فرع بهتر از اصل
خانه » سینما و تلویزیون
فرانچاز تبدیلشوندگان(Transformers) در زمینهی «فیلم» عملکرد ضد و نقیضی از خود نشان داده است. اگر از انیمیشن سریالی آن که در دههی گذشته پخش میشد شروع کنیم؛ با سری نسبتاً خوش ساختی در بین انیمیشنهای سریالی علمی تخیلی مواجه بودیم. شخصیتهای دوست داشتنی که تقابل آنها با ضدقهرمانهای اصلی سری، یعنی دیسپتیکانها، سریالی سرگرم کننده را تا چند فصل ادامه داد. در خلال این اکشن سرگرم کننده که در استایل انیمیشنی مناسبی تداوم مییافت، انیمیشن همواره در تلاش بود تا با ارائهی مفاهیمی نظیر محیط زیست، دوستی و… بار محتوایی خود را گسترش دهد. در ادامه با آخرین مقالات سینما و نقد فیلم Bumblebee دنیای بازی را همراهی کنید.
فیلمهای سینمایی این سری که در دههی حاضر پنج مورد از آنها ساخته شد، تک به تک از ارائهی محتوای دغدغهمند و بعدتر حتی از همذات پنداری فاصله گرفتند و صرفا بر اکشن تمرکز کردند. این امر باعث شد تا همانطور که فروش این فیلمها در گیشه سینماها روندی صعودی را طی میکرد؛ نمرات و بازخوردهای آن همواره مسیری نزولی داشته باشد.
با این حال، اسپین آف این مجموعه با نام Bumblebee در سال ۲۰۱۸ تحت کارگردانی دیوید تراویس که در واقع یک کارگردان انیمیشن است و انیمیشنهای درخشانی نظیر «کوبو و دو بال»(Kubo and Two Strings) را در کارنامهی خود دارد عرضه شد. این اسپین آف برخلاف فیلمهای قبلی تبدیل شوندگان از اکشن فاصله گرفت و سعی در ارائهی روایتی داستان محور داشت. داستان این اسپین آف حول محور «بامبلبی» است، اولین آتوباتی است که در دههی هشتاد به زمین آمد. فیلم Bumblebee به خوبی حال و هوای آمیرکای دههی هشتاد را به نمایش میکشد و با توجه به این که شخصیت اصلی فیلم یک دختر جوان با همان حال و هوا است، مخاطب به خوبی با دورانی که فرهنگ کنونی آمریکا در آن ریشه دارد همراه میشود.
در این بین اما نه اکشنهای پر سر و صدا و زد و خوردهای رباتیک، بلکه رابطهی دخترک با بامبلبی است که محور فیلم قرار دارد. دخترک بامبلبی را پیدا میکند و از آن جایی که پدر خود را از دست داده و وضعیت خانوادگی مناسبی ندارد، خیلی زود دوستی زیبایی بین آن دو شکل میگیرد. هرچند در پیریزی این رابطه شاهد کمی سهلانگاری هستیم، ولی فیلم Bumblebee برگ برندهای دارد که این سهلانگاری را جبران میکند.
لال بودن بامبلبی نه تنها لطمهای بر روایت فیلم وارد نمیکند، بلکه باعث میشود که یکی از موفقترین تلاشها برای شکل دادن درام بین ربات و انسان را باشیم
پیش از این نیز در سری تبدیل شوندگان شاهد تلاش برای ایجاد درام بین رباتها و انسانها بودهایم که هرچند در فیلمهای اول قابل هضم بود، ولی آخرین تلاش برای گنجاندن این درام فاجعهای همانند «تبدیل شوندگان: آخرین شوالیه»(Transformers: the Last Knight) را به بار آورد. اما چیزی که درام بامبلبی را متفاوت میکند، لال بودن این ربات است. بامبلبی طی اتفاقاتی که در افتتاحیهی فیلم رخ میدهد، صدای خود را از دست میدهد و همینلال بودن وی بدون شک قویترین درام تاریخ سری تبدیل شوندگان را در دستان ترویس، و با بازی خوب «هیلی استاینفلد»(Hailee Steinfeld) در نقش چارلی واتسون(دختر نقش اصلی فیلم) رقم میزند.
برخلاف آخرین شوالیه با روایت کوتاه و زیبایی طرف هستیم، اما همان هم بی ایراد نیست
با این حال اشتباه است اگر بگوییم فیلم نامه در برخی مواقع دچار لغزش نمیشود. فیلم Bumblebee درام خوبی را شکل میدهد اما به واسطهی همین درام به ورطهی یکنواختی داستان کشیده میشود؛ اما مشکل این جاست که برای به هم زدن این یکنواختی مضحکانه عمل میکند. مثلاً برای به هم رساندن قهرمان و ضدقهرمانهای جذاب فیلم، بامبلبی نقاب دلقک به صورت میزند و اعمالی احمقانه انجام میدهد. و یا مثالی دیگر را میتوان در از پا در آمدن سادهی یکی از آنتاگونیستها جست و جو کرد.
با این وجود همذات پنداری در طول فیلم به خوبی رخ داده و تداوم مییابد، و در انتها، شخصیتهایی که هر یک به خوبی قوس داستانی خود را پشت سر گذاشتهاند، پایانبندی خوبی را رقم میزنند. همان طور که ذکر شد، فیلم Bumblebee در دههی هشتاد در آمریکا جریان دارد و به طبع فرهنگ(خرده فرهنگ) هیپی و موسیقی راک تاثیر بهسزایی در روند داستان و به خصوص نیمهی اول فیلم دارد. قطعات موسیقی دلنشینی برای فیلم انتخاب شدهاند. با این حال حجم موسیقیایی فیلم به قدری زیاد است که ممکن است عملکردی آزاردهنده از خود نشان دهد و گاهاً از متن بیرون میزند.
البته ترویس در اولین تجربهی فیلم سازی خود در هالییود عملکرد بسیار خوبی را در زمینهی کارگردانی از خود نشان داده و باعث شده تا به فیلم بعدی او که «مرد سه میلیارد دلاری»(Three Billion Dollars Man) نام دارد و در ۲۰۲۰ اکران خواهد شد، امیدوار باشیم. با وجود این که اکشن فیلم Bumblebee به حاشیه رانده شده اما چیزی از کیفیت قاببندی و جلوههای بصری فیلم کم نشده است.
زیر دست انیمیشن سازی خوش ایده، بازی خوب بازیگران و لال بودن ربات فیلم، بامبلبی موفق میشود بهترین درام سری تبدیل شوندگان را شکل دهد و به اسپین آفی تبدیل شود که از بسیاری از فیلمهای اصلی این سری ارزشمندتر است. این ارزشمندتر بودن فیلم Bumblebee را میتوان در نقدها و امتیازات آن نیز شاهد بود. برای مثال، این فیلم موفق شد میانگین نمرات خارقالعادهی ۹۲% را از سایت Rotten Tomatoes کسب کند. وبسایتی که منتقدان آن به این راحتی به فیلمهای این چنینی نمرهی بالایی نمیدهند؛ فقط کافی است مرور کنیم که میانیگن نمرهی فیلم تبدیل شوندگان: آخرین شوالیه، یعنی آخرین فیلم اصلی منتشر شده از سری تبدیل شوندگان، در این وبسایت ۱۵% است! برای مثالی دیگر؛ بامبلبی از نشریه Empire نمرهی چهار از پنج دریافت کرد، در حالی که آخرین شوالیه از این نشریه دو گرفته بود.
برخلاف چیزی که انتظار میرفت، با وجود اسپینآف بودن و کاهش شدید اکشن در فیلم Bumblebee، با این حال عملکرد فنی این اثر چندان بد نبود. فروش داخلی این فیلم تقریبا با فروش آخرین شوالیه در بازار داخلی آمریکا برابری میکند. اما در زمینهی بیناللملی بامبلبی صد میلیون دلار کمتر از آخرین شوالیه فروخت. در کل بامبلبی یازده هفته اکران شد که همزمان با تعطیلات سال نو ۲۰۱۹ نیز بود، و در این یازده هفته موفق به فروش کلی تقریبا ۴۶۸ میلیون دلاری شد. لازم به ذکر است با وجود این که بامبلبی دو هفته بیشتر از آخرین شوالیه روی پرده بود، اما برخلاف آن فیلم هرگز موفق نشد تا رتبهی اول جدول فروش هفتگی را از آن خود سازد. قبل از دیدن این اسپینآف کمی نسبت به آن گارد داشتم، اما باید اعتراف کنم که دیوید تراویس به خوبی موفق شده تا پس از افتضاح آخرین شوالیه، یک تبدیل شوندگان خیلی خوب تحویلمان بدهد.
منتقد سینمایی، کارشناس بازی؛ ادبجوی ادبیات، پناهجوی موسیقی
1 دیدگاه ثبت شده است
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فیلم قشنگی بود