سرهای در دوران
خانه » نقد و بررسی
Valfaris یک بازی اکشن پلتفرمر است که توسط استودیوی Steel Mantis توسعه یافته و در پاییز سال گذشته، توسط Big Sugar برای رایانههای شخصی و کنسولهای نسل هشتمی منتشر شده است. Valfaris موفق شد تا در سالی که گذشت، نگاه مخاطبین و حتی منتقدین را به خود جلب کند، اما حال که کمی از انتشار بازی گذشته، فرصت مناسبی است تا نگاهی جدیتر به آن داشته باشیم و ببینیم که آیا Valfaris واقعا لایق تمجیدهای فراوان بود؟ در ادامه با بررسی بازی Valfaris دنیای بازی را همراهی کنید.
نقد و بررسی بازی Valfaris پس از تجربهی ۱۰ ساعتهی آن روی پلتفرم PC نوشته شده است.
در بررسی بازی Valfaris شاهد داستان شاهزادهای به نام «تریون» هستیم که ظاهرا سالها پیش توسط پدرش Vroll، از سیارهی Valfaris تبعید شده و حال با سفینهی خود برای گرفتن انتقام به وطن باز میگردد. افتتاحیهی نسبتا خوبی را شاهد هستیم و بازی در مراحلی نسبتا ساده، مکانیکهای شسته رفتهی خود را به مخاطب توضیح میدهد و البته زیربنای روایی خود را میچیند.
در طول سه چهارم بازی، همواره به دنبال پدر تریون میگردیم. کم کم از زبان دیگر شخصیتها (باسها) به جنون پدر تریون پی میبریم. اما درست در اوج این تعلیق بازی آنتاگونیست کاملا جدیدی را معرفی و به جای پادشاه دیوانه قرار میدهد. به بیانی دیگر میتوان گفت که عطشی که بازی در مخاطب ایجاد میکند، یک مبارزهی ادیپوار، در گرافیک ۱۶ بیتی بازی است؛ در حالی که موسیقی هوی متال در پسزمینه پخش میشود. اما در یک چهارم نهایی، مسیر روایی کاملا عوض شده و در انتها نیز با پایانبندیای عجیب و غریب، وعدهی ارضای این عطش را در نسخه(های) بعدی بازی میدهد.
Valfaris بازی گیمپلیمحوری است و شکی در آن نیست؛ اما آیا گیمپلیمحور بود یک بازی این اجازه را به سازنده میدهد که بر خلاف انتظاراتی که در ابتدای روایت در مخاطب ایجاد میکند، نه تنها در انتها داستانی قابل قبول را تحویل او ندهد، بلکه از داستان سوءاستفاده هم کرده و وعدهی سیکوئال بدهد؟
درست است که برای داستانهایی که ادامهدار هستند، باید تعلیق نسبتا کوچکی در مخاطب، جهت دنبال کردن ادامهی داستان باقی بماند. ولی این که در طول سه چهارم روایت وعدهی سرخرمن داده شود و در انتها مخاطب حتی از دیدن شخصیتی که انتظارش را میکشد )به بهانهی ادامهدار بودن داستان( محروم شود، به روشنی یک سوءاستفاده و به نظر من توهین به شعور مخاطب است.
به این روایت وقیحانه و پایانبندی مضحک، عدم پرداخت به وقایع و شخصیتهای داستان را هم اضافه کنید. برای مثال، در بخشی از بازی متوجه میشویم که یکی از برادران تریون به یک شمشیر تبدیل شده است! وقتی هوش مصنوعی همراه تریون در این باره از وی سوال میپرسد، قهرمان قصهی ما با بیحوصلگی پاسخ را به آینده موکول میکند؛ آیندهای که هرگز در طول بازی رخ نمیدهد.
برخلاف عناوین هم دوره و نسبتا مشابه، نظیر Blasphemous یا Valfaris، Sundered حتی موفق نمیشود یک داستان قابل قبول را روایت کند. در نتیجه اگر در کنار اکشن، انتظار داستانی گیرا و درگیر کننده دارید، بهتر است در میان عناوین دیگر به دنبال بازی بعدی خود بگردید. اما اگر اهمیتی به داستان بازی مد نظر نمیدهید، احتمالا حرف زدن راجع به جنبههای دیگر بررسی بازی Valfaris میتواند نظر شما را به بازی جلب کند.
گرافیک در بررسی بازی Valfaris بدون شک از درخشانترین جنبههای بازی است. توسعهدهندگان بازی در Steel Mantis، هوشمندانه از سبک گرافیکی Pixel Art 16 بیتی در بازی خود استفاده کردهاند. این جلوههای بصری علاوه بر این که به بازی کمک کرده تا دچار مشکلات فنی نشود و فشار چندانی بر سختافزار کنسول یا PC اعمال نکند، برای گیمرهای کهنهکاری که با دوران بازیهای پیکسلی خاطرهها دارند، به مانند بهشت میماند. در سالهای اخیر با عرضهی عناوینی نظیر Dead Cells، Children of Morta، Stardew Valley و… شاهد تجدید حیات سبک گرافیکی پیکسلآرت در میان بازیها هستیم.
از طرفی، طراحی خوب محیطها، شخصیتها، باسها، دشمنان و… و تنوع محیطی و پالت رنگی بازی در مراحل مختلف، باعث شده تا تماشای Valfaris لذتی کلاسیک داشته باشد؛ هر چند در مواردی معدود، این پالت رنگی بازی تشخیص برخی سکوها را برای مخاطب سخت میکند و مشکلات ریزی در سکوبازی ایجاد مینماید.
این نماها و گرافیک خوب البته در کنار موسیقی بازی معنی پیدا میکند. Valfaris آلبوم موسیقیای سرشار از قطعات متال بی کلام دارد و نوای دلنشین گیتار الکتریک، در اکثر مواقع از طول تجربه بازی، مخاطبین را با خود همراه میکند.
بر خلاف گرافیک، موسیقیهای Valfaris چند بیتی نیستند و با کیفیتی امروزی پخش میشوند. خوشبختانه موسیقی متال موجود در بازی دچار افراط نمیشود و حتی کسانی که به این سبک موسیقی علاقهای ندارند، میتوانند از آلبوم موسیقی Valfaris لذت ببرند.
از طرفی قطعات موسیقی نیز همانند طراحی مراحل بازی، از تنوع بالایی برخوردارند؛ با این که ساز همواره همان گیتار الکتریک یا گیتاربیس است. در مراحل مختلف، نواهای متفاوتی از زیرسبکها و تمهای مختلف موسیقی متال به گوش میرسد. برای مثال، قطعهای که در بخش the Tombs در پسزمینه پخش میشود، بسیار روحنواز است؛ از طرفی قطعاتی که در باسفایتها به کار گرفته شده، بسیار هیجان انگیز هستند.
دیالوگهای بازی باکس هستند و صداگذاری به صداهای محیطی بازی محدود میشود. با این حال، همین صداگذاری هم خوب از آب در آمده است. میتوان گفت با توجه به دیالوگباکسها و صداگذاری محیطی بازی، Valfaris در زمینهی صداگذاری نیز سبک و سیاقی کلاسیک دارد.
متاسفانه چند مشکل قابل توجه در گیمپلی بازی که کمی بعد ذکر خواهم کرد، باعث میشوند که تجربهی Valfaris به کمنقصی گرافیک و موسیقیاش نباشد. با این حال گیمپلی بازی نیز همانند گرافیکش کلاسیک است و حتی برای مثال، کنترل تریون هم این نکته را یادآوری میکند که Steel Mantis یک بازی متعلق به دهه نود میلادی را در سال ۲۰۱۹ ساخته است.
طراحی مراحل رفتاری کاملا دوگانه دارد؛ در اکثر مراحل خوب از آب درآمده و چه گیمرهای جدید و چه گیمرهای قدیمی را راضی نگه میدارد. اما در اواخر بازی (و برخی قسمتهای محدود دیگر)، طراحی مراحل به شکل غیرمنطقی و عجیبی به شدت سخت میشود. سکوبازی Valfaris در این مواقع با سختیای عجیب، حتی باسها و مبارزات بازی را (در سخت بودن) پشت سر میگذارد و به چالش اصلی گیمر تبدیل میشود.
این سختی غیرمنطقی و نامتعادل متاسفانه به باس فایت آخر بازی نیز سرایت میکند و علاوه بر اختتامیهی ضعیف، با باسی که به طرز عجیبی بسیار بسیار سخت است طرف هستیم تا پایانبندی Valfaris عملا پاشنهی آشیل آن باشد.
با وجود این مشکلات، با نگاهی جامعتر به گیمپلی در بررسی بازی Valfaris متوجه میشویم که گیمپلی نکات قابل ذکر و درخشان هم کم ندارد. میتوان گفت با این که بازی با رویکردی کلاسیک ساخته شده است، اما در مواقعی که نیاز به بهبود حس میشده، با بازی به روز و قابل قبولی طرف هستیم. برای مثال مکانیکهای مبارزهی Valfaris کاملا درخور یک عنوان دو بعدی نسل هشتمی است.
همین طور باید به تنوع سلاحهای بازی اشاره کرد؛ سلاحها در Valfaris به سه دستهی سبک، سنگین و سلاح سرد تقسیم میشوند که هر دسته از تنوع فراوانی برخوردار بوده و به خوبی کاربرد خود را در مبارزات نشان میدهد. سیستم ارتقای قابل قبولی نیز برای هر سلاح در نظر گرفته شده است و از طرف دیگر، تنوع دشمنان و باسها، همانند تنوع محیط، خیلی خوب از آب درآمده است.
Valfaris برای گیمرهای طرفدار موسیقی متال (یا اصطلاحا متالهد) و گیمرهای کهنهکاری که دلتنگ گرافیکهای ۱۶ بیتی هستند، یک تجربهی واجب است؛ اما گیمرهایی که داستان برایشان حائز اهمیت است بهتر این است که از این عنوان دوری کنند.
(نقد و بررسی عنوان Valfaris بر اساس نسخهی منتقدین ارسالی از طرف ناشر (Big Sugar) به دنیای بازی به نگارش در آمده است.)
Verdict
Platform: PC – Score: 6 out of 10
Valfaris is a must-play game for gamers who are fans of metal music, and aged gamers who miss the 16-bit graphic games era; but for those who story and narration matters for them, it is best to avoid this game.
منتقد سینمایی، کارشناس بازی؛ ادبجوی ادبیات، پناهجوی موسیقی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.