شیطان وجود ندارد
خانه » سینما و تلویزیون
با دیدن نام و چهره ستارگان حالِ حاضر سینمای هالیوود در پوستر یک اثر سینمایی، مخاطب بدون توجه به نام کارگردان و مطالعه اندکی از خلاصه داستان، ناخودآگاه به سمت تماشای اثر مذکور میرود. فیلم شیطان تمام وقت (فیلم the devil all the time) هم از این قاعده مستثنی نیست؛ اولین چیزی که مخاطب را به تماشای فیلم the devil all the time مجاب میکند، ترکیب خوش رنگ بازیگرانش است و آنتونیو کامپوس (Antonio Campos)، کارگردان فیلم هم از نیروی نقش آفرینی خوب بازیگران نهایت سوءاستفاده را میکند تا قصهی پاره پوره و شلخته خود را به تصویر بکشد. برای مطالعه ادامه بررسی فیلم The Devil All the Time با دنیای بازی همراه باشید.
شخصاً با فیلموگرافی آنتونیو کامپوس آشنایی کامل ندارم و فقط فیلم کریستین (Christine) را از او دیده بودم که بازی بینظیر ربهکا هال، کل موفقیت دراماتیک فیلم را به دوش میکشید. فیلم the devil all the time اقتباسی نهچندان دلچسب از رمانی به همین نام است که توسط خود او و برادرش، پائولو کامپوس نگاشته شده است. نویسنده اصلی کتاب با نام دونالد ری پولاک (Donald Ray Pollock) نقش راوی قصهی فیلم را برعهده دارد که ظاهراً به جز صدای مسلط و طنین دارش، نقش مؤثری در قصه فیلم the devil all the time ایفا نمیکند. داستان از معرفی شخصیت «ویلارد راسل» (با بازی بیل اسکارشگورد) آغاز میشود که پس از تجربهای تلخ در جنگ جهانی، به زادگاه خود در اوهایو بازمیگردد. ویلارد با دختری در یک رستوران آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند و ثمره این ازدواج، متولد شدن پسری با نام «آروین» است. او که پس از تجربه جنگ و دیدن یک مرد به صلیب کشیده شده و سوخته، اعتقادی افراطی به مذهب پیدا میکند و در جنگل نزدیک کلبه، صلیب مسیح برای نیایش و عبادت میسازد. حالا اینکه کامپوس تصویر غیرمتعارف و مرموز از آن صلیب به نمایش نمیگذارد، ناگهان به نفرینی پیوسته برای خانواده ویلارد تبدیل میشود که جان بیشتر اعضای خانواده ویلارد را میگیرد. چند سال میگذرد و اکنون آروین که تنها بازمانده آن روزهای تلخ است، با مادربزرگ، دایی و خواهر ناتنیاش زندگی میکند ولی آروین بهمرور متوجه میشود که آن نفرین زاده شده از مذهبِ به تصویر کشیده در روح و کالبد آدمهای شهر وجود دارد و مدام در حال گسترش گناه و فساد هستند.
علاقهمندان بسیاری از فیلمهای وحشت، فیلم the devil all the time را در این ژانر در نظر میگیرند. شاید بهتر باشد که برای شناخت ژانر فیلم موردنظر، ریشهای به ژانر و ژانریک سینمای وحشت بپردازیم. ذاتاً سینمای وحشت باید از «پیرنگ اکتشاف» تبعیت کند؛ پیرنگی چهار لایه که شامل «آغاز»، «اکتشاف»، «تأیید» و «مواجهه» است. در فیلم کامپوس، عملاً هیچیک از لایهها به کار برده نشده است که فیلم را در ژانر وحشت قرار دهیم. شخصیت با موجود شیطانی مواجه نمیشود و حتی به طور غیرمستقیم هم به بیننده وجود شیطان را انتقال نمیدهد. اکتشافی پیرامون درک و شناخت شیطان در فیلم دیده نمیشود و در نهایت به مرحله تأیید و مواجهه شخصیت اصلی به شیطان خاتمه نمییابد.
فیلم the devil all the time یک اثر مهیج روانشناسانه است که سعی دارد تلفیقی از زیر ژانرهای سینمای حال حاضر هالیوود باشد. چیزی که این روزها در دنیای سریال رشد و نمود پیدا کرده و اخیراً فیلم The Bad Times at El Royal دست به چنین ترکیبی از ژانرهای گوناگون زده بود که چندان هم موفق عمل نکرد. فیلم The Devil All the Time علاوه بر اینکه ژانر ثابت و مشخصی ندارد، قصهای چفت و بست داری هم روایت نمیکند. حتی وجود راوی هم به قصه ثبات نمیدهد. قصه ثبات نداشته باشد، پیام و مفهوم در آن گم میشود. مدام در طول تماشای فیلم از خود میپرسیدم که فیلم درباره چیست؟ مفهومش چیست؟ ارتباط شخصیتها بر چه مبنایی است؟ عملاً تمام این سؤالات تا شروع پرده سوم قصه بیجواب میماند و باعث میشود که سردرگمی حاصل از پیداکردن این جوابها، پرده اول و دوم خیلی آهسته و کند برای مخاطب پیش برود. البته آهسته بودن در این فیلم به معنای استفاده کارگردان از سبک فیلمهایی از جنس فیلمهای اسلو – برن (Slow burn) نیست. چون عملا در آن آثار کارگردان کدهایی را با دقت و ظرافت در قصه قرار میدهد که مخاطب حتی با احساس روند کند اثر، لذت و اشتیاق کافی را برای رسیدن به نقطه پایان فیلم ببرد. کاری که فیلمساز مؤلف یعنی دیوید لینچ در فیلم هجدهساعته Twin Peaks: The Return به نحو احسن انجام داده است.
با اینکه نمیتوانیم به طور کامل استناد کنیم که قرار است چه پیامی از فیلم سینمایی شیطان تمام وقت به دست بیاوریم، تنها به برداشت و نظر شخصی خودمان بسنده میکنیم. فیلم شیطان تمام وقت مذهب را به عنوان پدیدهای افراطی نشان میدهد که این افراطگرایی، فساد و نفرین خلق و به طور پیوسته در وجود شخصیتهای قصه رخنه میکند. تقریباً تمامی شخصیتها – کمی با ارفاق شخصیت آروین را آدم فاسد قصه در نظر نمیگیریم – همگی آدمهای فاسد، گناهکار و مجرم هستند. گهگاهی از کارهای خود پشیمان میشوند ولی این ندامت با یک حرکت غیرمنتظره دوباره به فساد و گناه تبدیل میشود. شاید بشود همان اتفاقات لحظهای و غیرمنتظره را زاده کنترل شیطان بر انسان باشد. سرنوشت شخصیتهای فاسد به مرگ ختم میشود و میتوان اینگونه قلمداد کرد که آروین همان فرشته مرگ است که شخصیتهای گناهکار قصهی فیلم سینمایی شیطان تمام وقت را از پای درمیآورد. شخصیتی که کما و بیش اعتقادی راسخی به مذهب ندارد و این اعتقاد از زمان کشتهشدن سگ او کم کمرنگ میبازد. آروین حتی از کشیش تازه کار ایالت (رابرت پتینسون) نیز رضایت ندارد و او را عملاً کشیش نمیداند.
کامپوس سعی داشته که تصویر متعادل از مکانیسم شخصیتهای قصه در اثرش به نمایش بگذارد و گرنه میتوانست با تأکید کامل روی شخصیت آروین، فیلم به اثری شخصیت محور و جذاب تبدیل شود و روایت کند و خسته کننده پرده اول و دوم را بکاهد. البته کامپوس در فضاسازی شهر نفرین شده اوهایو خوب عمل میکند. فضایی شبه گوتیک با الهام از فیلمهای مرد حصیری (The Wicker Man)، پروژهی جادوگر بلر (The Blair Witch Project)، فصل اول کارآگاه حقیقی (True Detective) و ماد بوند (Mudbound)، دنیای فیلمش را حداقل به پوستهی یک اثر وحشت نزدیک میکند.
بازیها در فیلم the devil all the time خوب هستند ولی برگ برنده در دستان تام هالند است. بهتر است دیگر او را تنها به پوشیدن لباس مرد عنکبوتی دیزنی محدود نکنیم، زیرا در این فیلم غوغا میکند. لهجهای غلیظ، سیگار کشیدنهای درست و بدون اغراق و ترس حقیقی وجودی او، نقش آفرینی هالند را بهیادماندنی کرده است. رابرت پتینسون که این روزها با پروژههای متنوع سینمایی، حال خوبی را میگذارند، در حضوری کوتاه در چند سکانس میدرخشد. شاید تغییر تن صدای او کمی در ابتدا زننده به چشم بیاید ولی کاملاً بر لحن و حرکات خود مسلط است. سباستین استن، جیسون کلارک و رایلی کولو هم در نقشهای خود قابل قبول ظاهر شدهاند.
آنتونیو کامپوس در فیلم the devil all the time با سوءاستفاده بینهایت از تیم بازیگری، اثری قابلتحمل ساخته است. فیلم عالی نیست، قصه عملاً هسته روایی ندارد و تنها شخصیت آروین با بازی عالی تام هالند است که در آغاز پرده سوم، آشفتگی پرده اول و دوم فیلم را تاحدودی از بین میبرد. پیام فیلم حقیقتاً مشخص نیست و کاملاً هم نمیتوانیم بگوییم که فیلم تبلیغ ضد مذهب میکند ولی میتوانیم تنها به این برداشت شخصی بسنده کنیم که کامپوس حداقل توانسته تصویری افراطی از مذهب و عقیده دینی با استفاده از فضای گوتیک غیرمتعارف را در شیطان تمام وقت برای مخاطب ارائه دهد.
امیدواریم از مطالعهی نقد فیلم the devil all the time لذت برده باشید. نظراتتان را پیرامون فیلم شیطان تمام وقت با ما به اشتراک بگذارید.
نویسنده و مترجم متون سینمایی و تلویزیونی
1 دیدگاه ثبت شده است
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بسیار عالی