیتی مطرح و جالب توجه است. به طرز غافلگیر کننده‌ای صحبت‌های او بدون این که بفهمید از چرت‌وپرت‌های بی‌معنی ناگهان به مکالماتی عمیق فلسفی‌ تبدیل می‌شوند که شما را کامل در فکر فرو می‌برد. او مطمئناً آدم خوبی نیست، ولی به راحتی جالب‌ترین فردی است که در کل اسکایریم می‌توانید بیابید. خط داستانی Dark Brotherhood به خودی خود در اسکایریم فوق‌العاده است؛ ولی سکیرو آن را کاملاً به سطح دیگری می‌برد.

Strong

Fallout 4

این حقیقت که شما می‌توانید یک ابر جهش یافته را در فال اوت ۴ به عنوان یار خود داشته باشید باید به اندازه کافی نمایانگر این موضوع باشد که ما چرا تا این حد استرانگ را دوست داریم، نه؟ خب این حقیقت که او یک تانک عظیم‌الجثه با تن‌ها جان و HP است چی؟ این موضوع که اگر او را تجهیز کنید، او می‌تواند تک‌نفره لشکری از دشمنان را خرد و خاک شیر کند و شما از دیدن این منظره لذت ببرید، درست است؟ این حقیقت که او ۷۰ جایگاه برای S.P.E.C.I.A.Lها دارد چی؟ چه‌طور است در مورد فضای حمل آیتم‌های او بگویم که او را به بهترین کوله پشتی بازی تبدیل می‌کند. خدایی، اگر این آخری شما را قانع نکرد، یعنی دیگر دارید بازی درمی‌آورید و اصلاً نمی‌خواهید به حرف من گوش کنید.

Johnson

Shadow of Damned

آه سایه‌ی ملعون، آن بازی محشر ولی غیر قابل هضم و عجیب و غریب و آن جانسون؛ همکار شیطانی و قابل اعتماد گارسیا، هیولایی که تمام مفاخر این بازی را یک تنه در خود خلاصه کرده بود. او یک تفنگ، یک مشعل و یک موتور سیکلت به صورت هم‌زمان است و اضافه بر تمامی این‌ها، او یک شخصیت محشر نیز است. در مبارزات او می‌تواند فرم یک پیستول را به خود بگیرد یا تبدیل به یک شاتگان شود. قدرت او واقعاً هیولاوار است و در اکثر مواقع ما می‌گوییم که یک شخصیت بدون همراه خود راه به جایی نمی‌برد، اما این قضیه هیچ جا به اندازه سایه‌ی ملعون درست، دقیق و به‌جا نیست.

محمد حسین بطحایی

یک نینتندو فن تنها یک ایندی فن تنها یک انیمه/مانگا فن تنها

لینک منبع

12 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. چه گرافیک هنری داشت enslaved واقعا که دیده نشد اون شاهکار
    trip و Daxter خیلی دوس داشتم :۱۵: :۱۵:
    Johnsonرو هم اولین بار که دیدم یاد دست چپ خون اشام معروف D افتادم :۱۵:
    بجز away out بقیش تکرار نشدنی بودن جای کورتانا بشدت خالیه…
    ممنون بابت این مطلب زیبا
    :xbox:

    ۳۰
  2. گاروس واقعا با ابهت و جذاب بود. از روبات بوردر لندز هم متنفرم! با اون صدای مسخره و جوک های بی مزه رو اعصابم بود تو کل بازی. اما در اوج این لیست بازی A Way Out هستش. من با همسرم بازیش کردم و پایان تلخش واقعا برای هردوی ما سخت بود. تو کانال آپرات من ویدئوش هست.
    aparat.com/i_love_gaming

    ۳۱
  3. چون مطلب ترجمه بود دلم نمیاد خودم هم چند تا شخصیت راهنمایی که باهاشون زیاد خاطره داشتم رو نام نبرم
    الی از The Last of Us و کپی از Super Mario Odyssey
    Red Lion King از The Legend of Zelda: The Wind Waker
    آرگو از Shadow of the Colossus
    Navi از The Legendo of Zelda: Ocarina of Time (و کلاً بقیه همراه های لینک تو زلداها مثل میدنا و فی و… همشون خاطره انگیز و محشر اند)
    9S تو Nier Automata
    Tails تو کل مجموعه Sonic
    و…

    ۶۰
    1. آره کاش خود دنیای بازی هم بهش چیزی اضافه میکرد یا نظرش رو اضافه میکرد!با آگرو فوق العاده موافقم و میخواستم اسمشو ببرم که شما گغتین.

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر