بازگشت سوپر ساییان افسانهای
خانه » اخبار بازی
دوست داشتم که پیش از نوشتن این متن، معرفی و بررسی جامعی بر کل سری و چیستی اثر ارزشمند «توپ اژدها» Dragon Ball انجام میدادم و سپس به سراغ آخرین انیمه سینمایی این سری میآمدم. ولی هایپ و تازگی این اثر اجازه نداد که صبر پیشه کنم و تا کامل شدن آن متن صبر کنم. در ادامه با آخرین مقالات انیمه و نقد انیمه Dragon Ball Super Movie: Broly همراه دنیای بازی باشید.
سری محبوب و قدیمی Dragon Ball روزهای خوبی را پشت سر میگذارد. بعد از سالها، جدیدترین فصل سری، با نام Dragon Ball Super طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ پخش شد و مجددا نام این اثر را بر سر زبانها انداخت. استودیو Toei Animation صاحب امتیاز ساخت اقتباسهای انیمهای سری، بعد از پخش موفقیتآمیز سری Super، خبر ساخت بیستمین انیمه سینمایی سری را با نام Dragon Ball Super Movie: Broly اعلام کرد. این قسمت از همان بدو معرفی در غوغای پرهمهمهای از تبلیغات و هایپها غرق شده بود. از طراحیهای بسیار باکیفیتش گرفته تا حضور کامل شخص «آکیرا توریاما» Akira Toriyama، خالق اصلی این سری، بر سر پروژه که هم قصه این قسمت را نگاشته و هم شخصا شخصیتهای جدید را طراحی و خلق کرده.
این انیمه سینمایی از چند جهت حائز اهمیت است. از حضور شخص توریاما گرفته که نقش کاملی در ساخت آن داشته، تا کیفیت بسیار بالای طراحیها و نزدیک بودن بسیارشان به کیفیت اصلی طراحیهای مانگا و در آخر بازگرداندن یکی از محبوبترین آنتاگونیستهای تاریخ سری، «برولی» که در هشتمین فیلم سینمایی این سری حضور داشته و از آن روز بدل به یکی از محبوبترین شخصیتهای سری شده است. بهخاطر همین محبوبیت، بعدتر دو فیلم دیگر نیز با حضور وی ساخته شد و حالا بعد از گذشت قریب به دو دهه، باری دیگر به صحنه اصلی سری بازگشته تا گوکو و دوستانش را مجدد به چالشی حسابی دعوت کند.
توریاما، با وجود محبوبیت بالای هشتمین فیلم سینمایی Dragon Ball، به غیر از طراحی ظاهر شخصیت برولی، نقشی در قصه و شخصیتپردازیش نداشته. همین مساله، وی را به این فکر واداشت که برای بیستمین سینمایی سری، دست به بازخلق این شخصیت محبوب با رویکردی کاملا جدید بزند و مجدد وی را بعد از ۲۵ سال به دنیا معرفی کند.
توریاما در این ریبوت شخصیت برولی، با حفظ خشونت افسار گسیخته و وحشیانه کاراکتر وی، وجهی انسانگونه و همزادپندارانه به شخصیت ویاین سری همیشه پر بوده از نابودی سیارهها، فریادهای ممتمد و طولانی، موهای رنگی، عضلههای اغراقآمیز، اشعههای نورانی، پرواز و محیطهای عظیمی است که طی هر مبارزه بدل به بیابانی لمیزرع و بیآب و علف میشوند بخشیده و او را از صرفا از نابودگری که مدام فریاد میزند و نعره میکشد فراتر برده. پیشزمینه و کودکی وی تقریبا همان چیزیست که در فیلم هشتم شاهد بودیم، تفاوت اصلی، در شخصیت و رفتار وی است که وی را تا حدودی از برولی پیشین جدا میسازد.
فیلم پر است از ادای دینهای مکرر به فیلمهای هشتم و دهم. از این سری همیشه پر بوده از نابودی سیارهها، فریادهای ممتمد و طولانی، موهای رنگی، عضلههای اغراقآمیز، اشعههای نورانی، پرواز و محیطهای عظیمی است که طی هر مبارزه بدل به بیابانی لمیزرع و بیآب و علف میشوند و حتی بعضی وقتها در این بین سیارهای نیز از آتش و شدت مبارزات از بین میرود صحنههای مبارزه گرفته تا استفاده از رنگ و موهای سبز و فریادهای بیانتهایی که از مشخصههای اصلی برولیست. سازندگان با آگاهی کامل، اثری خلق کردهاند که ضمن ادای دین و بازخلق آثار گذشته، راه خودش را میرود و مسیرش را در نقطهای مناسب از فیلمها و برولی پیشین جدا میکند.
هشتمین سینمایی سری، برای طرفداران مثل سوپرایزی خوشایند بود. اغلب قسمتهای سینمایی که برای این قبیل انیمههای معروف ساخته میشود، بهخاطر زمان محدودی که در اختیار دارند، از حیث روایت و شخصیتپردازی آسیب بسیاری میبیند. این امر در خصوص بسیاری از سینماییهای عناوین مختلف صادق است. از One Piece گرفته تا Bleach و دیگر آثار این صنعت همگی جدای از طراحی و آرت چشمگیر و خلق مبارزاتی فوقالعاده، در خلق و بسط داستانی درگیرکننده و ماندگار عاجزند. دلیل اصلیاش نیز تقسیم مدت زمان فیلم بین مبارزات و دیالوگها است. بهطور میانگین، انیمهای در سبک Dragon Ball که در ژانر «شونن» و نوجوانانه قرار میگیرد، باید حداقل نزدیک به نصف زمان فیلمش را به مبارزات اختصاص دهد. همین مساله دست سازندهها را برای روایت قصهای چفت و بسطدار بسیار میبندد و عملا داستان فیلم دچار عجله در روایت و سرعت بالای رخدادها میشود.
این مساله، درخصوص Dragon Ball Super Movie: Broly نیز صادق است. با وجود اینکه در اثر فقط دو مبارزه وجود دارد و چهل دقیقه از زمان یک ساعت و چهل دقیقهایش را به خود اختصاص میدهد، سازندهها مدت زمان نسبتا خوب یک ساعت را برای تعریف قصه و معرفی شخصیتهایش اختصاص دادهاند. همین امر باعث میشود که داستان این فیلم در قیاس با سینماییهای پیشینش بسیار از روایت و قصه بهتری بهره ببرد، ولی باز نمیتواند پایش را از سطحی متوسط فراتر بگذارد. برولی و شخصیتهای جدید خوب معرفی میشوند و احساس همزادپنداری را در بیننده بهطور سطحی ایجاد میکنند، ولی متاسفانه در همین نقطه متوقف میشوند و به میانمایگی اکتفا میکنند. شخصیت برولی که بهنظرم جای پرداخت و صرف وقت بسیاری داشت صرفا به چند صحنه و دیالوگ ساده معرفیاش بسنده میشود و مستقیم وی را راهی مبارزه سی دقیقهای نهایی فیلم میکند. ولی باز تلاش سازندهها برای فراتر رفتن از سطح متوسط روایت قصه در فیلمهای پیشین آفرین دارد.
جدای از تمامی این صحبتها درخصوص قصه و شخصیتها، عملا هیچکس Dragon Ball را برای داستانش نگاه نمیکند. اولین و مهمترین رکن جذابیت سری، مبارزههای خفن و عظیم آن هستند. این سری همیشه پر بوده از نابودی سیارهها، فریادهای ممتمد و طولانی، موهای رنگی، عضلههای اغراقآمیز، اشعههای نورانی، پرواز و محیطهای عظیمیست که طی هر مبارزه بدل به بیابانی لمیزرع و بیآب و علف میشوند و حتی بعضی وقتها در این بین سیارهای نیز از آتش و شدت مبارزات از بین میرود. موتیفهایی تکرار شونده که آرام آرام بدل به کلیشهای برای کل ژانر شدند و سازندگان سری نیز با آگاهی کامل به این مساله، دست به بازخلق مجدد آن میزنند و سعی میکنند در این بین راهی بهسوی خلاقیتی تازه و خلق صحنهها و مبارزاتی تازه بگشایند.
دقیقا در این نقطه است که این فیلم سینمایی موفقتر از پیشینیاناش ظاهر میشود. سازندهگان آشکارا سعی کردهاند که جدای از پرداخت به کلیشههای همیشگی، تازگی و خلاقیت نویی را در آن بدمند. دقیقا همین مساله بود که زمان معرفیاش اینچنین طرفداران را به ذوق و شوق انداخت. این تلاش، هر چهقدر حداقلی، در اثر دیده میشود و سطح کیفی و اثرگذاریش را چند پله از سینماییهای قبلیاش بالاتر میبرد.
کارگردان این فیلم «تاتسویا ناگامینه» Tatsuya Nagamine است که پیش تر در کارنامهاش کارگردانی انیمه سینمایی One Piece Film: Z و نزدیک به شصت قسمت Dragon Ball Super دیده میشود. تجربه و آشنایی کافی وی با کلیات این ژانر و کار بر روی تعدادی از قسمتهای سریالی این سری، وی سبک هنری که برای این فیلم سینمایی در نظر گرفتهشده در یک کلام عالی است. کیفیت انیمیشنها محشر است، مبارزات همچنان هوش از سر میبرندرا بدل به فردی مناسب برای کارگردانی این قسمت کرده و به نظرم با توجه به رویکرد اتخاذ شده در این اثر، میتوان گفت وی در انجام کار خویش تاحدود زیادی موفق ظاهر شده و توانسته توپ اژدهایی باب دل طرفداران بسازد.
سبک هنری که برای این فیلم سینمایی در نظر گرفتهشده در یک کلام عالی است. کیفیت انیمیشنها محشر است، مبارزات همچنان بعد از نزدیک به ۶۰۰ قسمت انیمه سریالی و نوزده فیلم سینمایی هوش از سر میبرد و خلاقیت و فکر سازندهها برای طرح مبارزاتی همچنان جذاب و درگیرکننده ستودنی است. موسیقی در جای درست وارد میشود و هیجان و لذت جاری در اکشن ممتد را به اوج خود میرساند. نتها روی هم سوار میشوند و ضمن خلق یک ملودی، صدای نعره کرکننده برولی هوا را میشکافد و کوهها را به تلی از خرده سنگ بدل میکند.
انیمیشن سهبعدی نیز به وفور در اثر به کار رفته. استفاده از این نوع انیمیشن بهجای دو بعدی مرسوم، در وقت و هزینههای تیم تولید صرفهجویی بسیاری میکند. به همین علت است که طی ده سال گذشته در صنعت انیمه ژاپن شاهد حضور بیش از پیش انیمیشن سهبعدی هستیم. فشار کاری بالا و زمان محدود برای تحویل کار، استودیوها را بهسوی استفاده از این نوع انیمیشن در کارهایشان سوق میدهند. به خودی خود نیز به این امر هیچ ایرادی وارد نیست. فقط مساله اینجاست که کمبود بودجه و توانایی در خلق و استفاده درست از این نوع انیمیشن و گنجاندناش کنار طراحیهای غالب دو بعدی، باعث میشود که نتیجه نهایی چندان دلچسب نباشد و توی ذوق بزند. خوشبختانه انیماتورهای سهبعدی استودیو Toei لااقل برای این فیلم سینمایی وقت بیشتری گذاشتهاند و بهنظرم یکی از بهترین استفاده انیمیشن سهبعدی را در یک انیمه خلق کردهاند.
وقتی تیمی تصمیم میگیرد که از انیمیشن سهبعدی در کنار بافت غالب دو بعدیش استفاده کند، رعایت چند نکته بسیار الزامی است. اول اینکه نباید این نوع انیمیشن موقع تماشای اثر به چشم بیاید و به اصطلاح Bold شود. حواس مخاطب نباید به ناگه از قصه و روایت متوجه تغییر در نوع طراحی و انیمیشن شود. همین تفکر لحظهای باعث وقفهای در ارتباط احساسی و روانی و تاثیرگذاری نهایی اثر در وی میشود و از کیفیت نهایی کار میکاهد؛ مشکلی که به وفور طی سالهای گذشته در آثار مختلف اتفاق افتاده.
استودیو Toei لااقل در بخشهایی که مربوط به پسزمینه و حرکت آزادانه دوربین میشود بهخوبی از پتانسیلهای انیمیشن سهبعدی بهره برده؛ ولی در بعضی بخشها، شخصیتهای داستان هم سهبعدی میشوند و بهکل در بستری سهبعدی به مبارزه مشغول میشوند. جدای از پتانسیلهای خوب این حالت برای خلق صحنههای مبارزه درخور، این تغییر سبک هنری و کیفیت تصویر بسیار به چشم میآید و دقیقا همان مشکلی را بهوجود میآورد که بالاتر ذکر کردم. ناگهان حواس مخاطب از مبارزات پرت میشود و درگیر کنار آمدن با این ظاهر جدید میشود و تا میآید هضمش کند، دوباره به همان حالت پیشین برمیگردد.
طراحی پسزمینه مبارزات بهصورت سهبعدی این مزیت را به تیم داده که صحنههای انفجار و خردشدن زمین و سنگها را بهتر پیادهسازی کنند، ولی متاسفانه همچنان باوجود تلاش سازندهها برای کمرنگ کردن آشکاری تفاوت بافتی این دو انیمیشن، به چشم میآیند و جداییشان از بقیه شخصیتها و دنیای قصه به وضوح قابل مشاهده است.
بهبود آشکار استفاده از انیمیشن سهبعدی در Dragon Ball Super Movie: Broly من را امیدوارم کرد که استودیوها احتمالا آرام آرام به شیوه و فرمول صحیح استفاده از این نوع انیمیشن در کارهایشان دارند دست پیدا میکنند. تلاش خوب Toei با وجود ایرادات و مشکلات عدیده، ستودنی است.
بیستمین انیمه سینمایی Dragon Ball شاید در حد تبلیغاتاش ظاهر نشده باشد، ولی خیلی مهم است به بستری که در آن تولید و عرضه شده و مخاطباناش توجه کرد. مقایسه این فیلم با پیشینیاناش به خوبی از رشد کیفی آن در تمامی بخشها سخن میگوید و مخاطب را امیدوار میکند که در آینده نیز شاهد ادامه این روند رو به رشدی باشیم که با این قسمت شروع شد.
در ویدئو کوتاه و یک دقیقهای که در زیر قرار دادهام، گوشه از مبارزات انیمه را مشاهده میکنید. این یک دقیقه به خوبی شما را با سبک هنری و کلیت مبارزات زیبای اثر آشنا میکند و امیدوارم در تزریق دوجین آدرنالین و هیجان نیز موفق ظاهر شود.
طراحیهای چشمنواز
مبارزات عالی
سعی بر روایت قصهای مناسب در قباس با عناوین پیشین
به متن مراجعه شود
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.