از همان زمان پخش فصل اول سریال «سیزده دلیل برای اینکه» (Thirteen Reasons Why)، به این باور بودم که این سریال، مثل اثری میماند که بر روی یک لبه پرتگاه حرکت میکند؛ این بدان معناست که یا مخاطب از آن خوشش میآید یا اینکه به دلیل نشان دادن صحنههای ناراحتکننده مثل خودکشی یا غیره، آن را پس میزند. حالا فصل سوم Thirteen Reasons Why با رویکرد و داستانی متفاوت منتشر شده است که با تماشای آن متوجه میشوید که این سریال در یک مسیر کاملاً اشتباه قدم برداشته است. برای مطالعه ادامه نقد، با دنیای بازی همراه باشید.
خوشبختانه، فصل اول سیزده دلیل به لطف کارگردانی خوب «تام مک کارتی» (Tom McCarthy)، بازی عالی «کاترین لنگفورد» (Kathrine Langford) و حضور «جی آشر» (Jay Asher) در تیم نویسندگان، به یکی از بهترین سریالهای سال ۲۰۱۷ تبدیل شد اما وقتی احساس میکردیم که داستان دیگر تمام شده است، نتفلیکس در یک اقدامی عجیب، خبر از تولید فصلِ دومِ سریال را داد. این خبر بدان معنا بود که دیگر، متریال اصلی کتاب در دسترس نویسندگان نخواهد بود و این عمل ممکن است به آن داستان قوی فصل اول لطمه وارد کند. متأسفانه چنین اتفاقی افتاد و باعث شد فصل دوم به تمام موفقیتهای فصل اول ضربه بزند و اثر را کمی خوار و پست نشان دهد. نتفلیکس همچنان احساس کرد که طرفداران نیاز دارند که این سریال را دنبال کنند و به همین جهت، آن را برای دو فصل دیگر تمدید کرد. ما در این متن ۵ دلیل برای صرف نظر کردن از تماشای این اثر معرفی میکنیم.
دلیل اول – آنی: «آنی» (Ani) شخصیت جدید سریال Thirteen Reasons Why است؛ شخصیتی که قرار است جای خالی «هانا بیکر» (Hanna Baker) را پر کند که متأسفانه نه تنها در این زمینه موفق نمیشود، بلکه این شخصیت آنقدر در طول داستان بد پرداخته شده که مخاطب را هم نیز میرنجاند. آنی شخصیت بلاتکلیفی است؛ بلاتکلیف بدین معنی که دقیقاً مشخص نیست به چه علت مرگ «برایس واکر» (Bryce Walker) برایش اهمیت دارد. در طول فصل، سکانسهای متعددی از رابطه برایس با آنی میبینیم که این نشانه را به مخاطب میدهد که چون آنی عاشق برایس بوده، به دنبال حقیقت مرگ برایس است اما باز آنی بدون علت تغییر جهت میدهد و برای اینکه «کلی جانسون» (Clay Jensen) را از مخمصه نجات دهد، در به در به دنبال قاتل برایس میگردد. هر شخصیتی که خلق میشود، نیاز به یک انگیزه مشخص دارد که متأسفانه آنی از آن برخوردار نیست. یکی دیگر از چیزهایی که نتوانستم در این فصل تحمل کنم، این بود که چه طور در یک سریال تماماً آمریکایی، راوی آن یک شخصیت آفریقاییتبار است که با لهجه غلیظ بریتانیایی داستان را بازگو میکند. عجیب نیست؟!
دلیل دوم – پلیسها: خب معمولاً در تمام فیلمهای پلیسی و جنایی، پس از رخ دادن قتل، پلیسها ابتدا به محل وقوع قتل میرسند. اما در سریال سیزده دلیل قضیه برعکس است. پلیس، ابتدا مظنونین را دستگیر میکند و بعد به سراغ مقتول و صحنه قتل میرود! قطعا در یک داستان پلیسی و جنایی، نویسنده باید آنقدر که حتی اگر بهعنوان شخصیتهای مکمل هم باشند، گام به گام شخصیت اصلی حرکت کنند. پلیسها در سریال Thirteen Reasons Why، بی خاصیت و بسیار کم عقل هستند. آنها بدون هیچ تحقیقات واحدی و فقط با گوش دادن به حرفهای مادر برایس، سریعاً بچههای «دبیرستان لیبرتی» را هدف قرار میگیرند و جلوتر، فقط با بررسی یک ویدیو، درمییابند که مظنون اصلی خود کلی جانسون است. پلیسها باعث شد که پایههای داستان فصل سوم Thirteen Reasons Why شل شود.
دلیل سوم – پیامهای فرامتنی: هرگز انتظار نداشتم که سریال سیزده دلیل به این سمت و سوی پیامهای عقیدتی یا فرامتنی پیش برود. شاید آنقدر آن سکانسهای تجاوز بر روی مخاطب جوان یا نوجوان تأثیرگذار بوده که سازندگان سریال تصمیم گرفتند که این مسئله را فراتر از قاب تلویزیون نشان دهند. اولین گام تبلیغ این پیامها، به فصل دوم سریال بازمیگردد که پیش از شروع، هر یک از بازیگران، از کسانیکه تجربههای وحشتناکی در دوران نوجوانیشان داشتند دعوت میکنند که به این سایت بیایند و تجربهشان را در میان بگذارند. البته در فصل سوم این پیام در خود داستان نهفته شده و تا حدودی فضای داستان را به سمت لفظ «مبارز عدالت اجتماعی» (Social Justice Warrior) میبرد. تبلیغ این نوع لفظ در سینمای حال حاضر آمریکا چندان غریب نیست اما در این فصل بیش از حد به این مسئله پرداخته شده و کمی برای مخاطبی که به دنبال معمای قتل برایس است، عذابآور تلقی میشود. در این فصل، نویسندگان تا جایی که توانستند پیامهایی ازجمله فمینیسم، نه به سقط جنین، چندگانگی فرهنگی و…. در قصه گنجاندند که هیچ کمکی هم به خط اصلی قصه فصل سوم نمیکند.
دلیل چهارم – خستهکننده و ملالآور: فصل سوم به معنای واقعی خستهکننده است. اینکه مخاطب بنشیند و سیزده ساعت فصلی را تماشا کند که همه دلایل به نوعی مسخره و پوچ هستند به خصوص در سه قسمت ابتدایی که تمام حدس و گمانهای کلی برای پیدا کردن مظنون اصلی، به پوچی ختم میشود و در چند قسمت، نویسندگان آن قدر درگیر آن پیامهای فرامتنی میشوند که واقعاً فراموش میکنند که قرار است در نهایت چه چیزی را نشان دهند. شاید در یک اپیزود (اپیزود ده)، نویسندگان سعی میکنند که فصل سوم را به ریشههای اصیل کتاب بازگردانند که متأسفانه در همان تک اپیزود محدود میشود. در هر صورت میتوانم با خیال راحت بگویم که لازم نیست با دقت تمام اپیزودها را تماشا کنید، جلو زدن اپیزودها، گاهی اوقات برای رهایی از خرده داستانهای ضعیف و حوصله بر داستان ضروری است.
دلیل پنجم – همه میدانند: پایان بندی فصل سوم سریال Thirteen Reasons Why فاجعه است. حتی فاجعهتر از پایانبندی بحث برانگیز فصل نهایی سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones). پایان بندی فصل سوم، بهگونهای سر مخاطب را کلاه میگذارد و باعث می شود تا احساس میکند که وقت گرانبهایش هدر رفته است. پایان بندی این سریال، کپی ضعیفی از پایان بندی رمان جنایی «قطار سریعالسیر» (Murder on the Orient Express)، نوشته «آگاتا کریستی» (Agatha Christie) است؛ اینکه در پایان «هرکول پوآرو» (Hercule Poirot) درمییابد که تمام مسافران داخل قطار، آن تاجر را به قتل رساندند و با آن دلایلی که هر یک از مسافران داخل قطار بیان میکنند، درنهایت پوآرو را مجبور میکند که دروغ بگوید. قضیه در فصل سوم همینگونه است؛ تمام کاراکترها که بهگونهای از رفتارهای برایس آسیب دیده بودند، تصمیم میگیرند که خودشان دست به کار شوند و او را بکشند. گرچه مرگ برایس بهگونهای تصادفی نشان داده میشود اما درهرصورت، همه کاراکترها برای اینکه نزد پلیسهای باشعور داستان لو نروند، راز مرگ برایس را پیش خود محفوظ نگه میدارند و آنی شخصاً داوطلب میشود که پیش پلیس برود و مرگ برایس را به گردن فرد دیگر بیندازد. فرق اساسی آن رمان فوقالعاده آگاتا کریستی با فصل سوم سیزده دلیل این است که در آن رمان، آگاتا کریستی هم شخصیت میسازد و هم شخصیت پردازی میکند و هم انگیزههای قوی را برای هر یک از شخصیتهایش قرار میدهد. در فصل سوم سیزده دلیل هیچکدام از این خلاقیتها دیده نمیشود.
اگر فکر میکردید که فصل دوم سریال Thirteen Reasons Why اضافه بوده، پس سراغ این فصل نروید. چون این فصل نه تنها اضافه نیست، بلکه خستهکننده، ناقص، ملالآور و بیمنطق و بدون هانا بیکر است. پس ضرورتی نیست که این فصل را حتماً تماشا کنید.
من همون شبه انتشار فصل دوم با دیدن ۲ قسمت این سریالو بوسیدم و گزاشتم کنار، چون حس کردم خیلی سرم کلاه رفته.
خروج جی آشر از تیم نویسندگی سریال، یکی از دلایل آشفتگی داستان فصل دوم بود.
نقد خوبی بود و همه نکات رو دقیق اشاره کردید. واقعا چرا اصلا این فصل رو ساختن. تازه فصل ۴ هم تایید شده
تشکر از نظرت. تماشای فصل سوم سیزده دلیل یک کار بیهوده ای است و نبود هانابیکر که نیروی محرکه داستان دو فصل گذشته بود، فصل سوم را کاملا بی هدف و خوار می کند. این سریال ها مثل ده تا سریال دیگر نتفلیکس، با افت کیفی شدیدی پس از فصل اول روبرو شد.