خانه » مقالات بازی
اگر شبکههای اجتماعی دنیای بازی مثل توییتر دنیای بازی یا اینستاگرام دنیای بازی را دنبال کرده باشید یا عضو کانال تلگرام دنیای بازی باشید حتما در جریانید که از این هفته با آیتم «شات هفته» به اشتراک گذاری و بحث پیرامون اسکرین شاتهایی که در طول هفته از بازیها گرفتیم خواهیم پرداخت.
شما هم میتوانید برای قرار گرفتن اسکرین شاتهایتان در قسمتهای بعدی شات هفته، در شبکههای اجتماعی توییتر و اینستاگرام با هشتگ #شات_هفته و منشن کردن یا تگ کردن دنیای بازی با آیدی dbazinews شرکت کنید.
بدون مقدمه چینی، ابتدا به سراغ اسکرین شاتهای تحریریه دنیای بازی خواهیم رفت و همراه هر کدام هم مختصری از حس و حالی که نگارنده هنگام تجربهی اثر مذکور و گرفتن اسکرین شات داشته میخوانیم.
Hellbalde: Senua’s Sacrifice را تقریبا ۶ ماه بعد از عرضهاش بازی کردم و تصمیم گرفتم قبل از اینکه پا به دنیای Assassin’s Creed Vallhala بگذارم، دوباره با ماجراجویی سنوآ به دنیای خدایان اساطیری اسکاندیناوی (نورث) برگردم. تجربهی دوباره بازی Hellbalde: Senua’s Sacrifice همزمان شد با از سر گرفتن تماشای سریال Vikings و دوز وایکینگی خونم حسابی بالا رفت! برای اینکه مدت بیشتری در بازی بمانم، به جان فوتومد آن افتادم و حاصل شد یکی از بهترین شاتهایی که در طول تجربهی بازی Hellbalde: Senua’s Sacrifice گرفتم. داستان عشق نافرجام سنوآ به معشوقش و قدم گذاشتن در راه رستگاری از جانبش در یک قاب!
این اسکرینشات از بازی Red Dead Redemption 2 نگاه کلی من به جهان بازیهای ویدئویی را نمایندگی میکند. البته که من هم مثل باقی افراد، جنبهی سرگرمی و درگیر شدن با عنصر مهم گیمپلی و لذت بردن از بازی کردن را عاشقانه دوست دارم. ولی این لحظاتِ توی بازیها، هیچ وقت جایشان را برایم به لذت دیگری ندادهاند. اینکه بایستم و منظرهی جهانی را نظاره بکنم که در واقع وجود ندارد و برای پرواز دادن قوهی تخیل من بهترین کاتالیزور ممکن است، برایم مثل به جا آوردن مناسکی واجب است! در این عکس هم، در کالبد آرتور مورگان، شاید بعد از شکاری بیدردسر یا سواری دادن به پیرزن توی راه مانده یا کمک کردن به سرباز یک دست توی شهر ولنتاین یا پیدا کردن گنجی پنهان در گوشهای از این جهان درندشت، چشمم به صخرهای افتاده که میشود از فرازش، جهانی را دید زد و برای گوشه گوشهاش توی سر شعر خواند و خیالات سرهم کرد تا برای لحظاتی، تلخی جهان واقعی غیر صفر و یکی، دلت را تاریک غمزده نکند.
هوا سرد است ولی دلمان به عشق گرم میماند. زمانی که Forza Horizon 3 را دیدم فکر نمیکردم که بتوان در ژانر ریسینگ – آرکید بهتر از این بازی ساخت. بعد نمایش Forza Horizon 4 و معرفی چرخه تعویض فصول؛ در حالی که حیرت زده بودم با خود گفتم هر بار که فکر میکنم از این بهتر نمیشود، سازندگان این بازی میگویند که میشود! ویژگی تغییر فصول تنها ظاهر بازی را تغییر نمیدهد و شرایط جوی کاملا روی کنترل ماشین و رانندگی تاثیر مستقیم دارد. از اینها که بگذریم در نسخه چهارم بازی انبوهی از ماشینهای کلاسیک وجود دارد. باز هم به خود گفتم با وجود ماشینهای مدرن امروزی چه کسی این ماشینها را انتخاب میکند؟ تا این که یکی از آنها را انتخاب کردم و به دل جاده زدم. برف میبارید و رادیو میگفت هوا سرد است ولی دلمان به عشق گرم میماند. در کنار صدای موتور قدیمی ماشین که من را به سالهای دور پرت کرد حس عجیبی را تجربه کردم که فقط در یک ماشین کلاسیک تجربه خواهید کرد و نه در جای دیگر.
در هفتهی گذشته مشغول به تجربه بازی Ghost Of Tsushima شدم و داستان آن را برای بار دوم به اتمام رساندم.این بازی نه روایتی پیچیده و فلسفی مثل بازی Death Stranding دارد و نه قهرمانش شخصی قویهیکل و کاریزماتیک بهسان کریتوس است.داستان بازی شما را با جین ساکای،سامورایی شکست خورده که برای دفاع از کشور و خانهاش مجبور به زیر پا گذاشتن عقائد ساموراییها میشود، همراه میکند.فرقی نمیکند که قبل از این بازی مشغول به تجربه چه عنوانی بودهاید،لذت قدم زدن با کلاه حصیری در میان جنگلهایی که درختانش با برگهای طلایی تزیین شدهاند و نوای دلنشین فلوت که در این میان گوش شما را نوازش میکند،تجربهای لذت بخش و منحصربهفردی را برایتان رقم خواهد زد.
هیچ مرجعی بالاتر از علم و عقلانیت نیست. مکانی که هنرمند از مخفی شدن نمیترسد. جایی که دانشمند مقید به حفظ اخلاقیات دست و پا گیر نخواهد بود. شهری که «نه هیچ خدا و نه هیچ پادشاهی» در آن وجود دارد. بلکه فقط انسان و اندیشهی عینیگرایی در آن حاکم است. بازی Bioshock 1 حتی پس از گذشت نزدیک به ۱۴ سال از انتشار، همچنان اثری تامل برانگیز و درخور ستایش است. از همان دقایق اول بازی وقتی این تصویر با کلمات «نه خدایان و نه پادشاهان. فقط انسان» را زیر مجسمه اندرو رایان (خالق شهر زیر آب رپچر) میبینیم، لحن تناقصگونه بازی را کشف میکنیم. صدایی که در تمام طول اثر جریان دارد و بلند پروازانه بودن ایدههای آن را به رخ میکشد. تفکری که هرچند در بازی بسیار کمنظیر پرداخته شده است، اما در کنار آرمان عینیگرایی اندرو رایان در شهر رپچر به عنوان مدینه فاضله دنیای پسا جنگ، به سمت و سوی شکست میرود. بازی Bioshock 1 بدون تردید اثری ماندگار است که علیرغم قدیمی شدن سیستمهای گانپلی و پازلها در گذر زمان، همچنان حرفهایی برای گفتن دارد. اکنون که این یادداشت را مینویسم، در فصل آخر بازی هستم و هنوز پایانبندی آن را ندیدهام. اما فارغ هر آنچه که در این ساعتهای پایانی Bioshock 1 در انتظارم است، این اثر بهعنوان ادبیاتی شایسته در به تصویر کشیدن مخربترین خصوصیت بشر، نمونهای نادر از یک بازی است که ارزش خود را امروزها و فرداها حفط خواهد کرد. بشری که اگر عقلانیت خود را کنار بگذارد و گستره وسیعتری از اهداف خود را در نظر نگیرد، همیشه در معرض نابود کردن خود و جامعه خواهد بود.
وقت آن است که به سراغ منتخبی از اسکرین شات بازیهای مخاطبین دنیای بازی که در شبکههای اجتماعی با هشتگ #شات_هفته به اشتراک گذاشته شدهاند برویم، بنظر میرسد که بخش فوتومد بازی Ghost of Tsushima انتخاب اول این روزهای علاقه مندان به ثبت اسکرین شات های زیبا از بازیهاست!
یادتان نرود که شما هم میتوانید برای قرار گرفتن اسکرین شاتهایتان در قسمتهای بعدی شات هفته، در شبکههای اجتماعی توییتر و اینستاگرام با هشتگ #شات_هفته و منشن کردن یا تگ کردن دنیای بازی با آیدی dbazinews شرکت کنید. نظرتان دربارهی اسکرین شات بازی های این هفته چه بود؟ در بخش نظرات نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید.
سردبیر اسبق تحریریه
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.