اسکاندیناوی کاغذی
خانه » نقد و بررسی
Wartile محصول استودیوی جمع و جور دانمارکی Playwood Project ApS یک بازی رومیزی (Board Game) با نمای ایزومتریک است که مهرههای آن شخصیتهایی با طراحی مینیاتوری و بر اساس افسانههای اسکاندیناوی بوده و سعی می کند علاقمندان به این فضا را به سمت خود جذب کند. اما متاسفانه ماحصل کار عنوانی بهشدت کمعمق، پر از ایرادات ساختاری و خسته کننده از آب درآمده است. در ادامه با آخرین مقالات بازیهای ویدیویی و بررسی بازی Wartile دنیای بازی را همراهی کنید.
این نقد و بررسی پس از ۱۵ ساعت تجربهی بازی روی کنسول PlayStation 4 Pro انجام شده است.
یکی از بازیهای رومیزی بسیار محبوب و قدیمی ایرانی، که دههی شصتیها احتمالا حسابی با آن خاطره دارند، راز جنگل است! مهرههایی شبیه به درخت کاج که کف آنها یک نماد حک شده بود. به همراه تاس، و تعدادی کارت که قوانین خاص خود را داشت و ساعتها میتوانست بچهها را دور هم جمع و سرگرم کند. Wartile بهشدت شبیه راز جنگل است، با این تفاوت که در دنیای اساطیری اسکاندیناوی اتفاق میافتد.
به لحاظ تکنیکی، Wartile یک عنوان نقش آفرینی نوبتی با نمای ایزومتریک است که در طول مراحل آن تعدادی هدف (آبجکتیو) در نظر گرفته شده است.
اهداف مراحل به دو دستهی اصلی و جانبی تقسیم شده که تنها با به اتمام رساندن اهداف اصلی میتوان آن مرحله را به اتمام رسانده و مراحل جدیدتر را آزاد کرد.
از همان لحظهی اول، و به محض گرفتن کنترل شخصیتهای بازی متوجه میشوید که کار سادهای حتی برای یک راه رفتنِ ساده هم ندارید!
کنترل بازی و طراحی منوهای آن به ویژه در نسخهی کنسولی، فاجعهبار است. مهرههای شما (در واقع شخصیتهای قابل بازی) به محض همجوار شدن با خانههای مهرههای دشمن (دشمنان بازی) شروع به ضربه زدن کرده و مبارزات آغاز میشود.
تعداد پرشماری از انواع و اقسام آیتمها در این بازی وجود داشته که هرکدام کارایی خاص خود را دارند. برای این که بهصورت خلاصه اشارهای به آنها کرده باشم، آیتمهای پر کردن خط سلامتی، احضار کردن موجودات و شوالیهها برای کمک گرفتن از آنها در مبارزات، استفاده از انواع مختلفی ازجادوها تنها بخشی از آیتمها و امکانات Wartile است.
Wartile عنوان بسیار پرآیتمی است. شاید به نظر برسد که وجود پرشمار آیتمها باعث تنوع گیمپلی و استایلهای متفاوت بازی شود، اما اینگونه نیست. هیچ چیز در خدمت گیمپلی بازی قرار ندارد؛ بلکه صرفا آیتمها خلق شدهاند که لیست را پر کنند و روی کاغذ همه چیز دهان پرکن بهنظر برسد. نبردها فوقالعاده یک شکل هستند و پس از چند ساعت تکراری میشوند.
راه رفتن شخصیتها که در دنیای Wartile معادل تکان دادن مهرهها است، همانطور که پیشتر اشاره کردم عذابآور است. در ابتدای هر مرحله برایتان تعیین و تکلیف میشود که با چند مهره (قهرمان) میتوانید آن مرحله را آغاز کنید. هرچه تعداد این شخصیتهای قابل کنترل بیشتر باشد کار شما سختتر است. پیشروی (راه رفتن) در مسیر و نقشههای Wartile به دو صورت انجام میشود؛ شما یا میتوانید مهرههایتان را بهصورت دستی و تک به تک حرکت دهید یا میتوانید آنها را بهصورت گروهی جابهجا کنید، که این دومی افتضاح است. به قدری حرکت مهرهها بهصورت دسته جمعی (به خصوص در مراحل و نقشههایی که دارای عوارض طبیعی و پستی و بلندیهای زیادی هستند) نادقیق و پر از اشکال است که عموما بیخیال آن میشوید و تک به تک، آنها را جابهجا میکنید که امری طاقت فرسا و حوصله سربر است.
بدتر از کنترل Wartile، طراحی رابط کاربری (UI) بازی است. رابط کاربری Wartile به شدت شلخته و زشت است و دسترسی به امکانات و آیتمهای پرشمار آن را زجرآور کرده است.
در منوی بین مراحل، امکان شخصیسازی مهرههای بازی (که هر کدام تا ۵ سطح ارتقا مییابند) و همچنین کارتهای بازی وجود دارد که سوئیچ کردن بین آنها و خرید و فروش آیتمها و مهرههای جدیدتر که هر یک (مثلا) قرار است کلاس جدیدی را ارائه دهند (که نمیدهند و تغییری در گیمپلی بازی ایجاد نمیکنند) نیز بسیار بدریخت و شلخته است. مقایسهی آیتمها (Compare Items)، نمایش آیتمهای درحال استفاده (Equipped Item) نیز بسیار شلوغ و بدون هیچ نظم و ترتیبی به صورت فَـلّه ای در یک منو به نمایش درآمده است. کافی است ده دقیقه وقت بگذارید و بخواهید برای یک مرحله مهرههایتان را شخصیسازی کرده، آیتمهای ناخواسته و قدیمیتر را بفروشید، آیتمهای جدیدتری بخرید و آمادهی مرحلهی بعدی شوید؛ قطعا دچار سردرد و سرگیجه میشوید. استفاده از هر کارت در ابتدای مراحل امکاناتی از قبیل افزایش شانس احضارها، یا تغییر نوع ضربات خاص را فراهم میآورند.
در مجموع پیادهسازیِ کنترل منوهای بازی بهخصوص در نسخهی کنسولی به قدری مفتضحانه طراحی شده که یکی از عوامل لذتبخش در عناوین نقش آفرینی را به فعلی رنجآور بدل کرده است.
سیستم مبارزات بازی، یک سیستم نوبتی است که در آن نمیتوانید بهصورت مداوم با فشردن دکمه ضربه، به مبارزه بپردازید؛ درعوض با مجاور کردن مهرههایتان به مهرهی دشمن بهصورت خودکار مبارزه آغاز میشود. هر نوبت (Turn) بازی، به لحاظ زمان آماده باش تا ضربه بعدی (Cool-Down) متفاوت است. عموما کاری که در نبردهای Wartile درحال انجام دادن هستید، محاصره کردن مهرههای دشمن و ضربه زدن به آن از چند جهت و دور کردن مهرههایتان در هنگام ضربه خوردن است. که این متُد، به شدت جوابگو است. دشمنان بازی تنوع زیادی ندارند و لیست آنها اصلا بلند بالا نیست. تنها چند غول برفی و دشمنان بزرگ در مراحل پایانی باعث شده تا کمی این چرتمان بپرد! بله. درست است! عموم مبارازت بازی خوابآور و یکنواخت بوده و چیز جدیدی را ارائه نمیدهند. اهداف تکراری و بسیار ساده، ماموریتهای شکل هم، که تنها تفاوت آنها نقشهها (محیط های) متفاوت بازی هستند و تنها یکی دو مرحله مخفیکاری که آن هم دردی دوا نمیکند. وجود یک نقشهی اضافه و به اصلاح جایزه که مربوط به نبرد با کدو تنبلها و نابودی درخت کدو تنبل اعظم (!) است نیز تغییری در ریتم و آهنگ بازی ایجاد نمیکند.
برای یک عنوان ایندی (مستقل) و کم هزینه انتظار یک صداگذاری سطح بالا و درجه یک را نداریم؛ اما آن چیزی که در Wartile شاهد آن هستیم بسیار ناامید کننده است. صداهای بیهویت و نامانوس نعره و عربدههای شخصیتهای بازی که پس از ضربهزدن و شکست دشمنان شنیده میشوند یا صداهای محیطی چون تکان دادن مهرهها یا افکتهای صوتی بازی عموما کیفیت لازم را ندارند و اصلا شنیدنی نیستند. در ابتدای هر مرحله یک راوی، قصهی آن مرحله و اتفاقاتی که قرار است رخ بدهد را بازگو میکند که ابدا صدای دلنشسین و زیبایی ندارد.
احتمالا تنها جذابیت بخش موسیقی و صداگذاری Wartile مربوط به موسیقی حماسی آن است که در این مورد هم اشکالات تکنیکی چون قطع شدن ناگهانی و تغییر آن به ترَک بعدی اجازه لذت بردن از آن را نمیدهد.
مدلسازی مهرهها، طراحی مراحل و زیبایی بصری کلی کار در Wartile به بدی بقیه ابعاد بازی نیست. هر مرحله یک نقشه با جزئیات مناسب و رنگبندی زیبا دارد که برای تماشا کردن چشمنواز هستند. دوربین بازی بهصورت ایزومتریک و از نمای بالا است؛ اما میتوانید آن را با بزرگنمایی بسیار زیاد به نزدیک مهرهها برده و جزئیات نبردهای بازی را تماشا کنید. در مجموع Wartile عنوانی با گرافیکی سنگین و درخور توجه نیست، اما آنچه ارائه شده، با توجه به بضاعت تیم سازنده و سبک بازی، مناسب به نظر میرسد.
Wartile، از آن دست بازیها است که یا به سراغ آن نمیروید یا اگر هم بروید، خیلی زود آن را فراموش میکنید. مبارزات کم عمق، جذابیت پایین نبردها و فوقالعاده تکراری بودن آنها، کنترل طاقتفرسا و نامناسب بهخصوص در نسخهی کنسولی آن و ماهیت کلی آنچه تلاش در ارائهی آن میکند، اصلا جذاب نیست و قطعا، عناوین بهتری برای تجربه در بازار هستند که نیاز شما را برطرف خواهند کرد؛ بهخصوص که گیمپلی بازی بهشدت آزاردهنده و پر از ایراداتی است که به آنها اشاره کردم. Wartile احتمالا تنها برای سینهچاکان قصهها و فضاهای اسکاندیناوی است که باید از اعصاب فولادی نیز برخوردار باشند.
Verdict
Platform : PS4 – Score : 5/10
Wartile is a repetitive and shallow experience that suffers from structural problems in both terms of presentation and gameplay aspects. Absolutely there are much more better games outside you aren’t gonna need to play Wartile. But if only you would kill yourself for every single content about Norse mythology, thus you’re a so patient person, Wartile could be there for you
War Has Changed
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.