در مطلب پیش رو به بررسی بازی Superliminal که یکی از جدیدترین بازیهای معمایی بر روی رایانههای شخصی است خواهیم پرداخت. Superliminal یک بازی از دید اول شخص است که توسط استادیوی مستقل Pillow Castle توسعه یافته و مدتی میشود که به صورت انحصاری از طریق پلتفرم Epic Games Store برای رایانههای شخصی منتشر شده است. این بررسی پس از تجربهی چهار ساعته و اتمام بازی Superliminal نوشته شده است.
خوابیدن و خواب دیدن از پیش پا افتادهترین و در عین حال پیچیدهترین اموری است که انسان با آن سر و کار دارد. حتی بشر قرن بیست و یکمی با وجود پیشرفتهای فراوان در زمینهی علمی و فناوری، در مواجهی منطقی با خواب دچار استیصال میشود. از تلاشهای روانشناختی برای مطالعهی خواب و ارتباط دادن ناخودآگاه به خواب دیدن، تا توسل به ادیان، و معنوی و متافیزیکی دانستن ساحت خواب، همه و همه نشان دهندهی درماندگی بشر در درک یکی از عادیترین رفتارهای خود است.
با وجود درماندگی انسان در درک خواب، در طول تاریخ همواره بر اهمیت علمی این موضوع افزوده شده است. اوج این اهمیت یافتن خواب را در قرن بیستم شاهدیم؛ زمانی که انسان در مسیر مدرنیته سعی داشت با زدودن اندیشههای معنوی کلاسیک از خواب، از اهمیت آن بکاهد؛ ناگهان مکتب روانکاوی ظهور کرد و با تجلیگاه ناخودآگاه دانستن خواب، آن را به یکی از مهمترین افعالی که از بشر سر میزند ارتقا داد.
روانکاوی منشأ مشکلات اساسی آدمی را در ناخودآگاه وی جست و جو میکرد و به همین دلیل به خواب اهمیت میداد و آن را مطالعه میکرد. «خواب مصنوعی» نمونهای از روشهای تسکین دردهای بشری به کمک خواب است. با فاصلهی کمی از ظهور روانکاوی، کم کم «خواب» با تعریف و اهمیت جدیدی راه خود را به ادبیات باز کرد و داستانهای فراوانی حول محور خواب شکل گرفتند؛ داستانهایی که در زمان ما نیز همچنان جذابند. فیلمهای پرطرفداری نظیر ماتریکس(the Matrix)، تلقین(inception) و پاپریکا(paprika)، گواهی بر این ادعا هستند.
Superliminal هم یکی از همین داستانها است. در داستان مختصر Superliminal شاهد شرکتی هستیم که با استفاده از «رویا درمانی»، افراد دچار اضطراب، ترس، عدم مسئولیت پذیری ودیگر مشکلات این چنینی را بهبود میبخشد. مخاطب در نقش قهرمان بینام و نشانی که یکی از مراجعهکنندگان این شرکت است قرار میگیرد. مدت زیادی نمیگذرد که متوجه میشویم سیستم رویا درمانی شرکت دچار مشکل شده و قهرمان قصه در رویا گیر افتاده است.
در ادامهی بررسی بازی Superliminal باید به نحوهی تعامل بازی با مخاطب بپردازیم. بازی سعی میکند با مجهول و بینام باقی گذاشتن قهرمان داستان و استفاده از نمای اول شخص، به طور مستقیم خود مخاطب را به عنوان قهرمان بازی مطرح کند؛ و البته موفق میشود تا در طول روایت کوتاه خود به این مهم دست یابد. Superliminal البته یک بازی گیمپلی محور است و انتظار چندانی از جهت ارائهی داستانی پیچیده از آن نمیرود؛ با این حال موفق میشود در طول روایت سه ساعتهی خود داستانی با عمقی مناسب را بازگو کند.
زمانی که قصد داریم یک بازی را به مکتب هنری خاصی نسبت دهیم، باید آن را از ابعاد مختلف بررسی کنیم؛ ابعادی نظیر روایت، طراحی، گرافیک یا حتی گیمپلی…خارج از عرصهی ادبیات اما تأثیر دیگر مکتب روانکاوی در هنر و بر سورئالیستها بود. جنبش سورئالیسم که البته مدتی پیش از روانکاوی و از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود، پس از مطرح شدن نظریات روانکاوی اهمیتی دو چندان یافت. یکی از مهمترین اهداف و تلاشهای هنرمندان سورئالیست در جهت به تصویر کشیدن خوابهایشان بود؛ با در نظر داشتن این مسئله و با توجه به بستر روایی، طراحی مراحل و مکانیکهای به کار گرفته شده در معماهای Superliminal، میتوان این بازی را یکی از سورئالترین بازیهای ویدیویی تاریخ دانست.
از اشیا که حجم و اندازهیشان دقیقاً با مقیاس نگاه مخاطب تعیین میشود یا این که همانند باکتریها تقسیم میشوند، تا محیطهای به ظاهر بینهایت؛ Superliminal همواره تلاش میکند تا انتظارات مخاطب از قوانین فیزیک را به چالش بکشد و طبیعت متفاوتی را در عالم رویا تعریف کند. حل معماهای بازی نیز وابسته به فراگیری همین قوانین فیزیکی جدید است و هر چند کنترل برخی از اشیا تحت برخی شرایط سخت و آزاردهنده میشود، اما بازی به خوبی موفق میشود در اغلب موارد مخاطب را به گسترش دایرهی احتمالات خود و اصطلاحا «فکر کردن از بیرون جعبه»(thinking outside the box) دعوت کند.
بررسی بازی Superliminal در زمینهی طراحی مراحل نشان میدهد که این بخش از طراحی بازی کاملاً در جهت معماهای آن است؛ هر چند به ظاهر و در ابتدای حل برخی معماها ممکن است چنین به نظر برسد که طراحی مراحل ضعیف و مزاحم است، ولی پس از حل هر معما، هدف اصلی طراحی هر مرحله به شکل خاص مشخص میشود.
پیشروی روایت و گسترش مکانیکهای حل معماها منجر به تنوع محیطی بازی میشود، به طوری که با وجود روایت نه چندان طولانی، شاهد محیطهای متنوع و خوبی هستیم. شاید طراحی پازلهای بازی در نگاه اول کمی خشک به نظر برسد، اما چندان باعث اذیت مخاطب آشنا با بازیهای پازل نمیشود. چیزی که مهم است نحوهی تعامل با محیط است. از محیطهای درون یک خانه گرفته تا محیطهای تاریک و حتی کمی ترسناک. در واقع تنها مسئلهی حائز اهمیت در گرافیک فنی بازی، همین محیطها هستند که به خوبی طراحی و پیاده سازی شدهاند. خوشبختانه با بررسی بازی Superliminal به ای نتیجه میرسیم که بازی پورت خوبی را روی رایانههای شخصی تجربه کرده است و شاهد مشکلات فنی چندانی نیستیم. با توجه به این که در آخرین برنامهی State of Play شرکت سونی در سال ۲۰۱۹، عرضهی Superliminal در سال ۲۰۲۰ برای پلی استیشن ۴ تأیید شد، امید است پورتی با کیفیتی مشابه را روی کنسول نسل هشتمی سونی شاهد باشیم.
تعداد قطعات موسیقی به کار گرفته شده در Superliminal به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد، با این حال با تمی که کمی روانشناختی به نظر میرسد، به خوبی با بازی هماهنگ شدهاند. موسیقی بازی در هر موقعیت از جمله سرزنده، تاریک یا ترسناک تم مشابه بازی به خود میگیرد، با این حال، نواهای آرامی که تداعیگر خواب هستند معمولاً در طول تجربهی بازی به گوش میرسند. از طرفی با توجه به کوتاه بودن بازی نمیتوان ایراد خاصی به تعداد کم قطعات موسیقی آن گرفت.
Superliminal یکی از بهترین بازیهای پازل سال است که به نسبت قیمت خود از محتوای مناسب و چالش برانگیزی بهره میبرد. تجربهی این بازی به تمام طرفداران بازیهای روانشناختی یا پازل، به خصوص طرفداران پورتال(Portal) توصیه میشود؛ هر چند انحصاری بودن Superliminal در فروشگاه Epic Game Store مسئلهای است که احتمالاً باب میل طرفداران پوتال نیست.
Verdict
Platform : PC – Score : 8.5/10
Superliminal is one of the best puzzle games of the year, that delivers suitable and challenging content compare to the price of the game. This game is suggested to all phycological or puzzle games fans.
(نقد و بررسی بازی Superliminal بر اساس نسخهی منتقدین بازی که توسط توسعهدهندگان آن در اختیار دنیای بازی قرار گرفته نوشته شده است.)