نقد بازی My Time at Portia
اگر مثل من خاطرات شیرین بازیهایی مثل Harvest Moon در پس ذهنتان جا خشک کرده است، احتمالا با معرفی هر بازی جدیدی که حال و هوای آنها را دارد ذوق زده میشوید و تلاش میکنید این کلیشهی زندگی روستایی را دوباره تکرار کنید تا شاید باز هم درون روستایی گرم و صمیمی و میان آدمهای بیریا و مهربان، جایی که پاداش زحماتتان را خواهید گرفت و با موسم جشنها و فستیوالها خستگیتان را در خواهید کرد، با تلاشهایتان طعم پیشرفت را بچشید. بازی My Time at Portia مثل اکثر عناوین دیگر سبک شبیهسازی زندگی در روستا، اساسا بر پایهی ساختار گیمپلی توسعهمحور نیای پرآوازهی خود، یعنی Harvest Moon شکل گرفته است. اما سعی کرده گامهایی بلندتر بردارد و با زمینهی داستانی متفاوت و عرضهی آن در یک دنیای بزرگ سهبعدی و زیبا و حتی صداگذاری روی شخصیتها، تجربهای جدید از زندگی روستایی ارائه دهد. در ادامه با آخرین مقالات بازی و نقد و بررسی بازی My Time at Portia با دنیای بازی همراه باشید.
(این نقد پس از ۸۰ ساعت تجربهی این بازی (نسخهی ۱.۰) روی پلتفرم PC نوشته شده است.)
دوباره خانهی پدری
داستان با همان کلیشهی همیشگی آغاز میشود. پدر شما از خود، خانه و کارگاهی در جوار روستای «پُرشیا» (Portia) به جا گذاشته است و شما وظیفه دارید آن را به رونق برسانید. روستای پُرشیا اما یک روستای معمولی نیست؛ این مکان زیبا روزگاری پذیرای تمدنی بزرگ و پیشرفته بوده که به دلایل نامعلومی از بین رفته، اما آثار و بقایای آن هنوز به جا مانده است. پُرشیا در واقع روی خرابههای باستانی این تمدن عظیم بنا شده است.
همچون بازیهای سبک شبیهسازی زندگی در روستا نظیر Harvest Moon و Stardew Valley، در بازی My Time at Portia نیز وظیفه دارید با جمعآوری منابع با ابزارهای مناسب مثل تبر و کلنگ، ارتقاء ابزارها و خانه و ساختن انواع و اقسام وسیله، ارتباط با اهالی روستا و انجام مأموریتهای مربوط به روستا یا اشخاص، کارگاه و زندگیتان را ارتقاء دهید و با همراهی قصههای پُرشیا، سر از اسرار تمدن گذشته و اهالی روستا در بیاورید.
برخلاف سنت بازیهای این سبک، بازی My Time at Portia در جهانی سهبعدی و بزرگ طراحی شده و حتی برای شخصیتها صداپیشه هم در نظر گرفته شده است که این نشان از بلندپروازی استودیو Pathea دارد. جهان بازی زیبا است و طراحی خوبی دارد، طوری که هر از چندگاه میتواند شما را در چشماندازهایی متوقف کند تا مشغول تماشای منظرهی دیدنیاش شوید. روستای پُرشیا با معماری دلپذیر و خانههای رنگارنگش در کنار برجهای عظیم و متروک تمدن گذشته که مثل صخرههایی بلند از پشت روستا بیرون زدهاند، تضاد جالبی را شکل داده است. محیط بازی زیبا طراحی شده و تنوع خوبی دارد و گشتوگذار در روستا یا چمنزارهای وسیع اطراف روستا با بازتاب نور درخشان آفتاب و تماشای پسزمینهی غروب خورشید با حس خوبی همراه است. البته نباید انتظار بافت، فیزیک و انیمیشن فوقالعاده را از این بازی داشته باشید. بافتها کیفیت بالایی ندارند؛ طوری که محیط در جاهایی از نزدیک توی ذوق میزند، اما با توجه به پورت این بازی برای پلتفرم Nintendo Switch و شکل کژوال بازی، در اینباره گلایهی چندانی نمیتوان داشت. اما به هر حال در رابطه با انیمیشنها و فیزیک، جا برای بهبود بود. طراحی شخصیتها، به ویژه طراحی دوبعدی آنها در منوی بازی، قابل قبول است و بعد از مدتی میتوان شخصیت اکثر افراد روستا را پیدا کرد. روی هم رفته، گرافیک My Time at Portia از نظر هنری خوب و از نظر فنی به جز چند مشکل جزئی قابل قبول است.
بازیکن به روال بازیهای سبک زندگی در روستا با گذر روزها و چهار فصل ۲۸ روزهی تقویم که یک سال را تشکیل میدهد پیش میرود. محیط بازی در هر فصل با تغییراتی همراه میشود که باعث تنوع محیط بازی شده و آن را از یکنواختی در میآورد. برخلاف بازیهای قبلی امکان تنظیم سرعت گذر زمان در بازی وجود دارد که میتواند گزینهی بسیار کارآمدی باشد. به صورت پیشفرض، هر یک دقیقه در جهان بازی معادل یک ثانیه است (همچون بازی Stardew Valley، که بر اساس آن یک روز حداکثر بیست دقیقه طول میکشد) اما میتوان این سرعت را نصف کرد. از آنجایی که نورپردازی بازی پویا است و خورشید در آسمان حرکت میکند، با سرعت پیشفرض، سایههای روی زمین به سرعت حرکت میکنند که جلوهی چندان خوشایندی ندارد. کما این که با این سرعت معمولا نمیتوان به همه کارهای روزمره رسید و به همین علت ترجیح دادم با سرعت گذر زمان کندتر، بازی را انجام دهم.
ساخت و ساز پررنگتر از کشاورزی
یکی از اصلیترین تفاوتهای My Time at Portia با بازیهای قبلی، کمرنگ شدن نقش تجربهی کشاورزی در بازی است.برخلاف بازی Stardew Valley و Harvest Moon، متاسفانه در این بازی به کشاورزی و مکانیزمهای مربوط به آن به خوبی توجه نشده و لذا کاربران از تجربهی این امر لذت بخش، آنطور که باید و شاید، محروم خواهند ماند. اگر در Harvest Moon و Stardew Valley زراعت اصلیترین راه کسب درآمد بود، در اینجا شاید آخرین اولویت باشد. در آغاز بازی برخلاف اکثر بازیهای این سبک زمین بزرگی در اختیار ندارید و به همین نسبت امکانات کشاورزیتان محدود خواهد بود. برای خرید و گسترش زمینتان به مبالغ هنگفتی نیاز دارید که این حتی کار کشاورزی را سختتر میکند. علاوه بر این، در این بازی عملا نمیتوانید روی زمین چیزی بکارید (!) و برای کاشت گیاهها و حتی درختها نیاز به گلدانهای مخصوص دارید که کشاورزی را بهنسبت بدقلقتر، و از نظر من، بی روحتر کرده است. حتی دیگر خبری از آبدادن روزانه به گیاهان و حتی پژمردن آنها نیست؛ اگر گیاهان را در فصل مناسب بکارید بدون نیاز به آبیاری رشد میکنند و اگر به آنها کود بدهید پربارتر میشوند. در کل، اگر کشاورزی برایتان مهم است، My Time at Portia چیز زیادی برای عرضه به شما ندارد. حتی گیمپلی مربوط به پرورش مرغ و اردک و گاو و گوسفند چیز تازهای ندارد و بسیار ساده و پیشپا افتاده است و بعد از مدتی تکراری میشود. کما این که ارتباط چندانی بین دستگاههای بازی و کار مرزعهداری و دامداری وجود ندارد؛ این که مثلا بتوان از شیر گاو پنیر درست کرد و از این طریق درآمد داشت. علاوه بر این، مشکلات ریز دیگری هم وجود دارد که بازیسازان آنها را نادیده گرفتهاند. مثلا اردک برای رشد نیاز دارد که در کنار آب زندگی کند (برکه یا رود) اما در این بازی به راحتی میشود اردک را در زمین خالی پرورش داد. حتی امکان سادهای مثل نامگذاری روی حیوانات هم ندارید که این میتواند در ایجاد ارتباط با آنها اثر منفی داشته باشد و آن رابطهی احساسی بین بازیکن و حیوانات را از بین ببرد.
برخلاف محدودیتهایی در بخش کشاورزی، تا دلتان بخواهد در My Time at Portia میتوانید ابزار بسازید. از کوره و دستگاههای تراشکاری و دوزندگی گوناگون که برای آماده کردن مواد ساخت و ساز به آنها نیاز خواهید داشت تا ابزارهایی مثل چراغ روشنایی، ایستگاه و آسیاب انتقال آب که برای ارتقاء امکانات روستا به آنها نیاز دارید. یکی از مهمترین جنبههای مثبت گیمپلی My Time at Portia در همین جا است. بازیکن میتواند بهتدریج با پیشرفت در بازی علاوه بر خانه و کارگاه خود، روستا را هم ارتقاء بدهد. از ارتقاء ایستگاههای ترابری و چراغهای روشنایی در روستا گرفته تا سیستم انتقال آب و پلهای مواصلاتی، که ظاهر روستا و پیرامونش را تغییر خواهد داد. تعداد و تنوع این ابزارها بسیار زیاد است و بخش عمدهای از گیمپلی بازی به ساختن این دستگاهها اختصاص دارد. ساختن این دستگاهها معمولاً روند لذتبخشی است و پیچیدگیهای خاصی دارد که با تعادل خوبی شما را با تمامی منابع موجود در بازی، از انواع منابع طبیعی مثل سنگ، چوب، پشم و استخوان حیوانات وحشی گرفته تا انواع و اقسام منابع مصنوعی مثل چسب و تراشههای الکتریکی، درگیر میکند.در واقع هر چیزی در این بازی جایی به کارتان خواهد آمد پس بهتر است هر چیزی که میبینید را در کولهپشتیتان بریزید.
آشپزی بخش دیگری از این بازی است. پس از ساختن یک دیگ آشپزی میتوانید با یادگیری دستور پخت کلی غذای مختلف از Diango (هر روز تنها میتوانید یک دستور پخت را از او یاد بگیرید)، غذاهای مختلفی درست کنید. سیستم تهیهی غذا در My Time at Portia سیستمی ساده و کارآمد است. برای آماده کردن هر غذا کافی است طبق دستورالعمل، مواد لازم را به ترتیب و با تعداد تعیینشده به دیگ آشپزی اضافه کنید و قبل از آن که غذا بسوزد آن را از روی شعله بردارید. این غذاها میتوانند حین مبارزات و معدنکاری استفاده شوند و بر میزان جان، استقامت، قدرت هجومی یا تدافعیتان اضافه کنند. البته، از آنجایی که مبارزات بازی چالش بالایی ندارد شاید چندان نیازی به این غذاها نداشته باشید، کما این که احتمالا همیشه کلی چیزهای آماده، مثل عسل، میوه و غیره، در کولهپشتیتان وجود دارد که نیازی به درست کردن غذا نداشته باشید. شاید این غذاها در جای دیگر کاربرد بهتری داشته باشند. هر فرد در روستا هر از چند گاهی غذایی را هوس میکند که اگر آن را برایش مهیا کنید رابطهتان با او بهبود مییابد.
فناوری خوب است یا بد؟
هر یک از دستگاهها و ابزارها بر اساس یک فرمول خاص ساخته میشوند که برای پیدا کردن آنها نیاز است اول به مرکز علمی روستا سر بزنید. Petra و همکارش در مرکز تحقیقاتی روستا در ازای Data-diskهای به جامانده از تمدن گذشته، که با کاوش در معادن زیرزمینی به دست میآیند، نقشهی دستگاههای مدرن تمدن پیشرفتهی گذشته را برایتان در میآورند. رهبر مذهبی روستا، «لی» (Lee)، اما از این روند راضی نیست چرا که معتقد است همین پیشرفتها باعث نابودی تمدن گذشته شده است و میتواند ما را نیز به نابودی بکشاند. او از رباتهایی میگوید که در آغاز بیخطر به نظر میرسیدند اما بعدا خوی تهاجمی پیدا کردند. لی در کلیسا و میدان روستا با سخنرانیهایش نسبت به خطرات احتمالی این پیشرفتهای فنی هشدار میدهد و از شما میخواهد که به جای تحویل دادن Data-diskها به مرکز علمی، آنها را به کلیسا تحویل دهید. تقابل مرکز علمی و مرکز مذهبی روستای پُرشیا تقابلی جالب و جدید در این شکل از بازیها است که ظرفیتهای خوبی برای پیشروی داستان ایجاد کرده است.
تعامل با اهالی روستا
از مهمترین مؤلفههای گیمپلی My Time at Portia تعامل با اهالی روستا است. به روال معمول شما یک پسر/دختر جوان و مجرد هستید و در روستا چند دختر/پسر مجرد حضور دارند که به تدریج و با عمیقتر شدن روابط میتوان با یکی از آنها ازدواج کرد و همخانه شد. کمابیش هر یک از این افراد شخصیت و کمابیش ظاهر متمایزی دارند که میتواند اکثر سلایق را پوشش دهد. مثلا Emily همراه مادربزرگش در مزرعهای بزرگ زندگی میکند. Nora دختری شهری است که از سر علاقهاش در اینجا ماندگار شده و خود را وقف کلیسا کرده است. Ginger دختر نازپروردهی شهردار است و Sam خوی جنگجو دارد و اهل ماجراجویی است. در سمت پسرها، مثلا Gust پسر شهردار و علاقهمند به معماری و نقاشی است و زیاد با کسی اخت نمیشود. Arlo جوانی خوشتیپ و ماجراجو است و Oaks پسری بهاصطلاح جنگلی است که در طبیعت همراه «بابا خرسه» زندگی میکند. شخصیتپردازیها عموما خوب هستند و بهتدریج با پیشرفت در بازی با جزئیات شخصیتی هر یک از افراد آشنا خواهید شد. مثلا Albert خیلی نگران ظاهرش است و حس میکند که دخترها ظاهرش را نمیپسندند. یا مثلا پس از مدتی متوجه میشوید که Ginger در عین متانت و آرامشی که دارد عاشق ماجراجویی است.
با پیشرفت در رابطهی دوستی با افراد میتوانید اطلاعات بیشتری دربارهی گذشته و گرایشهای هر یک از آنها کسب کنید. به روال معمول، حرف زدن با افراد، هدیه دادن به آنها، بازی کردن با آنها (میتوانید سنگکاغذقیچی بازی کنید یا مبارزهی تنبهتن!) و انجام درخواستها و مأموریتهاشان روابطتان را بهبود میدهد.با ایجاد رابطه و دوستی با افراد حاضر در مزرعه میتوانید در برخی کارها از قبیل تخفیف در داد و ستدها و معاملات و همچنین شناخت افراد دیگر بسیار بهتر عمل کنید. این بهبود روابط در مورد هر فرد مزایایی دارد. مثلا برخی محصولاتشان را با تخفیف به شما میفروشند یا از سوی برخی دیگر هدایایی اسرارآمیز دریافت خواهید کرد. همچون بازیهای قبلی سطح روابطتان با دیگران با قلب (درمورد افرادی که میتوان با آنها ازدواج کرد) یا ستاره مشخص میشود. سرعت پیشرفت روابط بسیار کند (و خوب) است طوری که شاید بعد از صد ساعت بازی تنها بتوانید هشت قلب از ده قلب کسی که روی بهبود رابطه با او تمرکز دارید پر کنید. این روند کند باعث میشود درکی عمیقتر نسبت به اهالی روستا پیدا کنید و فرصت پیدا کنید وقت بیشتری با آنها بگذرانید و آنها را بهتر بشناسید. هر فرد در خانواده یا گروه بهخصوصی حضور دارد که اگر رابطهی شما با او بهبود پیدا کند روابطتان با کل گروه او نیز بهبود خواهد یافت. به عنوان مثال، در صورت بهبود روابط با Nora روابطتان با Lee هم بهبود پیدا میکند یا برعکس، چرا که هر دو در کلیسا مشغول هستند. با پیشرفت در رابطه میتوانید با دوستانتان قرار بگذارید (بهتر است خوشقول باشید!)، ژستهای جالبتری برای دوربین بگیرید (عکاسی یکی از امکانات خوب بازی است!) و به تدریج روابط عمیقتری را تجربه کنید. روند قرارها یکی از بخشهای جالب بازی است. با شروع هر قرار شما تعداد بخصوصی Action Point در اختیار دارید که تعدادش با لباسی که میپوشید یا ویژگیهای دیگرتان میتواند بالا یا پایین برود. طی قرار، Action Pointها را میتوانید در جاهای بهخصوصی استفاده کنید. مثلا میتوانید دارت بازی کنید و مهارتتان را به رخ دوستتان بکشید، با او تاببازی کنید، فشفشه هوا کنید یا زیر درخت بنشنید و گفتوگو کنید یا کارهای دیگر. بستگی به شما دارد که Action Pointها را در چه جاهایی به کار میگیرید. اگر آنها را به خوبی استفاده کنید دوستتان راضی از قرار بیرون خواهد رفت و روابطتان بهبود چشمگیری پیدا میکند. با وجود این که این بخش طراحی نسبتا خوبی دارد، اما حتی جای کار بیشتری هم داشت. دوست داشتم بخشهای رقابتی و تعاملی بیشتری وجود داشته باشد، مثلا بازیهایی مثل دارت را میشد دونفره هم بازی کرد. انجام یکنفرهی این بازی لذت بازیهای دونفره مثل تاببازی و الاکلنگ را ندارد. انجام ندادن بهموقع مأموریتها و دادن هدیههای نامناسب میتواند روابطتان با دیگران را بدتر کند. هر کسی چیزهایی را دوست دارد و چیزهایی را دوست ندارد. بهتر است در انتخاب نوع هدیهای که میدهید دقت کنید!
علاوه بر آدمهای دوستداشتنی روستا با چند آدم ظاهراً بدجنس هم برخورد خواهید داشت که میتوانند برایتان دردسر بسازند یا در کارتان اختلال ایجاد کنند. مثلا Higgins، که رقیب اصلی شما در کار است و اگر دیر بجنبید و به مأموریتهای درخواستی روستا، که صبح هر روز روی تابلو اعلانات داخل ساختمان دهداری نصب میشوند، کمی دیر سر بزنید او زودتر از شما مأموریتهای خوب را بر میدارد. یکی از اهداف اصلیتان این است که کارگاهتان را بهترین کارگاه پُرشیا کنید. اما قبل از این باید کارگاه پرتلاش Higgins را شکست دهید، که کار واقعا دشواری است. رقابت با Higgins یکی از اصلیترین چالشهاتان در My Time at Portia خواهد بود!
بعضی شخصیتها در بعضی دیالوگها صداپیشه دارند که این میتواند در شکلگیری شخصیتشان نقش داشته باشد. اما این که یک خط دیالوگ صداپیشه داشته باشد و خط بعدی نه، کمی آزاردهنده است و ترجیح میدادم یا در کل صداپیشهای وجود نداشته باشد یا صداگذاریها به صورت کامل انجام شود. با توجه به حجم نسبتا زیاد دیالوگها به نظر میرسد استودیو Pathea به عنوان یک استودیوی مستقل قدم بسیار بلندی برداشته است. امیدوارم با آپدیتهای بعدی این بخش ناتمام بازی کاملتر شود. روی هم رفته، اگر از برخی کمبودهای فنی چشم بپوشیم تعامل با روستاییان یکی از لذتبخشترین بخشهای بازی است و میتواند شما را در پُرشیا نگه دارد و انگیزهی بهبود رابطه با این آدمهای دوستداشتنی و پی بردن به اسرارشان میتواند اصلیترین دلیل گذر دهها ساعتی باشد که در اینجا مثل برق میگذرد.
بخشهای دیگر بازی
My Time at Portia گیمپلی متنوعی دارد. شما در این بازی علاوه بر ساختوساز، کشاورزی و تعامل، میتوانید با دشمنان مبارزه کنید، زمین را بکاوید، کلکسیون جمع کنید، ماهیگیری کنید، عکس بگیرید و در فستیوالها بدرخشید.
با مبارزه با موجودات مختلف، از موشها و دشمنان بدقوارهی فاضلاب تا انواع موجودات وحشی، میتوانید غنائم بهخصوصی به دست بیاورید. برای افزایش قدرتتان میتوانید سلاحهای بهتری در کارگاهتان بسازید یا آنها را از جاهای دیگر به دست بیاورید. همچنین با level up و پوشیدن لباس و متعلقاتی مثل گردنبند و عینک میتوانید قدرتهای مبارزه و دفاع خود را ارتقاء دهید. رویهمرفته، مبارزات My Time at Portia، چه از لحاظ تنوع و طراحی سلاحها و چه از نظر سیستم و تکنیک، چندان به دلم ننشست. در صورتی که همسطح با دشمنان پیش بروید این مبارزات چالش چندانی ندارند و فقط کافی است نزدیک آنها بشوید و یک کلید را پشتسرهم بزنید تا از بین بروند. فقط در مورد دشمنهایی با سطح یا لول بالاتر شاید به مشکل بربخورید اما در کل، سیستم مبارزات از لحاظ تاکتیکی چندان قوی طراحی نشده و بیشتر مناسب بچههای کوچک است که با فشردن دائم یک کلید همهی دشمنان را تار و مار کنند.
بخش مهم بعدی، گیمپلی کاوش در معادن است. همچون بازی Minecraft میتوانید به دل زمین بزنید و با حفر زمین به منابعی مثل سنگ، آهن، آلومینیوم و عناصر دیگر و نیز چیزهایی باقیمانده از تمدن گذشته دست پیدا کنید. نکتهی جدید به کارگیری نوعی دستگاه اسکنر هنگام معدنکاری است که کار کاوش اشیاء را راحتتر میکند. این دستگاه برای معدنکاری بسیار مفید است و با پیشرفت در بازی میتوان آن را ارتقاء داد. در کل، معدنکاری با کمک دستگاه اسکنر در عین سادگی میتواند ساعتها شما را به خود مشغول کند. به هر حال، معدنکاری با اضافه شدن دشمنان پرچالش زیرزمینی میتوانست تجربهی جالبتری باشد. جدا کردن بخش مبارزات و معدن به نظرم تصمیم درستی نبوده. عنصر ریسکپذیری و خطر از دست دادن منابع در معدن به گمانم بخش مهمی از لذت کاوشهای زیرزمینی است که در My Time at Portia عملا از بین رفته است.
حین کاوش در معدن علاوه بر منابع طبیعی و اشیاء کاربردی، تکههایی از اشیاء باستانی و هنری تمدن پیشین را نیز خواهید یافت. با کنار هم قرار دادن این تکهها در دستگاهی مخصوص واقع در مرکز علمی روستا به اصل آثار دست پیدا خواهید کرد که معمولاً طراحی جالبی دارند و گاهی ابعاد شگفتانگیزی به خود میگیرند. کاربرد اصلی این اشیاء را از اواسط بازی خواهید فهمید، زمانی که موزهی روستا به دست شهردار افتتاح میشود؛ موزهای که هیچ شیء باستانی و هنری در خود ندارد و این وظیفهی شما است که این موزهی بزرگ را پر کنید. همان طور که از وسعت این موزه پیدا است تعداد این اشیاء باستانی و هنری فراوان است. اگر جمعآوری کلکسیون هنری موزهی پُرشیا به دغدغهتان تبدیل شود این بخش ساعتها شما را به خود مشغول خواهد کرد و شناخت تمدن پیشین شاید مهمترین عامل برای ادامهی کاوش در معادن باشد.
بخش دیگر، گیمپلی مربوط به ماهیگیری است که راه خوب و سادهای برای کسب درآمد است. در بخشهای مختلفی از نقشه، رودخانه، برکه یا اقیانوس ماهیهای مختلفی وجود دارند که برای گرفتن برخی از آنها نیاز به قلاب مخصوصی دارید. بهجز یکی دو مورد، گرفتن باقی ماهیها چالش چندانی ندارد. انتظار مطالعه در کتابخانه دربارهی ماهیهای خاص و رمز و رازهاشان، مثل آنچه در بازی Stardew Valley تجربه کرده بودیم، یا حتی یادگیری ماهیگیری پیش ماهیگیران روستا را هم نباید داشته باشید. در کل، باید گفت My Time at Portia سیستم ماهیگیری چندان جالب توجهی ندارد و هنوز هم سیستم سادهی ماهیگیری Stardew Valley در عین سادگی یکی از بهترین و پرچالشترین سیستمهای ماهیگیری در میان بازیهای کامپیوتری است.
اما بخش جدیدی به گیمپلی این سبک از بازیها اضافه شده است و آن چیزی نیست جز عکاسی. Mei که خبرنگار روستا است، از اواسط بازی یک دوربین به دست شما میدهد که گذشته از برخی مأموریتها که در آنها باید از سوژههای بخصوصی عکاسی کنید میتوانید با این دوربین از هر چه که دلتان میخواهد عکس بگیرید. عکاسی به دو شیوه انجام میپذیرد. عکاسی از سوژههای انسانی، که در این حالت افراد روبهروی دوربین ژست میگیرند تا عکسشان گرفته شود. هر چه که با افراد صمیمیتر باشید میتوانید ژستهای بیشتر و صمیمیتری با آنها داشته باشید. علاوه بر این، در بخشهایی از بازی میتوان عکسهای دستجمعی نیز تهیه کرد که در نوبهی خود جالب است. همچنین میتوانید به صورت آزاد و از سوژههایی متفاوت عکاسی کنید؛ سوژههایی مثل منظره، معماری و غیره. موضوعات عکاسی بیشمار هستند و فقط کافی است ذائقه، مهارت و تخیلتان را به کار بگیرید تا متوجه شوید که چقدر این بخش میتواند سرگرمکننده باشد. این بخش از بازی را خیلی دوست داشتم چرا که عاشق عکاسی هستم و توانستم عکسهای فراوانی طی بازی تهیه کنم. مرور این عکسها پس از تجربههای متفاوت بازی لذتبخش است.
و در آخر، فستیوالها؛ طبق سنت بازیهای شبیهسازی روستا در هر فصل فستیوالهایی وجود دارد که میتوانند حال و هوای بازی را از یکنواختی در بیاورند. در هر فصل My Time at Portia کمابیش دو فستیوال یا جشن وجود دارد. موقع فستیوالها همهی اهالی روستا دور هم جمع میشوند و بازیها یا سنتهایی را به جا میآورند. برخی از آنها مثل مسابقهی اسبدوانی و مبارزهی تنبهتن در رینگ جنبهی رقابتی دارند و در صورت پیروزی در آنها ژتونهای خاصی دریافت خواهید کرد که با آنها میتوانید کالاهای بهخصوصی مثل لباس یا لوازم دکوری خانه بخرید. فستیوالها تنوع نسبتا خوبی دارند و در بعضی بخشها مثل بخش ضیافت ارواح، سکوت برای از دست رفتگان و هوا کردن بالن آرزوها، مبارزه در رینگ و شرطبندی روی برنده، بخش رقابت محصولات کشاورزی، جشن ماهیگیری در بهار و برفبازی در زمستان میتوانند تجربههای شیرینی رقم بزنند. اما رویهمرفته بخش فستیوالها شاید نتواند توقعات کسانی که تجربهی فستیوالهای بهیادماندنی بازی Harvest Moon را دارند برآورده کند. به ویژه بخشهای رقابتی مثل مبارزه در رینگ و مسابقهی اسبدوانی عملا هیچ چالشی ندارند. استودیو Pathea از جزئیاتی در بخش فستیوالها غافل مانده که اگرچه شاید به چشم نیایند اما میتوانند تأثیرگذاری این رویدادها را بسیار افزایش دهند. به عنوان مثال، حین رویدادی مثل مبارزه در رینگ وقتی با افراد مختلف که برای تماشای مبارزهی بعدی دور رینگ جمع شده بودند صحبت میکردم دربارهی هر چیزی حرف میزدند جز مبارزه! دوست داشتم حرفهای بیشتری در رابطه با فستیوالها از زبان اهالی روستا بشنوم.
گزینههای شخصیسازی
در My Time at Portia سعی شده تا جای ممکن عناصر نقشآفرینی وارد بازی شود و هر شخص تجربهی متفاوت خود را داشته باشد. در آغاز بازی امکان این را دارید چهرهی شخصیت مورد نظر خود را شخصیسازی کنید و در طول بازی امکان خرید لباسهای متنوعی را خواهید داشت و میتوانید در آرایشگاه یکی از برادران هفتقلوی روستا با نام sanwa شکل موهای خود را دوباره تغییر دهید. گزینههای دکور خانه فراوان هستند. در مغازهی Paulie (مرد هیکلی و بدنسازی که در کار دکور و دیزاین است)، پیش فروشندهی دورهگرد که اواخر هر فصل به روستا سر میزند، یا جاهای دیگر میتوانید کلی وسایل خانه بخرید یا آنها را خودتان بسازید و بسته به سلیقهتان درون یا بیرون خانه بچینید. حیاط خانه را احتمالا با دستگاههای مختلف، گلدان یا تندیسهای هنری پر خواهید کرد و شاید بخواهید اصطبل اسب در آن بسازید یا مرغ و اردک و گاو و گوسفند نگهداری کنید. با پیشرفت در بازی و کسب درآمد کافی میتوانید زمین بیشتری بخرید و مزرعه و کارگاهتان را توسعه دهید. در کل، گزینههای شخصیسازی My Time at Portia کافی به نظر میرسند اما دوست داشتم این بازی گزینههای بیشتری در زمینهی طراحی مزرعه در اختیارم قرار میداد؛ مثلا امکان کاشت روی زمین و کار با ابزار درو و کندن علفهای هرز، بخشبندی و حصارکشی، ساختن مسیر پاکوب، آبپاش، مترسک و غیره.
و این داستان ادامه دارد
My Time at Portia ویژگیهای بسیاری دارد که نوشتن و خواندن دربارهی همهی آنها مثل بازی کردنشان وقت زیادی میخواهد. در این بررسی سعی کردم تا جای ممکن همهی جزئیات قابل نقد را طرح کنم، از نوآوریها گرفته تا کمبودها. اما همچنان شاید جزئیات قابلذکری ناگفته باقی مانده باشد. My Time at Portia به عنوان یک بازی نقشآفرینی شبیهسازی زندگی در روستا گامهای بلندی برداشته است و فروتنانه سعی کرده مجموعهای کامل و پرمحتوا در اختیار مخاطبانش قرار دهد. اما به هر حال این بلندپروازی باعث شده است بخشهایی از بازی عمق لازم را نداشته باشند و بازی در جاهایی، به ویژه بخش مبارزات، چالش لازم را پیش روی بازیکن قرار ندهد. شاید از همان اول بازی برخی کمبودها خود را نشان دهند و حتی در جاهایی حس شود که بازی نیمهکاره مانده است. اما وجود برخی نوآوریها، مثلا در زمینهی روابط اجتماعی و بستر داستان، تنوع بالای گیمپلی، تعادل خوب در طراحی گیمپلی ساخت دستگاههای متعدد و متنوع که بهتدریج هم کارگاه و هم روستایتان را ارتقاء خواهند داد، پیشرفت در روابط با اهالی روستا و کشف اسرار آنها، محتوای فراوان بازی و لذت ماجراجویی و کشف مناطق جدید در جهان زیبای بازی کاری میکند که دنیای پُرشیا جزئی از زندگیتان شود و پس از هفتاد ساعت همچنان بخواهید ادامهاش دهید؛ شاید برای هفتاد ساعت دیگر! به راستی که این بازی ویژگی اصلی نیاکان خودش را به ارث برده است؛ هیچ وقت تمام نمیشود!
مدال: نیکوتین
Resolution
Platform: PC – Score: 7.5 out of 10
Overall, as an RPG simulation game, ‘My Time At Portia’ was an ambitious game in its genre from ‘Pathea’ studio which could successfully provide gamers with a great, memorable experience. Not a perfect, flawless game though, My Time at Portia indeed was full of innovations like, social ties which was undoubtedly splendid, game-play variation, delightful experience of adventures and exploration, and etc. However it should be noted, if you are really into agriculture things, this game -though not that bad- didn’t really perform well in this particular case and also due to its doddle challenges, this game may not be of interest to you.
(نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی My Time at Portia بود که توسط ناشر آن یعنی Team17 Digital Limited برای دنیای بازی ارسال شده است.)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام ببخشید من این بازی رو تازه نصب کردم و دوتا سوال داشتم :
من تو ساخت grinder گیر کردم میشه بگید old parts رو از کجا میتونم پیدا کنم؟
و میشه میدونید چیز های مورد علاقه Gust چیه به دست آوردن قلب مردم شهر واقعا به شدت سخته
ممنون بابت نقد خوبتون.
به تمامی نکات به درستی اشاره کردید
از دید من اول بازی خیلی کند پیش میره و یکم اذیت کنندس. واقعاً این بازی پتانسیل خیلی بالایی داره که میتونست خیلی بهتر از اینا بشه. امیدوارم در اینده محتوای بیشتری اضافه بشه و یا تو نسخه های بعدی تغییرات خوبی رو انجام بدن. در کل بازی خوبیه و میتونه اینده خوبی داشته باشه