صنعت سینما همیشه ارادت خاصی به شخصیت تبهکار «آلفونسه گابریل کاپون» (Alphonse Gabriel Capone) داشته است. از میان دهها فیلم ساخته شده پیرامون شخصیت آل کاپون، فیلمهای Untouchables به کارگردانی «برایان دی پالما» (Brian De Palma) و Al Capone به کارگردانی «ریچارد ویلسون» (Richard Wilson) شناختهشدهترین فیلمها درباره زندگی پر جنب و جوش وی هستند که مخاطب را به دنیای پرهیاهو گانگستری آن زمان میبرد. اکنون نزدیک دو دهه است که سینما به طور مفصل به شخصیت آل کاپون نپرداخته و نمیتوان حضور کوتاه آل کاپون در سریال Broadwalk Empire را یک بازگشت درست و حسابی برای وی قلمداد کرد. سال ۲۰۱۵ خبری مبنی بر ساخت پروژه سینمایی Fonzo به کارگردانی «جاش ترانک» (Josh Trank) و با حضور «تام هاردی» (Tom Hardy) در نقش آل کاپون در رسانهها منتشر شد که در همان موقع مخاطبان با ترکیب هاردی با قصهای گانگستری که ترکیب غریبی برای وی محسوب نمیشود، انتظارات را بیش از پیش برای تماشای اثر دو چندان کرد. اکنون پس از پنج سال فیلم Capone به صورت دیجیتال منتشر شده است و قطعاً بینندگان تماشای این فیلم را در اولویت اول قرار میدهند. اما پیش از تماشا اگر فکر میکنید که Capone ترانک شما را مستقیماً به دنیای آدمهای شیک پوش گانگستری میبرد، باید بگویم که سخت در اشتباه هستید. برای مطالعه ادامه بررسی فیلم Capone همراه دنیای بازی باشید.
Capone ترانک هرگز تصویری از زندگی پر زرق و برق فرانس نشان نمیدهد و هرچه که به تصویر میکشاند، ذهن بیمار کاپون است که مدام درگیر تخیلات مازوخیستی میشود. نشان دادن تصاویری از این تخیلات که شباهتی به فیلمهای ترسناک روشنفکرانه و روان شناسانه دارد، هرگز هسته اصلی فیلم را مشخص نمیسازد؛ زیرا فیلم اصلا هسته روایی ندارد. فیلم آن قدر در عالم هپروت هست که درک سایر شخصیتهای فیلم هم برای مخاطب سخت میشود. شخصیت بی نام (یا اینکه نام دارد ولی من به خاطر نمی آورم!) با بازی «مت دیلون» (Matt Dillon) یکی از همان شخصیتهای عجیب و غریب فیلم است. پلانی که او را برای نخستین بار معرفی میکند (او مشغول عشق بازی با یک روسپی در یک مکان دیگر است)، با قاطعیت نمیشود گفت که از افکار مریض کاپون نشات میگیرد! با این که گپ و گفتهای آن دو از بخشهای اندک جذاب فیلم است ولی باز هم مخاطب را از سرگردانی تشخیص واقعیت از خیال بیرون نمی آورد. حتی فیلم با تکرار نمایش صحنههای آغازین فیلم به پایان میرسد که چنین مسئله را در ذهن مخاطب به وجود میآورد که آیا تمام نقشههایی که کارآگاهان اف بی آی و پزشک عقب مانده ( با بازی کایل مک لاکلن) برای پیدا کردن ده میلیون دلار پنهان شده او کشیده بودند، نشات گرفته از ذهن مریض کاپون منزوی بوده است؟! ترانک نتوانسته است ارتباط همذات پندارانه خود با آل کاپون را به یک روایت سینمایی منسجم تبدیل کند و همین منجر شده که روایت اثر برای مخاطب تهوع آور شود. در حین تماشای Capone، مدام این روایت تهوع آور فیلم مرا به یاد یکی از آخرین اپیزودهای فصل پایانی سریال Bloodline میانداخت. در آن اپیزود که در واقع سعی دارد مخاطب را در مرز خیال و واقعیت قرار دهد، پروتاگونیست داستان (جان ریبرن) مدام درگیر تخیلاتی از جنس سادومازوخیسم میشد که نه تنها کل اتفاقات سریال را زیر سوال میبرد، بلکه به یکپارچگی قصه ضربه بسیار مهلکی زد. میتوان فیلم Capone را با آن اپیزود شلخته سریال Bloodline در یک صف ترازو قرار داد.
جاش ترانک فیلم ساز تصادفی نیست و ایدههایی همیشه در ذهن خود دارد که میتواند با پرداختن منسجم به آنها، قصهای مجذوب کننده بسازد. این استعداد را میتوان در نخستین فیلمش با نام Chronicle X مشاهده کنیم. ایدههای ترانک آن قدر بلند پروازانه و جاه طلبانه بودند که شرکت فیلمسازی فاکس و مارول را مجاب کرد برای احیای دوباره فیلم ابرقهرمانی Fantastic Four به سراغ او بروند. فیلم در همه ابعاد یک شکست بزرگ برای ترانک بود؛ انتقادهای تند و گزنده مخاطبان و منتقدان سینما که همه به ناشی گری ترانک اشاره کرده بودند، ترنک را از هم گسسته کرد و با خشمی غیرقابل کنترل، توییتهای مبنی بر اختلافات فراوان با عوامل تهیه کننده در پشت پرده و فشار بر حذف اصلیترین سکانسهای فیلم منتشر کرد که خیلیها به راه انداختن کمپینی برای نشان دادن نسخه ویژه ترانک وادار کرد. به نظر میرسد چیزهایی که در Capone میبینیم، شالودهای از ذهن منزوی، خشن و جنون آمیز ترانک باشد که انگار خود وی تحت تاثیر بیماری سیلفیس قرار گرفته است!
اصلیترین رکن فیلم به بازی تام هاردی مربوط میشود. هرگز تصور نکنید که این بهترین بازی تام هاردی است. تام هاردی با استعداد را میتوان در فیلمهای بینظیر و کمتر دیده شده Locke و The Drop مشاهده کرد ولی این فیلم هرگز آن رویکرد خوش دوق هاردی به اکتینگ را نشان نمیدهد. حتی میشود گفت که گریم اغراق شده هاردی که شباهتی به چهره سالخورده فرانکشتاین دارد، به بازی وی ضربه زده است. در آوردن صدایی که بیشتر شبیه صدا شخصیتهای لونی تونز است و بیان کردن حرفهای ندایی که بخش عظیمی از دیالوگهای تهی کاپون را در برمیگیرد، نکتهای برجستهای در هنرنمایی وی لحاظ نمیشود. بازی او صرفا یک تیپ است؛ تیپی که بیش از آن در سریال Taboo و Peaky Blinders به نمایش گذاشته بود. جاش ترانک آن قدر نماهای نزدیک، دور و ثابت از تام هاردی گرفته که باعث شده که حضور سایر شخصیتها در فیلم احساس نشود. مت دیلون که بازیگر کم حاشیه ولی با استعدادی است، حضور جالبی دارد ولی تکمیل کننده نیست. «لیندا کاردلینی» (Linda Cardellini) که از او همیشه به عنوان مکمل جذاب در فیلمها و سریالهای تلویزیونی یاد میشود، چیزی به جز یک همسر کلیشهای که مدام به فکر مراقبت از کاپون است، نشان نداده نمیشود. بازی «کایل مک لاکلن» (Kyle MacLachlan) هم آن قدر ابلهانه و عاری از شخصیت پردازی متعادل است که هم رده بازی بدش در فیلم فاجعه آمیز Showgirls قرار میگیرد.
Capone جاش ترانک قطعا حرفهای زیادی برای گفتن داشته است؛ اینکه میخواسته مخاطب را به دنیای درونی گناه آلود و منزوی آل کاپون ببرد ولی عدم یکپارچگی در روایت و نبود یک هسته مرکزی، درک فیلم را برای مخاطب سخت کرده است. معیار و مشخصی برای شناخت واقعیت از تخیل در فیلم دیده نمیشود و همین باعث شده که مخاطب در طول فیلم یا سرگردان یا به ظاهر از روند کند فیلم خسته شود. فیلم ساز نشان میدهد که همچنان ایدههایی جالب برای خلق یک قصه متفاوت را دارد ولی باید گامهای مستحکمتری در جهت پرورش دادن ایدهها برای یک ساخت یک روایت سینمایی بردارد.
فیلمش کاملا مسخره بود حیف وقتی که برای این فیلم گزاشتم نه داستان پردازی خوب نه دیالوگ های خاص اصلا هیچی نداشت این فیلم هیچ حسی القا نمیکرد اگه قرار بود ما حس یک ادم گناه کار رو تو فیلم ببینیم که مریضیش باعث شده وجدانش بیاد سراغش که کاملا شکست خورده امتاز ۱ هم برای این فیلم زیاده
جاش ترانک نشون میده که فکر خلاقی داره ولی کار زیاد داره تا پخته بشه و باید با صبر کارشو ادامه بده!