سازندگان بازیهای مستقل این روزها سعی میکنند بهدلیل نداشتن کمپینهای بازاریابی بزرگ و بودجههای کلان، با حداقل امکانات و زمانی که در اختیار دارند، درکنار ایدهای اصلی بازی را از نظر بصری جذاب بسازند. بسیاری از بازیهای مستقلی که الان بین بازیکنان محبوب هستند، اولینبار با طراحی هنری چشمنوازشان توجهمان را جلب کردهاند. بازی پازل ماجراجویی Iris.Fall از آن دست بازیهایی است که شاید درنگاه اول سعی بکند با طراحی هنریش در دل شما جا باز بکند. طراحی سیاه و سفید آشنایی که دارد، درکنار پازلهایی که پیشروی شما قرار میدهد، میتواند چند ساعتی درگیرتان بکند. اما نمیتواند به سطح انتظارتان از یک بازی مستقل خوشساخت نزدیک بشود. با آخرین مقالات بازی و نقد بازی Iris.Fall همراه شوید.
بازی بیمقدمه و گنگ آغاز میشود. شخصیت بازی بیمقدمه به بازیکن معرفی میشود و ناگهان گربهی سیاهی که ورودش بیشباهت به گربهی سابرینا نیست را میبیند که او را به یک ماجراجویی عجیب و شاید سورئال در سرزمین عجایب میبرد. درست مانند دخترک و گربهی سیاهش، مکانیک اصلی هم بیهدف و بدون هیچ پیشزمینهای، راهش را به گیمپلی بازی باز میکند. از همان ابتدا، نه دخترک هدف خاصی را از خوابگردی دنبال میکند، نه بازی میداند که چگونه بازیکن را با خودش همراه بکند. معماها و پازلهایی به این صورت طراحی شدهاند که دخترک باید با کمک سایهاش، راهش را به مکانی که خبر نداریم پیدا بکند. بعضی وقتها راه دخترک با موانعی سد شدهاست که او باید راه را با سایهاش ادامه دهد. بازی با نور و سایه و تغییر بین دو محیط ایدهی جذابی بهنظر میرسد. اما این جذابیت از مرحلهی ایده فراتر نمیرود و درعمل آزاردهنده میشود. طراحی یکنواخت و زیادهروی در استفاده از یک ایدهی خاص برای غالب پازلهای محیطی، باعث شده تا جذابیت آنها بسیار زودتر از چیزی که فکر میکنید از بین برود.
درکنار پازلهای محیطی، پازلهای دیگری هم وجود دارد که حل کردن آنها اغلب نیازمند یک کلید است. پیدا کردن کلید حل معماها، بسیار وابسته به آزمون و خطا است. این مشکل بهقدری بزرگ است که اواسط بازی ممکن است چندبار قبل از اینکه با خود معما آشنا بشوید، صرفاً بهخاطر راحتتر بودن آزمون و خطا نسبت به فکر کردن، آن را حل بکنید. اوایل بازی، معماها و پازلهای محیطی طراحی سطحی و سادهای دارند که حل کردن آنها نیازمند زمان زیادی نیست. اما بعد از چند پازل، سختی آنها بهطرز غیرمعقولی بالاتر میرود. این سختی ناشی از طراحی بد است. با وجود طراحی هوشمندانه ولی ناقص چند پازل، اما آزاردهندهترین بخش این بازی همین پازلهای بیهدف است.
Iris.Fall مانند سابرینای بدون جادو، در سرزمین عجایب بیهویت است. ایدهی اصلی بازی اگر با وسواس بیشتری پیاده میشد، شاید این بازی از بحران بیهویتی که این روزها بهجان بازیهای کوچک و بزرگ افتاده رها میشد.
طراحی هنری بازی که به آن در مقدمه بهعنوان جذابیت اصلی اشاره شد، بهطور در وضعیت مناسبی است. اما بههیچ وجه نمیتواند یک تنه بازی را برای مدت طولانی جذاب نگه دارد. چه بسا اگر کمی وسواس داشته باشید، بهاندازهی گیمپلی بازی میتواند آزارتان بدهد. به کلیت طراحی هنری ایراد خاصی وارد نیست. این بخش با وجود تم تکراری و آشنایی که دارد، اما هنوز بهترین بخش بازی است. طراحی محیطها خوب است و با شخصیت دخترک، مثل یک نقاشی ظاهر میشوند. اما بهخاطر نبودن رنگ و رعایت نشد ارزش یا Value در رنگهای سیاه و سفید، چشم بهدرستی روی تصویر کار نمیکند و درست نمیدانید کجا را باید نگاه کنید. تغییر زاویههای ناگهانی دوربین، باعث میشود بازیکن و هدف مرحله را لحظهای گم کنید. در محیطهای پیچیدهتر و بزرگتر که دوربین با فاصلهی بیشتری از محیط قرار دارد، طراحی مرحلهی بد محیط به راحتی مشخص میشود. فاصله گرفتن دوربین در اصل باید به مشخص شدن مسیر رسیده به هدف به بازیکن کمک بکند. اما در این بازی بهجای کمک کردن، میتواند بازیکن را گمراه بکند.
علاوهبر مشکلات هنری و طراحی مرحله، بعضی از ایرادات فنی در گرافیک بازی به وضوح دیده میشوند. بهعنوان مثال روی هم افتادن سایهی شخصیت بازی، با بقیهی سایهها، ایرادی است که در همهجای بازی دیده میشود. انیمیشنها مصنوعی و روباتیک هستند و صدمهی جدی به طراحی هنری بازی میزنند. جدا از انیمیشنهای بد و مضحک دخترک و گربه، انیمیشنهایی که در محیط دیده میشوند هم ایراداتی غیرقابل چشمپوشی دارند. در یکی از محیطهایی که به مدت طولانی در آن گرفتار هستید، چرخ دندههای بزرگی وجود دارد که تحرک زیادی به تصویر میدهند. در انیمیشن چرخش چرخدندهها، لگد و پرشی وجود دارد که نشاندهنده لوپ (Loop) نبودن حرکت آنهاست. این مورد با توجه به مدت زیادی که در این محیط خاص هستید، از بدترین نکات بازی است که شاید تا آخر بازی آن را فراموش نکنید.
Iris.Fall مانند سابرینای بدون جادو، در سرزمین عجایب بیهویت است. ایدهی اصلی بازی اگر با وسواس بیشتری پیاده میشد، شاید این بازی از بحران بیهویتی که این روزها بهجان بازیهای کوچک و بزرگ افتاده رها میشد. پازلهای هوشمندانهای که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است، درکنار طراحی هنری قابل قبول بازی، شاید تنهای نکتهی مثبت بازی باشد. اگر همین درکنار همین نکات مثبت، بهدنبال سفری سورئال با پازلهای متعدد هستید، میتوانید با Iris.Fall چند ساعت سرگرم بشوید.
Platform: PC – Score: 4 out of 10
Iris.Fall is like Sabrina the witch, but without her magic. the main concept of the game is good, but the way that producers put it together and create the whole game lack a lot. beside its gorgeous art design and surreal theme of the game, it really haven’t anything else to offer.
(نقدی که مطالعه کردید نسخه منتقدین بازی Iris.Fall بود که توسط ناشر و سازنده آن، NEXT Studios برای دنیای بازی ارسال شده است.)