نقد فیلم Green-Book به‌سوی اسکار: نقد فیلم Green Book
در ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ , 18:45:45
ژانر درامT زندگی‌نامه
کارگردان پیتر فارلی
ستارگان ویگو مورتنسن، ماهرشالا علی
رده‌بندی سنی PG-18
مدت زمان 130 دقیقه

به‌سوی اسکار: نقد فیلم Green Book

سیاه و سفید

- میانگین امتیازات متاکریتیک
8 امتیاز دنیای بازی
ژانر درامT زندگی‌نامه
کارگردان پیتر فارلی
ستارگان ویگو مورتنسن، ماهرشالا علی
رده‌بندی سنی PG-18
مدت زمان 130 دقیقه
0
در ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ , 18:45:45

اسکار امسال را می‌توان گردونه‌ی رقابت آثار ژانر زندگی نامه دانست. فیلم‌هایی همچون «اولین انسان»، «حماسه کولی» و «کتاب سبز» (Green Book) همگی داستان زندگی مشاهیر آمریکایی را روایت کرده و در حوزه‌های مختلف اسکار با یکدیگر رقابت می‌کنند. فیلم Green Book اثری طنز و درام است که به بخش کوتاهی از زندگی «دان شرلی» (با بازی ماهرشالا علی) یکی از ستارگان موسیقی جاز در دهه‌ی ۶۰ میلادی می‌پردازد. با نقد فیلم Green Book همراه دنیای بازی شوید تا نگاهی جامع به این اثر داشته باشیم.

به سوی جنوب

کتاب سبز در در اصطلاح به معنی کتاب راهنما است. این فیلم درواقع زندگی شرلی را از دید یکی از رانندگان او، «فرانک واللونگا» (با بازی ویگو مورتنسن) ملقب به «تونی دهن» روایت می‌کند. تونی یک بازیگر و محافظ شخصی بود. او در آثاری چون «پدر خوانده»، «رفقای خوب»، «دونی براسکو» و «خانواده‌ی سوپرانو» در نقش عضو خانواده‌های ایتالیایی مافیای آمریکا ایفای نقش کرد. کتاب سبز تنها به تجربه‌ی کوتاه تونی به‌عنوان راننده و محافظ شخصی شرلی پرداخته و سفر این دو به سوی جنوب آمریکا را روایت می‌کند. قالب اصلی داستان این فیلم، نشان دادن تبعیض نژادی در دهه‌ی ۶۰ میلادی و سختی‌های سیاه پوست بودن در آن زمان است. دان شرلی علی رقم ثروت، شهرت و جایگاه اجتماعی بالای خود، همچنان یک سیاه پوست است و از توهین، تحقیر و حتی برخورد فیزیکی نژادپرستان آمریکایی در امان نیست. سفر به جنوب آمریکا برای یک سیاه پوست آن هم در دوران اوج تنش‌های نژادی در این کشور، عملی بس خطرناک محسوب می‌شد. مردم جنوب آمریکا از زمان «آبراهام لینکلن» به دلیل جنگ برای بقای برده‌داری و نژاد پرستی مشهور شدند. دیدگاه تند و افراطی آن‌ها تا عصر حاضر هم دوام آورده و مطمئنا در دهه‌ی ۶۰ میلادی که قوانین به آن‌ها اجازه‌ی چنین تبعیض‌هایی را می‌داده، بسیار بیشتر بوده است. تونی برای حصول اطمینان از سفر امن شرلی به جنوب از «کتاب سبز سفر در آمریکا برای سیاه پوستان» استفاده می‌کند و نام این فیلم هم از همین‌جا الهام گرفته شده است.

نقد فیلم Green Book

جدا از بخش تاریخی و درام این اثر، تقابل شخصیت فرانک به عنوان یک فرد کوچه بازاری و نسبتا متعصب با شرلی به عنوان یک هنرمند تحصیل کرده و روشن فکر، موقعیت‌های طنز و جالبی را برای بینندگان خلق می‌کند. مثل بسیاری از آثار این چنینی، تونی زندگی قشر متوسط را به دان می‌آموزد و دان هم سعی دارد تا از تونی یک راننده‌ی متشخص و با کلاس بسازد. تناوب سکانس‌های درام و طنز در فیلم Green Book باعث شده تا این اثر برخلاف بیشتر آثار ژانر زندگی‌نامه، اصلاً کسل‌کننده و خشک نباشد.تناوب سکانس‌های درام و طنز در فیلم Green Book باعث شده تا این اثر برخلاف بیشتر آثار ژانر زندگی‌نامه، اصلاً کسل‌کننده و خشک نبوده و مخاطب از صرف کردن بیش از دو ساعت زمان پای این فیلم اصلا احساس خستگی نکند. درواقع روح اصلی فیلم در تعامل این دوشخصیت نهفته و سفر نسبتا پرماجرای این دو تنها بستری برای روایت آن است. همین تقابل و تعامل باعث شده ایده‌ی به ظاهر ساده‌ی کنسرت در شهرهای جنوبی و بازگشت به نیویورک به فیلمی جذاب و عامه‌پسند تبدیل شود. به طور کلی، Green Book در بخش روایی خود سعی می‌کند تا مبارزات مدنی و تلاش‌های غیر مستقیم قشر هنرمند را در دورانی نشان دهد که بیشتر در سینما و حتی افکار عمومی با رهبرانی سیاسی مثل «مارتین لوتر کینگ» و «مالکوم اکس» تعریف می‌شود. این فیلم به ما یادآوری می‌کند که مبارزات برای گرفتن حقوق رنگین پوستان در آمریکا تنها به کارزارهای انتخاباتی و سیاسی محدود نبوده و مردان و زنان شجاع زیادی در عرصه‌های مختلف برای آن تلاش کرده‌‌اند.

آراگورن در سیسیل

فیلم کتاب سبز یکی از بهترین آثار هالیوودی امسال از نظر شخصیت پردازی است. این اثر نه تنها شخصیت‌های اصلی داستان را به خوبی به بینندگان معرفی می‌کند، بلکه شخصیت‌های فرعی را هم در سکانس‌هایی کوتاه به شکلی جامع در ذهن شما تعریف می‌کند. پذیرایی زن تونی از دو کارگر سیاهپوست در خانه‌ی خود و انداختن لیوان آنها در سطل آشغال توسط تونی یکی از این سکانس‌های کوتاه است. فیلم کتاب سبز یکی از بهترین آثار هالیوودی امسال از نظر شخصیت پردازی است.همین چند ثانیه و چند رفتار کافیست تا بینندگان متوجه شخصیت مهربان و دلسوز همسر تونی و تعصبات درونی خود او شوند. اما تمام هنر «پیتر فرلی»، کارگردان طناز آمریکایی به اینجای کار خلاصه نمی‌شود. شاید بتوان گفت که آنچه حقیقتا فیلم کتاب سبز را از سایر آثار فرلی در ژانر طنز مثل «احمق و احمق‌تر» و «من، خودم و آیرین» متمایز کرده، هنرنمایی زیبا و به یاد ماندنی ویگو مورتنسن است! به سختی می‌توان باور کرد که این بازیگر همان «آراگورن» نجیب و متشخص است. این بازیگر اصالتا دانمارکی که در نیویورک به دنیا آمده و کودکی خود را در آرژانتین سپری کرده، در فیلم Green Book به زیبایی تمام نقش یک ایتالیایی تند مزاج را بازی می‌کند. مورتنسن آنقدر خوب لهجه و حالات دست و چهره‌ی معروف ایتالیایی‌ها را اجرا می‌کند که انگار تمام عمر خود در «سیسیل» زندگی کرده است! به لطف گریم فوق العاده‌ی این فیلم که در مو‌های ژل زده، صورت شش تیغه‌ و شکم نسبتا بیرون زده‌ی تونی نمایان است، به سختی می‌توان مورنتنسن  را از ورای این نقش تشخیص داد. ویگو مورتنسن پیش از این در «کاپیتان شگفت انگیز» نشان داده بود که از پس هر نقشی بر آمده و یک هنرمند واقعی است. اما فیلم Green Book جایگاه هنری او را بیش از پیش ارتقاع داد؛ زیرا علاوه‌ بر ایفای نقش، توانمندی‌های فیزیکی او در هرچه بیشتر نزدیک شدن به شخصیت تونی به عنوان یک ایتالیایی مهاجر، این فیلم را به بهترین اثر پیتر فرلی تبدیل کرده است!

البته این تنها ویگو مورتنسن نیست که شخصیتی به یاد ماندنی برای بینندگان تصویر می‌کند. ماهرشالا علی هم با آرامشی که در وجود دان شرلی به نمایش می‌گذارد، به خوبی نشان می‌دهد که این هنرمند به جریان فکری مارتین لوتر تعلق دارد و از هیچ تلاشی برای مبارزه‌ی مدنی با تبعیض نژادی فروگذار نمی‌کند. خشم علی و شرلی در نت‌های پیانوی آنها نمایان می‌شود. هرچه که فیلم به جنوب و رفتارهای تبعیض آمیز مردم با سیاه پوستان نزدیک‌تر می‌شود، موسیقی که دان شرلی روی صحنه می‌نوازد هم تندتر و خشن‌تر می‌شود. خشم دان شرلی در فیلم Green Book در موسیقی او و چهره‌ی ماهرشالا علی نمود پیدا می‌کند که این امر زیبایی و ظرافت خاصی به این اثر بخشیده است. جنس خشم ماهرشالا علی، بسیار ظریف و درون‌گرایانه است؛ درست مثل شخصیت دان شرلی در این فیلم. در تک تک سکانس‌هایی که وی مورد رفتاری تبعیض‌آمیز قرار می‌گیرد، می‌توان خشم فروخورده‌ و درونی او را حس کرد، خشمی که می‌خواهد جهان و تمام نژاد پرستان را در آتش خود بسوزاند، اما یک نفس عمیق و چند ثانیه سکوت این هیولا را به اعماق وجود دان شرلی پرتاب می‌کند. به تصویر کشیدن این چنین خشمی، با چنین عمق و ظرافتی، تنها از ماهرترین بازیگران ساخته است و علی به زیبایی تمام از پس این کار برآمده است. او حتی وقتی بالاخره این هیولا را از بند خود رها کرده و زیر باران فریاد زده و اشک می‌ریزد هم در کمال تسلط و زیبایی این کار را انجام می‌دهد تا توانایی خود در مدیریت و نمایش احساسات را به رخ بکشد.

همه چیز برای فروش!

Green Book اثری قابل تقدیر اما فاقد شرافت است! بله، این جمله در ظاهر متناقض کاملاً صحیح است. فارلی به خوبی از پس هدایت و تهیه‌ی یک زندگینامه‌ی طنز و آموزنده برآمده، اما برای به دست آوردن شهرت بیشتر ترجیح داده تا آبروی دان شرلی را به قربانگاه ببرد. فیلم Green Book در یک سکانس ۵ دقیقه‌ای به بینندگان اطلاع می‌دهد که دان شرلی معروف در واقع یک دگرباش بوده است. این سکانس در طول فیلم با جملاتی همچون «من به حد کافی مرد نبوده‌ام…» هم تکمیل می‌شود تا هرگونه شکی را به یقین تبدیل کند. این در حالی است که تمام اعضای خانواده‌ی شرلی و حتی فرزند ارشد تونی، نیک واللونگا هم که در قامت یکی از تهیه کنندگان و نویسندگان این اثر ظاهر شده، می‌گویند که شرلی هرگز در خصوص تمایلات جنسی خود با کسی صحبتی نکرده است. پس دلیل چنین سکانسی چیست؟ متاسفانه سینمای هالیوود هم درست مثل سینمای کشور خودمان بیش از آنچه که فکر می‌کنیم درگیر و اسیر گروه‌های سیاسی و قدرت آنها در پشت پرده است. ماهرشالا علی پیش از این در فیلم «مهتاب» در سال ۲۰۱۷ برنده‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده و در آنجا هم به عنوان یک جوان دگرباش ایفای نقش کرده است. در حین اجرای جشنواره‌ی «جوایز گرمی» سال ۲۰۱۴ هم چندین زوج دگرباش در حضور هنرمندانی چون «مدونا» به عقد یکدیگر در آمده و به شدت از حقوق این قشر در این برنامه دفاع و برای آن تبلیغ کردند. این‌ها تنها مواردی از تاثیر لابی‌های سیاسی و اجتماعی بر فستیوال‌های هنری آمریکاست و مطمئناً یک کارگردان کهنه کار هالیوودی بهتر از بنده و شما از این امر باخبر است. تنها کافیست یک سکانس کوتاه به فیلمی با موضوع تبعیض نژادی که از تمامی جهات زیبا عمل کرده اضافه شود تا در کنار حمایت جامعه‌ی هنری و جامعه‌ی رنگین پوستان، از پشتیبانی فعالان سیاسی و اجتماعی حقوق دگرباشان هم برخوردار شوید. این امر نه تنها شانس برنده شدن جوایز را برای فارلی افزایش می‌دهد، بلکه او را از تبلیغات توییتری و اینترنتی گروه‌های دگرباش هم بهرمند می‌کند. صرف نظر از صحیح یا غلط بودن این ادعا در خصوص دان شرلی، کم‌ترین کاری که سازندگان کتاب سبز می‌توانستند در حق هنرمندی همچون وی انجام دهند، احترام گذاشتن به حریم خصوصی او و تصمیمش در خصوص عدم اعلام عمومی تمایلات جنسی خود بود که متاسفانه در این اثر به بهایی اندک فروخته شد.

نقد فیلم Green Book

البته این تنها حاشیه‌ی این فیلم نبود. خانواده‌ی شرلی، خصوصا برادر و برادرزاده‌ی او به شدت از تصویر منزوی و مترودی که فیلم Green Book از دان ارائه می‌کند، انتقاد کردند. آنها از اینکه سازندگان فیلم در هیچ مقطعی حتی کوچک‌ترین مشورتی از خانواده‌ی این هنرمند نگرفتند بسیار خشمگین بوده و این اثر را «تجربه‌ای شوکه کننده» و «سمفونی از دروغ» نامیدند. خانواده‌ی شرلی وجود رابطه‌ی صمیمانه میان شرلی و تونی را به کلی رد کردند. دکتر موریس شرلی، برادر دان در مصاحبه‌ای با وبسایت وارپ در این خصوص می‌گوید: «شما می‌پرسید که رابطه‌ی دان و تونی چطور بود؟ دان تونی را اخراج کرد! درست مثل بسیاری از رانندگان دیگر خود.» او همچنین اشاره کرد که نیک واللونگا سی سال در تلاش بود تا رضایت دان را برای ساخت زندگینامه‌ی وی جلب کند، اما او تمام مدت با این کار مخالفت می‌کرد. با وجود چنین اتفاقاتی، کاملا مشخص است که منافع شخصی سازندگان فیلم Green Book بسیار مهم‌تر از زندگی و فعالیت‌های اجتماعی دان شرلی است. به دلیل همین اعتراضات بود که ماهرشالا علی از خانواده‌ی شرلی بابت تصویر نادرستی که از این هنرمند ارائه کرده بود، عذرخواهی کرد.

کتاب سبز اثری زیبا، دوست داشتنی و به یاد ماندنی است که با طنز لطیف و شخصیت پردازی دلنشین خود نظر هر بیننده‌ای را جلب کرده و او را خشنود از پای این اثر بلند می‌کند. ضرب‌آهنگ روایت داستان و تعاملات شخصیت‌ها در آن توانسته لحظاتی به یاد ماندنی و هنرمندانه را بر پرده‌ی نقره‌ای نقاشی کرده و هنر سازندگان این اثر را نمایان کند. هرچند که این اثر نتوانسته به درستی شخصیت دان شرلی را به توده‌ی مردم معرفی کند، اما باید به این نکته توجه کرد که فیلم Green Book یک اثر هالیوودی در ژانر زندگی‌نامه است، نه یک مستند از شبکه‌ی BBC.

 

نکات مثبت

روند دلنشین روایت داستان

شخصیت پردازی زیبا

طراحی چهره و صحنه‌ی مناسب

ایفای نقش به یاد ماندی علی و مورتنسن

نکات منفی

عدم وفاداری به شخصیت حقیقی دان شرلی، داستانی قابل پیشبینی و نه چندان جذاب

امتیاز دنیای بازی 8 نفیس
علی ارکانی
نویسنده علی ارکانی

از کودکی دنیای بازی های رایانه ای برایم همیشه پر از جادو بود؛ جادویی که بر خلاف هنرهای دیگر، خود من خالق آن بودم. اکنون بیش از بیست سال از اولین روزی که پا به این دنیای جادویی گذاشتم می گذرد و هنوز هم تشنه کاوش بیشتر آن هستم.

سینما و تلویزیون

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر