نقد بازی Unruly Heroes

در ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ , 22:30:36
کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

خبر خوب این که سازندگان و افراد کلیدی فرنچایز Rayman بعد از ۶ سال در استودیویی جدید بازی دیگری را توسعه داده‌اند که اتفاقاً هم سبک ریمن است. خبر بد؟ خوب است که می‌دانید این مواقع هیچ خبر خوبی تنها نیست. خبر بد این که این بازی به هیچ وجه در حد و اندازه ریمن ظاهر نمی‌شود. دنیای رنگارنگ و دوست‌داشتنی و در عین حال‌‌‌ آشوب‌زده،  شخصیت‌های فوق بامزه، Co-op تکرارناشدنی و پلتفرمر دوبعدی فراشاهکار با ارزش تکرار به شدت بالا. هیچ کدام‌شان با کیفیت سابق و مثال زدنی‌شان را در بازی جدید استودیوی جدید این افراد حفظ نکرده‌اند. ولی نگران نباشید، به‌طور مستقل با بازی بسیار خوبی روبه‌رو هستیم. در ادامه با آخرین مقالات بازی و نقد بازی Unruly Heroes همراه دنیای بازی باشید.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)
کالبد بی‌روح

«‌‌‌قهرمانان یاغی» همان‌گونه که از مقدمه مطلب متوجه شدید، عنوانی است در سبک پلتفرمر دوبعدی با ریز عناصر اکشن و هک اند اسلش که ابتدای سال ۲۰۱۹ میلادی توسط (Magic Design Studios) برای کنسول‌های نسل هشتمی (به استثنای پلی‌استیشن ۴) منتشر شد. از آن‌جا که گفتم سازندگان ریمن روی این اثر کار کرده‌اند، باید فهمیده باشید که شیوه هنری و آرت استایل این بازی با فرم رایج بازی‌های پلتفرمر دو بعدی موجود در بازار متفاوت است و با استاندارد این سبک فاصله دارد. Rayman Legends به واسطه موتور UbiArt تا همین امروز که این نقد را می‌خوانید یکی از زیباترین و پیشروترین بازی‌های این نسل از حیث بصری است. با وجود خارج شدن افراد کلیدی پشت ساخت ریمن از یوبی‌سافت و رو آوردن به موتور Unity، باید اقرار کرد که کار سازندگان در حفظ نبوغ هنری شان قابل تمجید است و هنر خود را به خوبی به نمایش گذاشته‌اند. جلوتر بیشتر این بحث را باز می‌کنم. هدفم این جاست که از همین نقطه داستان نقد ‌‌‌قهرمانان یاغی را از ریمن و یوبی‌سافت جدا کنیم. عدم حضور مایکل انسل (کارگردان ریمن) در این تیم، موتور ساخت بازی، بودجه پشتیبانی آن، قیمت تمام شده بازی، شرایط زمانی و وضعیت ناشر و ده‌ها دلیل معلوم و مجهول دیگر دست به دست هم حساب این بازی را به اندازه کافی از ریمن جدا می‌کنند. مقایسه این دو بازی ابداً‌‌‌ اشتباه نیست و اتفاقاً آزادید بازی‌های هم‌سبک را مقایسه کنید؛ ولی نقطه نظری نیست که بخواهم در نقد و بررسی خود بازی به آن بپردازم. چرا که بسیاری از موارد موجود در بازی به علّت این مقایسه از دید خارج می‌شوند و حالت مقاله از نقد و بررسی به طور کامل خارج می شود و به چیزی دیگر تبدیل می‌شود. ولی اگر واقعاً نقطه نظرتان تنها مقایسه این بازی ۲۰ دلاری با Rayman Legends است؛ پس بگذارید خیال‌تان را راحت کنم:
‌‌‌قهرمانان یاغی کالبد زیبا ولی بی روح آن چه است که سال‌ها در ریمن دیده‌ایم.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)
سفر به مغرب

داستان بازی توضیحات آن چنان مفصلی نمی‌خواهد. اقتباس استودیوی Magic Design از رمان چینی Journey to the West خود را به خوبی در قالب یکقهرمانان یاغی به جای تزریق این طنز و کمدی به عناصر بصری بازی آن را مستقیم به دیالوگ‌های بازی منتقل کرده‌اند که نتیجه آن در یک کلام، فاجعه است. بازی ویدیویی جا کرده. لوح مقدس که شیاطین را از این دنیا دور نگه می‌دارد و صلح را در جهان به ارمغان می‌آورد تکه‌تکه شده و شر و تاریکی تمام دنیا را فرا گرفته. حال شما باید با کنترل چهار قهرمان نه چندان خوش‌نام بازی، عازم سفری طولانی از سرزمین‌های کوهستانی تا عمارت‌های مخروبه و جنگل‌های مسموم شوید و لوح مقدس را بازیابی کنید و صلح را به دنیا بازگردانید.
اگر یک چیز در مورد سفر مهم باشد، آن خود سفر است، نه مقصد! به همین علت این که لوح مقدس چیست، چرا پاره شده و چرا چهار قهرمان ما دنبال آن هستند تا وقتی خود سفر این هم پیمانان جذاب و هیجان‌انگیز باشد، هیچ ارزشی ندارد. طبیعتاً داستان مجموعه روایتی حماسی دارد و در به تصویر کشیدن اساطیر شرقی بی‌نقص عمل می‌کند؛ البته نه کامل. استودیوی سازنده به وضوح از همان‌‌تریلر معرفی و حتی ویدیوی اوپنینگ بازی نیز این موضوع که بازی یک طنز زیرپوستی نیز در روایت خود دارد را به مخاطب خود القا می‌کند. برخلاف اکثر بازی‌های این سبک، ‌‌‌قهرمانان یاغی به جای تزریق این طنز و کمدی به عناصر بصری بازی آن را مستقیم به دیالوگ‌های بازی منتقل کرده‌اند که نتیجه آن در یک کلام، فاجعه است. هر لحظه که با مکالمات شخصیتی روبه‌رو می‌شوید، فقط می‌خواهید عبور کنید؛ نه تنها داستان بازی را به جلو نمی‌برند، بلکه با انداختن تیکه‌های کمدی یخ و صداگذاری نه‌چندان جالب فقط اتمسفر به شدت حساب شده بازی را به هم می‌ریزند. با این اوصاف در برخی نقاط مانند باس فایت دنیای زیرین، هنوز هم کمدی‌های آمیخته با روایت بصری و تصویری داریم که دقیقاً همان‌ها نقاط قوت داستانی بازی هستند و باعث می‌شوند واقعاً دست از بازی کردن برداشته و به بامزگی برخی لحظات نگاه کنید.

از لحاظ گیم‌پلی بازی دو بخش پازل-پلتفرمر و مبارزات هک اند اسلش دو بعدی دارد. بخش پازل پلتفرمر به‌طور اساسی بزرگ‌ترین نقطه قوت بازی است. پر از ایده‌ها خوب و اجرای محشر هر کدام. با این که اکثر ایده‌های اجرایی بخش پلتفرمر و پازل و معمایی بازی را می‌توان در آثار قدیمی این سبک هم دید، ولی بازی سهم خوبی از خودش را برای غافلگیر کردن مخاطبان‌‌‌اش در این بخش کنار می‌گذارد. شما در این بازی کنترل ۴ قهرمان بازی را بر عهده با این که اکثر ایده‌های اجرایی بخش پلتفرمر و پازل و معمایی بازی را می‌توان در آثار قدیمی این سبک هم دید، ولی بازی سهم خوبی از خودش را برای غافلگیر کردن مخاطبان‌‌‌اش در این بخش کنار می‌گذارد.دارید که با یک دکمه بین هر کدام تغییر هویت می‌دهید. هر بار که شخصیت‌تان بمیرد، می‌توانید با یکی از سه شخصیت باقی‌مانده به بازی بلافاصله ادامه دهید و پس از مدتی با ضربه به روح شخصیت از پا درآمده، وی را به جریان بازی برگردانید. اگر هم هر ۴ شخصیت خود را پشت هم از دست بدهید، باید از چک پوینت‌های مخصوص هر مرحله که تعدادشان کم و فاصله‌شان زیاد به بازی ادامه دهید که مجازات سنگینی برای این‌گونه‌‌‌ اشتباه مهلکی است. خوشبختانه بازی به گونه‌ای طراحی شده که در معدود مراحلی از بازی و بیشتر باس فایت‌ها نتوان شخصیت‌های کشته شده را احیا کرد و به حدی رسید که هر چهار شخصیت با هم بمیرند. مورد آزاردهنده این است که تفاوت شخصیت‌ها در مواجهه با موانع به شدت کم است و تقریباً به غیر از موارد خاص که بازی به شما مستقیم می‌گوید که باید از کدام قهرمان استفاده کنید تا پیشروی کنید، در بقیه موارد هر چهار قهرمان خاصیت یکسانی دارند. چه از لحاظ مبارزاتی که به آن خواهیم پرداخت، چه از لحاظ مهارت‌های پرشی و پلتفرمر که تنها فرق چهار شخصیت این‌جاست که دو شخصیت دارای پرش‌های کوتاه ولی دوگانه هستند در حالی که دو شخصیت دیگر دارای پرش‌های یک مرحله‌ای، ولی بلند و همراه با سقوط آرام هنگام پایین آمدن می‌باشند.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)
زاهد روشن‌دل

در بخش مبارزات، همه چیز به سه دکمه ضربات سبک، سنگین و حملات دوربرد ختم می‌شود. و با وجود دکمه جهش بازی در نهایت به یک شیوه استاندارد برای جمع و جور کردن مبارزات هک اند اسلش مانند خود می‌رسد و اجازه می‌دهد بازیکن با ایجاد کومبوهای خاص خود دشمنان را از سر راه بردارد. خوشبختانه تنوع دشمنان بالاست و هر کدام حرکت‌ها و تکنیک‌های خودشان را دارند؛ اما موضوع این‌جاست تنوع کومبو‌ها، میزان جان شخصیت‌های شما و نحوه حمله دشمنان به گونه‌ای است که باعث می‌شود مبارزات زمانی که شما علیه تعداد زیادی دشمن عادی و ضعیف هستید حسابی غیرمنطقی و غیرقابل فهم و خسته‌کننده شود. در عوض وقتی با باس فایت‌ها یا یکی دو دشمن قوی روبه‌رو هستید تمام پتانسیل بخش مبارزات خود را نشان می‌دهد و حسابی از کومبو زدن و جاخالی دادن و پرش در مواقع حساس لذت خواهید برد. توانایی مبارزات ۴ شخصیت در این بخش نیز آن‌چنان با هم متفاوت نیستند با این وجود کومبوهای یکسان با‌‌‌ اشکال متفاوت تنوع خاص خودش را به هر شخصیت داده. در کنار این موارد باس فایت‌های میانی و نهایی هر دنیا در یک کلام بی‌نظیر، حماسی و چشم‌نواز هستند. هر کدام در ضمن امتحان کردن شما با‌‌ترکیبی شگفت‌انگیز از چالش‌های مختص آن دنیا حسابی از لحاظ بصری و روند مبارزه‌شان کاملاً نسبت به دیگر بخش‌های بازی یک سر و گردن مقتدر‌‌تر ظاهر می‌شوند و خاطره انگیز‌‌ترین بخش‌های بازی را به وجود می‌آورند.

بازی از لحاظ بصری خارق العاده است. و از نظر موسیقی نیز یکی از اتمسفریک‌‌ترین موسیقی‌هایی است که می توانید در حوزه فولکور (Folklore) شرق و اساطیر چینی بشنوید. به هیچ وجه نگذارید اسم Unity شما رو گول بزند که با یکی از زیباترین بازی‌های مستقل این ژانر روبه‌رو هستید، همین!

نظر من روی بازی تا حدود بسیار زیادی مثبت است، تا وقتی به بخش دنیای زیرین یا همان Underworld بازی می‌رسیم؛ این جا همه چیز تغییر می‌کند. پلتفرمر بازی آزاردهنده می‌شود، معماها تا حد زیادی محو می‌شوند و مبارزات غیرقابل تحمل. دقیقاً در این دنیا که دنیای سوم بازی نیز است و در اواسط بازی با مراحل آن درگیر می‌شوید چه اتفاقی می‌افتد که بعد و قبل از آن نمی‌افتد. سناریوی این دنیا این‌گونه است که شما وارد دنیای زیرین می‌شوید و به همین سبب قهرمانان داستان اکثر قدرت‌هایشان را از دست می‌دهند و در هیبت بچه‌گانه‌ای تنها با یک قابلیت پرش روبه‌روی موانع موجود در دنیای زیرین قرار می‌گیرند. بعداً نیز قابلیتی می‌گیرند که به هر شخصیت اجازه می‌دهد مانند یک بازی Shoot’em up به دشمنان موجود شلیک کنید. آیا بازی با تمرکز بر روی چند قابلیت مختصر به صورت ناگهانی پلتفرمر بهتری می‌شود؟ خیر؛ آیا Shoot’em up خوبی در مواقع مواجهه با دشمنان می‌شود؟ باز نیز خیر. در کنار این موارد، عناصر معمایی و پلتفرمر جدیدی که در این دنیا به بازی اضافه می شوند مانند ریل‌ها و پلتفرم‌های روح مانند و قرمز و موارد این‌چنینی که به راحتی، اعصاب خردکن‌‌ترین و عذاب‌آورترین بخش‌های تمام بازی‌ هستند. در بازی‌های پلتفرمر همیشه طراحی تک به تک مراحل مهم‌‌ترین جزو بازی را تشکیل می‌دهند. برای همین، وقتی عنوانی مثل Super Mario Odyssey از عهده این کار در کل بازی و حتی محتویات بعد از داستان بازی بر می‌آید، متای ۹۷ می‌گیرد و چندین جایزه بازی سال را از آن خود می‌کند. تا این حد موضوع طراحی مراحل مهم است. ‌‌‌قهرمانان یاغی طراحی مراحل شگفت‌انگیز و غیرقابل باوری در بقیه مراحل خود ندارد که آن را بسیار بالا ببریم. ولی طراحی مراحل بخش دنیای زیرین آن به تنهایی ارزش بازی را حسابی پایین می‌آورند و به تجربه نهایی آسیب زیادی وارد می‌کنند.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

برگردیم به ریمن؟ راستش وقتی به ریمن به عنوان اثری که نزدیک ۶ سال از آخرین باری که تمام‌‌‌اش کردم می‌گذرد، نمی‌توانم به نقاط جزئی زیادی در مورد آن بازی‌‌‌ اشاره کنم. به غیر از چند جای خیلی خاص از بازی چیزی یادم نمی‌ماند طبیعتاً؛ ولی اگر چیزی باشد که نه ۶ سال بلکه ۱۲ و ۱۸ و حتی ۲۴ سال دیگر نیز یادم نرود، احساسات من موقع این بازی است. خنده‌هایی که هنگام نجات دادن دوستان باد کرده‌ام هنگام فرار کردن از هیولاهای کوچکاگر چیزی باشد که نه ۶ سال بلکه ۱۲ و ۱۸ و حتی ۲۴ سال دیگر نیز یادم نرود، احساسات من موقع این بازی است؛ احساساتی که Unruly Heroes موفق نشده آنها را به‌وجود بیاورد. داشتم؛ ذوقی که موقع پیدا کردن هر کدام از موجودات کوچولوی اسیر شده در هر مرحله داشتم؛ رقابتی که با برادرم سر این که چه کسی بیشتر لومز (همین بود اسم واحد پولی بازی؟) در هر مرحله جمع کرده و کتک کاری‌های در لودینگ و… . این حس‌ها هستند که بازی‌ها را جاودان می‌کنند. غم و حزن The Last of Us، حس اکتشاف تکرار نشدنی The Legend of Zelda: Breath of the Wild در گوشه گوشه نقشه‌‌‌اش و آن حس قدرتمند شدنی که لحظه به لحظه در Skyrim حس می‌کردیم. این‌ها احساساتی بودند که بازی‌ها را به بازی‌های شاهکار تبدیل می‌کردند. ‌‌‌قهرمانان یاغی همچین حسی ندارد و اگر فکر می‌کنید انتظار داشتن چنین حسی از یک بازی مستقل‌‌‌ اشتباه و زیاده‌خواهی است، سخت در‌‌‌ اشتباه هستید. احساساتی که من با Binding of Isaac و FEZ و Undertale داشتم اگر قوی‌‌تر از احساساتم پیرامون چهار بازی AAAـی که بالاتر‌‌‌ اشاره کردم نباشد، کمتر نیست. ‌‌‌قهرمانان یاغی بازی خوبی است، کمی فراز و فرود دارد ولی هیچ گاه احساساتی خلق نمی‌کند که به‌یاد ماندنی باشد.

کنسول نینتندو سوییچ (Nintendo Switch)

با وجود فراز و فرود‌های شدید در طراحی مراحل در برخی مناطق و عذاب‌دهنده بودن برخی مناطق از حیث طراحی، به صورت کلی Unruly Heroes عنوانی است زیبا، چشم‌نواز با چالش‌های پلتفرمر و اکشن به خصوص خودش که شما را در خیلی از نقاط خودش، مخصوصاً باس فایت‌های آن، غافلگیر و بهت‌زده می‌کند.

 

Resolution

Platform: Nintendo Switch – Score: 7.5 out of 10

If you can ignore all the peaks and valleys in its level design, Unruly Heroes is a beautiful experience which has got some surprises for you as well.

 

(نقدی که مطالعه کردید، نسخه‌ی منتقدین بازی Unruly Heroes بود که توسط ناشر آن یعنی Magic Design Studios برای دنیای بازی ارسال شده است.)


1 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر