نقد بازی The Padre
بازیساز مستقل
بازی «پادره» (The Padre) ساخته استودیوی «شاتگان وید گلیترز» (Shotgun with glitters) است که یک تیم بازیسازی مستقل و مجازی است. اعضای این تیم از راه دور و در اقصا نقاط دنیا حضور داشته و بازی را به صورت دورکاری ساختهاند. نکتهای که برای بسیاری از جوانان بازیساز ایرانی قابل تامل بوده و امکان استفاده از این روش برای آنها جهت همکاری با بازیسازان بینالمللی با توجه به شرایط موجود، امکانی قابل توجه است. اما در ادامه با نقد بازی پادره در دنیای بازی همراه ما باشید.
در وبسایت تیم سازنده میخوانیم که این شرکت کوچک توسط چند گیمر و عاشق بازی تاسیس شده است و هدف آن تولید بازیهایی است که زمانی محبوب بوده و شاید دیگر تولید نشوند. برای شروع، چه سبکی بهتر از یک «ترس و بقا» (Survival horror) کلاسیک؟ به عنوان یک طرفدار دو آتشهی که از لحظه تولد این سبک، آن را دنبال کرده، تجربهی دوباره یک کلاسیک خوشساخت در این سبک بسیار دلنشین است.
در ستایش خاطرات
بازی پادره یک عنوان سوم شخص اکشن در زیر ژانر ترس و بقا است. شما در این بازی نقش یک شکارچی شیطان کارکشته که همان پادره باشد را دارید. او از افرادی است که در خدمت کلیسا فعالیت میکنند. ( خود کلمه پادره به معنی پدر لفظی است که در برخی کشورها به روحانیون مسیحی اطلاق میشود.) او به دنبال پیدا کردن یکی از مقامات کلیسا است که چندی پیش گم شده و در این راه گذر او به عمارتی قدیمی، بزرگ و تودرتو میافتد. اتفاقات شیطانی بسیاری در این عمارت در حال وقوع است و خطرات بسیاری در کمین شما نشسته است.
عمارات قدیمی، بزرگ و تودرتو؟ آیا این مکان خاطرهی خاصی را برای شما زنده میکند؟ آیا پس از کمی گشت و گذار در عمارت، با خود فکر نمیکنید چقدر این مکان آشنا است؟ اگر فکر میکنید که بازی سعی در زنده کردن خاطرات نوستالژیک شما دارد، کاملا درست حدس زدهاید. پادره تلاشی برای ایجاد مجدد حس و اتمسفری است که بازی «رزیدنت اویل» (Resident Evil) در دوران خود برای مخاطب ایجاد میکرد و به واسطه آن محبوب و معروف شد.
المانهای مشترک بسیاری بین این دو بازی وجود دارد. اتمسفر تاریک، ایجاد ترس از پدیدههای مافوقطبیعی، نحوهی چینش دوربینها، مبارزات با سلاحهای سرد و گرم در بازی (البته به غیر از شیوه کنترل شخصیت) و موسیقی آشنا، تعدادی از این المانها هستند. بازی همان است که سازندگان مدعی شدهاند. حالا که پیشرفت تکنولوژی در زمینه گرافیک و گیمپلی باعث شده سری رزیدنت ایول تجربهای بسیار متفاوت نسبت به گذشته را ارائه کند، تجربه بازی پادره یک تجدید خاطر با گذشته است.
بحث محل قرارگیری دوربین در روایت یک بازی بسیار مهم است. به کمک انتخاب مکان درست، شیوه روایی بازی و اتمسفر خاص آن تعریف میشود. سری رزیدنت ایول با دوربین ثابت خود شیوهی بیان جدیدی را در بازیها معرفی کرد که در بازی پادره نیز این سیستم به خوبی پیاده شده است. حس بقا و ترس جوهرهی اصلی این سبک توسط سری رزیدنت ایول به بهترین شکل شناسانده شده و بعد از آن هم بسیاری از بازیها موفق به ایجاد چنین حسی در گیمر شدهاند که پادره نیز یکی از آنها است.
هر آنچه همه خوبان دارند
اشارات بازی به بازیهای دیگر و نکات گیمری آن به رزیدنت اویل محدود نمیشود. تم شیطانی بازی و بعضی اتفاقات مثل گریههای شخصیت مادر بسیار شبیه به دیگر افسانهی این سبک یعنی بازی «سایلنت هیل» (Silent Hill) دارد. وجود دو دنیا در بازی و رفت و آمد بین این دو دنیا نیز اشاره مستقیمی به همین بازی است. اولین اسلحهی بازی یک دیلم است به نام گوردون که اشاره مستقیمی به بازی «هف لایف» (Half Life) و اسلحهی نمادین آن دارد. در جایی دیگر نام استریمر معروف بازی «اورواچ» (Overwatch) یعنی IDDQD دیده میشود که قهرمان بازی جملهای طنز در مورد او میگوید. بازی به شدت مورد انتظار بازیساز قهار ژاپنی «هیدئو کوجیما» (Hideo Kojima)، «دس استرندینگ» (Death Stranding) نیزیکی دیگر از موارد رجوع بازی است و در صحنهی حمام ردپاها و دستهای معروف آن بازی در پادره نیز دیده میشود. حتی نماهای آشنایی از بازیهایی نظیر «بلادبورن» (Bloodborne) نیز در بازی دیده میشود.
در کل آنچه بدیهی است اینکه سازندگان بازی پادره خود از طرفداران دو آتشهی بازیهای ویدئویی هستند و به نوعی با بازی خود ادای دینی به بازیهای محبوب خود کردهاند. اما به طور قطع رزیدنت اویل بزرگترین منبع الهام بازی پادره است که بیشترین تاثیرات را بر آن داشته است.
لحظه داوری
اما سوالی که مطرح میشود این است که دستاورد خود بازی پادره به عنوان یکی بازی مستقل و بدون در نظر گرفتن عناوینی که به آنها اشاره دارد، چیست؟ بازی راوی اول شخص دارد که قهرمان داستان یا همان پادره است. تکگوییهای او گاهی شما را به خنده میاندازد اما طنز بازی از حیطهی این تکگوییها فراتر نمیرود. بازی سعی در روایت یک داستان مرموز و تا حدی ترسناک دارد که در این امر موفق بوده و مخاطب را در این دلهره همراه خود میکشد.
گیمپلی بازی شاید برای گیمرهای کم سن و سالتر که عادت به بازیهای «پولیش شده» (پولیش کردن بازی عبارت از تمیزکاری و روانسازیهای نهایی است که باعث میشود بازی بسیار روانتر و زیباتر دیده شود) و حتی آسان دارند، شاید کمی از مد افتاده یا حتی سخت باشد، ولی طرفداران قدیمی قطعا از لحظه لحظهی آن لذت خواهند برد. معماهای بازی خوب طراحی شدهاند و برای کسانیکه تجربهی بازیهای قدیمی را دارند یادآور معماهای قدیمی است که حل کردن هرکدامشان لذت خاص خود را داشت. این پازلها درجهی سختی متفاوتی دارند اما اکثرشان جوابی منطقی دارند و با صرف زمان میتوان به جواب درست رسید.
گرافیک بازی از شیوهی گرافیکی «ووکسل»(Voxel) استفاده میکند. ووکسل در واقع یک «پیکسل» (Pixel) سه بعدی است. تعدادی از بازیها از این شیوه برای خلق گرافیک خود استفاده کردهاند که معروفترین آنها «ماینکرفت» (Minecraft) است. در مورد دوربین بازی که زیر مجموعهی گرافیک آن است نیز قبلا مفصلا صحبت شده است. موسیقی بازی هم در راستای کارکرد جو و شیوهی روایی بازی کارکرد دارد. موسیقی از عهدهی انجام این ماموریت به خوبی بر میآید اما میزان تاثیرگذاری آن مانند عناوین دیگر این سبک نیست.
در کل بازی پادره یک ستایش قابل قبول از بازیهای محبوب ما و سبک محبوب ترس و بقا است. گرچه به قدرت بازیهای برتر این سبک نیست اما یادآوری دلنیشینی از خاطرات و سالهای گذشته است و ارزش بازی کردن را دارد.
Resolution
Platform: PC – Score: 7.5 out of 10
The Padre is a favorite of our popular games and a popular style of fear and survival. Although it’s not the power of the top games of this genre, it’s a reminder of the memories and years of the past and it’s worth playing.